< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

92/03/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث: نظریه تکامل انواع و رابطه آن با آموزه های دینی
 قرآن کریم و خلقت حضرت آدم (ع) از خاک
 درباره آیه 59 سوره آل عمران که خلقت حضرت عیسی (ع) را به حضرت آدم (ع) تشبیه می نماید در جلسه گذشته چند نکته بیان شد که به صورت دسته بندی شده از این قرار است:
 نکته اول
 این آیه شریفه ناظر است به ابطال عقیده نصاری در مورد حضرت عیسی (ع) که وی را خدا یا فرزند خدا می دانستند. دلیل این امر نیز سه چیز است:
 1- سیاق آیات؛ قرآن کریم بعد از این آیه می فرماید: « الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرين‌» [1] اینها حقيقتى است از جانب پروردگار تو؛ پس، از ترديد كنندگان مباش! . در آیه بعد نیز می فرماید: اگر آنان این راه را نپذیرفتند، با آنها مباهله می شود . بنابراین این سیاق گویای آن است که آیه مورد بحث در مقام احتجاج با نصاری است.
 2- روایات شان نزول؛ روایاتی که در ذیل این آیه بیان شده نیز به این مساله تاکید دارند. طبری در تفسیر خویش [2] ، هفت روایت در این باره نقل کرده است . سیوطی نیز در کتاب الدر المنثور [3] همین مجموعه روایات را آورده است ( این دو تفسیر از اهل سنت است) . مرحوم بحرانی در تفسیر البرهان [4] نیز علاوه بر این روایات ، دو روایت دیگر از امام صادق (ع) نقل نمود است. نور الثقلین نیز همین دو روایت را بیان کرده است.
 3- ادعای اجماع ؛ مضافا بر سیاق و روایات ، مفسرین بر این مساله اجماع نیز نموده اند. [5] [6] [7] [8] [9] [10] [11] [12] [13] [14] [15] [16] [17] .
 بنابراین آنچه از سیاق آیات و روایات شان نزول و اجماع مفسرین بدست می آید این است که آیه در مقام احتجاج با عالمان نصاری است .
 نکته دوم
 در اینکه عقیده باطل نصاری چه بوده، قرآن کریم سه مطلب را از آنان نقل می کند:
  1. برخی حضرت مسیح (ع)‌را اله می دانستند: « لَقَدْ كَفَرَ الَّذينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسيحُ ابْنُ مَرْيَمَ » مائده ، /سوره5 ، آیه 17 .
  2. برخی آن حضرت را پسر خدا می دانستند: « وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصارى‌ الْمَسيحُ ابْنُ اللَّهِ » توبه /سوره9 ، آیه 30 .
  3. عقیده دیگر در میان آنها ، عقیده تثلیث است : « لَقَدْ كَفَرَ الَّذينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ» مائده /سوره 5 ، آیه 73.
 عقیده دوم به عقیده اول باز می گردد لذا عمده عقیده نصاری این بود که حضرت مسیح (ع) اله یا پسر اله است. آنان می گفتند چون آن حضرت پدری نداشته و تنها دارای مادر است، پس پدر او خداوند است. لذا حضرت مسیح (ع) خدایی است که در جسم زمینی حلول کرده است.
 نکته سوم
 استدلال قرآن بر رد عقیده نصاری، به وسیله تشبیه آن حضرت به حضرت آدم (ع) است. قرآن کریم می فرماید: اگر قرار باشد چون آن حضرت پدر ندارد، پس فرزند خداوند باشد ، باید همین عقیده را در مورد حضرت آدم (ع) نیز داشته باشید زیرا او از خاک خلق شده و پدر و مادری نداشته است، در حالی که شما چنین عقیده ای ندارید!
 نکته چهارم
 گفته شد مراد از خلقت حضرت آدم (ع) از خاک، به این معنا نیست که ریشه خلقت ایشان به خاک بر می گردد و در نتیجه میان ایشان و خاک واسطه هایی بوده است. زیرا در صورتی که این معنا را مراد باشد استدلال در آیه عقیم خواهد بود و دیگر خصوصیتی میان حضرت آدم (ع) و سایرین نخواهد بود چون انتهای خلقت همه به خاک بر می گردد . بنابراین مراد از اینکه حضرت آدم (ع) از خاک خلق شده است این است که آن حضرت پدری نداشته است. در روایت نیز آمده است که نصاری نزد پیامبر اکرم (ص) رفتند و گفتند شما با نامیدن حضرت مسیح (ع) به عبدالله به ایشان توهین می کنید. حضرت فرمود: چگونه این مساله توهین به آن حضرت محسوب می شوند؟ گفتند: زیرا ایشان کسی است که بدون پدر متولد شده است لذا فرزند خدا است نه بنده خدا . حضرت قدری تامل فرمودند و این آیه شریفه نازل شد. قرآن در این آیه می فرماید: اگر این گونه است که شما می گویید پس حضرت آدم (ع) نیز باید فرزند خدا باشد .
 نکته پنجم
 سوالی در مورد این آیه مطرح است و آن اینکه آیا دلالت این آیه بر خلقت بی واسطه حضرت آدم (ع) از خاک، صریح است و دیگر تاویل بردار نیست یا نه غیر صریح در نتیجه تاویل بردار است؟ این مساله آنگاه اهمیت می یابد که چه بسا در آینده فرضیه تحول و تکامل انواع از نظر علمی ثابت شود، زیرا آنگاه باید دید این آیات چگونه معنا می شود؟ دو نظر در اینجا از طرف مفسرین مطرح شده است :
 1- حضرت آیت الله مصباح می فرماید : با کنار هم قرار دادن مجموعه قرائن و شواهد، احتمال خلاف این مساله از آیه نمی رود، در نتیجه این آیات تاویل بردار نیست. اگر از نظر علمی نیز فرضیه تحول ثابت شود مشکلی ایجاد نخواهد شد زیرا می گوییم جریان خلقت حضرت آدم (ع) به صورت اعجاز گونه بوده است و همان طور که حضرت مسیح (ع) به صورت اعجاز در گل دمید و به اذن الهی جان دار شد.
 این مساله مانند قضیه غدیر خم است، زیرا هر چند این حدیث به جهت بکار بردن کلمه مولی ، ظهور در امامت حضرت علی (ع) دارد و نص نیست اما وقتی مجموعه قرائن را در کنار هم قرار می دهیم به درجه ای می رسد که دیگر احتمال خلاف آن داده نمی شود . قرائنی از قبیل ذکر آیه « النَّبِيُّ أَوْلى‌ بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِم‌» [18] و بیان حدیث بعد از آن با فاء تفریع و یا بیعت گرفتن از مردم و ...
 2- علامه طباطبایی و دیگران گفته اند آیات قرآن در این باره نص نیست اما ظهور قریب به نص دارد لذا در صورتی که فرضیه تکامل از نظر علمی ثابت و قطعی شد این گونه آیات تاویل برده می شود . اما اکنون و در زمان ما این فرضیه ثابت نشده و در نتیجه ظهور آیات به قوت خویش باقی است.
 مرحوم علامه می فرماید « قدمنا هناك أن الآيات القرآنية ظاهرة ظهورا قريبا من الصراحة في أن البشر الموجودين اليوم- و نحن منهم- ينتهون بالتناسل إلى زوج أي رجل و امرأة بعينهما و قد سمي الرجل في القرآن بآدم و هما غير متكونين من أب و أم بل مخلوقان من تراب أو طين أو صلصال أو الأرض على اختلاف تعبيرات القرآن.
 فهذا هو الذي يفيده الآيات ظهورا معتدا به و إن لم تكن نصة صريحة لا تقبل التأويل و لا المسألة من ضروريات الدين نعم يمكن عد انتهاء النسل الحاضر إلى آدم ضروريا من القرآن‌» [19] برخی عقیده دارند که نسل حاضر چهار گروه ( زرد پوستان ، سفید پوستان ، سرخ پوستان و سیاه پوستان) هستند که به چهار انسان اولیه می رسد. اما مرحوم علامه این مطلب را رد فرموده و می فرماید این مطلب ضروری قرآن است که نسل حاضر همه به حضرت آدم (ع) منتهی می شوند .
 نکته : در اینکه خلقت حضرت آدم (ع) از خاک به صورت دفعی بوده یا همین امر نیز زمان بر بوده است، هر دو ممکن است اما در هر صورت ربطی به فرضیه تحول انواع نخواهد داشت.
 حضرت آیت الله سبحانی نیز دیدگاه مرحوم علامه را در تفسیر منشور جاوید و کتاب مدخل مسائل جدید کلامی [20] بیان کرده اند. حاصل کلام ایشان این است که مجموعه آیات درباره خلقت آدم (ع) سه مرحله را تصویر نموده است:
  1. مرحله ای که گل و خاک و مانند آن بوده است .
  2. مرحله قالب ریزی و طراحی ایشان که با عبارت «سویته» در قرآن کریم آمده است.
  3. مرحله سوم نفخ روح الهی در کالبد ایشان است .
 اما آیا در میان این سه مرحله، وسایط و مراحل دیگری نیز بوده است یا نه؟ قرآن به این مساله نپرداخته است. اما ظاهر کلام این است که واسطه ای در کار نبوده است اما نص نیست لذا اگر علم جدید نظریه تحول را ثابت نمود، این آیات قابل تاویل خواهد بود . «آیات قرآن بازگو کند ه این سه مرحله است و از این که از مرحله دیگر سخن نگفته است می توان گفت که ظاهر قرآن، طرح مستقل خلقت انسان است نه طرح مشترک [که همه انواع از یک جا شروع شده اند] ولی این به معنای نص بر طرح مستقل نیست که نتوان در آن احتمال دیگری داد. هر گاه دلایل قطعی، طرح مشترک را ثابت کرد دلالت قرآن مانع از پذیرش آن نخواهد بود » [21]
 آیت الله جوادی نیز در تفسیر تسنیم در این باره همین دیدگاه را برگزیده است . ایشان می فرماید « جریان مزبور [تحول انواع] بر فرض ثبوت آن محصول عقل تجربی است و هرگز فتوای انحصاری نخواهد داد یعنی نمی تواند ثابت کند که از غیر راه تجربه ممکن نیست بشر بدنیا آید. بر فرض قطعی شدن چنین فرضیه ای می توان از آن به عنوان دلیل لبی منفصل برخی از ظواهر ظنی ادله نقلی را توجیه کرد » [22]
 سوال و جواب
 مرحوم علامه در مورد آیه 59 سوره آل عمران فرموده است این آیه واضح ترین دلیل بر خلقت بی واسطه حضرت آدم (ع) از خاک است. « و من أوضح الدليل عليه قوله تعالى: «إِنَّ مَثَلَ عِيسى‌ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»،: آل عمران: 59 فإن الآية نزلت جوابا عن احتجاج النصارى على بنوة عيسى بأنه ولد من غير أب بشري و لا ولد إلا بوالد فأبوه هو الله سبحانه، فرد في الآية بما محصله أن صفته كصفة آدم حيث خلقه الله من أديم الأرض بغير والد يولده فلم لا يقولون بأن آدم ابن الله؟.» [23]
 
 
 اکنون این سوال مطرح می شود که ایشان در جایی فرمودند این آیات نص نبوده و قابل تاویل است اما در اینجا می فرماید نمی تواند خلقت حضرت آدم (ع) در این آیه را با واسطه دانست زیرا در غیر این صورت استدلال آیه عقیم خواهد بود. جمع این دو مساله در کلام مرحوم علامه چگونه است ؟
 پاسخ آن است که می توان گفت مراد ایشان از اینکه حضرت آدم (ع) پدر و مادر نداشتند، پدر و مادر بشری است . نصاری نیز که این سوال را مطرح نموده بودند همین امر را مد نظر داشتند و اساسا عرف غیر از این به ذهنش نمی آید. بنابراین در صورتی که بر اساس فرضیه تکامل ، برای حضرت آدم (ع) پدر و مادر غیر بشری ثابت شود، خللی به این استدلال وارد نخواهد شد. آنچه فرضیه تحول انواع نیز می گوید همین است که آن حضرت پدر بشری نداشته است لذا تعارضی در کلام مرحوم علامه نیست .
 
 * * *
 اللهم صل علی محمد و آل محمد


[1] آل عمران /سوره 30 ، آیه 60
[2] تفسیر طبری، ابوجعفر طبری ، ج3 ، ص 345-346
[3] الدر المنثور ، سیوطی ،‌ج2 ، ص 217-218
[4] تفسیر البرهان، مرحوم بحرانی ، ج1 ، ص 285-287
[5] تفسیر الکشاف ، زمخشری ، ج1 ، ص 167
[6] مجمع البیان، مرحوم طبرسی ، ج1 ، ص 452
[7] تفسیر روض الجنان و روح الجنان ، ابولفتوح رازی ، ج4 ، ص 357
[8] المیزان ، علامه طباطبایی ، ج3 ، ص 320 ، ط : جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
[9] تفسیر صافی، فیض کاشانی ، ج2 ، ص 56
[10] تفسیر قرطبی ، قرطبی ، ج4 ، ص 103
[11] تفسیر جلالین، جلالدین سیوطی ، ص 57
[12] روح المعانی، سید محمود آلوسی ، ج3 ، ص 296
[13] تفسیر بیضاوی، بیضاوی ، ج1 ، ص 482
[14] منهج الصادقین، ملا فتح الله کاشانی ، ج1 ، ص 786
[15] تفسیرابن کثیر، ابن کثیر دمشقی ، ج2 ، ص 46
[16] المراغی ، احمد مصطفی مصری ، ج3 ، ص 173
[17] تفسیر القرآن الکریم ، علامه شبر ، ص 92
[18] احزاب /سوره 33 ، آیه 6
[19] المیزان فی تفسیر القرآن ، ج16 ، ص 255
[20] مدخل مسائل جدید در علم کلام ، آیت الله سبحانی ، ج1 ، ص 225 ط : موسسه امام صادق (ع)
[21] تفسیر منشور جاوید، آیت الله سبحانی ، ج7 ، ص 18-24 ط : موسسه امام صادق (ع)
[22] تفسیر تسنیم ، آیت الله جوادی ، ج 14 ، ص 429 ، ط : اسراء
[23] المیزان فی تفسیر القرآن ، ج16 ، ص 256 - 257

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo