< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

92/07/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: نقد و بررسی شبهات برهان نظم
 در جلسه قبل بیان شد که در تقریر برهان نظم معمولا از تمثیل استفاده شده است به این صورت که پدیده های طبیعی عالم به مصنوعات بشری که دارای نظم و ساختاری هماهنگ است تشبیه شده است. بر این اساس گفته شده پدیده های طبیعی از نظر روابط منظم میان اجزاء و ارتباط آنها با غایت و هدفی که در آن است همانند مصنوعات بشری است که دارای ساختاری منظم و به منظور نتیجه ای خاص طراحی شده است. مثلا دستگاه بینایی از اجزائی هماهنگ با هم تشکیل شده که برای غرض دیدن عمل می کنند . بعد از بیان این تمثیل گفته شده: حال که معلول ها همانند هستند، علت آنها نیز باید همانند باشد در نتیجه همان طور که علت مصنوعات بشری دارای علم و شعور و اختیار است، پدیده های طبیعی نیز دارای علتی آگاه و مختار هستند .
 برهان نظم بر اساس تقریر تمثیل در منابع کلامی
  • منابع کلامی اسلامی
 تقریر نظم بر اساس تشبیه و تمثیل هم در منابع متکلمان اسلامی و هم متکلمان مسیحی آمده است. از جمله منابع کلامی اسلامی می توان به شرح اصول خمسه، قاضی عبد الجبار معتزلی، ص 101 ؛ الاقتصاد فی ما یتعلق بالاعتقاد، شیخ طوسی، ‌ص 54 و 55 ؛ تمهید الاوائل، ‌باغلانی از علمای اشعری، ص 46 ؛ گوهر مراد حکیم لاهیجی ، ص 258 و التوحید شیخ صدوق ، ص 299 ، یاد کرد. به عنوان نمونه شیخ طوسی می فرماید «و أما الذي يدل على انه عالم: هو ان الاحكام ظاهر في أفعاله كخلق «1» الإنسان و غيره من الحيوان، لأن ما فيه من بديع الصنعة، و منافع الاعضاء، و تعديل الأمزجة، و تركيبها على وجه يصح معه ان يكون حيا لا يقدر عليه إلا من «2» هو عالم بما يريد فعله، لأنه لو لم يكن عالما لما وقع على هذا الوجه من الاحكام و النظام، و لاختلف في بعض الاحوال و لما كان ذلك واقعا على حد واحد، و نظام واحد، و اتساق واحد، دل على ان صانعه عالم. ...» همان طور که گفته شد متکلمین از برهان نظم برای اثبات علم الهی استفاده کرده اند . ما نیز در اینجا به دنبال اثبات مبدا عالم هستیم لذا نوع استدلال فرقی نمی کند. مرحوم شیخ طوسی در این استدلال از قیاس اولویت استفاده کرد و فرموده اند « ألا ترى ان في الشاهد لا تقع الكتابة إلا ممن هو عالم بها، و لا النساجة إلا ممن هو عالم بترتيبها، و كيفية ايقاعها، و غيره و ان كان أقدر منه يتعذر عليه مثله لفقد علمه. و الضعيف القليل القدر يصح منه ذلك لعلمه بكيفية ايقاعه. و إذا كان القدر اليسير من أفعالنا المحكمة لا تقع «3» إلا من عالم فألا تقع الأفعال التي أشرنا إليها الزائدة على احكام كل محكم أولى و أحرى. فثبت بذلك ان صانع العالم عالم.» [1] کارهای قلیلی که انسان ها انجام می دهند بدون علم و آگاهی محقق نمی شود حال چگونه می توان قبول کرد که پدیده های عظیم عالم بدون علم صورت گیرد؟!
 معتزله و اشاعره نیز در اینجا همین استدلال را آورده اند. باقلانی از علمای اشعری می گوید «فان قال قائل و ما الدلیل علی صحه ما تذهبون من انه عالم ؟ قیل له یدل علی ذلک وجود افعال المحکماته منه لان الافعال المحکمات لا تقع منا علی ترتیب و نظام کالصباقه و النساجه الا من عالم و افعال الله تعالی ادق و احکم و کانت اولی بان تدل علی انه عالم » [2]
 نکته ای که خوب است در اینجا دقت شود این است که در این بحث شیعی بودن یا اشعری و معتزلی بودن تفاوتی ندارد. اختلاف این سه مذهب در حوزه عقل عملی مانند حسن و قبح عقلی است نه در حوزه عقل نظری.
  • منابع کلامی مسیحی
 در کتب متکلمین مسیحی درباره برهان نظم، مثال ویلیام پیلی شهرت یافته است. وی در این مثال گفته است: اگر در بیابانی حرکت کنید و سنگی را در راه خود بیابید احتمال وقوع تصادفی سنگ در آن محل و نیز وجود عاملی غیر آگاه مثل باد و مانند آن دور از ذهن نیست. اما اگر ساعتی را در بیابان ببینید هرگز این احتمال را نمی دهید که این ساعت که دارای اجزاء منظم برای نشان دادن زمان است توسط عاملی غیر آگاه بوجود آمده باشد. وی سپس به چشم انسان و دستگاه پیچیده آن مثال زده و می گوید همان طور که ممکن نیست ساعتی از روی تصادف به وجود آید، چشم که یکی از پدیده های طبیعی است و دارای نظمی بسیار بالاتر است نیز ممکن نیست بدون دخالت فاعلی آگاه و مختار به وجود آید.
 در کتب معاصرین نیز می توان از کتاب عقل و اعتقاد دینی، ص 152 و 153 ؛ خدا در فلسفه، ص 82ٰ فلسفه دین جان هیک، ص 160 و علم و دین ایان باربور، ص 104، نام برد که به بیان برهان نظم بر اساس تمثیل پرداخته اند.
 البته قبل از ویلیام پیلی، دیوید هیوم نیز در کتاب «گفتگوهایی درباره دین طبیعی» این مساله را از زبان شخصیت ساختگی که طرفدار الهیون است مطرح کرده است . [3]
 نقد و بررسی شبهات بر برهان نظم
 برخی از شبهاتی که بر برهان نظم گرفته شده متوجه تقریر تمثیلی آن است که در ادامه بحث به آنها می پردازیم .
 شبهه اول:
 دیوید هیوم در اولین نقد بر این برهان گفته است تشبیهی که در این برهان صورت گرفته نادرست و مع الفارق است. زیرا در مصنوعات بشری تا چیزی را بیابیم بلا شک حکم می کنیم که دارای صانعی آگاه است و این امر بدان خاطر است که ما در زندگی خویش صانع های بشری را مشاهده و تجربه کرده ایم . این تجربه پیشین ما باعث شده وقتی با مصنوع بشری دیگری که فاعل آن را نمی دانیم برخورد کنیم حکم کنیم که دارای فاعلی آگاه و مختار بوده است. اما این امر در مورد پدیده های طبیعی جاری نیست زیرا ما هرگز صانع آنها را ندیده و تجربه ای از او نداشته ایم لذا نمی توانیم همانند حکمی که در مصنوعات بشری می کنیم در مورد آن انجام دهیم .
 آقای هیوم در این اشکال به مقدمه صغری کاری نداشته و آن را تلقی به قبول کرده است. یعنی پذیرفته که در عالم نظم غایی حاکم است اما می گوید این نظم دلیل بر وجود صانع عالم و قادر نیست. عبارت وی چنین است « از آنجا که برهان نظم بر پایه تشبیهات بشری و مصنوعات بشری استوار است آنگاه می توان حکم مشبه به (مصنوعات بشری) را در اینکه سازنده ای عاقل و هوشمند دارند بر مشبه (عالم طبیعت) مترتب کنیم که مشابهت میان آن دو کامل باشد ولی چنین شباهت کاملی میان مصنوعات بشری و پدیده های طبیعی وجود ندارد زیرا در مصنوعات بشری علاوه بر نظم و ساز واری میان اشیاء و غایت، مصنوع بودن آنها به دست صانع عاقل و هوشمند بشری نیز معلوم است چون که ما آنها را این گونه تجربه کرده ایم بنابراین اگر نمونه ای از مصنوع بشری در جایی بیابیم و سازنده آن را ندیده و نمی شناسیم می توانیم با استناد به تجربه پیشین حکم کنیم که آن نیز سازنده ای مانند سایر مصنوعات بشری دارد ولی چنین تجربه ای را در مورد عالم طبیعت نداریم و از این جهت عالم طبیعت با مصنوعات بشری مشابهت ندارد » [4]
 نقد و بررسی
 1- عمده ترین نقدی که متوجه این اشکال و مانند آن است این است که تجربه گرایی از اول در بن بست قرار داشته و باطل است. زیرا تجربه گرایان می خواهند بر اساس حس و تجربه که قلمرو محدودی دارند، قوانین کلی ارائه دهند در حالی که این کار از عهده حس و تجربه خارج است. علاوه بر اینکه اساسا چیزی به عنوان کلی در خارج واقعیت عینی ندارد تا قابل حس و مشاهده باشد.( البته این نقد متوجه مبنای تجربه گرایی است و لذا باید بر مبنای آنان نیز نقدی بیان شود که در نقد دوم می آید) .
 2- در اینجا از آقای هیوم سوال می کنیم که شما چگونه از امور جزئی به امور کلی سیر کرده و قانونی کلی بیان کرده اید؟ شما می گویید چون در مصنوعات بشری تجربه کرده و صانع را مشاهده کرده ایم می گوییم هرجا مصنوع بشری یافت شود دارای صانع عالم و مختار است. مسلم است که همه جوانب این امر تجربه نشده است با این حال قانونی کلی ارائه شده است . حال می گوییم آیا نمی شود با توجه به ملاکی که در اثر تجربه به دست آمده حکم آن را تعمیم داد و گفت که اختصاصی به بشر ندارد. روشن است که این ملاک اختصاصی به انسان نداشته و شامل هر پدیده منظم و محکمی می شود. بنابراین همان طور که خصوصیات و تفاوت های انسان ها از رنگ و نژاد و مانند آن در این حکم فارق نیست، بشری و غیر بشری بودن نیز نمی تواند فارق باشد.


[1] الاقتصاد فی ما یتعلق بالاعتقاد، شیخ طوسی، ص 54 و 55، ط دارالاضواء
[2] تمهید الاوائل، باقلانی، ص 460
[3] کلیات فلسفه، ترجمه جلال الدین مجتبوی، ص 209 و 219
[4] کلیات فلسفه، ص212 و 213

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo