< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

91/01/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث : قاعده اهم و مهم
 موضوعی که در جلسه قبل در ارتباط با نقش عقل در کشف و استنباط احکام شرعی بیان شد، قاعده اهم و مهم بود. این قاعده یکی از طرقی است که عقل را قادر می سازد تا با بهره گیری از ادله نقلیه به کشف حکم بپردازد . این قاعده مربوط به باب تزاحم ملاکات احکام شرعیه است و پیش فرض آن عبارتند از :
  1. احکام شرعی تابع مصالح و مفاسد واقعی و نفس الامری است .
  2. ملاکاتی که مبنای احکام شرعی هستند از نظر اهمیت در یک درجه نیستند .
 باب تزاحم در مقام امتثال و عمل است نه مقام واقع . زیرا در نفس الامر، ملاکات هیچ گونه تزاحم و ناسازگاری با هم ندارند و در مقام عمل است که گاه مکلف نمی تواند به همه آن موارد عمل کند. اینجاست که عقل وارد میدان شده و در صورتی که جانب یک طرف اهمیت بیشتری داشته باشد ، آن را بر می گزیند. انسان در مقام عمل در این موارد با سه صورت ممکن است مواجه شود :
  1. گاه تزاجم میان دو مصلحت است که در این صورت مصلحت اهم مقدم می شود .
  2. گاه تزاحم میان دو مفسده است . یعنی امر به گونه ای است که مکلف نمی تواند هر دو مفسده را ترک کند و ناگزیر از ارتکاب یک طرف است . در این صورت مفسده اقل را مقدم می دارد.
  3. گاه تزاحم میان مصلحت و مفسده است . برخی در این صورت قائل شده اند که دائما جانب ترک مفسده اخذ می شود . اما این کلیت صحیح نیست زیرا گاهی انجام مصلحت از ترک مفسده اهم است لذا باید دید مصلحتی که از ترک مفسده حاصل می شود دارای چه درجه ای از اعتبار است و با مصلحت مقابل مقایسه شود .
 شرط استفاده از این قاعده آن است که فقیه بتواند اهم و مهم را در نظر شارع به صورت یقینی و یا اطمینان عقلایی بدست آورد . در این صورت است که می تواند به کشف احکام شرعی بپردازد.
 دلایل عقلی و نقلی بر این قاعده
 سوالی در مورد این قاعده مطرح است که آیا مساله اهم و مهم، قاعده ای صرفا تعبدی است یا قاعده ای عقلانی و عام است؟ پاسخ آن است که اساس این قاعده به عقل باز می گردد. خود این قاعده می خواهد در اختیار عقل برای کشف حکم شرعی قرار گیرد. این گونه نیست که اگر در این باره ادله نقلیه نباشد ، دیگر چنین قاعده ای اجرا نمی شد. شاهد آن نیز این است که این قاعده را جوامع بشری بکار می گیرند . البته ممکن است زوایای اهمیت و شاخص های آن با اختلاف نظر همراه باشد و میان مکاتب الهی و غیر الهی، ضابطه ها و راههای کشف اهم متفاوت باشد، اما اصل آن امری پذیرفته شده در میان افراد بشر است .
 در آیات و نیز شواهدی بر این قاعده وجود دارد اما از آنجا که عقل این قاعده را ثابت می داند آنچه در شرع بیان شده است جنبه ارشادی به این حکم عقل دارد . برخی از آنها از این قرار است :
 1- قرآن کریم می فرماید «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فيهِما إِثْمٌ كَبيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما» [1] ای پیامبر از تو درباره شراب و قمار سوال می کنند بگو مفسده این دو بیشتر است هر چند نفع کمی در آنها برای مردم وجود دارد. آنچه در آیه شریفه بیان شده است از باب تزاحم مصلحت و مفسده است . خدای متعال در این آیه تنها به ذکر موضوع بسنده می کند و حکم آن را بیان نمی کند زیرا این مساله را به هر عاقلی بدهید، حکم آن را می فهمد . شهید اول نیز در مورد قاعده اهم و مهم به همین آیه استشهاد کرده اند .
 2- در روایتی که از پیامبر اکرم (ص) نقل شده آمده است «اذا اجتمعت الحرمتان طرحت الصغری بالکبری » این روایت را ابن اثیر در النهایه ، ج 1 ، ص 374 نقل کرده است . ایشان در شرح این کلام گفته است «اى اذا كان امر فيه منفعة للنّاس و مضرّة على الخاصّة قدّمت منفعة العامّة.» اگر چيزى باشد كه در آن فايده جمع و زيان فرد باشد، منفعت جمع بر زيان فرد مقدّم است. استاد شهید مطهری در باره این سخن گفته است : « آنچه ابن اثير گفته است يكى از موارد تقدّم مصلحت مهمتر بر مصلحت كوچكتر است؛ مفاد حديث منحصر به اين يك مورد نيست.» [2]
 3- حضرت امیرالمومنین(ع) در نهج البلاغه می فرماید « إِذَا أَضَرَّتِ النَّوَافِلُ بِالْفَرَائِضِ فَارْفُضُوهَا » [3] هرگاه مستحبات به امور واجب ضرر برساند، آنها را ترک کنید. آنچه امام در این کلام حکیمانه بیان می فرمایند، یکی از مشکلات جامعه ما است . گاهی مستحبات و حتی آداب و رسوم آنقدر اهمیت پیدا می کند که واجبات و محرماتی را له می کند . الان در روز 13 نوروز، از نظر خلوتی شهر وضعیتی شبیه عاشورا پیدا می شود ، چرا ؟ چون این تصور غلط وجود دارد که نکند اگر در شهر بمانند ، نحوست 13 آنها را می گیرد . و یا تا دیر وقت در مجلس روضه حضور پیدا می کند اما نماز وی قضا می شود . شیطان در این زمینه زیاد کار کرده است . اینکه گفته می شود حضرت ولی عصر (عج) دین جدیدی می آورند یکی از معانی آن همین است. نه اینکه دینی که در دست ماست ناقص است بلکه به آن عمل نشده است . حضرت خیلی از این امور را در جایگاه خویش قرار می دهند . گاهی یک نفر بارها به مکه می رود در حالی که خیلی از جوانان همان منطقه به جهت مشکلات مادی توان ازدواج نداشته و گاه به گناه می افتند . حتی زیارت مشهد مقدس نیز همین گونه است . برای برخی مشکلات معیشتی وجود دارد و اهل تکدی گری هم نیستند . رسیدگی به این ها نزد خدای متعال بسیار ارج و ارزش بزرگی دارد .
 سخن مرحوم شهید اول درباره این قاعده
 شهید اول در کتاب قواعد می فرماید«و لو تقابلت المصلحة و المفسدة، فإن غلبت المفسدة درئت، كالحدود فإنها مفسدة بالنظر إلى الألم، و في تركها مفسدة أعظم، فتدرأ المفسدة العظمى باستيفائها، لأن في ذلك مراعاة للأصلح، و إليه الإشارة بقوله تعالى (يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ.) «2». الآية.
 و إن غلبت المصلحة قدمت، كالصلاة مع النجاسة أو كشف العورة فإن فيه مفسدة، لما فيه من الإخلال بتعظيم اللّه تعالى في أن لا يناجي على تلك الأحوال، إلا أن تحصيل الصلاة أهم.
 و منه: نكاح الحر الأمة، و قتل نساء الكفار و صبيانهم، و نبش القبور عند الضرورة، و تقرير الكتابي على دينه، و النّظر إلى العورة عند الضرورة. » [4]
 ایشان می گویند اگر مصلحت و مفسده در مقابل هم قرار گیرند و نتوانیم به هر دو عمل کنیم ، جانب اهم را اخذ می کنیم . اگر مفسده غالب باشد ، باید از آن دوری نمود . مثلا فردی که بر او حد جاری می شود از نظر جسم و روح، متالم می شود همچنین برای اطرافیان او نیز سرشکستگی و رنج به همراه دارد اما ترک اجرای جد، دارای مفسده اعظم است . در این موارد نباید به صورت عاطفی عمل کرد بلکه باید مساله را عقلانی دید . موارد دیگر نیز همین گونه است .
 فاضل مقداد کتاب «قواعد الفوائد» شهید اول را تخلیص نموده و آن را « نضد القواعد والفوائد» نامیده است ایشان نیز این مطلب را در صفحه 84 کتاب ذکر کرده است .
 فلسفه پوشش در نماز
 مرحوم شهید در همین زمینه درباره فلسفه پوشش در نماز می فرماید این امر به جهت بزرگداشت مقام عبادت و تعظیم خدای متعال است . یکی از دوستان شهید مطهری نقل می کند در یک روز گرم تابستان ، استاد مطهری را دیدم که با عمامه و عبا مشغول نماز هستند و از سر و صورت ایشان عرق می ریزد با این حال غرق در عبادت هستند . آنقدر این صحنه برای من زیبا بود که به جای اقتدا به ایشان ترجیح دادم ایشان را در این حال مشاهده کنم .
 احتمال عقلایی در اهم و مهم
 مرحوم مظفر در همین زمینه نکته قابل توجهی دارند . ایشان می فرمایند وقتی می خواهیم اهم را بر مهم مقدم بداریم آیا نیازمند علم هستیم یا احتمال عقلایی هم کافی است؟ ایشان می فرماید احتمال عقلایی نیز کافی است در اخذ جانب اهم « و مما ينبغي أن يعلم في هذا الصدد أنه لو احتمل أهمية أحد المتزاحمين فإن الاحتياط يقتضي تقديم محتمل الوهمية و هذا الحكم العقلي بالاحتياط يجري في كل مورد يدور فيه الأمر بين التعيين و التخيير في الواجبات.
 و عليه فلا يجب إحراز أهمية أحد المتزاحمين بل يكفي الاحتمال و هذا أصل ينفع كثيرا في الفروع الفقهية فاحتفظ به. » [5]
 این مانند تقلید از اعلم است . اگر برای فرد ، اعلم بودن مجتهد احراز شود، از او تقلید می کند . همین گونه است اگر به علم نرسد اما احتمال بدهد که یکی اعلم است. در اینجا نیز احتیاط در تقلید از اوست .
 
 * * *
 اللهم صل علی محمد و آل محمد


[1] بقره ، 219
[2] مجموعه‌آثاراستادشهيدمطهرى، ج‌3، ص: 194
[3] نهج البلاغه ، ح 279
[4] قواعد الفوائد ، ج 1 ص 144
[5] اصول فقه ، ج 2 ، ص 219

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo