< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

93/07/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: درآمدي بر بحث علم ديني
فضيلت علم در کلامي از پيامبر اکرم (ص)
در ابتداي بحث سخن را به ذکر روايتي از اهل بيت (ع) متبرک و مزين مي کنيم. در کتاب کافي، کتاب فضل العلم، باب ثواب العالم و المتعلم، مرحوم کليني روايتي را به دو سند نقل مي کند که حداقل يکي از آن دو سند معتبر است. در روايت چنين آمده که پيامبر اکرم (ص) درباره فضيلت علم آموزي مي فرمايند: «مَنْ‌ سَلَكَ‌ طَرِيقاً يَطْلُبُ فِيهِ عِلْماً سَلَكَ اللَّهُ بِهِ‌ طَرِيقاً إِلَى الْجَنَّةِ » کسي که راهي را طي کند براي طلب علم، خداي متعال او را به سوي بهشت سوق مي دهد . حضرت در اين جا نفرمودند مراد از علم چه علمي است اما روشن است که منظور علم نافع است. در ميان علوم نافع نيز علومي که مستقيما مرتبط به معارف و احکام ديني هستند نسبت به ساير معارف برتر و بالاتر هستند. در اين بين اين علوم نيز، علومي که مربوط به اعتقادات و مباني ديني مي باشند مانند خداشناسي در مراتب بالاتري قرار دارند. برتري اين علوم علاوه بر اين اينکه از روايات استفاده مي شود، مطلبي عقلي نيز مي باشد زيرا مباني اعتقادي، ريشه و اساس دين به شمار مي روند .
بعد از بيان اين مطلب حضرت مي فرمايند: « وَ إِنَّ الْمَلَائِكَةَ لَتَضَعُ أَجْنِحَتَهَا لِطَالِبِ الْعِلْمِ رِضًا بِهِ‌» فرشتگان الهي بالهاي خود را در مقابل طالب علم به نشانه رضايت مندي مي گشايند. خواه اين تعبير که در اين روايت آمده حقيقي باشد و ملائکه داراي بال و پر باشند و خواه کنايي باشد معناي روايت اين است که فرشتگان از کار عالمان به وجد آمده و رضايتمند اند .
آن حضرت سپس در ادامه مي فرمايند: همه موجودات چه زميني و چه آسماني براي طالب علم طلب آمرزش و استغفار مي کنند « وَ إِنَّهُ يَسْتَغْفِرُ لِطَالِبِ الْعِلْمِ مَنْ فِي السَّمَاءِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ حَتَّى الْحُوتِ فِي الْبَحْرِ » در اين قسمت نيز خواه معناي آن را حقيقي بدانيم و براي موجودات درک و شعور قائل شويم و يا به معناي مجازي و کنايي بگيريم مراد اين است که موجودات عالم با کار طالب علم هماهنگ هستند.
در شرح اين فقرات مرحوم مجلسي در کتاب «مرآه العقول»، جلد1، ص 112 نکاتي بيان فرموده که قابل استفاده و مراجعه است .
حضرت در ادامه مقايسه اي بين عالم و عابدي که اهل علم نيست انجام داده و تشبيه معقول به محسوس مي نمايند : « وَ فَضْلُ الْعَالِمِ عَلَى الْعَابِدِ كَفَضْلِ الْقَمَرِ عَلَى سَائِرِ النُّجُومِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ » فضل عالم بر عابدي که عالم نيست مانند برتري ماه در شب بدر (چهاردهم ماه) بر ساير ستارگان است. در اين شب نور ماه به گونه اي است که ساير ستارگان ديگر به چشم نمي آيند .
در پايان حديث حضرت رسول اکرم (ص) کلامي بيان مي فرمايند که هم متضمن بشارت است و هم هشدار « وَ إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ إِنَّ الْأَنْبِيَاءَ لَمْ يُوَرِّثُوا دِينَاراً وَ لَا دِرْهَماً وَ لَكِنْ وَرَّثُوا الْعِلْمَ فَمَنْ أَخَذَ مِنْهُ أَخَذَ بِحَظٍّ وَافِرٍ[1] مقام وراثت انبياء مقام خيلي بلندي است. در ميان طبقات بشر، تنها عالمان هستند که از انبياء ارث مي برند. اما مگر انبيا چه چيزي را به ارث مي گذارند؟ حضرت مي فرمايند: آنان درهم و دينار به ارث نمي گذارند «و لکن ورثوا العلم». انبياء الهي از ساير انسانها در علم پيشگام تر بودند و بعد از خود نيز علم فراواني به ارث گذاشته اند کساني که از اين ميراث ارزشمند استفاده کنند، ‌حظ و بهره فراواني بدست آورده اند .
اين حديث جايگاه و موقعيت اهل علم را مشخص مي کند و متضمن پيامهايي براي آنان است از جمله اينکه :
1- اگر فردي براي رضاي الهي در مسير کسب علم گام بردارد شادمان بوده و جايگاهش بهشت است. چنين کسي ديگر نبايد توجهي به خواست مردم و تحويل گرفتن يا نگرفتن آنها داشته باشد . براي او تنها رضاي الهي مورد نظر است و ديگر فرقي نمي کند مورد استقبال مردمي قرار گيرد يا نه.
2- عالمان راستين دل به متاع دنيا و آنچه از جنس دنيا است يعني تنها تا مرحله قبر انسان را همراهي مي کند ، ندارند بلکه از زندگي دنيوي به حداقل اکتفا کرده است. البته بخش عظيمي از طلاب علوم ديني در موقعيت هاي دنيايي قرار ندارد و لذا تخصصا خارج هستند اما بايد مراقب بود که گاه فرصت هايي دنيوي براي برخي پيش مي آيد که بايد نسبت به آن دقت فراواني داشت .
بررسي اجمالي مباحث مربوط به علم ديني
موضوع علم ديني از موضوعاتي است که هم در فضاي حوزه و هم دانشگاه مورد بحث و بررسي قرار گرفته است. همچنين اين بحث در فضاي عمومي و کلان کشور ما و ساير کشورها نيز مطرح بوده است.
محورهاي بحث علم ديني
محورهاي که در اين بحث انشاء الله بررسي قرار مي گيرد بدين شرح است :
الف) اولين پرسش اين است که وقتي مي گوييم علم ديني، کدام علم مورد نظر است؟ آيا همه علوم اعم از تجربي و غير تجربي مورد نظر است يا تنها علم تجربي مورد نظر است؟ در ميان علوم تجربي نيز آيا هر دو شاخه علوم طبيعي و انساني مورد نظر است يا يکي از آنها ؟ مثلا آيا رياضيات ديني داريم يا نداريم؟ آيا پزشکي ديني و پزشکي غير ديني داريم ؟ فلسفه چگونه است؟ يا تنها علوم انساني مانند سياست، اقتصاد، تعليم و تربيت و مانند آن مورد نظر است؟
ب) وقتي مي گوييم علم ديني، مراد از دين آيا همه اديان است يا منظور اديان وحياني است؟ در ميان اديان وحياني نيز آيا همه آنها مورد نظر است يا تنها مراد، دين اسلام است ؟
ج) مقصود از ديني بودن علم چيست؟ اين ترکيب وصفي به چه معناست؟ آيا حقيقت و ذات علم مي تواند ديني و غير ديني باشد يا جنبه هاي غير از آن مقصود است؟ براي روشن شدن اين بخش فرض هايي که در آن مطرح است بيان مي شود :
1- يک فرض اين باشد که علم ديني علمي است که عالمان آن ديندار باشند يعني ديني بودن علم وصف به حال متعلق آن است نه خود آن.
2- فرض ديگر آن است که علم ديني آن است که مباني معرفت شناختي و هستي شناختي آن ( نه متن علم ) با آموزه هاي ديني هماهنگ باشد يا حداقل مخالف آن نباشد. مثلا آموزه هايي که بر اساس اصالت حس بنا شده و عقل را از گردونه معرفت خارج کرده است ، ديني نخواهد بود زيرا اين مبنا مخالف دين است .
3- فرض سوم اين است که علمي ديني است که مبناي معرفت شناختي و هستي شناختي آن برگرفته از منابع وحياني باشد، خواه اين مباني مستقيم در نقل آمده باشد يا از روي اجتهاد بدست آمده باشد.
4- فرض ديگر اين است که فرضيه آن علم از منابع ديني اخذ شده باشد. توضيح اينکه در علوم جديد علاوه بر مبناي معرفت شناختي و هستي شناختي، فرضيه هايي مطرح است که در اثر شواهد ، مورد تاييد يا رد قرار مي گيرند. حال برخي گفته اند اگر فرضيه يک علم از منابع ديني اخذ شود هر چند بعدا در اثبات اين فرضيه از علوم ديني بهره گرفته نشود ، آن علم ديني خواهد بود. يعني همين که فرضيه علم برگرفته از دين باشد در توصيف آن به ديني بودن کافي است. به عبارت ديگر در مقام فرضيه به شرط شي است اما در مقام روش و مسائل لابشرط بوده و مقيد به روش خاصي نشده است و به هر روشي که اثبات شود اعم از تجربي، عقلي ، شهودي کافي است .
5- بر خلاف فرض قبلي، علمي ديني است که نظريه و مسايل آن نشات يافته از منابع ديني باشد. در اين فرض، فرضيه علم لابشرط است اما مسايل آن بشرط شي است. يعني فرضيه از منابع ديني گرفته شده باشد يا غير ديني، فرقي در آن نمي کند .
6- علمي ديني است که نظريه و مسايل آن در خدمت اهداف دين باشد . اين فرض به غايت علم توجه دارد و مي گويد اگر آموزه هاي علمي در خدمت دين باشد مثلا در تربيت انسان به کار گرفته شود آن علم ديني خواهد بود خواه نظريه ها و روش هاي آن عقلي باشد يا شهودي و يا تجربي؛ مهم اين است که آن علم در خدمت اهداف دين باشد .
7- علمي ديني است که مقوله هاي آن ديني باشد مثلا عقايد و اخلاق ديني. بر اين اساس تنها برخي از علوم حوزه، ديني خواهد بود و علومي مانند فلسفه و منطق از مقدمات علوم ديني به شمار مي آيند .
8- علمي که در چار چوب جهان بيني و نظام ارزشي دين قرار گيرد ديني خواهد بود. به اين معنا که اگر جهان بيني اسلامي را مانند چتر و فضايي در نظر بگيريم، ‌مجموعه اي از علوم تجري،‌ نقلي، عقلي و غيره که در ذيل آن قرار مي گيرد را علوم ديني گويند البته با يک شرط ديگر و آن اينکه کليات آنها را بتوان از کتاب و سنت بدست آورد. بنابراين اين فرض دو رکن دارد: اول اينکه در چار چوب و فضاي جهان بيني ديني قرار گيردٰ، ثانيا کليات مسايل آن علم از دين استخراج شود .
علل و انگيزه طرح اين مساله
محور ديگري که بايد مورد بررسي قرار گيرد اين است که مساله علم ديني کي، کجا و چرا مطرح شده است؟ اساسا چه امر مهمي بر زمين مانده که باعث شده عده اي از عالمان به فکر حل آن بر آيند؟ دغدغه و انگيزه آنها در طرح اين مساله چه بوده است؟
از اين مساله با عنوان هاي ديگر همچون: ديني شدن علم، اسلامي کردن علم، اسلامي کردن دانشگاه و ... ياد شده است.
محور ديگر بررسي تطوراتي است که در اين باره در دنياي غرب و جهان اسلام، خصوصا کشور ايران صورت گرفته است.
بيان ديدگاه ها در علم ديني
محور ديگري که بايد به آن پرداخته شود بيان ديدگاه هايي است که در اين باره از طرف دانشمندان مطرح شده است. افرادي مانند حضرت آيت الله جوادي، آيت الله مصباح يزدي، دکتر گلشني ، دکتر نصر و ... در اين باره نظرياتي را مطرح کرده اند که بايد مورد بررسي و ارزيابي قرار گيرد .
منابع مطالعاتي اين بحث
1- کتاب «علم ديني، ديدگاهها و ملاحظات»، نوشته سه نفر از محققان ( آقايان حسني، مهدي علي پور و ابطحي) نشر پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي . براي واقف شدن به نظرياتي که در اين زمينه مطرح شده و بررسي دلايل و نقد آنها، اين کتاب، اثري خوبي است . در اين کتاب 10 نظريه مطرح شده که مشتمل بر سه ديدگاه مخالف علم ديني و 7 ديدگاه موافقان علم ديني است.
2- کتاب «معنا، امکان و راهکارهاي تحقق علم ديني» نوشته حسين سوزنچي، نشر پژوهشکده مطالعات فرهنگي و اجتماعي وزارت تحقيقات و فن آوري. نويسنده اين کتاب بيان مي دارد من چند سال در دانشگاه امام صادق (ع) در اين زمينه تدريس نمودم و سه کتاب را به عنوان متن درسي انتخاب کردم اما هيچ کدام جواب گوي اين موضوع نبود لذا اين کتاب را به رشته تحرير در آورم . بخش اول اين کتاب خيلي ارزشمند است اما بخش هاي ديگر قوت بخش اول را ندارد.
3- کتاب «تحليل هويت علم ديني و علم مدرن» نوشته محمد رضا خاکي قراملکي،‌نشر کتاب فردا سال 91 . اين کتاب که رساله علمي ايشان بوده بر اساس راهنمايي هاي استاد مير باقري نگارش يافته است لذا در نهايت از نظريه فرهنگستان علوم اسلامي دفاع مي کند.
4- کتاب «در جستجوي علوم انساني اسلامي». اين کتاب جديد ترين اثر در اين زمينه است که در سال 93 به چاپ رسيد و نوشته آقاي خسرو پناه است. کتاب ايشان مبسوط بوده و 17 نظريه را در چهار دسته مطرح کرده است :
الف) نظريه هاي غرب گرايانه مانند آقاي سروش .
ب) نظريه هاي غرب ستيزانه مانند نظريه فرهنگستان علوم اسلامي
ج) نظريه هاي غرب گريزانه
د) نظريه هاي غرب گزينانه؛ يعني ديدگاه هايي که انديشه هاي غربي را تماما کنار نمي گذار و يا دربست نمي پذيرد بلکه آنها را پالايش مي کند .
5- کتاب «هويت علم ديني» نوشته خسرو باقري . اين کتاب در سال 83 توسط نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به چاپ رسيده است. در اين کتاب سه ديدگاه: استنباطي، تهذيبي و تاسيسي بيان شده است .
6- کتاب «منزلت علم در هندسه معرفت ديني» اثر حضرت استاد جوادي آملي که مشتمل بر ديدگاه ايشان در اين باره مي باشد .
7- کتاب «از علم سکولار تا علم ديني» اثر دکتر گلشني
8- کتاب «رابطه علم و دين» اثر حضرت استاد مصباح يزدي . اين کتاب جلساتي است که ايشان اين مباحث را در ميان اساتيد دانشگاه مطرح کرده است .

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo