< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

92/12/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نسبت خيرات و شرور با انسان
خطاب در آيه 30 سوره شوری، به جامعه يا افراد
سخن در بررسی آيه شريفه ﴿وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيديكُمْ وَ يعْفُوا عَنْ كَثيرٍ ﴾[1] بود. در اين باره به بررسی کلام مرحوم علامه طباطبايی پرداختيم. ايشان در بخش اول کلام خويش خطاب در آيه اجتماعی و در نتيجه مقصود از مصائبی که در آيه بيان شده را مصائب عمومی و فراگير از قبيل قحطی، وبا، زلزله و مانند آن دانسته اند. اما در بخش پايانی کلام خويش فرمودند: ممکن است خطاب در آيه متوجه افراد نيز باشد به اين معنا که اين سنت الهی در مورد افراد نيز جاری باشد « و يمكن أن يكون الخطاب فی الآية عاما منحلا إلى خطابات الأفراد فيكون ما يصاب كل إنسان بمصيبة فی نفسه أو ماله أو ولده أو عرضه و ما يتعلق به مستندا إلى معصية أتى بها و سيئة عملها و يعفو الله عن كثير منها. »[2]. اما آيا تنها يکی از اين وجوه مورد نظر آيه است؟ اگر اين طور است کدام وجه مورد نظر است؟ آيا نمی توان هر دو وجه را مورد خطاب قرآن قرار داد؟ آيا پذيرش اين دو خطاب با هم مانعه الجمع است؟
قبل از پاسخ به اين سوال ياد آور می شويم که مرحوم علامه در جای ديگری فرموده اند: از آيات قرآن بدست می آيد که سنت ابتدا در مورد افراد نيز جاری است. لذا در صورتی که فردی در مسير فطرت گام بردارد از نعمت ها و برکات الهی بهره مند می شود و اگر از اين مسير منحرف شود گرفتار بلايا و مصائب می شود. ايشان نمونه هايی نيز از آيات قرآن در اين باره بيان می نمايند، مثلا به عنوان يکی نمونه مثبت، قرآن کريم از حضرت يوسف (ع) ياد می کند: ﴿إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَ يَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنين[3]. اين آيه اشاره دارد به اين نکته که در همين دنيا، تقوا و کارهای نيک، عامل نزول برکات و نعمتهای الهی است. نمونه ديگر جريان حضرت ابراهيم (ع) و صبر و مجاهدت های ايشان است، قرآن کريم می فرمايد: ﴿وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فی‌ عَقِبِه[4] خداى متعال به خاطر موفقيت های ايشان در امتحانات، يكتاپرستى را در نسل او باقى گذاشت و خط هدايت خاص در ذريه ايشان استمرار يافت. در مورد نمونه منفی نيز جريان قارون بيان شده است، او چون تسليم حق نشد در همين دنيا خودش و دارای اش نابود گرديد ﴿فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ ﴾[5]‌.
حاصل آنکه، مرحوم علامه اين سنت و قانون الهی که در اثر ماندن در مسير فطرت، نعمتها و در اثر انحراف نقمتها نازل می شود، هم در مورد جامعه به عنوان هويت جمعی جاری می داند و هم در مورد فرد. ايشان در مورد آيه شريفه هر دو وجه ممکن را ممکن می داند.
روايتی نيز در ذيل آيه 30 سوره شوری آمده است که خطاب آيه را متوجه فرد دانسته است. اين امر مويدی است بر اينکه مراد از خطاب در آيه عام استغرايی نيز می باشد. آن روايت چنين است: «عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ أَمَا إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ عِرْقٍ يَضْرِبُ وَ لَا نَكْبَةٍ وَ لَا صُدَاعٍ وَ لَا مَرَضٍ إِلَّا بِذَنْبٍ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی كِتَابِهِ- وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ قَالَ ثُمَّ قَالَ وَ مَا يَعْفُو اللَّهُ أَكْثَرُ مِمَّا يُؤَاخِذُ بِه‌»[6] امام صادق (ع) می فرمايند: هيچ رگى دچار اضطراب و تشنج نمى‌شود، جز در اثر گناه. هيچ پائى به سنگ نمى‌خورد، جز در اثر گناه. هيچ دردسر و يا مرضى رخ نمى‌دهد جز در اثر گناه. اين كلام خداى عز و جل است كه در قرآن مى‌گويد: «هر مصيبتى كه بر شما وارد آيد نتيجه دستاوردهاى شما است، با آن كه خداوند اكثر گناهان شما را بخشيده است». سپس فرمودند: گناهانى كه بخشوده مى‌شود و بدون كيفر مى‌ماند، بيشتر از گناهانى است كه مورد عفو واقع نشده و در نتيجه بازتابى‌ در پى داشته است. مرحوم علامه مجلسی در توضيح اين روايت می فرمايد «بيان النكبة وقوع الرجل على الحجارة عند المشی أو المصيبة و الأول أظهر كما مرّ و قد وقع التصريح فی بعض الأخبار التی وردت فی هذا المعنى بنكبة قدم «5» و المخاطب فی هذه الآية من يقع منهم الخطايا و الذنوب لا المعصومون من الأنبياء و الأوصياء ع كأنهم فيهم لرفع درجاتهم‌»
آنچه در اين روايت آمده از باب تطبيق و بيان مصداق است لذا حصری در آن نيست بله اگر امر دائر بود بين اينکه خطاب در آيه اجتماعی باشد يا فردی و امام تطبيق بر خطاب فردی می نمودند، روايت دلالت بر حصر داشت اما در اينجا هر دو وجه ممکن است.

معنای جامع و دلالت لفظ بر معانی مختلف
اما آيا می تواند خطاب در آيه را هم شامل اجتماع و هم فرد دانست؟ در صورتی که بتوانيم ميان مصاديق مختلف، وجه جامعی را بدست آوريم در اين صورت مفاد آيه می تواند شامل آن مصاديق مختلف شود. در اينجا ديگر فرقی نيست که « استعمال لفظ در اکثر از معنا » را جايز بدانيم يا ندانيم زيرا خود قاعده ديگری خواهد بود. نمونه اين قاعده در مورد معنای ولايت در حديث غدير «من کنت مولا فهذا علی مولاه »جاری است. از گذشته اين اختلاف وجود داشته که آيا لفظ مولی در اين حديث به معنای زعامت و رهبری است يا به معنای نصرت و محبت. اهل سنت آن را به معنای نصرت و محبت می دانند اما شيعه می گويد معنای آن زعامت و امامت است. ديدگاه صحيح آن است که مولی در اين حديث، بر هر سه معنا دلالت می کند. کلمه ولايت، دارای معنای جامعی است و آن «اولی و احق به شی» است. ناصر يعنی کسی که احق به نصرت است، محب يعنی کسی که احق نسبت به محبوب در محبت ورزيدن است. حال پيامبر اکرم (ص) که دارای هر سه ولايت: زعامت، نصرت و محبت بود، در اين حديث می فرمايد: هر کس که من اين سه ولايت را بر او دارم، هر سه را به علی ابن ابيطالب (ع) دادم. لذا نبايد معنای آن را در يک معنا منحصر دانست و اگر کسی معنای آن را منحصر بدانيد بايد دليل جداگانه اقامه کن. اين مطلب را مرحوم علامه امينی آورده اند.
همين نکته که ولايت دارای معنای جامع است و حديث بر همه آنها دلالت می کند توسط برخی از اهل سنت نيز بيان شده است از جمله محمد ابن طلعه شافعی در کتاب «مطالب السئول» و سبط ابن حوزی در «تذکره الخواص»
با توجه به معنايی که بيان شد اگر ما باشيم و اين حديث و از همه شواهد فراوانی که در مورد اين حديث وجود دارد صرف نظر کنيم، همين قسمت می تواند به عنوان حجت عنوان شود. از آن طرف همه اهل سنت حتی کسانی که در انتخاب حديث سخت گير هستند مانند ذهبی، اين حديث را صحيح و متواتر دانسته اند.
در مورد آيه شريفه نيز خطاب «ما اصابکم» مربوط به مکلفين است. مکلفين دارای دو بعد فردی و اجتماعی هستند. لذا خطاب هر دو بعد را می گيرد. جامعه انسانی دارای هويت است و مانند اجتماع درختان در کنار هم نيست بلکه زندگی انسانها و نوع رفتار آنها در همديگر تاثير و تاثر دارد. به همين خاطر است که قرآن کريم همان طور که برای فرد اجل و زندگی و مرگ معين کرده است برای امت نيز اجل قرار داده است ﴿وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ ﴾[7] . بر اين اساس اگر کسی بگويد خطاب در آيه منحصر در يکی از فرد يا اجتماع است بايد دليل بياورد.
تا اينجا گفته شد که در مورد خطاب اين آيه سه ديدگاه مطرح است: خطاب به جامعه، خطاب به فرد و خطاب به هر دو؛ ديدگاه صحيح نيز قول سوم است. اما در هر صورت چند سوال اساسی مطرح است: از جمله اينکه وضعيت مکلفين معصوم و بی گناه که هرگز از مسير فطرت خارج نشده اند چيست؟ چرا آنان نيز بايد مانند عاصين گرفتار بلا شوند؟ سوال ديگر اينکه چرا خدای متعال بگونه ای عمل نکرده است که هر گاه اين بلايا بر جامعه وارد می شود، انسان های متقی مصون مانده و به صورت خارق العاده حفظ شوند؟
در مورد سوال اول از اين جهت که خطاب آيه، مربوط به جامعه است ديگر اين سوال وارد نيست. زيرا مجتمع انسانی از افراد خوب و بد تشکيل شده است و اين خطاب قرآن که متوجه جمع است مربوط به افراد عاصی که اکثريت را تشکيل می دهند می باشد. معنای آيه اين گونه است: ای جوامع بشری گرفتاری هايی که بر شما می رسد پيامد اعمال خود شماست.
اما پاسخ سوال دوم اين است که سبب فاعلی اين بلايا و شدائد افراد عاصی هستند نه بی گناهان؛ اما حکمت الهی اقتضا نموده که بلا به صورت عمومی نازل شود. در اين صورت اين بلايا و شدايد برای افراد عاصی جنبه تنبيهی و برای انسان های متقی جنبه ترفيعی دارد. اساسا همان طور که گفته شد چه شدايد و سختی ها و چه نعمتها جنبه ابتلا دارد، اما ابتلا دو گونه است: ابتلای تنبيهی که مربوط به عاصين است و ابتلای ترفيعی که مربوط به متقين است.
در روايات نيز جنبه تنبيهی بلايا و ترفيعی آنها برای مومنين بيان شده است. در روايتی آمده است که اگر مومن بر بالای کوهی قرار داشته باشد که از ساير انسانها و حيوانات دور باشد باز خداوند شيطانی را می فرستد تا او را آزار دهد و به اين وسيله درجات او را بالا برد. «مَا أَفْلَتَ الْمُؤْمِنُ مِنْ وَاحِدَةٍ مِنْ ثَلَاثٍ وَ لَرُبَّمَا اجْتَمَعَتِ الثَّلَاثَةُ عَلَيْهِ إِمَّا بَعْضُ مَنْ يَكُونُ مَعَهُ فِی الدَّارِ يُغْلِقُ عَلَيْهِ بَابَهُ يُؤْذِيهِ أَوْ جَارُهُ يُؤْذِيهِ أَوْ مَنْ فِی طَرِيقِهِ إِلَى حَوَائِجِهِ يُؤْذِيهِ وَ لَوْ أَنَّ مُؤْمِناً عَلَى قُلَّةِ جَبَلٍ لَبَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ شَيْطَاناً يُؤْذِيهِ وَ يَجْعَلُ اللَّهُ لَهُ مِنْ إِيمَانِهِ أُنْساً لَا يَسْتَوْحِشُ مَعَهُ إِلَى أَحَد»[8]
و نيز در روايت ديگری آمده است: هنگامی که امام سجاد(ع) بر يزيد (عليه اللعنه) وارد شد يزيد آيه 30 سوره شوری را خواند. آن حضرت فرمود: هرگز! اين آيه در حق ما نازل نشده است بلکه آيه 22و 23 سوره حديد بر ما نازل شده که می فرمايد: هر مصيبتی که به شما می رسد در کتابی ثبت و ضبط است و غرض از اين مصايب امتحان و آزمون شماست. « لَمَّا أُدْخِلَ عَلِی بْنُ الْحُسَيْنِ ع عَلَى يَزِيدَ لَعَنَهُ اللَّهُ نَظَرَ إِلَيْهِ- ثُمَّ قَالَ لَهُ يَا عَلِی بْنَ الْحُسَيْنِ- ﴿ وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ‌﴾ - فَقَالَ عَلِی بْنُ الْحُسَيْنِ كَلَّا مَا هَذِهِ فِينَا نَزَلَتْ- وَ إِنَّمَا نَزَلَتْ فِينَا ﴿ ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی أَنْفُسِكُمْ- إِلَّا فِی كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ- لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‌ ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ‌ ﴾- فَنَحْنُ الَّذِينَ لَا نَأْسَى عَلَى مَا فَاتَنَا مِنْ أَمْرِ الدُّنْيَا- وَ لَا نَفْرَحُ بِمَا أُوتِينَا»[9]
در روايت ديگری ابن بکير از امام صادق (ع) سوال کرد آيا آيه « ما اصابکم من مصيبه ...» در مورد امام علی (ع) و مانند ايشان نيز وارد می باشد. حضرت فرمودند: آنان هرگز مرتکب گناهی نمی شوند؛ حضرت رسول اکرم (ص) روزی 70 بار استغفار می نمودند در حالی که هيچ گناهی نکرده بودند « سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ‌ ﴾- قَالَ فَقَالَ هُوَ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ قَالَ قُلْتُ لَهُ- مَا أَصَابَ عَلِيّاً وَ أَشْبَاهَهُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ مِنْ ذَلِكَ- قَالَ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ يَتُوبُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- كُلَّ يَوْمٍ سَبْعِينَ مَرَّةً مِنْ غَيْرِ ذَنْب‌ »[10]
در روايت ديگری علی ابن رئاب همين سوال را از امام پرسيد. آن حضرت فرمودند: « إِنَّ اللَّهَ يَخُصُّ أَوْلِيَاءَهُ بِالْمَصَائِبِ لِيَأْجُرَهُمْ عَلَيْهَا مِنْ غَيْرِ ذَنْب‌ »[11] خداوند دوستان خود را به مصيبت ها و پيش آمدها گرفتار می كند تا به اين وسيله به آنها اجر و ثواب دهد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo