< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

90/07/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث : چهار نقش عقل در حوزه احکام شرعی

 موضوع بحث تبیین کارکرد های عقل در حوزه احکام شرعی بود. نقش هایی که عقل در این حوزه می تواند دارا باشد از این قرار است :

نقش ابزاری

 این نقش مورد اتفاق همه عالمان اصولی و غیر اصولی است. بر اساس این کاربرد ، عقل می تواند به عنوان ابزاری در منابع قرآن کریم و روایات معصومین به کند و کاو پرداخته و براساس قواعد زبان شناختی و محاوره ای به کشف معارف دینی دست یابد .

نقش منبع و مدرک بودن آن

 کارکرد دوم عقل، مدرک بودن برای احکام شرعی است . در این نقش ، عقل در عرض کتاب و سنت ، منبع و مصدر شناخت احکام شرعی می باشد. این کارکرد همان است که از آن به عنوان دلیل عقلی در مقابل دلیل نقلی یاد شده است . ( آنچه در مقابل دلیل عقلی قرار دارد دلیل نقلی است نه دلیل شرعی. زیرا عقل و نقل هر دو ، دلیل شرع به شمار می آیند. اما اصطلاح دلیل شرعی در میان اصولیون رایج می باشد )

 پذیرش این کارکرد یعنی مدرک بودن عقل به صورت مستقل ، مبتنی بر چند قاعده می باشد:

بپذیریم که افعال انسان در نفس الامر، دارای جهات حسن و قبح است . یعنی حسن و قبح ذاتی افعال را قبول داشته باشیم . بپذیریم که عقل انسان می تواند مستقلا، جهات حسن و قبح نفس الامری افعال را درک کند . بعد از اثبات دو مقدمه، به تلازم میان درک عقلی و درک شرعی می رسیم. در اینجا نیز باید ملازمه میان دلیل عقلی و شرع را بپذیریم. یعنی معتقد باشیم که آنچه عقل به صورت یقینی درک می کند، شرع نیز بر آن حکم می کند . در مرحله چهارم ، از تطابق حکم عقل بر حکم شرع ، حجیت حکم عقل را بدست آوریم . یعنی معتقد باشیم ، آنچه عقل به آن دست یافته از طرف شرع منجز و معزر است . زیرا ممکن است کسی بگوید تلازم میان حکم عقل و شرع ، شرط لازم است اما شرط کافی نیست . زیرا تکلیف نیازمند خطاب شرعی است .

 اگر عقل بخواهد در عرض کتاب و سنت کاشف از اراده شارع باشد باید از چهار عقبه عبور نماید و آنها را اثبات نماید .

نقش کشف ملاکات احکام شرعی

 این نقش بعد از آمدن خطاب شرعی مطرح است . بعد از آمدن خطاب شرعی این سوال مطرح است که آیا عقل مجتهد و کار آزموده می تواند ملاکات احکام را کشف کند و سپس بر اساس آن ها به احکام بیان نشده دست یابد؟ توضیح آنکه می دانیم هر حکمی از طرف شارع صادر شود حتما دارای مصلحت یا مفسده واقعی است و آن مصلحت و مفسده واقعی، علت آن حکم است. در این صورت اگر عقل بتواند به آن ملاکات دست یابد و غرض شارع را بفهمد آیا می تواند بر اساس آن ملاک حکم کند ؟

 به عنوان نمونه در صورتی که با دلیل عقلی معتبر دانستیم که حفظ دین و نظام اسلامی برای شارع دارای اهمیت فوق العاده ای است . حال مجتهد با توجه به این ملاک به احکامی دست می یابد از جمله اینکه اگر حفظ نظام متوقف بر امور مباحی باشد آن امور واجب می شود . و در مورد دیگر فقیه می داند که شارع مقدس برای اصل عدالت اهمیت بسیاری قائل شده است. وی بر اساس این ملاک و معیار می تواند در مورد مسائل روز احکامی را صادر نماید . این همان بحث تبعیت اجتهاد از زمان و مکان یا نقش زمان و مکان در اجتهاد است که امام راحل بیان فرمودند. وی می فرمایند متدولوژی اجتهاد عوض نمی شود بلکه تطبیق بر مسائل مختلف است که عوض می شود . ایشان به عنوان روش اجتهاد، فقه جواهری را مطرح می نمایند. یعنی هم عنصر زمان و مکان در اجتهاد و هم بهره گیری از روش فقه جواهری .

 نکته : سخن ما در اینجا درمورد احکام یقینی عقل است نه ظنون و اوهام غیر معتبر . فرق آشکار فقه شیعه و برخی فرق اهل سنت در همین جا می باشد. آنان به ظن و قیاس عمل می کنند در صورتی که در فقه شیعه، ملاک یقین و علم است .

 این نقش و کاربرد عقل در میان روشنفکران نیز مطرح شده بوده و مباحث مبتلا بهی را به دنبال داشته است . افرادی مانند آقای سروش در این باره می گویند: احکامی که شارع وضع نموده است خصوصا آنها که مربوط به مسائل اجتماعی و سیاسی می شود، زمان مند بوده و مربوط به عصر خاصی می باشد و باید اغراض شارع را از آنها بدست آورد و در عصر جدید با قالب هایی که از عرف و جامعه گرفته می شود، ساختار جدیدی ایجاد نمود. بررسی و نقد این سخن و محدوده احکام اولیه و ثانویه از مباحثی است که ان شاء الله در ادامه همین مباحث به آنها پرداخته خواهد شد.

نقش عقل در مدیریت دینی جامعه بشری

 این نقش بخصوص در مورد عصر غیبت و جایگاه نظام ولی فقیه مطرح است. عقل بر اساس احکام ثانویه و جایگاهی که ولی امر دارد به مسائلی در این زمینه دست می باید .

 ولی فقیه اگر چه دارای حیث اجتهادی است اما به لحاظ مدیریت و اداره نظام اسلامی ، وظیفه ویژه ای بر عهده دارد . اما مجتهدی که چنین جایگاهی را ندارد ،‌این مسئولیت ها را نیز ندارد. وقتی از مرحوم آیت الله گلپایگانی سوالاتی در مورد مسائل سیاسی و نظر ایشان پرسیده می شد، ایشان آنها را به مرحوم امام ارجاع می دادند. همچنین مرحوم آیت الله تبریزی در اوایل انقلاب در درس خارج خویش فرمودند در این گونه مسائل فقیه و مجتهد باید ممنون و خوشحال هم باشد که مسئولیتش به عهده کس دیگری قرار داشته شده است و این مساله ناراحتی ندارد . سپس مثال زدند اگر کسی از دنیا رفت و مسلمانی که می دانیم شرایط را دارد اگر به تجهیز او پرداخت نباید از این امر ناراحت شویم که چرا او و ما نه . زیرا او جلو افتاده و مسئولیت را از دوش ما برداشته است .

پیشینه بحث نقش دلیل عقلی در حوزه احکام شرعی

 اگر بخواهیم پیشینه بحث دلیل عقلی را در فقه شیعه رد یابی نماییم از کجا باید شروع کنیم ؟

 مرحوم مظفر به این بحث پرداخته اند . ایشان می گویند وقتی به آثار قدما مانند مرحوم شیخ مفید رجوع می کنیم می بینیم که ایشان به این مساله نپرداخته اند. شیخ مفید ( متوفی 413 ) می فرمایند : منبع احکام دینی سه چیز است: کتاب ، سنت پیامبر اکرم (ص) و فرمایشات معصومین و راه رسیدن به این سه منبع هم عقل است. این بیان همان نقش عقل ابزاری است و دیگر به بحث دلیل عقلی ( یعنی مستقلات عقلیه ) پرداخته نشده است .

 بعد از ایشان به شیخ الطائفه (متوفی 460 )می رسیم . ایشان در کتاب « العده » دو مطلب را بیان نموده اند 1- از مستقلات عقلیه سخن گفته است مانند وجوب عقلی شکر منعم و قبیح بودن عقلی ظلم. 2- فرموده است هر دلیلی که ما بر احکام شرعیه داشته باشیم دلیلیت آن را از طریق عقل می فهمیم.

 سپس مرحوم مظفر می فرماید اولین کسی که این بحث را آورده است مرحوم ابن ادریس (متوفی 598) می باشد . وی در کتاب «السرائر» به این بحث به صورت کوتاه پرداخته اند. وی می گوید: هر گاه از کتاب و سنت دلیلی در مورد موضوعی نداشته باشیم به سراغ عقل می رویم . اما دیگر ایشان وارد تفصیل دلیل عقلی نشده اند .

 بعد از ایشان مرحوم محقق حلی ( متوفی 679 ) بعد از بیان دلیل عقلی ،‌ تفصیل آن را نیز بیان نموده اند. خلاصه سخن ایشان این است که دلیل عقلی بر دو گونه است: گاه متوقف بر خطاب شرعی است و گاه این گونه نیست . صورت اول خود بر سه قسم است : لحن الخطاب ، فحوی الخطاب و دلیل الخطاب .

 مرحوم مظفر این سخن را مورد مناقشه قرار داده و می گویند آنچه ایشان به عنوان دلیل عقلی بیان نموده اند، دلیل عقلی اصطلاحی نیست بلکه دلیل لفظی است. لحن الخطاب مانند عبارت مشهور « واسئل القریه » است که مراد سوال از قریه نیست بلکه سوال از اهل قریه است . این مطلب توسط عقل فهمیده شده و اجتهاد عقل است اما به عنوان دلیل عقلی مستقل محسوب نمی شود . فحوی الخطاب نیز مانند آیه « لا تقل لهما اف » است که از فحوای آیه فهمیده می شود که ضرب والدین به طریق اولی مورد نهی شارع است . منظور از دلیل الخطاب نیز همان مفهوم موافق و مخالف است . این سه گونه ، ‌همه از اقسام دلیل لفظی است زیرا دلیل لفظی گاه بالمطابقه است و گاه بالتضمن و گاه بالالتزام .

 بزرگوار دیگری که به این بحث پرداخته است مرحوم شهید اول ( متوفی 789 ) در کتاب «الذکری» است . وی گفته اند دلیل عقلی یا متوقف بر خطاب شرعی است و یا نیست و همان اقسام مرحوم حلی را آورده است اما سه قسم دیگر نیز برای گونه اول بیان داشته اند که عبارت است از مقدمه واجب ، مساله ضد و اصل اباحه در آنچه منفعت دارد و حرمت در آنچه دارای ضرر است .

 مرحوم مظفر در ادامه می فرماید در کتب درسی رایج اصولی مانند معالم ، رسائل و کفایه نیز درباره این موضوع بحث نشده است. اولین کسی که به این موضوع به صورت مبسوط پرداخته است علامه سید محسن کاظمی در کتاب المحصول و سپس شاگرد ایشان شیخ محمد تقی اصفهانی صاحب حاشیه بر معالم است . [1]

نگاه افراطی ، تفریطی و اعتدالی به عقل

 مرحوم شهید صدر در کتاب المعالم الجدیده بحثی جدیدی در مورد دلیل عقل دارند . ایشان بیان می کنند که در جهان شیعه نسبت به دلیل عقلی سه موضع اتخاذ شده است : افراطی ،‌تفریطی و اعتدالی .

 این بحث در جلسه بعد مورد بررسی قرار می گیرد .

* * *

اللهم صل علی محمد و آل محمد

[1] اصول فقه ، مرحوم مظفر ،‌ج 2 ، ص 122 124 (نقل به معنی)

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo