< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

91/02/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث : بررسی دیدگاه افراطی درباره نقش عقل در کشف احکام شرعی
 سخن درباره دیدگاهی بود که مقاصد شریعت را محور اجتهاد قرار داده و قالب ها و ظواهر وارد شده در آیات و روایات را عصری و تاریخی می داند. در این تحلیل و تبیین این نظر، از طرف طرفداران آن اصول و مبانی بیان شده است که برخی از آنها مورد بررسی قرار گرفت .
 ذاتی و عرضی بودن احکام
 از جمله مبانی و اصولی که برای این نظر بیان شده تقسیم احکام دینی به ذاتی و عرضی است. گفته اند آنچه جزء ذاتیات دین است تغییر ناپذیر و آنچه از عرضیات آن است تغییر پذیر است. همچنین ایشان برای تشخیص ذاتی و عرضی ، شاخص هایی بیان کرده اند که در اینجا به بررسی و نقد آنها می پردازیم .
 مطلوب بالذات و مطلوب بالغیر
 1- گفته اند معیار برای تشخیص ذاتی و عرض مطلوب بودن بالذات و بالغیر است. آنچه مطلوب بالذات است ذاتی و آنچه مطلوب بالغیر است عرضی دین می باشد.
 در نقد این شاخص گفته شد اولا ما چنین عمومیتی نداریم که هر چیزی که مطلوب بالغیر شد ، حتما تغییر باشد ثانیا اگر این شاخص صحیح باشد در باب عبادات نیز همین حرف را باید بزنید زیرا عبادات هم مطلوب بالذات نیستند در حالی که شما آنان را ثابت می دانید .
 احکام مورد انتظار بشر بودن
 2- دومین شاخصی که برای تشخیص ذاتی از عرضی گفته اند این است که آنچه مورد انتظار دین داران است و از سخنان پیامبر اکرم (ص) انتظار دارند ، ذاتی دین به شمار می رود و آنچه این گونه نیست از عرضیات دین است .
 بررسی
 اساسا باید دانست توقع انسان از دین چیست؟ انسان به صورت فطری و طبیعی از دین انتظار دارد تا نیازهای هدایتی او را بر آورد . اما آیا انسان به همه نیاز های خود واقف است و آیا انسان می تواند کم و کیف پاسخ به انتظارات خویش را تشخیص دهد؟ انتظار بشر از دین مانند انتظار بیمار از پزشک است . بیمار انتظار دارد طبیب درد او را درمان کند اما اینکه پزشک چه چیزی را در نسخه و به چه مقدار و چه کیفیتی می نویسد بر عهده پزشک است. حتی گاه ممکن است برخی از چیزهای که پزشک نوشته است، برای بیمار تعجب آمیز باشد اما چون به او اعتماد دارد از وی تبعیت می کند . نسبت میان مردم و پیامبر نیز چنین است . در روایتی از پیامبر اکرم (ص) آمده است «يا عباد اللَّه انتم كالمرضى و ربّ العالمين كالطّبيب فصلاح المرضى فيما يعلم الطّبيب و تدبيره به لا فيما يشتهيه المريض و يقترحه الا فسلّموا للَّه امره تكونوا من الفائزين » [1] اى بندگان خدا، شما مانند بيمارانيد و پروردگار جهان مانند طبيب، خير و صلاح بيماران در چيزهائى است كه طبيب مي داند و به كار مي برد، نه در آن چيزهائى كه بيماران به آنها رغبت دارند و بى‌حساب نسبت به آنها ابراز تمايل مي كنند، تسليم امر الهى باشيد تا در صف رستگاران درآئيد.
 حضرت امیرالمومنین (ع) نیز در نهج البلاغه می فرمایند پیامبر اکرم (ص) «طَبِيبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ » .
 خود دکتر سروش نیز در کتاب خود این تمثیل که پیامبر مانند طبیب است را آورده است . بنابراین این شاخص نمی تواند معیار ذاتی و عرضی بودن دین باشد .
 علاوه بر اینکه آنچه وی جزء عرضیات می داند مانند فلکیات و طبیعیات این گونه نیست که حتما تغییر پذیر باشد . بلکه بر عکس این معارف دینی تغییر ناپذیر اند . آن معرفتی که مربوط به حوزه تکوین است اعم از فلکیات ، طبیعیات و مانند آن وقتی که از لسان دین مطرح شده است قطعا تغییر ناپذیر است زیرا قوانین طبیعی ثابت است مگر آنکه فهم ما از گزاره های دینی اشتباه باشد . و آن معرفتی که مربوط به حوزه باید ها و نباید های رفتاری بشر است گاه تغییر می کند . اما آن تغییر را نیز شارع مقدس بیان می کند و بر اساس گذشت زمان نیست.
 انسان برای هدایت خویش نیازهایی دارد، عقل وی می تواند برخی از این نیازها را تشخیص و پاسخ دهد. در اینجا شرع به کمک انسان آمده و همه نیازهای هدایتی انسان را بیان می کند. اگر انسان اولا احاطه علمی به همه نیازهای خود می داشت ، ثانیا برنامه هدایتی خود را به صورت کامل می دانست ، توان تشخیص مسائل ثابت و متغیر را داشت و می توانست به بررسی کلام پیامبر بپردازد اما آدمی چنین علمی ندارد و علم او در این حوزه فی الجمله است . انسان حتی در شناخت ابعاد جسمانی خود که در دسترس ترین حوزه برای اوست ناتوان است و خیلی از مسائل این حوزه برای او مبهم است چه رسد به ابعاد روحانی انسان ، خصوصا اگر به این مطلب بعد اخروی او را نیز اضافه نماییم .
 احکامی مورد پرسش دین داران
 3- سومین شاخصی که برای تشخیص ذاتی و عرضی در کلمات ایشان آمده این است که گفته اند احکامی که در اثر سوال و پرسش های مردم از پیامبر بدست آمده جزء عرضیات دین به شمار می رود و ما بقی جزء‌ ذاتیات دین است .
 وی می گوید جمیع پرسش هایی که در کتاب و سنت مطرح شده مانند سوال از اهله ، سوال از ذوالقرنین ، سوال از ماههای حرام و مانند آن ، جزء عرضیات دین است . زیرا اگر این سوال های مطرح نمی شد چنین پاسخی هم داده نمی شد و طبعا قرآن کوچک تر یا بزرگ تر از این مقدار کنونی می شد . وی همچنین می گوید از همین مورد است سوالی که از دین و میراث شده و بنام مقبوله عمرابن حنظله معروف است و مستند فقها برای اثبات ولی فقیه است . یعنی ولی فقیه نیز بر این اساس این شاخص از عرضیات دین به شمار می رود. [2]
 آقای سروش مقاله ای با عنوان ذاتیات و عرضیات دین ، نوشته است که اگر فرد ناواردی آن را مطالعه نماید به جهت عبارت پردازی ها و استفاده از ادبیات زیبا، همه آن را از مسلمات می داند. در حالی که دقت در آن، زوایای نادرست فراوانی را آشکار می کند . وی بحث خود را در ابتدا با مثنوی مولوی آغاز نموده و در چندین صفحه توضیح می دهد که ذاتیات و عرضیات مثنوی چیست؟ چه چیزهایی در مثنوی است که اگر نمی بود، باز مثنوی ، مثنوی بود. سپس به بحث دین می پردازد .
 بررسی
 دو نکته در اینجا باید روشن شود :
  1. آیا معارف و احکامی که در قرآن و روایات در مقام پاسخ به پرسش های مردم آمده است بگونه ای است که اگر این سوال ها مطرح نمی شد این معارف و احکام یقینا بیان نمی شد؟ خیر این گونه نیست و ما دلیلی بر این مطلب نداریم .
  2. اگر بر فرض بپذیریم که اگر سوال صورت نمی گرفت، این معارف بیان نمی شد اما اولا چه ملازمه ای است که آنچه مورد سوال و جواب قرار گرفته از عرضیات باشد؟ ما در موارد زیادی داریم که سوال و جواب از مسائل اساسی دین پرسیده شده است . مثلا در شان نزول سوره توحید آمده است برخی از یهود خدمت پیامبر اکرم (ص) رسیدند و از ایشان خواستند خداوند را برای آنها معرفی نماید. حضرت فرمودند من باید ببینم خدای متعال در این باره چه می فرماید. در این هنگام سوره مبارکه توحید نازل شد «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (1) اللَّهُ الصَّمَدُ (2) لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ (3) وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ (4)»
 حال طبق ضابطه شما سوره توحید که اساس دین است باید جزء عرضیات باشد!
 در مورد نزول سوره کافرون نیز آمده است برخی از کفار خدمت پیامبر اکرم (ص) رسیدند و به ایشان پیشنهاد دادند یک سال خدای آنان را عبادت کند تا آنان نیز یک سال خدای او را عبادت نمایند . حضرت قبول نکردند آنها گفتند شما اگر مقداری کمی به بت های ما احترام بگذارید ما حاضریم خدای تو را عبادت کنیم. حضرت فرمودند من باید در این باره از خداوند کسب تکلیف نمایم . اینجا بود که سوره کافرون نازل شد و که ای پیامبر به آنان بگو : هرگز بت های شما را مورد احترام و عبادت قرار نمی دهیم و شما نیز خداوند را عبادت نمی کنید «قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ (1) لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ (2) وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ (3) وَ لا أَنا عابِدٌ ما عَبَدْتُّمْ (4) وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ (5) لَكُمْ دينُكُمْ وَ لِيَ دينِ (6)» [3]
 ثانیا آیا به چه دلیل آنچه به فرض شما جزء عرضیات است تغییر پذیر باشد؟ مثلا آنجا که سوال از هلال ماه می شود و خدای متعال در پاسخ می فرماید وضعیت هلال به جهت تعیین وقت است، این امری تغییر پذیر نیست. بنابراین صرف اینکه مطلبی در پاسخ به سوالی آمده گواه بر تغییر پذیری آن نیست .
 
 
 * * *
 اللهم صل علی محمد و آل محمد


[1] احتجاج ، ج 1 ، ص 42
[2] بسط تجربه نبوی ، ص 67 و 68 نقل به معنا
[3] سوره کافرون

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo