< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

89/09/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث : استدلال عقلی در قرآن کریم بر اثبات نبوت

     موضوع بحث درباره استدلال عقلی در قرآن کریم بر اثبات نبوت بود. سخن رسید به معجزه و اینکه استدلال به معجزه از نوع برهانی است .

     حاصل سخن در جلسه قبل آن شد که این سخن که معجزه محال عادی هست اما محال عقلی نیست ، نمی تواند سخن درستی باشد . زیرا محال عقلی اعم است از محال ذاتی و غیر آن. هر چند معجزه محال ذاتی نیست اما محال عقلی می باشد .

     اگر امر خارق العاده بخواهد به روال عادی تحقق پیدا کند مانند اینکه عصا در طی سالیان متمادی تبدیل به مار شود در حقیقت دیگر امر خارق العاده ای رخ نداده است و امری عادی می باشد . امر خارق العاده آنجاست که پدیده بدون سبب عادی تحقق پیدا کند که اتفاق آن در حالت عادی محال است .

     بنابراین، این سخن را نمی توان پذیرفت مگر اینکه گفته شود منظور قائل این سخن از محال عقلی ، محال ذاتی است . شواهد کلام ایشان نیز همین می باشد .

سخن شیخ الطائفه و مرحوم طبرسی

     صاحب تفسیر تسنیم در ادامه تفسیر آیه 82 سوره نساء مطلبی را به مرحوم شیخ طوسی و مرحوم طبرسی نسبت می دهند که جای تامل دارد . ایشان می فرمایند: این دو بزرگوار قائل هستند که امکان دارد کلامی از بشر صادر شود و مانند قرآن هم تدریجی شکل گرفته و هم به همه ساحت ها بپردازد و در عین حال خالی از اختلاف باشد. عقل چنین چیزی را ممتنع نمی داند. اما از آنجا که قرآن مجید این مطلب را بیان داشته است « و لو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا »[1] عقل از باب اینکه این سخن از صادق مصدق صادر شده، نسبت به آن خاضع و تسلیم است. بنابراین اگر دلیل نقلی در این زمینه نداشتم، عقل تحقق چنین سخنی را از بشر ممکن می داند . به عبارت دیگر در اینجا دلیل نقلی داریم نه دلیل عقلی. پس در اینجا ما ابتدا باید صدق کلام نبی را توسط عقل به اثبات برسانیم و بعد از آن سخن ایشان را بپذیریم .

نقد و بررسی

     بررسی این سخن آن است که مرحوم شیخ الطائفه و مرحوم طبرسی قائل به این نظر نیستند و تنها آن را در کتاب خویش از شخص دیگری نقل نموده اند.

     مرحوم امین الاسلام طبرسی در کتاب مجمع البیان ذیل آیه 82 سوره نساء می فرمایند :

     «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ» أي أ فلا يتفكر اليهود و المنافقون في القرآن إذ ليس فيه خلل و لا تناقض ليعلموا أنه حجة و قيل ليعلموا أنهم لا يقدرون على مثله فيعرفوا أنه ليس بكلام أحد من الخلق و قيل ليعرفوا اتساق معانيه و ائتلاف أحكامه و شهادة بعضه لبعض و حسن عباراته ... «وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ» أي كلام غير الله أي لو كان من عند النبي أو كان يعلمه بشر كما زعموا «لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً» قيل فيه أقوال (أحدها) أن معناه لوجدوا فيه اختلاف تناقض من جهة حق و باطل عن قتادة و ابن عباس (و الثاني) اختلافا في الإخبار عما يسرون عن الزجاج (و الثالث) من جهة بليغ و مرذول عن أبي علي (و الرابع) تناقضا كثيرا عن ابن عباس و ذلك كلام البشر إذا طال و تضمن من المعاني ما تضمنه القرآن لم يخل من التناقض في المعاني و الاختلاف في اللفظ و كل هذه المعاني منفي عن كلام الله كما قال لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ ... »

     شاهد بیان ما این قسمت از عبارت است که می فرمایند : « و استدل بعضهم بانتفاء التناقض عن القرآن على أنه من فعل الله بأن قال لو لم يكن ذلك دلالة لما أخبرنا الله به و لو لم يخبر بذلك لكان لقائل أن يقول أنه يمكن أن يتحفظ في الكلام و يهذب تهذيبا لا يوجد لذلك فيه شي‌ء من التناقض و على هذا فلا يمكن أن يجعل انتفاء التناقض جهة إعجاز القرآن إلا بعد معرفة صحة السمع و صدق النبي ثم عاد تعالى إلى ذكر حالتهم » [2]

     از این سخن برنمی آید که مرحوم طبرسی چنین نظری داشته اند . ایشان نقل قول می کنند و خودشان در عبارت قبل نظر خود را به صورت عقلی بیان کردند « و ذلک کلام البشر اذا ... ». علاوه بر اینکه اساسا این سبک مرحوم طبرسی است که اقوال را به صورت محترمانه نقل می کند و کمتر به نقد آنها می پردازد و به همین جهت است که تفسیر ایشان در میان مذاهب اسلامی دارای محبوبیت خاصی است .

     کتاب مجمع البیان تکمیل شده کتاب تبیان مرحوم شیخ الطائفه است و روح مطالب ایشان در مجمع بیان شده است . شیخ طوسی نیز در تفسیر تبیان می فرمایند :

     « و في الناس من قال: انتفاء التناقض عن القرآن إنما يعلم انه دلالة على أنه من فعل اللَّه، لما أخبرنا اللَّه تعالى بذلك. و لو لا أنه تعالى أخبر بذلك كان لقائل أن يقول: «1»: إنه يمكن أن يتحفظ متحفظ في كلامه و يهذبه تهذيباً، لا يوجد فيه شي‌ء من التناقض و على هذا لا يمكن أن يجعل ذلك جهة اعجاز القرآن قبل أن يعلم صحة السمع، و صدق النبي (ص).»[3]

عدم اختلاف در غیر قرآن

     عدم اختلاف از ویژگی های اختصاصی قرآن نمی باشد. سایر کتب انبیاء گذشته و کلمات پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین نیز از این ویژگی برخوردار است . این مطلب خللی به استدلال قرآن در آیه مورد بحث نمی زند زیرا معیاری که برای اختلاف در آنجا بیان شد «من عند غیر الله» است در حالی که سخنان معصومین من عند الله است. بله از آنجا که در بحث روایات مساله نقل و تقیه مطرح است احتمال ناهمگونی وجود دارد اما این نه به خاطر کلام معصومین است بلکه به خاطر دخالت بشری در آنهاست .

     عمده فرق میان کلام معصومین و قرآن کریم در بحث اعجاز در فصاحت و بلاغت آن می باشد که هیچ سخنی در این مورد به پایه قران نمی رسد.

سوال :

     نظریه شما بر اساس اصل تضاد میان موجودات می باشد در حالی که این اصل مارکسیسم است. ثانیا علت اختلاف بر اساس تفسیر کیفی از طبیعت است در حالیکه اگر بحث را روی کمیات ببریم - همان گونه که دانشمندان تجربی چنین کرده اند - اختلاف برداشته می شود ؟

پاسخ :

     وجود تضاد در عالم امری قطعی و بدیهی است . و این بر خلاف آن چیزی است که مارکسیست ها می گویند . مرحوم صدر المتالهین می فرمایند : «لو لا التضاد ما صح دوام الفيض من المبدإ الجواد »[4]. عالم طبیعت به دلیل محدودیت هایی که دارد خالی از این تزاحم ها و تضادها نخواهد بود . بالاخره در زمین یا باید باران ببارد و یا نبارد. اگر باران ببارد برخی متضرر می شوند و اگر نبارد دسته ای دیگر ضرر می کنند . این اختلافات لازمه نظام طبیعت است .

     اما اینکه دانشمندان از مقوله کم برای تفسیر پدیده ها استفاده می کنند به این خاطر است که می خواهند نظریات خود را بهتر بیان کنند و الا امکان ندارد مقوله کیف را بتوان برداشت . وجود شدت و ضعف در عالم امری بدیهی است . دیگر اینکه امور کیفی هم همیشه با تزاجم همراه نیستند . گاه میان دو شی از نظر کیفیت، نسبت تلائم برقرار است .

* * *

اللهم صل علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo