< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

93/12/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: روش شناسي علوم تجربي
بررسي وجود نظام علي و معلولي در عالم طبيعت
در جلسات گذشته دو مطلب در باره نظام عليت در عالم طبيعت بيان شد که يکي جنبه ثبوتي و ديگري جنبه اثباتي داشت و آن دو به اين شرح است:
1. آنچه مربوط به مقام ثبوت بود، اصل نظام علي و معلولي طبيعي در عالم بود. اينکه پديده هاي طبيعي علاوه بر علت موجده که وجود را به آنها اعطا مي کند و خداي متعال است، اسباب طبيعي نيز دارند. از نظر فلسفي هر کدام از مخلوقات الهي اعم از اينکه طبيعي باشد يا ماوراء طبيعي چون ممکن الوجود هستند، حتما نيازمند علت موجده اند. اما آنان علاوه بر اين علت ايجادي، داراي علت اعدادي (يا به تعبير ديگر علل طبيعي) نيز هستند. مثلا موجد انبساط فلزات خداي متعال است اما اين رخداد داراي سبب طبيعي نيز هست که خداوند از طريق آن حرارت را ايجاد مي فرمايد. قرآن کريم در آيه ﴿أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَحْرُثُونَ . أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ﴾[1] مي فرمايد: علت موجده زرع خداي متعال است اما اين کار اسباب طبيعي نيز دارد. اين ديدگاه در مقابل نظريه اشاعره قرار دارند که مي گويند: هيچ چيزي در اين عالم در چيز ديگر تاثيري ندارد.
2. بعد از اينکه در مقام ثبوت، ثابت شد در عالم طبيعت نظام علي و معلولي حاکم است اکنون در مقام اثبات بايد ببينيم ما چه مقدار از اين علت هاي طبيعي را مي توانيم کشف کنيم؟ گفته شد ما راهي براي شناخت يقيني همه علت هاي طبيعي نداريم اما به صورت في الجمله مي توانيم به آنها دست يابيم. دانشمندان طبيعي در تلاش هستند تا با آزمايش هاي مختلف علل طبيعي پديده ها خصوصا علت هايي است که مخفي تر هستند را بدست آورند. اما آيا نتيجه کار آنها يقيني است؟ حاصل آنچه در گذشته در اين باره بيان کرديم اين شد که مي توان از طريق آزمايش و تجربه به اين علل راه پيدا کرد زيرا پيش فرض ما اين است که رابطه علي و معلولي در ميان موجودات طبيعي وجود دارد. علت ها نيز قطعا داراي آثار و نشانه هايي هستند که از طريق آنها مي توان به آنها پي برد. بنابراين هر چند خود رابطه عليت براي ما مشهود و محسوس نيست اما از طريق آثار و نشانه ها مي توان علت را کشف نمود.
نکته: سخن ما در اينجا در مورد نظام عادي عالم طبيعت است و بحث معجزات و خوارق عادات سخن ديگري است. ما اين پيش فرض را داريم که هر پديده اي در عالم طبيعت داراي علت طبيعي است لذا يقين پيدا مي کنيم که هر جا پديده اي وجود داشته باشد قطعا برخواسته از علتي طبيعي است. اکنون براي اينکه آن علت را کشف کنيم، دست به آزمايش مي زنيم و احتمالات مختلفي که در مورد آن مي رود بررسي مي کنيم. بعد از بررسي دوراني، پي به رابطه علي و معلولي مي بريم.

اشکال و جواب
برخي در اينجا اشکالي مطرح کرده و گفتند: دوران نمي تواند علت را نشان دهد زيرا دوران لازم اعم است و لذا اين احتمال وجود دارد که اين دو پديده به جاي اينکه يکي علت و ديگري معلول باشد، هر دو معلول علت واحد ديگري باشند. بر اساس اين احتمال، نقش معرفت بخشي علوم تجربي کم رنگ خواهد بود هر چند در مقام کاربرد و عمل، مشکلي ايجاد نکند.
قبلا گفته شد قوانين علمي دو کاربرد دارد : کاربرد تبييني و کاربرد پيش بيني . وقتي عالم طبيعي با پديده اي طبيعي مواجه مي شويم ابتدا آن را مشاهده و توصيف مي کنيد. سپس به بررسي چرايي آن مي پردازد و رابطه عليت را در آن کشف و تبيين مي کند. بعد از مرحله وي مي تواند به پيش بيني نسبت به وقايع گذشته و آينده بپردازد. احتمالي که بيان شد هر چند در بخش تبيين تاثير مي گذارد و باعث مي شود يقين صد درصدي براي عالم تجربي حاصل نشود اما خللي به پيش بيني او وارد نمي کند. زيرا آنچه در پيش بيني مهم است کشف رابطه عليت و وابستگي است و اين امر در صورتي که آن پديده، علت پديده ديگر باشد يا هر دو معلول علت ديگري باشند، محقق است .
نکته ديگر اينکه يقيني که در علوم تجربي بدست مي آيد هر چند به درجه صد در صد و يقين منطقي نمي رسد اما طمانينه عقلايي را به همراه مي آورد و همين امر در علوم تجربي و وضع قوانين آن کافي است. حضرت آيت الله جوادي در کتاب «منزلت عقل در هندسه معرفت ديني» بعد از بيان اين نکته که عقل مي تواند در حوزه دين کارکرد داشته و به عنوان امري معتبر نقش معرفتي ايفاء کند، مي فرمايد: عقل چند گونه است: عقل تجربي، عقل نيمه تجريدي، عقل تجريدي و عقل ناب. ايشان سپس مي فرمايد: محصول عقل تجربي که دانشمندان علوم تجربي در يکي از رشته ها آن را به دست آورده اند و مورد توافق ديگران است، نيز يقيني است منتها درجه يقين آن صد درصدي نيست بلکه اطمينان آور عرفي و عقلايي است .
نکته: بر خلاف آنچه وسيله انگاران مي پندارند، نظريه هاي علمي ناظر به عالم واقع بوده و آن را گزارش مي دهد منتهي سخن در ميزان برد و درجه معرفتي آنها است. گفته شد هر چند يقيني که از علوم تجربي بدست مي آيد، يقين منطقي نيست اما يقين عقلايي و اطمينان آور را به ما مي دهد. در اينجا يقين صد در صد نيز لازم نيست بلکه همين که طمانينيه عقلايي حاصل شود کافي است.
همين مساله در مورد استناد به آيات و روايات نيز مطرح است. بعد از اينکه اطمينان عقلايي به صحت سند و دلالت براي ما حاصل شد هم مي توانيم آن را به معصوم استناد دهيم و هم بر اساس آن عمل کنيم . در اينجا ابتدا معرفت صورت مي گيرد و سپس عمل . در مسايل اعتقادي نيز همين گونه است زيرا اعتقاد نيز نوعي عمل است اما عمل جوانحي. در اين جا نيز همين مقدار از يقين عقلايي کافي در اعتقاد است. لذا کساني که مي گوييد خبر واحد هيچ اثري جز عمل ندارد صحيح نيست. اگر روايتي از نظر اصل صدور، جهت صدور و مدلول کلام معتبر باشد يقيني خواهد بود

اطمينان آور بودن دستاوردهاي علوم تجربي
آيت الله جوادي در اين باره مي فرمايد « يقين مقول به تشکيک است و شدت و ضعف مي پذيرد ؛ ماند شهود که مراتب و درجات متفاوت دارد ؛ مثلا جزم و يقيني که در رياضيات به دست مي آيد، در علوم تجربي حاصل نمي شود. در علوم تجربي اگر استقراء و مشاهدات در يک قياس خفي با مقدمه اي عقلي به اين مضمون که «امر اتفاقي نمي تواند دائمي و يا اکثري باشد» ضميمه شد، بدل به امري يقيني از سنخ مجربات مي شود؛ اما قوت و شدت اين يقين هرگز به سر حد يقين فراهم آمده از يک برهان فلسفي يا رياضي نمي رسد»[2] . ايشان در جاي ديگر مي فرمايد: «در علوم عرفي يقين برهاني و فلسفي کم و طمانينه و اطمينان عقلايي فراوان است، همچنان که همين وضعيت در عقل تجربي و علوم طبيعي وجود دارد. در علوم طبيعي و تجربي يقين رياضي و فلسفي، به ندرت به دست مي آيد اما طمانينه فراهم است »[3]. ايشان در کتاب «براهين اثبات واجب » به گونه اي ديگر اين مطلب را بيان مي فرمايد « کاستي برهان در علوم طبيعي موجب شده است که در اين علوم به مقدمات و نتايج ظني اکتفا شده و از آثار عملي که از قياسات ظني ...»[4] . ايشان در اين جا علوم تجربي را ظني دانسته در حالي که در عبارت قبل از آن به يقين تعبير کرده است. هر دو کلام ايشان درست است، زيرا يقين مقول به تشکيک است و حد اعلاي آن يقين منطقي و درجه بعد از آن يقين عرفي و طمانينه عقلايي است. ظن نيز همان گونه است. ظني که داراي منشا معتبر باشد از آن تعبير به علم شده است . قرآن کريم درباره ياران طالوت که مورد امتحان واقع شدند مي فرمايد ﴿ الَّذينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ﴾[5] مراد قرآن در اينجا از کلمه ظن همان طور که مفسرين گفته اند، يقين است زيرا قرآن در مقام بيان تعريف اين گروه مومن است. اما ظني که قرآن پيروي از آن را نهي کرده، ظني است که به تعبير قرآن «يخرسون» است يعني ظني که بدون منشا و دليل حاصل شده است . اين ظن قابل اعتنا نبوده و از نظر معرفتي بي ارزش است .
ايان باربور نيز در کتاب علم و دين اين مطلب را بيان کرده است، وي مي گويد: « صحت هيچ نظريه اي را نمي توان اثبات کرد. حداکثر چيزي که درباره يک نظريه مي توان گفت اين است که توافق بيشتري يا بهتري با معلومات موجود دارد و در حال حاضر از نظريه هاي بديل جامع تر است . چه بسا نظريه هاي ديگري باشند که در آينده، با معيار هايي که گفته شد، موافق يا موافق تر در آيند. يقين هرگز به دست نمي آيد؛ آرنيوس شيميدان بخاطر نظريه تجزيه الکترولتي خود جايزه نوبل دريافت کرد. چندي بعد همان جايزه به شيميدان ديگري به نام دباي که نارسائي هاي نظريه آرنيوس را نشان داده بود، تعلق گرفت. مفهوم جفت نمائي (تقارن چرخش) که ديرگاهي بعنوان يک اصل اساسي در ساختمان هسته پذيرفته شده بود، در سال 1956 متزلزل شد... اگر نظريه اي از آزمون تجربي جان به در ببرد،‌سزاوار اطمينان بيشتري است »[6]
اين مطلب در آثار ذيل نيز آمده است :
کتاب شريعت در آيه معرفت، آيت الله جوادي، ص 353
مساله شناخت، اصول فلسفه و روش رئاليسم، ج2، ص 97
آموزش فلسفه، آيت الله مصباح، ج2، ص 52
جهان بيني علمي، بتراند راسل، ص 76


[2] منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، آیت الله جوادی، ص 26-27، ط اسراء.
[3] منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، آیت الله جوادی، ص 71، ط اسراء.
[4] براهین اثبات واجب، آیت الله جوادی، ص 110 و 111، ط اسراء.
[6] علم و دین، ایان باربور، ص 179-181، ط مرکز نشر دانشگاهی.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo