< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

93/07/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسي ديدگاه فرهنگستان علوم اسلامي
نقد اين ديدگاه بر مبناي خود آنها
سخن در اين مطلب بود که آيا حقيقت تابع انگيزه و داعي افراد است يا نه؟ گفته شد بر اساس دلايل هستي شناسانه، معرفت شناسانه و کلامي، انگيزه نمي تواند در حقيقت بودن معرفت نقشي داشته باشد و معيار و ملاک حقيقت، مطابقت و عدم مطابقت با واقع است. بنابراين نمي توان ديدگاه کساني را که معيار حقانيت را امري مرکب از مطابقت با واقع و انگيزه الهي مي دانند پذيرفت. تا اينجا مطالبي که در باره اين نظريه بيان شد، جنبه مبنايي داشت، اکنون از نظر بنايي نيز آن را بررسي مي کنيم. در اين مقام نيز که نظريه مورد نظر علي فرض بپذيريم، باز نتيجه اي که بر آن بيان شده مورد پذيرش نيست و هم از جهت کبروي و هم صغروي مورد خدشه است.
1- نقد کبروي
به عنوان مقدمه بايد دانست که انسان موجودي مختار و مريد است که افعال خويش را بر اساس داعي و انگيزه انجام مي دهد. به همين خاطر در عرف فلسفي انسان را «فاعل بالقصد» ناميده اند. عامل اصلي که در انسان وجود دارد و به لحاظ ساختمان وجودي او اقتضا مي کند کارهاي خويش را بر اساس دواعي انجام دهد مساله نيازمندي است. انسان موجودي نيازمند است که متناسب با قوا و دستگاههايي که دارد وارد ميدان عمل مي شود تا نيازهاي خود را برآورده کند. نيازهاي انسان بر دو گونه است: نيازهاي فطري و طبيعي و نيازهاي وهمي و کاذب. گونه اول خود بر دو قسم است: نيازهايي که مربوط به جسم و بدن انسان مي شود مانند نياز به خواب، خوراک و پوشاک و نيازهايي که مربوط به جنبه روحاني او مي شود مانند کشف مجهولات، حقيقت جويي ، کمال خواهي. در مقابل نيازهاي وهمي، نيازهايي است که به صورت کاذب و خيالي و در اثر تبليغات و عوامل ديگري براي فرد ايجاد مي شود مانند نياز به تهيه وسايلي غير ضروري که در اثر تبليغات فراوان ، به صورت يک نياز ضروري جلوه نموده است.
نيازهاي فطري انسان و برآوردن آنها چه در حوزه امور بدني و چه روحي، في حد ذاته اموري مطلوب و پسنديده هستند. زيرا همه آنها فعل الهي بوده که بر اساس نظام احسن در انسان قرار داده شده است. بر اين اساس پرنده اي نيز که تخم مي گذارد و بچه خود را بزرگ مي کند چون مطابق طراحي الهي است امري مطلوب و نيکو است. به همين خاطر در فقه، امور توسلي در صورتي که به درستي انجام گيرد هر چند نيتي در آنها نباشد، مورد مقبول است . بله اگر عملي از اين قبيل به دواعي حسن نيز انجام گيرد در اين صورت آن عمل داراي دو جنبه حسن خواهد بود يکي حسن ذاتي اولي و ديگري حسن عرضي ثانوي. مثلا اگر کسي به دنبال علم آموزي بدان جهت که علم است برود کار مطلوبي انجام داده است و از اين جهت کارش داراي حسن ذاتي است. حال اگر او علاوه بر کشف حقيقت، مي خواهد توسط اين علوم به مردم نيز خدمت کند و رضاي الهي را بدست آورد، عمل او از حسن ثانوي نيز برخوردار است. در مقابل اگر کسي به کشف علوم مي پردازد اما هدفش آن است که توسط آن از ديگران بهره کشي کند يا بر آنان مسلط شود در اين صورت هر چند اصل کار او داراي حسن ذاتي است اما از جهت ثانوي کارش مذموم و قبيح است.
بر اين اساس روشن شد که همه اميالي که در انسان وجود دارد اعم از اينکه روحي باشد يا حيواني، از آن جهت که از ناحيه خداي متعال ايجاد شده است، اموري مطلوب و پاسخ به آنها پسنديده است. حال اين اميال بر دو گونه اند: برخي از آنها به صورت مطلق مطلوب هستند مانند حس حقيقت جويي در انسان و برخي مشروط است که از حد خاصي تجاوز نکند و اگر از حد خود خارج شده و به اميال ديگر خدشه وارد کند، نامطلوب خواهد بود. مثلا حس سلطه طلبي در همه انسان ها قرا دارد و في حد ذاته حسن و مفيد است اما اگر اين ميل از حد خويش خارج شده و گرفتار افراط و تفريط گردد، فعلي که بر پايه آن انجام مي گيرد، قبيح و نادرست خواهد بود.
نکته: روانشناسان براي روح انسان چهار بعد اصلي بيان کرده اند: حس راستي و کنجکاوي، حس اخلاقي و نيک خواهي، حس زيبايي پسندي و حس مذهبي و قدسي و تعالي خواهي. اميال فطري انسان حدي نداشته و به اميال ديگر ضربه نمي زنند مانند حس کمال خواهي و نيک خواهي انسان بله ممکن است در جهت کيفيت در آنها مشکلي ايجاد شود مانند اينکه فرد آنقدر در اين حس غور کند که از زندگي و رسيدن به کارهاي روزمره و عبادات باز ايستد . در اين صورت نادرست خواهد بود اما اين ديگر مربوط به اصل آن ميل نيست. اما اميال حيواني انسان اين گونه نيست . اصل اين اميال به شرط اعتدال مطلوب است اما در صورتي که به صورت رها شده باشند مذموم بوده و ضربه مي زند لذا در آموزه هاي ديني آمده است که بايد اميال نفساني انسان تحت قوه عقل او اداره و رهبري شوند.
با توجه به آنچه گفته شد اگر سوال شود آيا علم براي علم خوب است يا نه؟ پاسخ مي دهيم آري علم آموزي في حد ذاته امري مطلوب است. حال اگر کسب علم نيت الهي به نيت الهي نيز صورت گيرد خوب تر خواهد بود و از دو جنبه حسن برخوردار مي شود اما اگر به نيت شيطاني صورت گيرد، کاري مطلوب است که در جهت نامطلوب به کار گرفته شده است. هنر نيز همين گونه است، هنر بما هو هنر امري خوب و پسنديده است. اگر نيت هنرمند نيز الهي باشد دو جهت حسن در آن است و اگر به نيت شيطاني انجام شود به جهت ثانوي نامطلوب خواهد بود .
بعد از بيان اين مقدمه مي گوييم اگر فارق از نقدهايي که بر اين نظريه شد بپذيريم که انگيزه در حقانيت علم دخالت دارد، در مقام تحقق پنج صورت قابل تصور است:
1- علم و معرفت تنها به انگيزه حقيقت جويي انجام گيرد .
2- علم و معرفت به منظور حقيقت جويي و به انگيزه الهي انجام گيرد .
3- علم و معرفت تنها به انگيزه الهي صورت گيرد .
4- علم و معرفت به داعي حقيقت جويي اما براي مقاصد و اهداف شيطاني انجام گيرد.
5- علم و معرفت تنها به انگيزه شيطاني صورت گيرد .
از اين فروض، سه فرض اول خوب و مطلوب است؛ فرض سوم قابل پالايش است زيرا بذات امري مطلوب است اما بالعرض بد و نادرست است. تنها صورت پنجم مي ماند که بد خواهد بود. بر اين اساس چگونه گفته مي شود که همه علوم جديد نامطلوب بوده و بايد از اساس علوم ديگري پي ريزي شود؟

2- نقد صغروي
اما علاوه بر جهت کبروي اين نظريه از نظر صغروي نيز دچار اشکال است. زيرا ما راهي براي شناخت باطن اشخاص نداريم تا بتوانيم طبق آن حکم به نامطلوب بودن آنها نماييم. اگر ما بخواهيم درباره غرب داروي کنيم بايد مساله انصاف را در نظر بگيريم زيرا توصيه دين اين است که هر گاه در مقام قضاوت و داروي قرار گرفتيد انصاف و عدالت را از دست ندهيد حتي اگر طرف مقابل دشمن شما باشد ﴿وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى‌ أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى[1] قرآن کريم به مسلمانان توصيه مي کند در صورتي که با قوم و گروهي دشمن هستيد اين امر شما را از رعايت عدالت و انصاف باز ندارد. اکنون که ما مي خواهيم درباره غرب و علوم آن قضاوت کنيم. آيا بر اساس معياري آقايان مي گويند که انگيزه ها در حقانيت علم دخالت دارد آيا راهي براي شناخت انگيزه ها آنهم در اين مقياس وسيع وجود دارد؟ آيا مي توان گفت همه دانشمندان غربي، کشف علم را به منظور اهداف شيطاني انجام داده اند؟ روشن است که چنين اين ادعايي نادرست است زيرا ما علم باطن شناسي نداريم تا طبق آن انگيزه هاي افراد را بدست آوريم. چگونه مي توان نسبت داد که دانشمنداني همچون گاليله و نيوتن با انگيزه هاي غير الهي دست به تحقيق و پژوهش زده اند؟ در حالي که اگر شواهد زندگي آنها و دغدغه آنها نسبت به مسائل ديني را در نظر بگيريم بايد حکم به الهي بودن کار آنها داشته باشيم. بله درباره کافري که معاند است و هيچ کار خيري از او صادر نمي شود مي توان حکم کرد که علم را به اهداف و دواعي شيطاني توليد نموده است. اما اين سخن را در مورد ساير کافران نمي توان زد زيرا آنان نيز از فطرت الهي برخوردار هستند و چه بسا تلاش خويش را بر اساس آن انجام داده باشند.
شهيد مطهري درباره انيشتين و کشف قدرت اتم توسط او مي فرمايد: «مى‌گويند براى اينشتين در آمريكا جشنى گرفتند و دانشمندانى كه حضور داشتند، در فضايل اين مرد داد سخن دادند. نوبت به خودش رسيد، گفت: شما براى كسى داريد جشن مى‌گيريد كه وسيله شد بمب اتم در دنيا بسازند. البته اين شخص كه اين كشف را كرد، هيچ وقت فكر نمى‌كرد و منظورش اين نبود كه بمب اتم بسازند. اين كشف را كرد كه اين نيرو در راه مصالح بشريت به كار بيفتد. اما قبل از اينكه او تكان بخورد، روزولت‌ها، استالين‌ها، خروشچف‌ها، آيزنهاورها، چرچيل‌ها، اين جاه طلب‌هاى دنيا فوراً از اين قدرت به نفع قدرت طلبى خودشان استفاده كردند[2]
صاحب اين نظريه در جايي گفته است «مي پذيريم که پاره اي از تحقيقات علمي با انگيزه هاي خيرخواهانه و بشر دوستانه صورت گرفته است لکن چنين مواردي ناقض نظريه مطرح شده نيست، چرا که جريان غالب علم از انگيزه هاي الهي پيروي نمي کرده است و به دنبال تسخير انسان و طبيعت براي بهره وري بيشتر از دنيا بوده است»[3] اما آيا دستگاهي براي شناخت انگيزه ها وجود دارد که بتوان اين گونه آماري را درباره جريان غالب علم بدست آورد؟ بله مساله سياستمداران زورگو و صاحبان ثروت که با انگيزه هاي شيطاني از علم بهره مي بردند سخني درست است اما آيا مي توان اين نسبت را به غالب دانشمندان غربي نيز داد و انگيزه هاي آنها را غير الهي خواند؟


[2]مجموعه آثار، شهيد مطهري، ج21، ص 47، ط صدرا.
[3]علم ديني، ديدگاهها و ملاحظات ، ص 150.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo