< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

93/11/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: روش شناسي علوم تجربي
سير آزمون و تحقيق در علوم طبيعي
حاصل مباحثي که در بحث روش شناسي علوم طبيعي و سير آن بيان شد چنين بود که پژوهشگر ابتدا کار خود را با مشاهده هاي حسي و فرضيه اي که براي تبيين آن مشهودات طرح مي کند آغاز مي کند. سپس وي به آزمون و تحقيق درباره آن فرضيه در محيط آزمايشگاه طبيعي يا مصنوعي مي پردازد. اگر نتيجه آزمون ها، فرضيه اش را تاييد کرد، در اين صورت آن فرضيه، به عنوان يک قانون و نظريه علمي شناخته مي شود.
فرضيه هاي علمي لا محاله مبتني بر يک پيش فرض عقلي و ما قبل تجربي است که عبارت از اصل اصل عليت مي باشد. اگر اين اصل که ميان پديده ها رابطه تکويني تاثير و تاثر برقرار است پذيرفته نشود ديگر پژوهشگر نمي تواند فرضي را به عنوان منشا رخدادها تصوير کند و اساسا ذهنش به او اجازه طرح فرضيه اي را نمي دهد. اين نکته مهم، انديشه اصالت تجربه که معتقد است هيچ اصل عقلي ما قبل تجربي نداريم را فرو ريخته و با چالش جدي مواجه مي کند.
بنابراين يک پژوهشگر در حوزه علوم تجربي ابتدا فرضيه اي را طرح مي کند و سپس براي اينکه بيابد آن فرضيه چقدر قابل اعتماد است شروع به آزمايش و تحقيق مي کند و آن پديده را در شرايط و حالات مختلف بررسي مي کند. اين آزمايشها گاه در آزمايشگاه طبيعي صورت مي گيرد مانند آنکه پژوهشگر در خود محيط قرار گرفته و پديده را همان جا مورد آزمايش قرار مي دهد و گاه نمونه اي از آن را در آزمايشگاه مصنوعي و بازسازي همان شرايط طبيعي، مورد بررسي قرار مي دهد. البته در اينجا مي توان بدون فرضيه نيز وارد شد و احتمالات موجود از به ترتيب مورد آزمايش قرار داد اما روشن است که در صورت وجود فرضيه، ثمردهي بحث را بهتر و سريع تر صورت مي گيرد.
بعد از اينکه فرضيه وي در اين آزمون ها سر بلند بيرون آمد و رابطه علي که فرض کرده بود کشف نمود پژوهشگر به سراغ آن مي رود تا فرضيه خود را تبديل به يک قانون علمي کند تا قدرت پيش بيني داشته باشد. در اين مرحله نيز وي نيازمند يکي ديگر از اصول عقلي است و آن اصل سنخيت، يا به تعبير دانشمندان اصل يکنواختي طبيعت است. اين اصل نيز، اصلي ما قبل تجربي بوده و اگر پذيرفته نشود هيچ قانون علمي شکل نخواهد گرفت.
برخي از تجربه گرايان که به اصول عقلي تن نمي دهند تلاش کرده اند، اين اصول عقلي را به گونه اي ديگر توجيه کنند. فيليسين شاله مي گويد اصل يکنواختي طبيعت اصلي عقلي نيست بلکه از تجربه هاي ساده بشري بدست آمده است. اما همان طور که شهيد مطهري فرموده اند اگر آن تجربه ساده که کودکان نيز از آن برخوردار هستند، گزاف باشد در اين صورت تجربياتي که شما بر پايه آن بنا مي کنيد نيز گزاف و بي اساس خواهد بود و اگر معتبر است نيازمند ملاک است که به همين حرف ما باز مي گرديد.
مرحوم علامه طباطبايي در زمينه نقش فرضيه در قوانين علمي تعبير مليحي دارند، ايشان مي فرمايد : «فرضيه نامبرده مجهولى را تبديل به معلوم نمايد بلكه براى تشخيص خط سير است كه سلوك علمى ما راه خود را گم نكند و گرنه استنتاج مسائل، رهين براهين مسأله و تجربه و ساير علل توليد نظريه مى‌باشد نه معلول فرضيه، و حال فرضيه درست مانند حال پاى ثابت پرگار مى‌باشد كه با استوار بودن او خط سير پاى متحرك پرگار گرفتار بيهوده روى و گمراهى نمى‌شود نه اينكه نقاطى را كه پاى متحرك دنبال هم مى‌چيند پاى ثابت چيده باشد. »[1]
مرحوم علامه مظفر براي فکر پنج مرحله را بيان مي فرمايد: مرحله اول مواجهه با مجهول است. در مرحله بعد به تعيين نوع مجهول مي پردازد مانند اينکه مربوط به نباتات است يا جمادات و يا امور ديگر . در سه مرحله بعد، سه حرکت واقع مي شود: حرکت به سمت اندوخته ها، حرکت در ميان اندوخته ها براي يافتن آنچه متناسب با مجهول است و سوم حرکت راجعه يعني بازگشت به سوي مجهول. اين پنج مرحله مربوط به منطق قياس است اما در کشف مجهولات تجربي اين گونه نيست زيرا در آنجا اندوخته اي وجود ندارد بلکه پژوهشگر در صدد کشف معرفت هاي نويي است .

هستي شناسي فرع ذهن شناسي
براي حل درست اين مباحث بايد ذهن و خود معرفت به درستي شناخته شود. شهيد مطهري در اين زمينه جمله معروفي دارند، مي فرمايد: « جمله‌اى را كه مكرر در دو مقاله پيش گفته‌ايم تكرار مى‌كنيم: «تا ذهن را نشناسيم نمى‌توانيم فلسفه داشته باشيم»[2] يعني هستي شناسي فرع ذهن شناسي است. کانت را کپرنيک فلسفه مي نامند زيرا وي تحولي مانند آنچه کپرنيک در علم بوجود آورد در فلسفه انجام داد. کپرنيک مي گفت: به جاي اينکه زمين را مرکز و خورشيد را متحرک بدانيم، بايد گفت خورشيد ثابت است و زمين به دور آن مي گردد. کانت نيز گفت: فلاسفه از قديم تا کنون گفته اند ببينيم دنيا چه خبر اما من مي گويم ابتدا ببينيم ذهن چه خبر است.[3]
نکته: آثار علامه طباطبايي و شهيد مطهري را بايد زياد مطالعه کرد. اگر کسي در زمينه معارف آثار اين دو بزرگوار را نخواند ضرر مي کنند اما اگر آثار اين دو بزرگوار را مطالعه کند و بقيه مطالعه نشود ضرر نکرده اما نفع کمي عايد او شده است.

دو مقام براي علم : گردآوري و داوري
پوپر براي علم دو مقام قائل شده است: يکي مقام گردآوري و ديگري مقام داوري. آقاي سروش نيز که متاثر از انديشه هاي پوپر است مي گويد: به تعبير ديگر علم داراي يک مقام شکار است و يک مقام غربال. وقتي ماهيگيري تور خود را به دريا مي اندازد، ماهي ها و جانواران مختلفي در تور او جمع مي شوند، اين مقام گردآوري و شکار است. ماهيگير سپس دست به غربال زده و آنچه نياز ندارد را کنار مي گذارد. آقاي سروش سپس حرفي دارد و مي گويد: ما، هم علم ديني را قبول داريم و هم نداريم. به اين صورت که اگر مراد شما از علم ديني، مربوط به مقام گرد آوري باشد، علم ديني را مي پذيريم، زيرا در اين مقام يک عالم ديني مي تواند پيشنهادات و فرضياتي را مطرح کند. همان طور که گفته شد توليد فرضيه هيچ قانون خاصي ندارد. اما همه فرضيه ها و پيشنهادات بايد در بوته آزمون و آزمايش قرار گيرد، در اينجا ديگر ديني و غير ديني نداريم بلکه در تمام دنيا يک مدار ثابت دارد. لذا وي مقاله خود را با اين شعر عنوان نهاده :
خوش بود گر محک تجربه آيد به ميان تا سيه روي شود هر که در او غش باشد.
انشاء الله در آينده به اين بحث پرداخته مي شود.

دخالت تعلقات در آزمايشات علمي
نکته اي که در اينجا بايد در نظر داشت اين است که ممکن است سير فرضيه تا ايجاد قانون علمي، تمايلات و تعلقات فرد دخالت نمايد اما همان طور که در مباحث علمي نيز شرط شده بايد پژوهشگر در مقام آزمون، احساسات و عواطف خود را کنار بگذارد تا بتواند به نتيجه مطلوب و صحيح دست يابد. لذا بايد در اينجا همه تعلقات کنار گذاشته شود؛ عدم علقه هم خود نوعي علقه است. در احوالات برتراند راسل نقل شده که وي به خاطر برخي مسائل سياسي و افکار که داشت به زندان انداخته شد. در آنجا وقتي زندان بان از وي مشخصات اش را پرسيد و از دين او سوال کرد کند، وي به عنوان طعنه مي گويد: بي ديني و زندان بان مي نويسند دين او بي ديني است. بالاخره بي ديني نيز خود نوعي دين است. ارسطو مي گويد: مردم يا فيلسوف هستند يا نيستند، آنهايي که هستند که روشن است اما آنهايي نيز که فيلسوف نيستند، باز فيلسوف اند زيرا کسي هم که مي خواهد فلسفه را رد کند با فلسفه آن را رد مي کند. مانند اينکه ماترياليست نيز نوعي پرستش است منتها به جاي پرستش خدا، پرستش ماده است و الا بالاخره از پرستش کسي خارج نيست .

جايگاه معرفتي نظريه هاي علمي
بعد از اينکه سير حرکت علمي روشن شد و معلوم گرديد که روش استقراء اگر به درستي اجرا شود مي تواند محصول آفرين باشد، اکنون به سراغ اين پرسش مي رويم که ارزش و اعتبار آن چه قدر است؟ ملاک ارزش در اينجا به دست آمدن يقين است. هر جا در معرفتي يقين ايجاد شود، از حد اعلاي اعتبار برخوردار است. در مرحله بعد ظن راجح قرار مي گيرد.
در اينکه نظريه هاي علمي چه مقدار ارزش و اعتبار دارند چند ديدگاه بيان شده است:
1. عده اي که بنام پوزيتويست ها شناخته مي شوند و طرفدار تجربه گرايي افراطي هستند، معتقدند قوانين علمي داراي ارزش بالاي يقيني و قطعي است. آنان به همين منظور قوانين علمي را تحقيق پذير و اثبات پذير مي دانند.
اين ديدگاه از سوي متفکران مورد انتقاد قرار گرفته [4] و گفته شده اگر مراد آنان استقراء و آزمون تام است و همه افراد، مورد بررسي قرار گرفته است، سخن شما پذيرفته شده است اما «چنين شيري خدا هم نآفريد ». آنچه در اختيار ما قرار دارد استقراء ناقص است لذا ادعاي که اينان کرده اند ادعايي گزاف و بي اساس است .
حرکت افراطي آنان مانند حشويه که معتقد به ظاهرگراي افراطي بودند مي باشد. حشويه نيز در مورد روايت هم از نظر سند و هم دلالت افراط مي کردند. از نظر آنان هر روايتي که از پيامبر(ص) نقل شده است معتبر و پذيرفتني است و کاري به راوي آن نداريم . متاسفانه همين تفکر باعث شد که افرادي مانند سلمان رشدي پيدا شوند و رواياتي جعلي مانند افسانه غرانيق را مستمسک خود قرار دهد و کتابي در مذمت پيامبر و اسلام بنويسند .
2. ديدگاه دوم، تاييد گرايي است؛ اينان مي گويند ما نمي توانيم قوانين علمي را اثبات کنيم بلکه تنها مؤيداتي براي آن داريم و هر چقدر مويدات ما بيشتر باشد، احتمال صحت آن فرضيه بيشتر خواهد بود.
3. برخي ديگر گفته اند: علم تجربي نه در مقام اثبات نظريه است و نه تاييد نظريه بلکه مي خواهد بگويد نظريه اي صحيح است که علاوه بر قدرت استنتاج قابل تکذيب هم باشد.
اين دو ديدگاه به صورت تفصيلي تر در جلسه آينده انشاء الله پيگيري مي شود .


[1] مجموعه آثار، شهید مطهری، ج6، ص 437-438، ط: انتشارات صدرا؛ اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج2، ص 106.
[2] مجموعه آثار، شهید مطهری، ج6، ص670، ط : صدرا.
[3] ر.ک: مقاله ذهن شناسی و فلسفه، اثر حضرت استاد ربانی گلپایگانی، کتاب اندیشه های مطهر، ص 127به بعد، ط پارسیان.
[4] ر.ک: علم و دین، ایان باربور، ص179-181.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo