< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

92/09/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مساله شرور و برهان نظم
جمع بندي مباحث گذشته
مباحثي که در گذشته درباره برهان نظم مطرح شد از اين قرار است:
1-  چند بحث مقدماتي درباره معنا و مفهوم نظم و اقسام آن ؛
2-  جايگاه برهان نظم در الهيات اسلامي و مسيحي؛
3-  تبيين و تقرير برهان در ميان متکلمان اسلامي و مسيحي؛
4-  بررسي اشکالات و شبهات وارده بر اين برهان .
در بخش چهارم نيز گفته شد که اصل وجود نظم غالبا مورد قبول همان است و اشکالاتي که برهان نظم وارد شده عمدتا متوجه دو مقوله است :
الف) ملازمه بين وجود نظم و ناظم يعني مقدمه دوم برهان. گاهي گفته شده اين مقدمه بر اساس تمثيل و تشبيه به مصنوعات بشري صورت گرفته است در حالي که طبيعت مانند موجود زنده است. و يا گفته شده مواردي به عنوان نقض وجود دارد که نظم پيچيده وجود دارد اما برخواسته از علم و آگاهي نيست مانند افعالي که بعضي از موجودات زنده مانند زنبور عسل و موريانه انجام مي دهند. اشکال جديدتري که مطرح شده بود بر اساس نظريه داروين و اصل انتخاب طبيعي بود که گفته بودند با فرض اين نظريه تبيين نظم طبيعت نيازمند علم و آگاهي نيست بلکه امري دروني مي باشد. اين شبهات همگي متوجه کبراي برهان نظم است که مورد نقد و بررسي قرار گرفت.
ب) اشکالات ديگري که ناظر به نتيجه برهان است. اين اشکالات عمدتا بر مي گردد به اين مطلب که اين برهان نمي تواند از عهده عقايد خداپرستان درباره وجود خداوند بر آيد. زيرا الهيون معتقدند خداوند داراي علم و قدرت مطلق بوده و مشيت و اراده او همواره در عالم تاثير گذار است و اينکه نظام عالم بر پايه عدل استوار است.
اين شبهات با تعابير مختلفي بيان شده اما در حقيقت به دو مطلب باز مي گردد:
1- اين برهان نمي تواند کامل ترين و برترين موجود بودن خداوند را اثبات کند.
2- از نظر الهيون اين عالم کامل ترين عالم ممکن بوده و بهترين طرحي است که امکان پذير بوده است. اما حوادث و رخدادهايي در آن مشاهده مي شود که با اين آموزه در تعارض است. از اين امور با عنوان شرور ياد شده است.
مطالب گذشته مورد نقد و بررسي قرار گرفت . اکنون وارد بحث شرور مي شويم.
برهان نظم و مساله شرور
شرور در يک تقسيم بندي به دو گونه اخلاقي و طبيعي تقسيم مي شوند. شرور اخلاقي برخواسته از گناهاني است که انسانها انجام مي دهند و شرور طبيعي بلايا و حوادثي است که در عالم واقع مي شود. برخي گفته اند چون اين شرور نشان از نقص در عالم طبيعت دارد لذا خالق آن نمي تواند برترين آفريدگار باشد.
با توجه به اين مطلب سوالاتي مطرح مي شود که چرا خداي خير خواه چنين شروري را اجازه داده است؟ چرا خداي حکيم که نظام را بر اساس غايتمندي طراحي نموده است اين شرور را ايجاد مي کند؟ آيا اين شرور با حکمت او و غايتمندي جهان در تعارض نيست؟
با مطرح شدن اين شبهات، برهان نظم به چالش کشيده شد. مساله شرور اساس مقدمات برهان را تخريب نمي کند اما ايده آل بودن آن را زير سوال مي برد. زيرا متوجه اين امر است که هر چند در عالم نظم برقرار است اما خالص و يکدست نيست. بر اين اساس نمي توان از اين برهان نتيجه اي را که الهيون در نظر دارند بدست آورد. همين مساله باعث شده برخي از فلاسفه دين، خصوصا متکلمان مسيحي به مساله شرور با جديت بپردازند . آنان اين بحث را در دو جا مطرح کرده اند:
1-  ذيل برهان نظم؛ جان هسپرس و ديويد هيوم شبهات شرور را در اين حوزه مطرح کرده اند .
2-  برخي نيز در فصل جداگانه اي با نام ادله عليه خداوند به اين مساله پرداخته اند. نويسندگان کتاب «عقل و اعتقاد ديني» بعد از اينکه فصلي را به ادله اثبات خداوند اختصاص دادند در فصل ديگري با نام ادله عليه خداوند به بحث شرور پرداخته اند . جان هيک نيز در کتاب «فلسفه دين» همين شيوه را در پيش گرفته است .
بررسي و نقد
اما در بررسي مساله شرور در اينجا، يک پاسخ کلي مي توان ارائه نمود و آن اينکه اصولا برهان نظم در صدد اثبات همه اعتقادات الهيون درباره خداوند نيست بلکه در صدد آن است که عقيده ملحدان و شکاکان را باطل کرده و به تعبير شهيد مطهري ما را به دروازه ماوراء برساند. اين برهان اين رسالت را بر دوش دارد که ثابت کند عالم خودبسنده نيست بلکه داراي آفريدگاري است که اجمالا داراي علم و قدرت و حکمت است. اما اينکه خداي متعال يکتاست و کامل مطلق مي باشد از حيطه اين برهان خارج است .
شرور اموري قانون مند و غايتمند
آيا شرور در عالم هرج و مرج و بي قانون است؟ خير اين گونه نيست که بلايا و سموم و مانند آن در طبيعت بي قانون باشد بلکه خود آنها نيز ضابطه مند هستند. دانش بشر همان طور که با مطالعه خيرها به علم مي رسد، همان دانش ها از مطالعه شرور نيز بدست مي آيد.
برخي ديگر گفته اند قبول داريم که شرور قانون مند است اما نظم غايي را فشل مي کند. اين سخن نيز درست نيست زيرا شرور معارض غايتمندي نيستند بلکه مانع از تحقق غايت مي شوند و اين دو چيز است. گاه اصلا نظم غايي نداريم و گاهي نظم غايي هست اما تحقق آن در مواردي با مانع مواجه است. مثلا شکوفه اي که در درخت به وجود آمده غايتمند است و به سمت ميوه شدن در حرکت است کما اينکه بسياري از شکوفه ها به اين غايت مي رسند اما گاه موانع و آفاتي براي برخي پيدا شده و مزاحم آن مي شود. اين سخن برخلاف آن است که گفته شود اصلا غايتي در کار نبود است. در مصنوعات بشري نيز همين گونه است. دستگاهي که ساخته مي شود به منظور غايت و هدفي است اما گاه در مسير تحقق آن با موانعي همراه مي شود. بنابراين شرور اولا خود غايتمند هستند ثانيا اصل غايتمندي را زير سوال نبرده بلکه کامل بودن آن را زير سوال مي برند. لذا مقدمه صغراي به قوت خويش باقي است.
از آنجا که مساله شرور به عنوان يک فصل جداگانه مطرح شده و امروزه هم در سطح جامعه مطرح است مناسب است که به صورت مستقل به آن پرداخته شود . امروزه مبلغي نيست که امر تبليغ با اين سوالات مواجه نشود به ويژه که امروزه شبهات به شيوه هاي مختلفي از قبيل نوشتار، فيلم و تصوير و مانند آن به ديگران منتقل مي شود.
ديويد هيوم که به شبهات شرور دامن زده است در جايي گفته است: « وقتي کسي طبيعت را مطالعه کند و اوصاف ناخوشايند آن يعني طوفان ها و زلزله ها و منازعات يک قسمت طبيعت با قسمت ديگر [مثل حيات وحش ]را مشاهده مي کند آيا مي تواند نتيجه بگيرد که آن طرح ريزي از يک عقل سليم و خوب ناشي شده است؟»[1].
جان هسپرس نيز مي گويد « اين اشکال شرور را اپيکور که قبل از ميلاد زندگي مي کرد (342 ق م )اين گونه مطرح کرده: اگر خداوند مي خواست از آن جلوگيري کند ولي قادر نيست پس او قادر مطلق نيست و اگر قادر است اما نمي خواهد پس خيرخواه نيست. اگر او هم بر رفع شر قادر است و هم اراده کرده شر نباشد پس چرا شر وجود دارد »[2]. وي در جاي ديگر گفته است « هيوم اين برهان را به شکل يک قياس دو وجهي در آورده است: اگر شر در جهان ناشي از اراده خداوند است پس او خيّر نيز و اگر شر در عالم ضد خواست اوست پس او قادر مطلق نيست. بنابراين خداوند يا خير نيست يا قادر مطلق نيست»[3]. وي از صفحه 100 تا 104 کتاب خويش وضعيت شرور را به گونه اي که عاطفه انسان را بر مي انگيزد، مطرح کرده به گونه اي که کساني را که ايمان ضعيفي دارند تحت تاثير قرار مي دهد. از جمله مي گويد بدترين جنايت ها قتل است چرا اگر کسي فردي را بکشد مورد مذمت قرار مي گيرد اما در طبيعت روزانه چقدر انسان از بين مي رود و مذمتي صورت نمي گيرد.
بر اساس آنچه گفته و نقل شد روشن مي شود که نمي توان به صورت سطحي از شبهه شرور گذشت بلکه بايد به بحث و بررسي آن پرداخت. ابتدا بايد به دنبال آن بود که اين شبهه کدام يک از عقايد ما را با چالش مواجه مي کند؟ قديمي ترين مورد اين شبهه در مورد توحيد است که براي حل آن ثنويون به وجود آمدند. آنان اين شرور را به مبدا ديگري بنام اهرمن نسبت دادند. اما ما بايد با وجود شرور مساله توحيد در خالقيت را حل کنيم. عالمان براي حل اين مشکل مساله عدمي بودن شرور را مطرح کرده اند .
دومين مورد اين شبهه، صفات الهي مانند عدالت، خيرخواهي و حکمت الهي است . براي پاسخ به اين شبهه ديگر مساله عدمي بودن شرور راهگشا نيست. اين مانند آن است که کسي بگويد آسفالت شدن خيابان ها و وجود چاله ها در آن نشان دهنده آن است که دو شهردار وجود دارد. يکي آسفالت مي کند و ديگري چاله مي کند. در اينجا گفته مي شود وجود آسفالت و چاله دليل دو شهردار نيست بلکه هر دو را مي تواند يک مسئول انجام دهد به اين صورت که چاله هايي را که کنده، پر نکرده است. با اين پاسخ اين سوال حل مي شود اما سوال ديگري باقي مي ماند که چرا اصلا اين شهردار چاله هايي را ايجاد کرده است؟ او يا علم نداشته يا قدرتش نداشته يا خير خواه مردم نبوده است.
به همين منظور شهيد مطهري براي حل مساله شرور، کتاب عدل الهي را نوشت تا بيان کند تنها با عدمي دانستن شرور اين شبهه حل نمي شود. [4]



[1]کليات فلسفه، ريچارد پاپکين، ص 224.
[2]فلسفه دين، جان هاسپرس، ص 107.
[3]فلسفه دين، جان هاسپرس، ص 108.
[4]چند منبع مطالعاتي : عدل الهي ، شهيد مطهري؛ اسفار ، صدرالمتالهين، ج7؛ کلام تطبيقي ، استاد رباني گلپايگاني؛ عقل و اعتقاد ديني ، نويسندگان.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo