< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

91/09/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث: رابطه خوارق عادات به عنوان یک باور دینی با علم
 موضوع بحث، پاسخ به این پرسش بود که آیا از نظر قرآن کریم، معجزات اولیاء الهی، افعال مستقیم خداوند بوده است یا بواسطه اراده و نفس پیامبر و ولی خدا صورت گرفته و مانند سایر افعال عادی، اذن و اراده الهی در آنها از طریق وسایط تعلق گرفته است؟
 تا اینجا گفته شد از نظر اشاعره و برخی دیگر از متفکرین ، معجزات افعال مستقیم و بی واسطه الهی هستند. مبنای اشاعره نیز منجر به همین دیدگاه می شود زیرا آنان در افعال عادی نیز برای قدرت انسان هیچ نقشی قائل نیستند. در مقابل فلاسفه نوعا معتقد هستند امور خارق العاده مستند به نفس نبی است که به اذن الهی صورت می گیرد . برای روشن شدن این بحث در ابتدا به بررسی آیات قرآن در این زمینه می پردازیم .
 بررسی آیات قرآن درباره معجزات
 در این باره به دو دسته از آیات در قرآن کریم بر می خوریم :
  1. دسته ای از آیات، معجزات را معلول اراده الهی دانسته که نفس نبی نقشی در وقوع آنها ندارد. مانند آنجا که می فرماید « قُلْنا يا نارُ كُوني‌ بَرْداً وَ سَلاماً عَلى‌ إِبْراهيم‌ » انبیاء ، 69
  2. در برخی دیگر از آیات این امور به نفس نبی و قدرت روحی او نسبت داده شده است. در جریان حضرت عیسی (ع) می فرماید « أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتى‌ بِإِذْنِ اللَّه‌ » آل عمران ، 49
 اگر ما باشیم و این دو دسته روایات باید گفت معجزات دو گونه است: برخی از آنها مستند به اراده مستقیم الهی و برخی برخواسته از نفس نبی است که به اذن الهی، صورت می گیرد. اما در این میان به آیه ای استناد شده که از آن قاعده کلی استفاده می شود و آن استناد همه معجزات به نفس نبی و ولی خدا است. « وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّه‌ » [1] این مضمون در سوره غافر ، آیه 78 نیز آمده است . معنای آن این است که پیامبر مجاز نیست معجزه ای را بیاورد و اظهار کند مگر اینکه از طرف خدای متعال اذن داشته باشد. علامه طباطبایی درباره این آیه و وجه استدلال به آن می فرماید « فمن المعلوم أن الإذن إنما يستقيم معناه إذا كان هناك مانع من تصرف المأذون فيه، و المانع أيضا إنما يتصور فيما كان هناك مقتض موجود يمنع المانع عن تأثيره و يحول بينه و بين تصرفه. فقد بان أن في كل السبب مبدأ مؤثرا مقتضيا للتأثير به يؤثر في مسببه، و الأمر مع ذلك لله سبحانه. » [2]
 ایشان می گوید : این مطلب از نظر فهم عقلایی معلوم است که اولا در جایی اذن معنا دارد که منهای این اذن منع وجود داشته باشد و الا در صورتی که منعی نباشد اذن معنا نخواهد داشت. مثلا دانش آموزی که برای خروج از کلاس اجازه می گیرد، نشان از آن دارد که اصل خروج از کلاس ممنوع است. این در مورد اذن تشریعی ، در اذن تکوینی نیز همین گونه است. مثلا اگر بخواهد به درخت کمالی برسد، تکوینا به او اذن یعنی قدرت را می دهد اما چنانچه این قدرت را به او ندهد دیگر امکان وقوع ندارد . ( در اذن تشریعی، منع است و در اذن تکوینی عدم امکان ). ثانیا وقتی می گوییم مانع است مراد جایی است که مقتضی وجود داشته باشد و الا اگر مقتضی نباشد مانع معنا نخواهد داشت. بر این اساس می گوییم هر کاری که فرد انجام می دهد خواه عادی و خواه غیر عادی در ملک الهی صورت می گیرد و نیازمند اذن اوست و رسول با اذن الهی می تواند این کار را انجام دهد.
 شهید مطهری در این باره سخن گویا تری دارند که دارای فهم راحت تری است . ایشان می فرماید در آیه شریفه اگر مراد فعل الهی باشد در این صورت دیگر اذن معنا ندارد زیرا کاری که خداوند خودش و بلاواسطه انجام می دهد، دیگر در آن اذنی لازم ندارد . کلمه باذن الله نشان می دهد که فاعل مباشر معجزه نبی است نه خداوند و خدای متعال فاعل اصلی آن است. ایشان می گوید « قرآن در كمال صراحت آورنده «آيت» (معجزه) را خود رسولان مى‌داند ولى البتّه با اذن و رخصت ذات احديّت. بديهى است كه اذن ذات احديّت از نوع اذن اعتبارى و انسانى نيست كه با لفظ و يا اشاره، ممنوعيّت اخلاقى يا اجتماعى او را از بين ببرد. اذن پروردگار همان اعطاى نوعى كمال است كه منشأ چنين اثرى مى‌گردد و اگر خداوند نخواهد، آن كمال را از او مى‌گيرد » [3]
 بررسی استدلال به آیه 38 رعد
 در بررسی این آیه ابتدا به سراغ کلمه «یاتی» می رویم. در کلمه «یاتی» که در زبان فارسی به معنای «بیاورد» است ،‌ دو احتمال در آن وجود دارد :
  1. به معنای یظهر و نمایش دادن باشد، در این صورت معنای آیه چنین می شود: هر نشانه ای را که پیامبر نمایش می دهد و اظهار می کند به اذن الهی صورت می گیرد. بر اساس این معنا پیامبر نقش فاعلی در معجزه نداشته و تنها نمایش دهنده و اظهار کننده آن است. متکلمین نیز که درباره معجزه سخن گفته اند گاه از عبارت یظهر استفاده کرده اند «اظهار المعجزه علی ید مدعی النبوه »
  2. احتمال دیگر اینکه به معنای یفعل یعنی انجام دادن باشد . در این صورت معنای آیه این می شود که نبی، معجزه را خود انجام می دهد اما به اذن الهی .
 کلمه «باذن الله» نیز با هر دو احتمال سازگار است. یعنی خواه نقش پیامبر در معجزه، اظهار آن باشد و خواه خود فاعل آن باشد نیازمند اذن خداوند است. تا اینجا کلام دارای دو احتمال است و در صورتی که نتوانیم یکی از دو احتمال را در مورد یاتی ترجیح دهیم، استدلال به آن نادرست است و در نتیجه کلامی که مرحوم علامه و استاد مطهری درباره عمومیت آیه بیان کرده اند ناتمام خواهد بود. علاوه بر اینکه اگر اثبات شود که کلمه یاتی، ظهور در احتمال دوم دارد دیگر نیازی به استفاده از کلمه اذن در استدلال نیست.
 سوال: آیا می توان بر اساس آیات دیگر قرآن کریم یک از دو احتمال را در مورد کلمه یاتی برگزید و احتمال دیگر را نیازمند قرینه دانست؟ آری وقتی به آیات دیگر قرآن مراجعه می کنیم و کاربردهای کلمه «یاتی به» و «اتی به» را ملاحظه می کنیم می توان ادعا نمود که این ساختار و ترکیب در قرآن کریم بیان گر انجام فعل و کاری است و اگر بخواهد خلاف آن معنا دهد نیازمند قرینه است . برخی از آن آیات از این قرار است :
  1. سوره اسراء ،« قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى‌ أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ » معنای آیه این است که جن و انس قدرت انجام دادن چنین کاری را ندارند که ساختاری شبیه قرآن خلق کنند .
  2. شعرا ، 37و38 « قالُوا أَرْجِهْ وَ أَخاهُ وَ ابْعَثْ فِي الْمَدائِنِ حاشِرينَ يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَحَّارٍ عَليم‌ » در جریان حضرت موسی (ع) نزدیکان فرعون گفتند ساحران را جمع کنید و بیاورند .
  3. فرقان ،« وَ لا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلاَّ جِئْناكَ بِالْحَقِّ وَ أَحْسَنَ تَفْسيراً » یعنی آنها نمی توانند چنین کاری بگویند و انجام دهند .
  4. نمل ، 38 « قالَ يا أَيُّهَا الْمَلَؤُا أَيُّكُمْ يَأْتيني‌ بِعَرْشِها قَبْلَ أَنْ يَأْتُوني‌ مُسْلِمين‌ » حضرت سلیمان (ع) سوال نمود چه کسی می تواند چنین کاری انجام دهد؟ در جواب، هم عفریت از جن و هم آصف ابن برخیا گفتند «انا آتیک به » یعنی من چنین کاری را انجام می دهم . در این آیه کاملا مشخص است که فعل از سوی خود فرد صادر می شود منتها ماذون به اذن الهی خواهد بود . این آیه از مواردی است که بیان می کند کار خارق العاده از نفس نبی بر می خیزد .
  5. بقره ، 258 « فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتي‌ بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِب‌ » در اینجا نیز یاتی به معنای فعل و انجام است .
  6. مائده ، « فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَه‌ » یعنی خدای متعال چنین کاری را انجام می دهد .
 بر اساس آنچه گفته شد می توان گفت آیه مورد بحث بیان گر یک اصل کلی است و آن اینکه آنچه رسول و نبی می آورد فعل او است که به اذن الهی صورت گرفته است . در این بیان ، دیگر نیازی به استناد به کلمه اذن نیست و خود کلمه یاتی گویای این مطلب است.
 نکته دیگر در مورد آیه شریفه این است که دو پیش فرض در مورد آیه و دو مقام مورد نظر است و باید بررسی نمود آیه متوجه کدام مقام است . آن دو پیش فرض از این قرار است :
  1. همه آیه ها فعل نبی و ولی خداست .
  2. آنچه رسول می آورد فعل اوست .
 آنچه آیه بیان می فرماید پیش فرض دوم است و نمی توان پیش فرض اول را نیز از آن استفاده کرد . ساختار آیه یک قضیه شرطیه است و بیان می دارد هر جا رسول فعلی را انجام دهد ، کار و فعل او و بر خواسته از قدرت روحی اوست. آیه این مطلب را اثبات نمی کند که هر آیه ای نیز فعل نبی می باشد. با توجه به آنچه گفته شد بدست می آید که خوارق عاداتی که در رابطه با انبیاء اتفاق می افتد برخی برخواسته از نفس نبی است و در برخی دیگر،نفس نبی دخالتی ندارد. لذا کلیتی که مرحوم علامه و شهید مطهری از آیه استفاده کرده اند به صورتی که هم شامل هر رسول شود و هم شامل هر آیه ای، صحیح نیست .
 در ادامه بحث به بررسی دیدگاه عدلیه در این باره می پردازیم . برای مطالعه بیشتر به کتاب های ذیل مراجعه شود :
  1. الاقتصاد می ما یتعلق بالاعتقاد ، شیخ مفید ، ص 250
  2. الذخیره ، سید مرتضی ، ص 328
  3. تقریب المعارف ، ابوالصلاح حلبی ، ص 102
  4. المنقد من التقلید ، سدید الدین حمصی ، ج 1 ، ص 391
 
 * * *
 اللهم صل علی محمد و آل محمد


[1] رعد ، 38
[2] المیزان ، ج 1 ، ص 79
[3] مجموعه آثار ،‌ج 3 ، ولاها و ولایت ها ، ص 304

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo