< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

92/07/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: برهان نظم و اتقان صنع در خداشناسی
 استدلال بر اساس نظم صوری بر آفریدگار دانا و توانا
 سخن به اینجا رسید که در باب نظم از سه گونه آن سخن به میان آمده است: نظم فاعلی، نظم غایی و نظم صوری. و نیز گفته شد از فاعل طبیعی نمی توان به فاعل ماوراء طبیعی استدلال کرد اما بر اساس فاعل غایی و فاعل صوری این امر ممکن است. در میان این دو نیز غالبا از نظم غایی سخن به میان آمده است.
 اما همان طور که گفته شد می توان بدون در نظر گرفتن غایت نظم و از طریق ساختار و صورت نظم نیز برای اثبات آفریدگار دانا و توانا استدلال نمود. شواهدی نیز بر این مساله وجود دارد که از این قرار است :
 شاهد اول: کلام نویسنده کتاب «خدا در فلسفه»
 پل ادوارد در بخشی از کتاب خود گفته است : « بعضی برهان اثبات وجود خدا هستند که بر انواع دیگری از نظم غیر از نظم هدفمند بنا شده اند . گاه ادعا می شود که برای نظم و انتظامی که در عملکرد منظومه شمسی هست باید به وجود آفریننده هوشمند قائل شویم . برهان های نظیر اینها از برهان های مبتنی بر نظم هدفمند که در دنباله بحث توجه خود را به آن خواهیم داشت غالبا تمایز روشنی ندارد » [1]
 شاهد دوم: کلام متکلمین
 شاهد دیگر سخن متکلمین در باب تعریف احکام و اتقان است . تعاریفی که آنان در این زمینه نموده اند در سه دسته قرار می گیرد:
 الف) برخی فعلی را محکم و متقن دانسته اند که دارای ترکیب دقیق و عجیب باشد. فخر رازی می گوید «المراد بالاحکام الترتیب العجیب و التالیف اللطیف» [2] . اینان جنبه صوری نظم را در نظر گرفته اند .
 ب) گروهی دیگر فعلی را محکم و متقن می دانند که مشتمل بر منافع و مصالح باشد. فاضل مقداد می فرماید « أنّه فعل فعلا محكما، أي مستتبعا لخواصّ كثيرة و منافع عظيمة، و كلّ من كان كذلك فهو عالم‌» [3] . اینان جنبه غایت و هدف آن را مد نظر داشته اند.
 ج) برخی دیگر به هر دو جنبه نظر داشته و فعل محکم را فعلی می دانند که هم دارای ترتیب دقیق بوده و هم مشتمل بر منافع عظیم باشد . فاضل مقداد در جای دیگر گفته است « ان المراد بالاحكام هو الترتيب العجيب و التأليف اللطيف المستجمع لخواص كثيرة، المشتمل على منافع عظيمة » [4]
 حاصل اینکه متکلمین اسلامی فعل محکم را سه گونه تعریف کرده اند: آنچه دارای ترتیب عجیب است ، آنچه مشتمل بر منافع و مصالح است و ترکیبی از این دو . بنابراین خود ترکیب و تالیف دقیق می تواند کاشف از فاعل آگاه باشد همان طور که اگر نظمی بیابیم که به مصالح مهمی منتهی می شود عقل می گوید فاعلش باید دارای آگاهی می باشد .
 شاهد سوم کلام لغویون
 شاهد سوم بر اینکه صورت و ترکیب نیز می تواند منهای غایت و هدف ما را به فاعل دانا و توانا برساند کلام لغویون درباره احکام و اتقان است .
 در کتب لغوی معنای «احکام» را به اتقان برگردانده اند. معجم المقاییس می گوید « اتقنت الشی احکمته » [5] . قاموس المحیط آن را «اتقن الامر احکمه » [6] معنا کرده است . لسان العرب گفته: « و أَتْقَنَ الشي‌ءَ: أَحْكَمَه، و إتْقانُه إِحْكامُه. و الإِتْقانُ: الإِحكامُ للأَشياء. » [7] . مصباح المنیر نیز می گوید «الاتقان الامر احکامه ».
 در مورد معنای «اتقان » نیز برخی آن را به احکام برگردانده اند. برخی نیز ریشه آن را منع دانسته اند . معجم مقاییس گفته است « الحاء و الکاف و المیم اصل واحد و هو المنع » ریشه حکم و مشتقات آن اعم از حاکم، حکومت، احکام، محکم و غیره منع است و مراد از ، جلوگیری از ظلم است. لگام اسب را نیز به این خاطر که اسب را کنترل می کند حکمه گویند. صاحب القاموس المحیط نیز گفته : «احکمه اتقنه و منعه عن الفساد » معلوم می شود که در ماده احکام و اتقان، منع از فساد و خلل ناپذیری است . در زبان فارسی نیز از واژه محکم کاری استفاده می شود و مراد از آن کاری است که ترکیب آن به گونه ای است که دوام داشته و خلل ناپذیر است. لسان العرب می گوید « و حَكَمَ الشي‌ء و أَحْكَمَهُ، كلاهما: منعه من الفساد. » [8] وقتی گفته می شود فعلی را محکم کرد یعنی جلوی فاسد شدن آن را گرفت. مفردات نیز همین گونه احکام را معنا کرده است « حَكَمَ أصله: منع منعا لإصلاح، و منه سميت اللّجام: حَكَمَة الدابّة، » [9] .
 شاهد چهارم برخی از آیات و روایت
 در برخی از آیات و روایات مساله خداشناسی مطرح شده و از طریق نظم صوری بر آن استدلال شد است از جمله :
 الف) قرآن کریم در سوره یس می فرماید « وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ (37) وَ الشَّمْسُ تَجْري لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذلِكَ تَقْديرُ الْعَزيزِ الْعَليمِ (38) وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّى عادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَديمِ (39) لاَ الشَّمْسُ يَنْبَغي‌ لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لاَ اللَّيْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ كُلٌّ في‌ فَلَكٍ يَسْبَحُونَ » [10] شب(نيز) براى آنها نشانه‌اى است(از عظمت خدا)؛ ما روز را از آن برمى‌گيريم، ناگهان تاريكى آنان را فرا مى‌گيرد! و خورشيد(نيز براى آنها آيتى است) كه پيوسته بسوى قرارگاهش در حركت است؛ اين تقدير خداوند قادر و داناست. و براى ماه منزلگاه‌هايى قرار داديم، (و هنگامى كه اين منازل را طى كرد) سرانجام بصورت«شاخه كهنه قوسى شكل و زرد رنگ خرما» در مى‌آيد. نه خورشيد را سزاست كه به ماه رسد، و نه شب بر روز پيشى مى‌گيرد؛ و هر كدام در مسير خود شناورند.
 در این آیات سخنی از فایده و غایت مطرح نیست با این حال فرموده است یکی از نشانه های خدای متعال این جلوه های طبیعی است .
 ب) در روایتی از پیامبر اکرم (ص) آمده که آن ایشان توصیه نمودند هر گاه کاری را انجام می دهید آن را به صورت محکم و متقن بجا آورید و از سست کاری بپرهیزید. سعد ابن معاذ یکی از صحابی جلیل القدر آن حضرت بود. بعد از مرگ او ، پیامبر اکرم (ص) خیلی در تشییع ایشان تجلیل نمودند و خودشان در قبر حاضر شده و سنگ لحد را چیدند . در هنگام چیدن آن برای اینکه محفظه های لحد خالی نباشد دقیق زیادی نمودند « وَ سَوَّى اللَّبِنَ عَلَيْهِ وَ جَعَلَ يَقُولُ نَاوِلُونِي حَجَراً نَاوِلُونِي تُرَاباً رَطْباً يَسُدُّ بِهِ مَا بَيْنَ اللَّبِن‌ ». بعد از اینکه کار آن حضرت تمام شد و از قبر خارج شدند و گویا می دانستند که یک سوال در ذهن برخی ها بوجود آمده است که چرا ایشان در چینش لحد دقت نمودند با اینکه بعد از مدتی این بنا ویران می شود. لذا فرمودند « إِنِّي لَأَعْلَمُ أَنَّهُ سَيَبْلَى وَ يَصِلُ الْبِلَى إِلَيْهِ وَ لَكِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ عَبْداً إِذَا عَمِلَ عَمَلًا أَحْكَمَه‌» شاهد سخن در قسمت آخر کلام حضرت است. آن حضرت می فرمایند: خدای متعال دوست دارد که هر گاه بنده ای کاری را انجام می دهد آن را دقیق و محکم انجام دهد. در اینجا با اینکه آن حضرت می دانند که بر این کار فایده ای مترتب نیست و قبر چند صباحی دیگر ویران می شود اما می فرماید خود همین محکم کاری ، کاری پسندیده است.
 برای فهم بیشتر می توان مساله عقل نظری و عقل عملی را در نظر گرفت. عقل نظری به ادراکاتی گفته می شود که ینبغی ان یعلم است و به هست و نیست ها نظر دارد. در مقابل عقل عملی به فایده ها نظر دارد و سخن از باید و نباید به میان می آورد . اگر حکمت و اتقان فعل را از نظر عقل نظری در نظر بگیریم خود صورت مورد نظر است و کاری به فایده آن نیست اما اگر از نظر عقل عملی آن را لحاظ کنیم در این صورت فایده مترتب بر آن مورد توجه است.
 ج) حضرت امیر المومنین (ع) در نهج البلاغه بر اساس نظم صوری در طبیعت، بر وجود آفریدگار دانا استشهاد می فرمایند: «ظَهَرَ لِلْعُقُولِ بِمَا أَرَانَا مِنْ عَلَامَاتِ التَّدْبِيرِ الْمُتْقَنِ وَ الْقَضَاءِ الْمُبْرَمِ فَمِنْ شَوَاهِدِ خَلْقِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ مُوَطَّدَاتٍ بِلَا عَمَدٍ قَائِمَاتٍ بِلَا سَنَدٍ دَعَاهُنَّ فَأَجَبْنَ طَائِعَاتٍ مُذْعِنَاتٍ غَيْرَ مُتَلَكِّئَاتٍ وَ لَا مُبْطِئَاتٍ وَ لَوْ لَا إِقْرَارُهُنَّ لَهُ بِالرُّبُوبِيَّةِ وَ إِذْعَانُهُنَّ بِالطَّوَاعِيَةِ لَمَا جَعَلَهُنَّ مَوْضِعاً لِعَرْشِهِ » [11] خدا با نشانه‌هاى تدبير استوار، و خواسته‌هاى حكيمانه در خلق نظام احسن، در برابر غفلت‌ها، آشكارا جلوه كرده است. از نشانه‌هاى آفرينش او، خلقت آسمان‌هاى پا بر جا بدون ستون و تكيه گاه است. آسمانها را به اطاعت خويش دعوت و آنها بدون درنگ اجابت كردند، اگر اقرار آسمان‌ها به پروردگارى او، و اعترافشان در اطاعت و فرمانبردارى از او نبود، هرگز آسمان‌ها را محل عرش خويش و جايگاه فرشتگان، و بالا رفتن سخنان پاك و اعمال نيك و صالح بندگانش قرار نمى‌داد.
 استدلال حضرت علی (ع) در اینجا به این صورت است که انسان در عالم صنع الهی اثر تقدیر محکم خداوند را می بیند و از همین جا پی به وجود او می برد.
 درست است که از نظر مقام ثبوت، همه عالم غایت مند است اما در مقام اثبات و استدلال گاهی آن غایت مورد توجه است و گاه مورد توجه نیست. در این آیات و روایات نیز بر تقدیر الهی استدلال شده است اما جنبه غایت مند بودن آنها مد نظر نیست بلکه به جنبه صوری پدیده ها توجه داده شده است .
 
 * * *
 اللهم صل علی محمد و آل محمد


[1] خدا در فلسفه ، پل ادارد ، ص 81 و 82
[2] المحصل، فخر الدین رازی، ص241 .
[3] اللوامع اللهیه فی المباحث الکلامیه، فاضل مقداد، ص198، ط دفتر تبلیغات اسلامی
[4] ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، فاضل مقداد، ص197، ط انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشی
[5] معجم المقاییس، ص162
[6] قاموس المحیط، ص158
[7] لسان العرب، ابن منظور، ج13، ص73، ط دارالفکر
[8] لسان العرب، ابن منظور، ج12، ص143، ط دارالفکر
[9] المفردات، راغب اصفهانی، ج1، ص284.
[10] یس/سوره36، آیه37
[11] نهج البلاغه، سید رضی، ص261، ط هجرت

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo