< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

93/11/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسي کاربرد ديگر علم
تقسيم علوم به توصيفي و دستوري
گفته شد در يک تقسيم بندي، علوم به دو گونه توصيفي (يا گزارشي) و دستوري (يا توصيه اي) تقسيم مي شود. علوم توصيفي علومي است که به کشف قوانين جهان پرداخته و نتايج خود را در قالب هست و نيست ها عرضه مي کند. اما علوم دستوري عبارت است از بايدها و نبايدهايي که عالم بر اساس اندوخته هاي خويش بيان مي کند. مثلا علم فيزيک از آن نظر که به کشف پديده هاي طبيعي مي پردازد و قوانيني را در اين زمينه کشف مي کند، علمي توصيفي است و از آن جهت که عالم فيزيک توصيه ها و دستورالعمل هايي نيز بر اساس آن علوم توصيفي ارائه مي دهد جنبه دستوري مي يابد. و يا در علم روانشناسي آنجا که عالم روانشناس به کشف قوانين حاکم بر روح و روان انسان مي پردازد، علمي توصيفي است اما آنجا که وي بر اساس اندوخته هاي خويش توصيه هايي را به بيماران رواني مي دهد جنبه دستوري مي يابد. علم اقتصاد نيز همين گونه است، گاه يک عالم اقتصاد در پي کشف قوانين و مسائل حاکم بر روابط اجتماعي و مسائل اقتصادي است، [در اين مرحله وي همانند کسي است که تنها ناظر رخدادهاي بيروني است] و گاهي براي معضلات اقتصادي که فردي با آن درگير است و يا جامعه با ان مواجه شده است توصيه ها و دستورالعمل هايي صادر مي کند. علم پزشکي نيز همين گونه است، پزشک نيز آنگاه که به کشف بيماري و راه هاي درمان آن مي پردازد، به جنبه توصيفي اين علم پرداخته است اما آنگاه که بايد ها و نبايدهايي را با توجه به يافته هاي خويش به بيمار توصيه مي کند، به جنبه دستوري اين علم وارد شده است. [1]
در همين جا مساله مبتني بودن حکمت عملي بر حکمت نظري و يا ايدئولوژي بر جهان بيني مطرح مي شود. توصيه ها و بايد ها و نبايدهايي که عالمان يک علم بيان مي کنند، برخواسته از آموزه هايي است که در علوم توصيفي بدست آورده اند.
با توجه به آنچه گفته شد مي توان گفت همه علوم با واسطه يا بي واسطه داراي دو جنبه توصيفي و دستوري هستند. علت آن اين است که انسان در اين جهان زندگي کرده و با آن در داد و ستد است و همين امر سبب مي شود بر اساس آنچه در جنبه توصيفي يافته است بايد ها و نبايد هايي را وضع نمايد. منتهي در برخي از موضوعات اين مساله کم رنگ و در برخي موضوعات پررنگ تر است اما اجمالا در همه علوم وجود دارد.

تاثير اهداف و غايات عالم در علوم دستوري
آيت الله مصباح يزدي بعد از بيان اين مساله، نکته مهمي را يادآور مي شوند و آن اينکه توصيه هايي که يک عالم نسبت به فرد يا جامعه مي کند في الجمله مبتني بر داده هاي علمي او يعني علوم توصيفي است اما اين توصيه ها به دو گونه انجام مي گيرد: گاه توصيه هاي او صرفا برخواسته از داده هاي معرفتي اوست به گونه اي که مثلا يک عالم اقتصاد دادن تنها به عنوان يک کارشناس اقتصادي نظر مي دهد، در اين صورت نظريات او نسبت به هنجارها و ارزشها لابشرط است، لذا ممکن است در عمل آن هنجار ها را تضعيف يا تقويت کند. اما گاهي اين عالم چون داراي جنبه هاي ديگري نيز هست و امور ديگري را مد نظر مي گيرد دستورالعمل هايي را صادر مي کند. اينجاست که نگاه هاي فرد در توصيه هايي که مي کند موثر است و ممکن است الهي و يا الحادي و ماترياليستي باشد. مثلا جامعه اسلامي ما که ثروت هايي خدادادي مانند نفت را در اختيار دارد، گاه از سوي يک کارشناس توصيه هاي اقتصادي با مصلحت انديشي محدود صورت مي گيرد، به اين صورت که وي تنها معضلات کنوني را در نظر گرفته و به دنبال رفاه فعلي افراد است و کاري به نسل هاي آينده ندارد و گاهي کارشناس ديگري که مصلحت انديشي وسيع تري دارد اين نعمت الهي را به عنوان ثروتي براي آيندگان در نظر گرفته و اقتصاد مقاومتي را پيشنهاد مي دهد.
از آنچه گفته شد اين نتيجه بدست مي آيد که در علوم توصيه اي غايات و اهداف عالم در توصيه هاي او دخالت دارد زيرا توصيه هاي او از علم بما هو هو سرچشمه نمي گيرد. اين اغراض نيز ممکن است جنبه مثبت و سازنده داشته باشد و يا منفي و مخرب باشد. بنابراين بايد نسبت به مراجعه به کسي که به عنوان عالم علوم انساني شناخته مي شود حساسيت ويژه اي داشت زيرا همان طور که گفته شد در توصيه هاي او اهداف و منش او دخالت داشته و تاثير مي گذارد. اين نکته در روايات نيز مورد توجه قرار گرفته است، فردي از امام باقر (ع) درباره آيه ﴿فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‌ طَعامِه﴾[2] سوال کرد، حضرت فرموند: «عِلْمُهُ الَّذِي يَأْخُذُهُ عَمَّنْ يَأْخُذُه‌»[3]. در روايت ديگري امام مجتبي(ع) فرمود: «عجبت لمن يتفكّر في مأكوله كيف لا يتفكّر في معقوله فيجنّب بطنه ما يؤذيه و يودع صدره ما يرديه‌»[4]. تعجب مي كنم از كسانى كه در غذاى جسم خود فكر مي كنند ولى در امور معنوى و غذاى جان خويش تعقل نمي نمايند، شكم را از طعام مضرّ حفظ مي كنند ولى باكي ندارند كه افكار پليدى در روان آنها وارد شود!
الان افرادي که در مراکز تخصصي حوزوي درس مي خوانند با هم متفاوت هستند. اگر فرد در مرکزي درس بخواند که از صدر تا ساقه آن، بناي همه بر مسائل اخلاقي و رعايت احترام معلم و شاگردي است، محصليني که در اين مجموعه درس مي خوانند با کساني که در جايي درس مي خوانند که از حال و هواي حوزوي بيرون رفته و متجدد مآبانه شده است، فرق مي کنند.
کساني که منش مرحوم آيت الله انصاري را ديده و تحت تعليم اين استاد اخلاق بودند، خيلي فرق مي کنند با کسي که از اين نعمت بي بهره بوده و از استادي تعليم مي گيرند که اين موازين را رعايت نمي کند. آيت الله انصاري به گونه اي بودند که همين حرکات ايشان درس آموز بود، وقتي براي تدريس مي آمدند دو زانو نشسته و سرشان را پايين مي انداختند. يک موقعي بنده مي خواستم دست ايشان را ببوسم اما ايشان سريعتر اقدام کرده و دست مرا بوسيدند. يا نقل شده ايشان به جلسه روضه اي رفتند اما چون در مجلس جا نبود همان دم درب کنار کفش ها نشستند و شروع به جفت نمودن کفشهاي مردم نمودند. نتيجه اين اخلاق حسنه اين شد که با اينکه پرهيز داشتند که از ايشان عکسي گرفته شود اما در تشييع جنازه ايشان جمعيت فراواني از اهل علم و مردم حضور پيدا کردند.
در احوالات مرحوم آيت الله بهجت نيز فرزندش نقل مي کند وقتي که ايشان به عنوان مرجع تقليد شناخته شدند، از ايشان اجازه گرفتيم تا رساله شان را چاپ کنيم اما ايشان اجازه ندادند و فرمودند علماي ديگر هستند و من رساله چاپ نمي کنم. وقتي اصرار زيادي شد نهايتا فرمودند: بگذاريد تا همه مردم از اين مراجع موجود، مرجعشان را انتخاب کنند و اگر کسي ماند آنگاه براي آنها اقدام کنيد. در جاي ديگري فرزندشان نقل مي کنند: کسي در آن طرف دنيا و در کشوري ديگر زندگي مي کردند، وي صاحب چندين سوپر مارکت بودند و تصميم مي گيرند مسائل ديني خود را انجام داده و واجبات مالي خود را حساب کنند. به صورتي غير عادي به ايشان مي رسد که براي اينکار به سراغ فردي بنام محمد تقي بهجت برويد . ايشان با تحقيق و پرسجو، به قم آمده و وجوهات خويش را در اختيار آيت الله بهجت قرار مي دهند. اينگونه خداي متعال قلب هاي مردم را به سوي اولياء خويش متمايل مي کند.

نکته اي در نظام مستبد آمريکا
کشور آمريکا با اينکه ادعاي دمکراسي و دموکراتيک بودن آنها گوش دنيا را کر کرده است اما از مستبد ترين نظام هاي جهان به شمار مي رود. تا کنون در تاريخ سياسي آمريکا سابقه نداشته که فردي غير از دو حزب جمهوري خواه و دموکرات، بتواند زمام امور را به دست گيرد. ساختار اين نظام مستبد به گونه اي است که محال است کسي غير از اين دو حزب وارد ميدان شود. اين دو حزب در اينکه غير از ما نباشند اجماع دارند و ته هر دو اين حزب به صهيونيسم مي رسد.

نعمت ولايت فقيه
يکي از نعمت هاي بزرگ خداي متعال، نعمت ولايت و در ظل آن ولايت فقيه است. مقام معظم رهبري الحمدلله بعد از امام راحل کاملا بر اوضاع جهان و درون آگاه بوده و به خوبي و درستي اين نظام را در فراز و فرود ها مديريت مي کند.
در عصر غيبت، نعمت ولي فقيه نعمتي بس بزرگ است که بايد شکر آن را بجا آورد. در قرآن کريم چند نعمت با عظمت ياد شده است. اول نعمت وحدت است، فرمود: ﴿وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ كُنْتُمْ عَلى‌ شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْها﴾[5] که نعمت بسيار بزرگي است تا آنجا که حضرت امير المومنين (ع)، 25 سال به خاطر همين مساله از حق سياسي خويش گذشتند. نبايد مساله وحدت را دست کم گرفت، مقام معظم رهبري در سخنان اخيرشان فرمودند: آن تشيعي که با ام آ شش انگليس مرتبط است و آن تسنني که مزدور سی آی ای است هر دو ضد اسلام و ضد پيامبرند . نعمت دوم، نعمت ولايت است که اين نعمت نيز فوق العاده اهميت دارد که در راس آن ولايت امام معصوم است و در ظل آن ولايت فقيه قرار مي گيرد زيرا ولي فقيه، نماينده آن امام به شمار مي آيد.
سوال و جواب
آيا مي توان فرض کرد که عالمي بدون پيش داوري ها بتواند توصيه هايي را بيان کند؟ آري، هر چند اين امر سخت است اما ممکن است. در برخي رشته ها چنين افرادي بيشتر يافت مي شوند مانند پزشکان که حتي در آغاز کار تعهدي را مي پذيرند که نسبت به بيماران خود بيطرف باشند. در احوالات مرحوم علامه حلي نقل شده که وقتي مي خواست درباره طهارت و نجاست چاه فتوا بدهد، براي اينکه تحت تاثير اموري قرار نگيرند ابتدا دستور داد چاه خانه خويش را پر کنند.

تقسيم علوم تجربي به طبيعي و انساني
علوم تجربي در تقسيمي به علم طبيعي و انساني تقسيم مي شود و آنچه در مباحث علم ديني بيشتر مورد بحث قرار دارد، علوم انساني است. علوم طبيعي با توجه به مقياس موضوع، عبارت است از علمي که درباره عالم طبيعت از جنبه هاي مختلفي به بحث مي پردازد. مباحثي همچون: گياهان و موجودات زنده (علم زيست شناسي)، نجوم و ستارگان (علم هيات)، اموري مربوط به ظاهر طبيعت مانند ماده، انرژي، حرکت و گرما (علم فيزيک) و بررسي ترکيبات مواد (علم شيمي). در تاريخ علم جديد، اولين علمي که رشد کرد و مطرح شد، علم فيزيک و هيات بود. بعد از آن علم شيمي وارد ميدان شد و سپس در قرن نوزدهم علم زيست شناسي با روش جديدي شکل گرفت. اين روال ادامه يافت تا در قرن بيستم علوم اجتماعي به سبک جديد پديد آمد.
اما علوم انساني چيست؟ در اينجا ديدگاه هاي مختلفي بيان شده است. در يک تعريف عام که بر اساس موضوع صورت گرفته، علوم انساني به علومي گفته مي شود که مربوط به انسان است. اما اين تعريف بسيار وسيع بوده و علومي مانند علم فقه، علم زبان شناسي و علوم پزشکي را نيز در بر مي گيرد در حالي که مراد از علوم انساني اين علوم نيست.
انشاء الله در جلسه نکات بيشتري در اين زمينه مورد بررسي قرار مي گيرد.





[1] ر.ک: رابطه علم و دین، آیت الله مصباح یزدی، ص 52-57.
[4] الحدیث، روایات تربیتی، محمد تقی فلسفی، ج2، ص 17، ط:دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo