< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

90/02/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث : مساله شرور و ایمان دینی

 موضوع بحث پاسخگویی به شبهات شرور بود. برخی افراد چون این شبهات را لاینحل دانستند، معتقد شده اند که در باب ایمان نمی توان به معرفت یقینی دست یافت. اما در فلسفه اسلامی این شبهات از جوانب مختلفی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است .

مساله شرور و نظام احسن

 یک از جوانبی که مورد بررسی قرار گرفت مقابله این شبهه با مساله نظام احسن بود . گفته شد بر اساس باور الهیون، ‌عالم ممکنات برترین فعل ممکن است. اما برخی به جهت وجود حوادث و بلایا و بیماری ها در عالم این باور را مورد خدشه قرار داده و گفتند در صورتی این نظام احسن بود که خالی از شرور می بود.

 فلاسفه اسلامی در پاسخ به این شبهه می گویند آنچه از ناحیه خدای متعال به عنوان عالم مخلوقات صادر شده به لحاظ عقلی دو گونه تصویر دارد:

عالمی بدون ماده و در نتیجه خالی از استعداد و تاثیر و تاثر در یکدیگر باشد. در این عالم هر چه هست فعلیت است و آنچه نیاز بوده از طرف خدای متعال اعطا شده است . دیگر در این عالم ماده، استعداد ، حرکت و تغییر وجود ندارد.

 چنین عالمی را خدای متعال خلق نموده است و به نام عالم مجردات یا عالم عقول شناخته می شود. ویژگی این عالم آن است که در آن شری راه ندارد ( نه شر نفسی و نه شر قیاسی ) زیرا وجود هر کدام از مجردات برای خود خیر است و در مجردات دیگر نیز تاثیری ندارد. پس زمینه ای برای تزاحم و درگیری بوجود نمی آید .

نظام دیگری که عقل از ناحیه خداوند ممکن الوقوع می داند عالمی است که در آن ماده ، استعداد ، حرکت و تغییر باشد . مقتضای این عالم تاثیر و تاثر نسبت به دیگران است . مثلا از خواص آتش سوزندگی و حرارت است . اگر این آتش با چوب یا ماده ای که قابل اشتعال است تماس پیدا کند در آن تاثیر می گذارد و آن شی متقابلا تاثیر می پذیرد. غالبا این تاثیر ها مفید و سودمند است اما گاه همین تاثیر باعث خسارت و زیان می شود . یا مانند آب و باران؛ باران فوائد زیادی را به همراه دارد و باعث آبادانی شهرها و رونق کشاورزی است اما همین باران، گاه شدت یافته و به مزارع صدمه می رساند . در عالم طبیعت هر پدیده ای دو جنبه دارد یکی ماده و قابلیت است که اثری است که می پذیرد و یکی صورت است که اثر می گذارد .

 در مورد صورت اول بحثی نیست زیرا شری در آن متصور نیست . سخن درباره صورت دوم است یعنی عالمی که خیر در آن غالب باشد اما از پاره ای از شرور هم گریزی نیست. در اینجا این سوال پیش می آید که آیا این نظام با این خصوصیات موجود شود یا نه ؟ آیا می شود گفت خدای متعال به خاطر این شرور قلیل افاضه وجود نکند و خیر کثیر را امساک نماید ؟ مسلما جواب منفی است زیرا خود این امساک از مصادیق شر کثیر محسوب می شود و چنین چیزی بر خلاف حکمت بوده و از فاعل حکیم ( خدای متعال که جای خود را دارد ) صادر نمی شود . این به مانند آن است که مجریان کشور آب و برق و گاز و مانند آن را برای مردم نکشند به این علت که در کنار این همه فوائدی که برای مردم دارد ، گاه حوادثی را نیز به همراه دارد.

 نکته دیگری که در پاسخ به این شبهه قابل توجه است این است که همین اموری که بشر آنها را شر و دارای ضرر می داند از جنبه های مختلفی دارای نفع و خیر ظاهری و یا معنوی است .

سخن صدر المتالهین در پاسخ به شبهه

 صدرالمتالهین در پاسخ به این شبهه چنین می فرماید :

 «الفصل (6) في دفع أوهام وقعت للناس في مسألة الخير و الشر

 منها أن القسم الثاني الذي الخير فيه غالب على الشر

 لو لم يوجد عن الباري على وجه لا يعتريه شر أصلا حتى يكون الموجودات كلها خيرات محضة.

 و أجيب بأنه لو كان كذلك لكان الشي‌ء غير نفسه إذ كان هذا غير ممكن في هذا القسم من الوجود و هو ممكن في الوجود المطلق لإمكانه في النمط الأول من الوجود فإنه قد فاض عن المدبر الأول الفياض على الأشياء الصور العقلية المجردة- بالكلية و الصور النفسية المتعلقة نحوا ما من التعلق و الطبائع السماوية المتقدرة الذوات المرتفعة عن المفاسد و المضار و بقي هذا النمط الثاني الذي لا يمكن وجوده إلا بمخالطة القوى و الأعدام و الأضداد.

 فإذا قلت لم لا توجد النار «1» التي هي أحد أنواع هذا القسم على وجه لا يلزمها شر فكأنك قلت لم لم يجعل النار غير النار و من المستحيل أن يجعل النار غير النار و من المستحيل أن يكون النار نارا و تمس ثوب ناسك و لا مانع من الحريق و لا تحرق» [1]

 مرحوم علامه طباطبایی که حاشیه های کم اما ماندگاری را بر اسفار دارد در توضیح این مطلب در پاورقی می فرماید « و بتقرير آخر لو لم يتحقق في عالم المادة شر كفساد صورة أو تبدلها أو فقدان كمال ثان كان وقوع الخير و فعليتها ضروريا و ارتفع بذلك إمكان فقدان الكمالات الأولى و الثانية فيرتفع المادة و يعود الماديات مجردة و المجردات موجودة بالفعل و نوع كل منها منحصرة في فرد فيعود معنى قولنا لم لم يخلق عالم المادة خاليا من الشرور إلى قولنا لم لم يكتف الله سبحانه بعالم التجرد و لم خلق عالم المادة و فيها شر و الجواب أن فيه خيرا كثيرا فافهم و بذلك يظهر أن لا معنى لتحقق السعادة و النفع و الطاعة و الثواب و ما يناظرها لو لا تحقق الشقاوة و الضرر و المعصية و العقاب و ما من هذا القبيل مما لها و لما يقابلها إمكان، ط م»[2]

 این مطلب را باید در نظر داشت که هر جا تغییری باشد، ماده می باشد و هر جا ماده ای نباشد تغییری هم نخواهد بود. اگر در جایی تغییری صورت گیرد نشان دهنده وجود استعداد و قابلیت است و اگر ماده ای در کار نباشد دیگر استعدادی نیست تا تغییری صورت گیرد . بنابراین در عالم مثال نیز تعییر و حرکتی نیست زیرا مجرد از ماده است . آنچه در آن عالم است ابداع صورت است . و فرق است میان ابداع و تغییر .

تکامل نفس

 تکامل نفس نیز از همین باب می باشد . سوالی که در باره تکامل نفوس انسانی مطرح است که پیچیدگی خاصی دارد و این است که نفس انسانی مجرد است و ماده ندارد و گفته شد آنچه ماده ندارد تغییری نیز در آن نیست اما از طرفی نفس انسان متکامل می شود. این امر چگونه ممکن است ؟

 پاسخ این سوال آن است که تکامل غیر از تغییر است . در تغییر صورت قبلی از بین می رود و صورت دیگری حاصل می شود اما در تکامل صورت قبلی از بین نمی رود بلکه صورت دیگری ابداع می شود که کمالات صورت قبلی را بعلاوه امری اضافه دارا است. در اینجا لبس بعد از لبس است . برای روشن شدن این مطلب این مثال می تواند گویا باشد . وقتی انسان نسبت به چیزی علم پیدا می کند صورتی از آن در نزد او حاضر می شود . این علم و صورت مجرد از ماده می باشد . وقتی که بر علم این فرد درباره همان موضوع افزوده شد، صورت کامل تری برای فرد حاصل می شود . در عین حالی که آن صورت وجود دارد صورت قبلی نیز بعینه موجود است. این امور چون مجرد هستند از وحدت هم برخوردار هستند. بر خلاف تغییر در امور مادی مانند اینکه صورت سیب از سبزی و ترش مزه بودن به زردی و شیرینی تبدیل شده است. در اینجا دیگر صورت قبلی باقی نمانده بلکه سیب تبدیل به امر دیگری شده است .

طرح بحث برای جلسه بعد

 اشکال دیگری که در این باره طرح شده است این است که می گویند شما چگونه عالم را نظام احسن می دانید در حالی که گل سر سبد این عالم انسان است و در میان انسان ها بندگان شاکر کم هستند و در نتیجه و اکثر آنها گمراه هستند ؟ « و قَليلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُور »[3]

* * *

اللهم صل علی محمد و آل محمد

[1] اسفار ، ج 7 ، ص 78

[2] همان

[3] سبا ، 13

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo