< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

91/02/31

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث: بررسی دیدگاه افراطی درباره نقش عقل در کشف احکام شرعی
 چهار محدودیت در برابر مصلحان اجتماعی
 در جلسه گذشته، استدلال بر نظریه ای بیان شد که مبتنی بر این مقدمه بود که در امور اجتماعی هرگونه اصلاحی که بخواهد انجام گیرد لا جرم محدودیت هایی را باید بپذیرد که اجتناب ناپذیر است . این محدودیت ها مانع از آن می شود که مصلح اعم از اینکه نبی باشد یا غیر نبی، از آنها عبور کرده و قوانینی فراتاریخی را وضع نماید. لذا قوانین اجتماعی زمان مند خواهد بود . تنها چیزی که در این رابطه می تواند زمان مند نباشد، مقاصد و آرمان هایی است که این قوانین بدان جهت وضع گردیده است . بر این اساس باید با توجه به آن مقاصد، در زمان های مختلف دست به تغییر قوانین اجتماعی زد و متناسب با اعصار جدید شکل ها و فرم های جدید طراحی نمود .
 نویسنده کتاب ایمان و آزادی در ادامه سخن خود افزوده است: وقتی بناست که این تغییرات در مورد شکل قوانین اجتماعی رخ دهد این سوال مطرح می شود که چه نهادی صلاحیت این کار را دارد ؟ آیا عالمان علوم دینی چنین صلاحیتی دارند یا این کار نیازمند کارشناسانی است که در حوزه علوم اجتماعی دارای تخصص هستند؟ به بیان دیگر تطبیق و پیاده کردن آن آرمان ها در صورت های جدید اجتماعی ، توسط چه کسانی ممکن است؟
 عبارت ایشان در کتاب ایمان و آزادی ، ص 89 چنین است « در این موضوع تردید نمی توان کرد که شناختن واقعیات و ساختار و عملکردهای قوانین ، رسوم و عرفها و نهادها در جامعه جدید و پیچیده امروز مسلمانان و سازگاری و ناسازگاری خارجی و عینی آن با موضوع سلوک توحیدی و تجربه دینی و تسهیل یا دشوار یا غیر ممکن ساختن آن از عهده دانشهایی چون علم اصول ، فقه ، کلام و فلسفه اسلامی و عرفان تفسیر بیرون است . این علوم هر کدام جای خود دارند و در کنار دانش های دیگر به اکتساب دانش و تجربه سلوک توحیدی از کتاب و سنت یاری فراوان می رساند اما شناختن مورد نظر که به نقش مثبت یا منفی قوانین و نهادها بر سلوک توحیدی مربوط است به آگاهی وسیع از علوم انسانی و اجتماعی از یک طرف و آگاهی علمی و تجربی گسترده از موضوع و فرایند سلوک توحیدی انسان از طرف دیگر استوار می گردد »
 بر اساس این اندیشه کسی می تواند به تطبیق آرمان ها کلی با عرف جامعه بپردازد و قوانین جدید وضع نماید که دارای سه ویژگی باشد :
  1. آگاهی به علوم انسانی از قبیل جامعه شناسی ، علوم اجتماعی ، اقتصاد و مانند آن.
  2. کار آزموده و صاحب تجربه بودن نسبت به موضوع.
  3. اهل دین و دیانت و سلوک توحیدی بودن .
 این سه ویژگی معمولا از تخصص عالمان علوم حوزوی خارج است در نتیجه با این نظریه عملا کار از دست فقیهان خارج می شود و برای جعل قوانین اجتماعی که جنبه دینی هم داشته باشد تبعا باید از فارغ التحصیلان دانشگاهی استفاده نمود .
 ما در اینجا کاری به نیت افراد نداریم اما با دقت در این سخنان روشن می شود که غرض این نظریه ارئه یک نظام سکولاریستی است . غرض این است که جامعه دینی وجود داشته باشد اما مدیرش یک فقیه نباشد و شورای نگهبان بر قوانین آن نظارت نکند. اینان می گویند باید از تجربه بعد از رنسانس غرب درس گرفت و به آن سمت پیش رفت. در صورتی که این نظریه پذیرفته شود دیگر باید گفت قرآن و روایات برای مسائل اجتماعی و انسانی حرفی ندارند . اما در نقطه این تفکر ، این اندیشه صحیح وجود دارد که معتقد است معیار و ملاک در حکومت ، بر پایه دین و شریعت است و ولی فقیه مدیریت جامعه را بر عهده می گیرد . او نیز در اداره جامعه از نظریات متخصصین و کارشناسان بهره می گیرد .
 این اندیشه از طرف جناح اصلاح طلبان مطرح شده است . اگر صف اصلاح طلبان را واکاوی نماییم، سه صف در این طیف وجود دارد: در صف اول تئوریسن های این تفکر قرار دارند که امثال آقای سروش و شبستری در این صف قرار می گیرند . در صف دوم افرادی قرار دارند که آن توانایی صف اول را ندارند اما گاه مطالبی را نیز بیان می کنند، آقای خاتمی در چنین صفی قرار دارد . صف سوم تیم عملیاتی این جناح است که طرح های آن را به اجرا در می آورند .
 بررسی و نقد این نظریه
 در آغاز باید دانست که این مسائل را با شعار و زور نمی توان حل کرد، بلکه ایده و اندیشه را تنها می توان با فکر و منطق پاسخ داد . در صورتی که اندیشه ای توسط زور و فشار و یا بحث های ژورنالیستی از صحنه کنار رود به صورت کلی خاموش نخواهد شود و مانند آتش زیر خاکستر به صورت موقت کم فروغ شده اما به موقع سر بر می آورد . برخورد صحیح و درست با این شبهات این گونه است که ابتدا به صورت روشن زوایای آن مورد بررسی و واکاوی قرار گیرد و مانند طبیبی که در صدد درمان بیماری است ابتدا به شناخت بیماری و علل و ریشه های آن بپردازد سپس بر اساس آن شناخت برنامه درمانی ارئه دهد .
 مدعی ما در این مساله این است که قواعد سیاسی ، اجتماعی و انسانی اسلام ، اگر چه مربوط به جزیره العرب می باشد اما به گونه ای طراحی شده است که صلاحیت آن را دارد که آینده بشر را نیز اصلاح نماید. اما برای نقد نظریه ای که مطرح شده سه نکته قابل دقت است:
 1- آیا اصولا در قلمرو و عرصه رفتارهای اجتماعی ، امر ثابتی که بتواند در عین اینکه یک قاعده رفتاری و یک فرم است، فراتاریخی و فرازمانی باشد امکان دارد یا ندارد ؟ آیا دستورالعملی که مربوط به حیات اجتماعی انسان است و یا به روابط بین الملل مربوط می شود الا و لابد در حصار محدودیت های چهار گانه گرفتار است یا همه این دستورالعمل ها چنین نیست ؟
 اگر پاسخ اینجا این باشد که چنین امری ممکن است، می توان گفت مسائل اجتماعی سه گونه هستند : بعضی از آنها لاجرم تغییر پذیر است و برخی تغییر ناپذیر و برخی می تواند تغییر کند و می تواند تغییر نکند .
 2- بعد از روشن شدن این مساله ، نکته دیگر آن است که قانون گذار یا مصلح اجتماعی وقتی می تواند برنامه ای فرازمانی طرح نماید که علم کامل به انسان و نیازهای او ضرورت های مربوط به زندگی اجتماعی انسان داشته باشد، و الا در صورتی که علم او محدود باشد نخواهد توانست قوانین جهان شمولی وضع نماید .
 3- نکته دیگر اینکه چنین قانونن گذاری که علم محیط دارد در صدد وضع قانون جهان شمول هم باشد . یعنی خواسته باشد برای بشر تا روز قیامت قانون بنویسد و وقتی قوانین را جعل می کند در ظرف و اندازه بشریت در طول تاریخ باشد . به عبارت دیگر طرح او از قبیل قضایای حقیقیه باشد نه قضایای تاریخیه.
 اکنون به بررسی این سه مقدمه می پردازیم . مقدمه دوم و سوم تقریبا روشن است و با اندکی تامل بدست می آید . اینکه هیچ کس مثل خدای متعال انسان را نمی شناسد و علم محیط ندارد شکی نیست . اینکه پیامبر اکرم (ص) فرستاده خدای متعال برای همه مردم است و برای عالمین مبعوث شده است ، امری پذیرفته شده است . آیات قرآن کریم نیز به این مطلب تصریح نموده است. «وَ أَرْسَلْناكَ لِلنَّاسِ رَسُولاً » [1] و می فرماید «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمين‌» [2] اینکه پیامبر اکرم (ص) نیز علم محیط دارد نیز روشن است زیرا او پیغام رسانی از جانب خداوند است . دین اسلام نیز جهانی است «لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ » [3] دین اسلام و قرآن کریم برای همگان آمده است و همه بخش های آن اعم از عبادی ،اخلاقی ، اجتماعی و غیره نیز شامل این امر است.
 نادرستی این نظریه نیز در گذشته به تفصیل بیان شد که گفته اند شارع خداوند نیست بلکه پیامبر است و علم او نیز محدود به زمان و عصر خویش است . در آنجا ثابت شد که قرآن، کلام الله است و شارع پیامبر نیست بلکه خدای متعال است. پیامبر اسلام (ص) نیز هیچ شانی جز ابلاغ آنچه خدای متعال خواسته است ندارد «إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى‌ إِلَي‌» [4]
 پس مقدمه دوم و سوم روشن است . آنچه در این بخش مهم است بررسی مقدمه اول است و آن اینکه آیا آنچه مربوط به مقولات اجتماعی است محدود است یا نه ؟
 در پاسخ به این سوال اجمالا باید دانست آنچه مربوط به ساحت روابط اجتماعی است سه بخش است :
  1. دسته ای از آنها باید ها و نباید های انسانی و اخلاقی است که اصطلاحا آن ها را اخلاق گویند . این امور قطعا ثابت است . اینکه رابطه پدر و فرزند باید بر اساس محبت باشد بایدی اخلاقی است که تاریخ مصرف ندارد. اینکه پیامبر اکرم (ص) فرموده است: هر کس باید رعایت حال همسایه خویش را نماید و آزار به او نرساند مساله همیشگی است که مربوط به مکان و زمان خاصی نیست . و یا اینکه فرموده است «كونوا للظّالم خصما و للمظلوم عونا.» روایات تربینی ، ج 1 ، ص 139 قانونی همیشگی و همگانی است . به نظر می رسد روی این امور بحثی نیست .
  2. دسته دوم اموری است که جنس و مقوله ان ابزار ، وسایل و مصادیق است . این امور نیز یقینا در اثر گذشت زمان تغییر می نماید . مانند مسائل مربوط به خوراک و پوشاک و مسکن و مانند آن .
  3. دسته سوم اموری است که می تواند ثابت و می تواند متغیر شود . مثلا در مورد مجازات های جرایم مالی یا عرضی دو گونه قانون می تواند نوشته شود مقطعی در صورتی که بر خواسته از علمی محدود باشد و دائمی در صورتی که همه جوانب آن دیده شود و آنها در قانون ذکر شود . مثلا وضع قوانین راهنمایی و رانندگی به منظور جلوگیری از تصادفات و رعایت حقوق رانندگان و عابران پیاده است . گاه قوانینی به صورت مقطعی وضع می شود و با تغییر شرایط آن قانون نیز تغییر می کند . اما در صورتی که علم محیطی در این زمینه باشد می توان قانونی را وضع کرد که شرایط پیش آمده را نیز مورد نظر داشته باشد . این امر از نظر عقلی ممکن است .
 
 
 
 
 
 
 * * *
 اللهم صل علی محمد و آل محمد


[1] نساء ، 79
[2] انبیاء ، 107
[3] انعام ، 19
[4] انعام ، 50

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo