< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

92/02/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث : نظریه تکامل انواع و رابطه آن با آموزه های دینی
 استدلال به آیات 9-7 سوره سجده بر فرضیه تکامل انواع
 سخن در استدلالی بود که به برخی از آیات قرآن بر فرضیه تکامل و تحول انواع شده است. از جمله این موارد، آیات 9-7 سوره سجده است .
 « الَّذي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طينٍ (7) ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهينٍ (8) ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فيهِ مِنْ رُوحِهِ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَليلاً ما تَشْكُرُونَ » [1] او همان كسى است كه هر چه را آفريد نيكو آفريد؛ و آفرينش انسان را از گِل آغاز كرد؛ (7) سپس نسل او را از عصاره‌اى از آب ناچيز و بى‌قدر آفريد. (8) سپس(اندام) او را موزون ساخت و از روح خويش در وى دميد؛ و براى شما گوش و چشمها و دلها قرار داد؛ امّا كمتر شكر نعمتهاى او را بجا مى‌آوريد!
 نحوه استدلال قائلین به فرضیه تکامل انواع به این آیات به این صورت است که در این آیات سه مرحله از آفرینش انسان بیان شده است :
  1. ابتدای آیه ناظر به دوره نخستین خلقت انسان است. آن گاه که کره زمین از خورشید جدا شد و طی زمانهای طولانی و بارش باران ها، کم کم آب بر روی سطح آن پیدا شد. در میان آب و گل و لایهای داخل آن به مرور جاندارانی تک سلولی ایجاد شد. این جانداران اولین موجودات دارای حیات در این کره خاکی است. بعد از مرحله است که سیر تکامل و تحول آغاز می شود. قرآن کریم در ابتدای این آیات اشاره به این مرحله از حیات دارد « وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طينٍ » این مرحله از پیدایش جانداران تک سلولی تا دورانی است که حیوانات از طریق نطفه تکثیر می یافتند، ادامه دارد .
  2. مرحله دوم خلقت انسان که در بخش دوم این آیات به آن اشاره شده از آن جا آغاز می شود که جانداران در اثر تکامل و تحول به جایی رسیدن که توانستند از طریق نطفه به تکثیر و تولید نسل بپردازند « ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهينٍ » .
  3. سیر خلقت انسان ادامه پیدا نمود تا حیواناتی انسان نما ایجاد شدند و بعد از روح الهی در آنها دمیده شد و قدرت تفکر و تعقل یافتند . این مرحله، مرحله سوم و نهایی آفرینش انسان است که با خلقت حضرت آدم (ع) آغاز می شود « ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فيهِ مِنْ رُوحِهِ »
 مولف کتاب «قرآن مجید ،‌تکامل و خلقت انواع »در مورد استدلالی که به این آیات شده است از واژگان و کلماتی بهره گرفته است: یکی از آنها کلمه «بدا» است . بدا به معنای آغاز خلقت است و آن گاه بکار می رود که مراحل وجود داشته باشد که این مرحله آغاز آغاز آن شمرده شود. کلمه دیگر، حرف عطف «ثم» است. در این آیات ، مراحل خلقت انسان با کلمه ثم به هم عطف شده است که دو مطلب را می رساند :
  1. میان مراحل خلقت انسان ترتب و پیوستگی وجود دارد .
  2. مراحل خلقت انسان با فاصله زمانی و تراخی صورت گرفته است .
 دکتر سحابی می گوید: با دقت در این نکات و واژگان که در آیه به کار رفته است می توان فرضیه علمی تکامل را بر قرآن کریم عرضه نمود. [2]
 معنایی که دکتر سحابی در اینجا برای قرآن بیان کرده اند، می توان گفت با توجه به روشی که برگزیده است ، تفسیر به رای نیست . زیرا ایشان نمی خواهد مطلبی را بر قرآن تحمیل کند بلکه می گوید در علم فرضیه وجود دارد که شواهدی بر آن اقامه شده است. این فرضیه را در پرانتز قرار داده و سپس و به قرآن مراجعه می کنیم ببینیم آیا قرآن در این زمینه سخنی دارد یا نه؟ بله تفسیر ایشان آن گاه تفسیر به رای شمرده می شد که می خواستند مطلبی که خلاف ظاهر قرآن است را بدون دلیل و قرینه بر قرآن تطبیق و تحمیل کنند.
 نظریه تکامل انواع چه بسا در آینده به صورت کامل رد شود و یا ممکن است در همین حد کنونی باقی بماند و بشر نتواند نفیا یا اثباتا در مورد آن اظهار نظر کند و یا ممکن است به صورت صد در صد مورد پذیرش قرار گیرد . ما باید خود را به جای آیندگان قرار دهیم و ببینیم در صورتی که این فرضیه مورد قبول کامل قرار گیرد و یا رد شود ، قرآن کریم چه سخنی درباره آن دارد .
 نقد و بررسی این استدلال
 استشهادی که ایشان از این آیات نموده اند نادرست است و دلیلی بر فرضیه تکامل انواع نمی باشد . نکاتی در این خصوص قابل توجه است :
 1- در ابتدای این آیات کلمه «انسان» آمده است . در اینکه مراد از انسان در اینجا چیست سه احتمال وجود دارد: یکی اینکه مراد نوع انسان باشد که همه افراد آن را اعم از حضرت آدم (ع) و بنی آدم پوشش می دهد. دیگر اینکه مراد حضرت آدم (ع) باشد که اولین فرد از انسان است و سوم اینکه به قرینه انتهای آیه که می فرماید « وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَليلاً ما تَشْكُرُونَ » مراد بنی آدم باشد.
 برای معلوم شدن این احتمال به آیه بعد باید توجه کرد. در آنجا می فرماید « ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهينٍ » ضمیر «نسله» به انسان در آیه قبل می خورد و معنای آن این است که خدای متعال نسل و خلقت انسان را از طریق نطفه قرار داده است. کلمه نسل نسل در اینجا قرینه ای است بر اینکه مراد از انسان، حضرت آدم (ع) است. زیرا نسل به معنای ذریه و فرزندان اوست که بعد از ایشان می آیند. روشن است که در این صورت کلمه انسان تنها با احتمال دوم می سازد. زیرا اگر معنای بنی آدم در آن باشد در این صورت معنا ندارد گفته شود بنی آدم از طین خلق شده است سپس بنی آدم از نطفه ایجاد شده است.
 اشتباهی که در استدلال به آیه بر فرضیه تکامل شده این است که نسل در آیه به معنای اجداد و آباء گرفته شده است در حالی که نسل به معنای ذریه و فرزندان است. بله در صورتی که در آیه گفته می شد: و جعل اسلافه من سلاله من ماء مهین ، در این صورت تفسیر آنان از آیه درست بود اما کلمه نسل آمده است . این کلمه این معنا را می رساند که حضرت آدم (ع) از طین خلق شده، سپس خلقت نسل و ذریه او از طریق نطفه صورت می گیرد.
 نکته : بر اساس قواعد محاوره و زبان هر گاه کلمه ای در کلام به کار رود که معنای مجازی از یا خلاف ظاهر از آن اراده شده باشد دو چیز لازم است: یکی وجود قرینه ای که مخاطب از طریق آن به مقصود متکلم پی ببرد. ثانیا وجه عقلایی از این کار وجود داشته باشد. در آیه مورد بحث بر اساس معنایی که ما نمودیم و مراد از انسان را حضرت آدم (ع) دانستیم ، هم قرینه بر این معنا وجود دارد و هم وجه آن روشن است. قرینه همان طور که گفته شد جمله « ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهينٍ » است که معنای انسان را روشن می کند . در مورد اینکه چرا قرآن کریم به جای کلمه آدم، انسان را بکار برده است نیز وجوهی وجود دارد که از این قرار است :
  1. قرآن کریم با بکار بردن کلمه انسان به جای آدم این معنا را می فهماند که منشاء بنی آدم نیز مانند حضرت آدم (ع) از طین است. این نکته در آیات دیگری از قرآن نیز بیان شده است. در ابتدای سوره مومنون می فرماید «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طينٍ (12) ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً في‌ قَرارٍ مَكينٍ » مومنون ،و 13
  2. کلمه انسان در اینجا در فرد کامل و اتم آن استفاده شده است . این نکته مانند آن است که در برخی روایات آمده است « روی عن العالم (ع) » مراد از عالم ، فرد کامل و شاخص از اهل علم است .
  3. کلی طبیعی وجود خارجی دارد و آن به وجود افرادش در خارج است . مرحوم سبزواری می فرماید «أن الكلي الطبيعي و الفرد موجودان بوجود واحد» شرح المنظومه ، حکیم سبزواری ، ج 4 ، ص 305 ، ط : نشر ناب
 حاصل آنچه گفته شد این است که استدلالی که آقای دکتر سحابی از آیه مورد نظر نموده اند مورد قبول نیست زیرا احتمالی است بودن قرینه و جهت، علاوه بر اینکه با توجه به معنایی که از کلمه نسل بیان شد، چنین احتمالی مورد پذیرش نیز نمی باشد.
 سوال و جواب:
 آیات مورد بحث از سه بخش تشکیل شده است: بخش اول مربوط به خلقت حضرت آدم (ع) و نسل اوست. بخش دوم که در وسط قرار دارد سخن از کیفیت خلقت نسل بنی آدم است و بخش سوم نیز در ادامه بخش اول مساله خلقت حضرت آدم (ع) و نسل او را بیان می کند. سوال این است که وجه اینکه مساله نسل بنی آدم در میان این دو بخش قرار گرفته است چیست ؟
 پاسخ آن است که قرآن کریم در چینش این عبارات اغراضی را دنبال می کند که در صورتی که چینش عوض شود آن اغراض حاصل نمی شود. قرآن کریم در ابتدا سنگ بنای خلقت و آفرینش را برای همگان بیان می نماید. سپس ویژگی نسلی را بیان می کند و بعد از آن جریان تسویه و نفخ روح را ذکر می کند. اگر آیه دوم بعد از آیه سوم قرار می گرفت این سوال وجود داشت که آیا تنها در حضرت آدم (ع) نفخ الهی صورت گرفته است یا در بنی آدم نیز نفخه الهی صورت گرفته است ؟ اما با چینش کنونی این سوال ایجاد نمی شود .
 مرحوم علامه طباطبای در المیزان ، چند مورد از استدلال های دکتر سحابی را بدون اینکه از ایشان نامی ببرد بیان کرده و پاسخ می دهد. ایشان از جمله در مورد استدلال به همین آیات می فرماید «و فيه أن قوله: «ثُمَّ سَوَّاهُ» عطف على قوله «بَدَأَ» و الآيات في مقام بيان ظهور النوع الإنساني بالخلق و أن بدأ خلقه و هو خلقه و هو خلق آدم كان من طين ثم بدل سلالة من ماء في ظهور أولاده، ثم تمت الخلقة سواء كان فيه أو في أولاده بالتسوية و نفخ الروح.
 و هذا معنى صحيح يقبل الانطباق على اللفظ و لا يلزم منه حمل قوله: «ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ» على أنواع متوسطة بين الخلق من الطين و بين التسوية و نفخ الروح، و كون «سُلالَةٍ» نكرة لا يستلزم العموم فإن إفادة النكرة للعموم إنما هو فيما إذا وقعت في سياق النفي دون الإثبات. » [3]
 بر اساس کلام مرحوم علامه وجهی که دکتر سحابی بیان کرده است در کنار وجهی که ایشان از آیه می نماید، محتمل است. اما بر اساس آنچه گفته شد که معنای نسل ، ذریه و فرزندان است نه اسلاف و اخلاف، تفسیر و معنایی که آقای دکتر سحابی از این آیات نموده اند صحیح نیست.
 استدلال به آیات 33 آل عمران بر فرضیه تکامل انواع
 دکتر سحابی در کتاب «قرآن مجید ، تکامل و خلقت انسان » به آیه دیگری نیز بر فرضیه تکامل استشهاد کرده است . قرآن کریم می فرماید « إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‌ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمينَ » [4] . وی گفته است کلمه اصطفاء و برگزیدن آن گاه بکار می رود که گروهی باشند و از میان آنها فردی انتخاب شود. در زمان حضرت نوح (ع) و ابراهیم (ع) انسانهایی بودند که خداوند از میان آنها این دو پیامبر را برگزید. در مورد حضرت آدم (ع) نیز همین امر را باید گفت یعنی در زمان ایشان نیز انسانهایی بوده است که خداوند ایشان را از میان آنها انتخاب نمود.
 بررسی و نقد این استدلال در جلسه آینده انشاء الله بیان می شود .
 
 
 * * *
 اللهم صل علی محمد و آل محمد


[1] سجده ، 9-7
[2] قرآن مجید، تکامل و خلقت انسان ، دکتر یدالله سحابی ، ص 179-178
[3] المیزان ، علامه طباطبایی ، ج 16 ، ص 260 ، ط : جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
[4] آل عمران ، 33

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo