< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

92/07/15

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: مباحث مقدماتی برهان نظم و اتقان صنع
 بررسی مقدمات برهان نظم
 برهان نظم که یکی از براهین عقلی بر وجود آفریدگار دانا و تواناست دارای دو مقدمه اساسی است:
 :: جهان طبیعت ب لحاظ صورت و غایت دارای نظم و اتقان است
 :: هر پدیده ای که چنین نظمی دارد دارای ناظمی آگاه و مختار است .
 :: :: پس جهان طبیعت دارای ناظمی آگاه و مختار است .
 مقدمه صغری برهان نظم
 عالم طبیعت چه به لحاظ صورت و چه غایات دارای نظم استوار و اتقان است. شاهد گویای آن این است که علم و دانش بشری که در طول تاریخ بر دوام بوده رسالت و هدفش کشف قوانین حاکم بر طبیعت یعنی همان ناظم آن است. این مقدمه فی الجمله مورد قبول الهیون و غیر الهیون است. البته بعضی به عنوان شبهه، شرور طبیعی را به عنوان مخل نظم مطرح کرده اند اما بعدا بیان می شود که آیا شرور مخل نظم هستند یا خود در دایره این نظم قرار دارند؟
 نکته: برهان نظم متوقف بر این نیست که نظم فراگیری را در همه عالم بدست آوریم بلکه همین مقدار که در جهان طبیعت پدیده هایی را دارای نظم می بینیم کفایت می کند. زیرا در مقدمه دوم ملازمه ای است بین نظم و فاعل دارای علم و تدبیر. پس برای اثبات این برهان دو امر لازم نیست: اولا همه ابعاد جهان را مطالعه کنیم ثانیا نظم فراگیری را ثابت بدانیم. همین که فی الجمله نظم را در جهان حاکم بدانیم کافی در تحقق برهان نظم است. و این مقدار از نظم را کسی منکر نیست.
 مقدمه کبری برهان نظم
 عمده بحث در این است که وقتی عقل می خواهد از وجود نظم به ناظم استدلال کند چگونه این امر صورت می گیرد؟ دو سوال در اینجا باید بررسی شود:
 1- آیا حکم عقل به ملازمه میان نظم و ناظم دانا، بدیهی است و بی نیاز از استدلال یا نظری و نیازمند استدلال؟
 2- آیا حکم عقل اعم از بدیهی و نظری، به یقین منطقی بالمعنی الاخص می رسد که احتمال خلاف در آن صد در صد نفی شده است یا به این درجه از یقین نمی رسد؟
 در پاسخ به سوال اول تعابیر عالمان دینی مختلف است:
 الف) برخی آن را امری بدیهی و بی نیاز از استدلال دانسته اند. ( البته باید توجه داشت که مراد از بدیهی در اینجا بدیهی است که بر اساس عقل متعارف عرف بدست می آید نه آنچه عقل دقیق فلسفی حکم می کند) . به برخی از آنها اشاره می شود:
 1- خواجه نصیر الدین طوسی می فرماید « القول بأنّ الحكم بكون كلّ واحد يفعل فعلا محكما فهو عالم بديهيّ غير موقوف على اكتساب تصوّر أجزائه يقتضي أن يكون تصوّر الحكم بديهيّا.» [1] .
 2- فخر الدین رازی می گوید « صريح العقل شاهد بأن وقوع الشي‌ء على هذا الوجه لا يكون إلا بتدبير حكيم عالم. فهذا الطريق يدل على وجود الإله لهذا العالم. » [2] .
 3- ابن میثم بحرانی می فرماید « و العلم باستلزام ذلك العلم الفاعل بديهى. » [3] .
 4- سعد الدین تفتازانی می گوید « و العلم بأن مثل ذلك لا يصدر إلا عن العالم ضروري، سيما إذا تكرر و تكثر، و خفاء الضروري على بعض العقلاء جائز » [4] . وی در اینجا یک دفع دخل نیز می نماید و می گوید: اگر کسی بگوید در این امر بدیهی مناقشه شده است می گوییم مناقشه نمودن در بدیهی باعث ضربه زدن به بداهت بدیهی نمی شود. این مانند آن چیزی است که معتزله در مورد واسطه ای بنام ثبوت بین وجود و عدم گفته اند. آنان به همین منظور اموری به نام «ثابتات ازلیه» مطرح کرده اند در حالی که سخن آنان تناقض آلود و خلاف بداهت است. با این حال قول آنها خللی به بدیهی بودن این تناقض نمی زند.
 5- فاضل مقداد می فرماید « لان بديهة العقل حاكمة بأن أمثال ذلك لم يصدر الا عمن له علم، و ان صدر فلا يمكن أن يتكرر منه مرة بعد أخرى‌ » [5]
 ب) دسته ای دیگر از عالمان برای نشان دادن ملازمه میان نظم و ناظم دانا و مختار، از قیاس به نفس استفاده کرده اند:
 1- قاضی عبد الجبار در کتاب «شرح اصول خمسه »، در فصل « سؤال حول اختلاف الغائب عن الشاهد » این مطلب را آورده اند . [6]
 2- شیخ طوسی بعد از بیان اینکه این عالم که دارای احکام است پس صانع آن نیز عالم است می فرماید « لأنه لو لم يكن عالما لما وقع على هذا الوجه من الاحكام و النظام، و لاختلف في بعض الاحوال و لما كان ذلك واقعا على حد واحد، و نظام واحد، و اتساق واحد، دل على ان صانعه عالم. و كذلك خلقه الثمار في أوقات مخصوصة، لا تختلف، و في كل شجر ما هو من‌ جنسه، و في كل حيوان من شكله، دال على أن خالق ذلك عالم، و الا فكان يجوز ان يخلق الفواكه الصيفية في الشتاء، و الشتوية في الصيف، » [7]
 3- ویلیان پالی کتابی دارد به نام «الهیات طبیعی » که در آن برهان نظم را تقریر کرده است. وی در این باره مثالی زده است که در این بحث شهرت یافته است. می گوید: اگر شما در میان بیابانی حرکت کنید و سنگی را ببینید که در راه افتاده عواملی مختلفی را اعم از ذی شعور و غیر آن برایش احتمال می دهید. اما اگر ساعتی که در حال کار کردن است را در بیابان ببینید قطعا احتمال نمی دهید که فاعلی غیر دانا داشته باشد. همین مساله در مورد عالم طبیعت جریان دارد. اگر ما باشیم و همین دستگاه بینایی، برای رسیدن به این استدلال کافی است. دستگاه چشم آن قدر پیچیده است که قابل مقایسه با ساعت نیست در نتیجه باید گفت جهان قطعا دارای یک ساعت ساز لاهوتی هست.
 از جمله اشکالاتی که در این باره شده این است که شما از تمثیل برای استدلال استفاده نموده اید در حالی که تمثیل ظن آور است. بعدا بررسی می شود که آیا تمثیل بکار رفته در این استدلال از قبیل تمثیل منطقی است یا از باب قیاس منصوص العله و یا قیاس اولویت است.
 ج) برخی دیگر از عالمان حکم عقل به ملازمه در برهان نظم را قریب به بدیهی دانسته اند:
 1- حکیم لاهیجی می فرماید « حصول علم از ملاحظه اتقان و احكام مصنوع بر علم صانع، نزديك به ضرورى است؛ چه هر كه در مصنوعات ارباب صنايع و حرف از نوع انسان تأمّل نمايد، در هر كدام كه جهات مؤدّيه به مصالح و منافع بيشتر بيند، جزم كند به آنكه صانع آن اعلم است از صانع مصنوعى ديگر كه آن جهات در او كمتر باشد. » [8] .
 2- تفتازانی نیز در می گوید « لا شك في دلالته على علم الصانع‌ ». [9] شک نداشتن اعم است از بدیهی و مدلل بودن .
 برهان نظم بر اساس حساب احتمالات در ریاضی
 اگر بخواهیم آنچه قدما در مورد برهان نظم بیان کرده اند را با تعابیر علمی امروزی بیان کنیم سخن از قانون احتمالات می شود. در بحث حساب احتمالات گفته اند: درجه احتمال یک پدیده یا «یک» است یا «صفر» و یا «ما بین صفر و یک» قرار دارد. پدیده هایی که حتمی الوقوع هستند، احتمال در آنها یک و پدیده های ممتنع الوقوع احتمال در آنها صفر و پدیده های ممکن الوقوع، احتمال آنها بین صفر و یک در نوسان است. هر چقدر صورت و مخرج کسر به هم نزدیکتر باشد حاصل به یک نزدیک تر و هر چقدر بیشتر باشد حاصل به صفر نزدیک تر است. به عنوان مثال فرض کنید 7 مهره سیاه در کیسه ای قرار دارد، به گونه ای که قابل تشخیص از هم نیستند. اگر کسی به نیت اینکه مهره سیاه را بردارد دست در کیسه نماید احتمال دست یابی به مهره سیاه در هفت باری که مهره بر می دارد هفت هفتم برابر با یک است.(هفت هفتم مساوی با یک است ). این مثال درباره مورد حتمی الوقوع است. حال فرض کنید کسی بخواهد به نیت برداشتن مهره سفید دست در کیسه کند. در اینجا احتمال وقوع آن در هفت مرتبه ای که مهره بر می دارد صفر است زیرا اساسا مهره سفیدی در کیسه نیست. ( صفر هفتم مساوی با صفر است ). حال اگر سه تا از مهره ها سفید و چهار تا مشکی باشد و فرد به نیت برداشتن مهره سفید دست در کیسه نماید احتمال برداشتن او سه هفتم خواهد بود. زیرا نه قطعا به مهره سفید دست می یابد و نه قطعا به مهره غیر سفید. پس حاصل بین صفر و یک در نوسان است. هر چقدر تعداد مهره ها را بیشتر کنیم در صورتی که مخرج ما عدد یک به بالا باشد، احتمال دست یابی به مهره مورد نظر باقی است و به حد صفر نمی رسد هر چند این احتمال خیلی ضعیف باشد. این را حساب احتمالات گویند.
 در مورد پدیده ای عالم نیز هر چند احتمال وقوع تصادف خیلی ضعیف است و عقل متعارف بشر آن را در حد صفر می داند اما عقل فلسفی و عقل ریاضی آن را ممتنع الوقوع نمی داند. مقصود عالمان اسلامی نیز از بداهت در برهان نظم، همین عقل متعارف عرفی است نه عقل دقیق فلسفی.
 نکته : در مباحث اعتقادی یقین متعارف کافی است و عقل دقیق فلسفی به منزله کمال به شمار می رود. دلیل آن نیز قرآن کریم است که می فرماید « وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ » [10] خطاب قرآن به امثال ابن سینا و ملاصدرا و علامه طباطبایی ها نیست تا گفته شود مراد، عقل منطقی ابن سینا و مانند آن است تا حاصل آن علم قطعی منطقی شود. بلکه مخاطب آیه عموم مردم هستند و عقلی که برای آنها حاصل می شود همین عقل متعارف عادی است. این حد لازم آن است اما عقل دقیق تر به عنوان کمال آن محسوب می شود.
 بر برهان نظم و عقل کاشف در آن اشکالاتی از سوی برخی صاحب نظران وارد شده و برخی دیگر پاسخ هایی به آن داده اند که انشاء الله در جلسات بعد مورد بررسی قرار می گیرد .


[1] تلخیص المحصل، خواجه نصیرالدین طوسی، ص280، ط دار الاضواء
[2] المطالب العالیه، فخرالدین رازی، ج1، ص233، ط دار الکتب العربی.
[3] قواعد المرام، ابن میثم بحرانی، ص86، ط مکتبه آیه الله المرعشی
[4] شرح مقاصد، سعدالدین تفتازانی، ج4، ص111، ط الشریف الرضی.
[5] ارشاد الطالبین، فاضل مقداد، ص196، ط انتشارات آیت الله مرعشی ؛ اللوامع اللهیه ،فاضل مقداد، ص198و199.
[6] شرح اصول خمسه، ص102 ،ط دار احیاء التراث العربی.
[7] الاقتصاد فی ما یتعلق بالاعتقاد، شیخ الطائفه، ص 54و55، ط دارالاضواء.
[8] گوهر مراد، حکیم لاهیجی، ص258، ط نشر سایه.
[9] شرح مواقف، سعدالدین تفتازانی، ج8، ص66، ط الشریف الرضی .
[10] نحل/سوره16، آیه78

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo