< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

93/01/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نسبت خيرات و شرور با انسان
موضوع بحث بررسی مساله شرور و نقش انسان در ايجاد آن از منظر قرآن و روايات بود. در اين باره چند نکته بيان گرديد که اشاره می شود.

نقش مهم عقيدتی، اخلاقی و تربيتی اين بحث
گفته شد اين بحث در کتب کلامی و فلسفی به اين صورت مطرح نشده در حالی که در آيات و روايات اين مساله مورد تاکيد قرار گرفته است. لذا به نظر می رسد جای اين بحث در آنجا خالی است. در کتب کلامی و فلسفی نهايت نتيجه ای که بدست می آيد مصون نگاه داشتن عقيده انسان از شبهاتی است که از ناحيه شرور متوجه او است. اين در حالی است که بحث رابطه خيرات و شرور با اعمال انسان، نقش مهمی از نظر عقيدتی، اخلاقی و تربيتی در او دارد. وقتی آدمی از اين زاويه به عالم نگاه می کند که اعمالش در عالم طبيعت نقش آفرين است و می تواند ناملايمات طبيعی را بوجود آورد و يا برکات و نعمت هايی را بر او نازل کند، در رفتار و عقايد خويش دقت کرده و آنها را بازنگری می کند. در اين صورت او در حوادث و ناملايماتی که رخ می دهد انگشت اتهام را به سوی خود نشانه می رود و می پرسد: چرا من يا ما ( فرد يا جامعه ) به گونه ای رفتار نموده ايم که دچار اين محروميت ها شده ايم.
اين نگاه قرآنی و وحيانی اگر مورد توجه قرار گرفته و به صورت گسترده تری در رسانه ها و ابزارهای فرهنگی و تربيتی راه پيدا کند می تواند نقش بسيار مهمی در سازندگی فرد و جامعه انسانی داشته باشد.

بررسی اين مساله از نظر قرآن کريم
آياتی که در قرآن کريم در باره نسبت خيرات و سيئات با اعمال انسان بيان شده به چهار دسته تقسيم می شود:
الف) آياتی که اطلاق داشته و نقش فاعلی انسان را در حوادث طبيعی به صورت مطلق بيان می دارد. به اين معنا که هم شامل نقش ايجابی و اثباتی اعمال انسان در خيرات و نعمتها می شود و هم به جنبه های سلبی آن توجه دارد. به عنوان نمونه می فرمايد: «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم‌»[1]. نگاه اين آيه بيشتر اجتماعی بوده و شامل نعمتها و ناگواری ها می شود.
ب) دسته ديگر آياتی است که نظر به نعمت ها و مواهب طبيعی داشته و عامل نزول آنها را عبادات و مشی بر مسير فطرت می داند: ﴿اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّارا. يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً. وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنينَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهارا﴾[2] حضرت نوح (ع) از قوم خويش می خواهد استغفار کنند تا نزولات آسمانی بر آنها نازل شده و با خوبی ها ياری شوند . در جای ديگر می فرمايد: ﴿اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى‌ قُوَّتِكُم‌﴾[3]. در اين آيه نقش ايجابی بندگی و اطاعت الهی در نزول برکات اشاره دارد .
خداوند متعال درباره اهل کتاب فرموده است: ﴿وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِم‌﴾[4] . خداوند سبحان درباره جن و انس فرمود است: ﴿وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّريقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً. لِنَفْتِنَهُمْ فيه‌﴾[5]: اگر در راه راست [آيين اسلام] استقامت کنند، ‌نعمت فراوان به آنان عطا می کرديم تا آنان را بيازماييم. عبارت «ماء غدقا» کنايه از نعمت فراوان است.[6]
ج) دسته سوم آياتی است که با لسان مختلف نقش گناهان را در حوادث طبيعی بيان می کند: ﴿ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلى‌ قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم[7] و نيز می فرمايد: ﴿وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِما كَسَبُوا ما تَرَكَ عَلى‌ ظَهْرِها مِنْ دَابَّة﴾[8]. و می فرمايد: ﴿ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِی النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴾[9].
د) دسته چهارم آياتی است که به هر دو جنبه نظر دارد: ﴿وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‌ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُون[10]. صدر آيه به بيان نقش ايمان و تقوا در برکات آسمانی و زمينی می پردازد و در ذيل، به بيان نقش آن در کفر و فجور می پردازد. ( کذب در دو مقام عقيده و عمل صورت می گيرد، لذا مراد از آيه هم کفر و هم فسق و فجر است )

حکمت و فلسفه اين سنت الهی
در مباحثی که بيان شد به حکمت و فلسفه اين قانون الهی نيز اشاره شد. در آنجا گفته شد اين حوادث برای انسان های گنهکار يک فلسفه و برای بی گناهان فلسفه ای ديگر دارد. برای گنهکاران جنبه تنبه و بازگشت داشته و به عنوان زنگ خطری به شمار می آيد تا از پيمودن راه خطا دست برداشته و به مسير فطرت بازگردند. آنان در صورتی که متنبه شده و بازگردند، نعمت های الهی به آنها بازگردانده می شود اما در صورتی که در مسير اشتباه خويش اصرار ورزند گرفتار عذاب استدراج و استيصال می شوند.
اما اين بلايا و گرفتاری ها برای بی گناهان جنبه های ديگری دارد که برخی از آنها چنين است:
1- ترفيع مقام و بالارفتن کمال آنها؛
2- دريافت اجر و پاداش مضاعف ؛
3- برای برخی از مومنان بی گناه جنبه امتحان داشته که آيا بر مسير درست خويش باقی می مانند يا نه؟ قرآن کريم می فرمايد: ﴿وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجاهِدينَ مِنْكُمْ وَ الصَّابِرينَ وَ نَبْلُوَا أَخْبارَكُم[11] ما همه شما را قطعاً مى‌آزمائيم تا معلوم شود مجاهدان واقعى و صابران از ميان شما كيانند، و اخبار شما را بيازماييم!
در جريان طالوت نيز می فرمايد: ﴿قال إِنَّ اللَّهَ مُبْتَليكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّی وَ مَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِه‌﴾[12] به آنها گفت: «خداوند، شما را به وسيله يك نهر آب، آزمايش مى‌كند؛ آنها(كه به هنگام تشنگى،) از آن بنوشند، از من نيستند؛ و آنها كه جز يك پيمانه با دست خود، بيشتر از آن نخورند، از من هستند»
4- جنبه ديگر اين بلايا برای اولياء الله، صيانت از عقيده مردم است. در برخی روايات آمده است: اگر حضرت ايوب (ع) به آن ناملايمات و سختی ها مبتلا شدند به اين خاطر بود تا مردم نيازمندی آنان را به خداوند متوجه شود.
5- وجه ديگر اين است که برخورداری اولياء الله از ناملايمات و گرفتاری ها باعث می شود، وجود اين بلايا برای مردم معمولی ناگوار نبوده و اگر کسی به آنها مبتلا شده از طرف ديگران مورد ملامت و سرزنش قرار نگيرد.

پيامدهای خوب و بد دنيوی اعمال انسان از نگاه عقل
يکی از مباحث مهمی که هنوز به آن نپرداخته ايم اين است که آيا اين اصل وحيانی توسط عقل نيز قابل فهم و اثبات است يا نه؟ مرحوم علامه طباطبايی در تفسير الميزان به اين بحث پرداخته اند. در اينجا دو سوال بايد پيگيری شود:
1-آيا از نظر عقل اين مساله قابل پذيرش است يا نه؟ ( بررسی امکان مساله) در اينجا چند صورت قابل فرض است که برخی از آنها نظر عقل ممکن و برخی غير ممکن است. در آينده انشاء الله به اين بحث می پردازيم.
2-آيا عقل می تواند بر اساس اصول خويش اين مساله را اثبات کند يا نه؟ برخی از مسائل عقلی به گونه ای است که اگر در آيات و روايات بيان نمی شد، عقل متوجه آنها نمی شد اما بعد از بيان عقل می گويد من می توانم بر اساس اصول خود آن را اثبات کنيم . آيا اين مساله نيز از همين قبيل است؟

سوال و جواب
در برخی از آيات و روايات آمده که در صورتی که انسان ها در مسير فطرت گام بردارد برکات و نعمت ها بر آنها نازل می شود اما در برخی از روايات آمده است که اولياء الهی گرفتار مصائب و رنج ها می شوند تا آنجا که کسانی که به درگاه الهی مقرب تر هستند، از بلايا و سختی های بيشتری برخوردار می شوند؛ وجه جمع اين دو دسته چيست؟
پاسخ اين است که ابتدا بايد جنبه فردی و اجتماعی اين حوادث را از هم جدا کنيم. اين تفکيک باعث می شود برخی از تهافت ها برطرف شود. خدای متعال برای اولياء و خواص قانون ويژه ای را قرار داده است که غير از سنت اجتماعی است. علاوه بر اينکه ميان معصومين و اولياء الهی تفاوت ها و نکات ريزی است که از عقل ما پنهان است و ممکن است آن امور باعث اين شرايط و حوادث شده باشد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo