< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

94/08/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: وجوه بيان شده برای وصف دينی بودن علم

بررسی نهمين وجه بيان شده در توصيف علم دينی

سخن در بررسی وجوه بيان شده در مورد توصيف علم دينی است. آخرين وجهی که بيان شد دارای چند قسمت بود:

اول: پيش شرط دينی بودن علم، وجود نقطه تلاقی بين علم و دين است و اگر علمی هيچ نقطه تلاقی با دين نداشته باشد از بحث علم دينی خارج است.

دوم: وجه تلاقی، در جنبه توصيه ای علم با دين است. ماهيت دين توصيه ای (حکمت عملی) است و لذا اگر علمی صرفا جنبه توصيفی داشته باشد ديگر نقطه تلاقی با دين نخواهد داشت. بر اين اساس عمده در بحث علم دينی، مساله علوم انسانی است.

سوم: شاخص اين مساله به سازگاری و ناسازگاری آموزه های علمی با دين بر می گردد. اگر توصيه های علمی با دين هماهنگ باشد و لااقل ناسازگار نباشد آن علم را دينی می گويند اما اگر ناسازگار باشد، غير دينی خواهد بود .

چهارم: نکته ديگر اينکه اين مساله اختصاص به يقينيات دارد لذا اگر داده های دينی در حد يقين نباشد، ناسازگاری آموزه های علمی با آن باعث غير دينی خواندن آن علم نمی شود.

ارزيابی

1. قسمت اول که فرمودند محل بحث جايی است که تلاقی صورت گيرد، سخن صحيحی است اما اينکه نقطه تلاقی را منحصر در آموزه های توصيه ای دانسته اند هم درست است و هم نادرست، زيرا اگر مقصود، ارتباط مستقيم علم و دين است اين سخن درست است اما مقيد کردن بحث به تلاقی مستقيم وجهی ندارد زيرا اين نسبت سنجی در ارتباطات غير مستقيم نيز جاری است. مثلا اگر علم به لحاظ مبانی، با مبانی دينی ناسازگار باشد به همين لحاظ می توان آن را علم غير دينی ناميد. برخی از علوم به لحاظ مبانی انسان شناسی، انسان را موجودی يک بعدی دانسته و آن را در جنبه مادی خلاصه کرده و بر همين اساس نسخه می پيچند. روشن است که اين مبنا با ديدگاه دين که انسان را موجودی دو بعدی دانسته و اصالت را به روح می دهد در تعارض است. حضرت آيت الله مصباح خود در جايی تصريح فرموده اند که يکی از عيوب علوم جديد آن است که سکولاريستی و يا الحادی است، در حالی که اينها متوجه جنبه توصيفی علم است.

اما اگر مقصود ايشان جنبه مستقيم و غير مستقيم علم و دين باشد در اين صورت انحصار تلاقی در آموزه های توصيه ای بالکل نادرست است.

 

نسبت علم با ايمان و اعتقاد

اعتقادات از سنخ بايدها و نبايدها است و اين غير از علم است. ايمان و اعتقاد، مبتنی بر علم است اما عين علم نيست. به همين خاطر ايمان تکليف است (در مباحث کلامی در آغاز اين مساله مطرح است که اولين واجب چيست). گرويدن و دل سپردن غير از شناخت است و الا اگر بنا باشد ايمان همان علم باشد بايد ابليس را اولين مومنان دانست زيرا او نسبت به خداوند، مساله معاد و نبوت عالم بود و معرفت داشت اما تسليم نبود. بنابراين، علم نه عين ايمان است و نه جزء آن بلکه شرط ايمان است يعنی ايمان بدون علم محقق نمی شود. البته بعدا بيان می شود که خود علم هم از آن جهت که ايمان به آن تعلق می گيرد، مورد تعلق تکليف قرار می گيرد.[1]

2. در شاخصی که برای اين وجه آمده گفته شده علمی دينی است که با يقينيات دين مخالف نباشد و در ظنيات نيز ترجيحی نيست. اين شاخص فی الجمله مورد پذيرش است اما تمام عيار نيست زيرا در مورد ظنيات مساله يکسان نبوده و شقوقی دارد:

الف) گاه هر دو امر ظنی (ظن آموزه علمی و ظن آموزه دينی) اجماعی و مورد توافق دانشمندان آن علم است؛

ب) گاه هر دو ظن غير اجماعی است ولی مشهور است؛

ج) هر دو ظنی غير مشهور است؛

د) هر دو ظنی شاذ است (شاذ نسبت به غير مشهور در رتبه پايين تری قرار دارد و به آنجايی گفته می شود که وقتی فرد آن را می شنود می گويد اين ديگر چه سخنی است که گفته شده است).

در اين چهار فرض حرف ايشان درست است زيرا ملاکی برای ترجيح بين دو ظن نيست اما اگر يکی ظن اجماعی و ديگری مشهور باشد و يا يک ظن مشهور و ديگری شاذ باشد قابل ترجيح است.

 

حجيت داشتن دستاورهای علمی معتبر

دستاوردهای علمی به دليل آنکه بر اساس قوانين و استاندارد خدادادی بدست آمده مورد پذيرش است. اين کالا نيز مانند علوم دينی از راهی بدست آمده که خدای متعال برای بشر قرار داده است. بله اگر آن راه ممنوع و قاچاقی بود در اين صورت کالايی که از آن بدست‌ می آمد نيز ممنوع می بود. قرآن کريم به ابزارها و راههای شناخت و معرفت اشاره نموده و می فرمايد: ﴿وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون﴾[2] شما وقتی به دنيا آمديد چيزی نمی دانستيد. خداوند برای اينکه بدانيد برای شما ابزار معرفت را قرار داد شايد شکر گذار نعمت های او باشيد. منظور از شکر گذاری در اين آيه آن است اين نعمت ها، در راه درست آن بکار گرفته شود.

در آيات ديگری حوزه ها و منابع شناخت نيز مشخص شده است: ﴿وَ فِی الْأَرْضِ آياتٌ لِلْمُوقِنينَ . وَ فی‌ أَنْفُسِكُمْ أَ فَلا تُبْصِرُون﴾[3] . در اين آيات همان طور که توصيه شده در قرآن تفکر نماييد، توصيه به تفکر در عالم خلقت شده است ﴿أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‌ قُلُوبٍ أَقْفالُها﴾[4] .

بنابراين، خدای متعال ابزار و حوزه های معرفت را بيان فرموده است. اگر اين نيرو و ابزار به بشر اعطا شود اما گفته شود از آن ها در راه خودش استفاده نکن و يا دستاورد آن را بالکل ممنوع نمايد، کار لغو و عبثی خواهد بود. بله اگر شرايطی برای آن قرار دهد مانعی ندارد. بنابراين، عالم تجربی اگر استاندارد الهی را رعايت کرده و در حيطه خود تلاش و کوشش کند تا جايی که ياس از جانب مخالف پيدا کند، دستاورد او معتبر و پذيرفته است. در احوالات داروين - فارغ از پذيرش يا عدم پذيرش نظريه او - آمده است که وی برای اثبات نظريه اش، 25 سال زحمت کشيد و تنها 5 سال آن بر روی کشتی و به دنبال شواهد می گشت.

شهيد مطهری وقتی به ماترياليست ها می رسد چون ساده فکر می کنند و سطحی نگر هستند اوقاتش تلخ می شود، اما وقتی به هگل و دکارت می رسد هر چند نظرات آنها را رد می کند اما به جهت تلاش های علمی آنها از آنها تجليل می کند.

اين مساله بدان جهت است که همان طور که عالم دينی در کتاب تشريح الهی به مطالعه می پردازد، عالم تجربی نيز در کتاب تکوين الهی که طبيعت است مطالعه می کند. هر دو کتاب خدا را مطالعه می کنند و لذا آنچه دانشمند تجربی بدست می آورد اگر مطابق با ضوابط باشد دارای حجيت است. حضرت آيت الله جوادی در کتاب «منزلت عقل در هندسه معرفت دينی» فرموده است نه تنها دستاوردهای معتبر علمی از نظر شرعی حجت و مورد پذيرش است بلکه بالاتر می تواند ظهورات آيات و روايات را مقيد و تخصيص بزند. ايشان در اين کتاب به اين مساله می پردازد که آيا حجيت در علم، حجيت منطقی است يا حجيت اصولی؟ ايشان در پاسخ می فرمايد: دستاورد علوم تجربی هر چند ظنی است اما دارای حجيت اصولی است و لذا اگر علم هواشناسی، پديده ای را پيش بينی کند و فردی آن را رعايت نکند و خسارت ببيند، از نظر شرعی ضامن است. اگر مهندسی بگويد در صورتی که اين مکان را بکنيد به آب نمی رسيد، اما فرد آنجا را بکند و بودجه بيت المال را صرف آن کند و به آب نرسد ضامن است. بالاتر اگر نظريه علمی که دارای طمانينه علمی است بر خلاف مطلق و عام دينی باشد، آن قدر توانمند است که می تواند آن را تقيد و تخصيص بزند.

 

خلاصه وجوه بيان شده در توصيف علم دينی

تاکنون نُه وجه درباره وصف دينی بودن علم مورد نقل و بررسی قرار گرفت. آن وجوه و نقدهای آنها به صورت خلاصه چنين است:

1. منشا دينی بودن علم، خاستگاه جغرافيايی آن در کشور های اسلامی است. اين وجه هر چند از نظر عرفی و ادبی نادرست نيست اما نمی تواند راه گشای مباحث علم دينی باشد.

2. علمی دينی است که مبدع آن،‌ مسلمانان باشد. نقد وجه قبل نيز بر اين وجه وارد است.

3. هدف علم، کشف اراده تشريعی يا تکوينی خداوند است نه کشف صرف واقعيت.

4. علومی دينی اند که موضوع آنها فعل يا قول الهی باشد. حضرت آيت الله جوادی اين ديدگاه را برگزيدند. درباره اين وجه و وجه قبل - که با اين وجه شباهت دارد - گفته شد، اين وجه به عنوان شرط لازم علم دينی و يکی از مؤلفه های دينی بودن علم خوب است اما شرط کافی نيست.

5. عدم ناسازگاری با آموزه های دينی. گفته شد اين نظريه دارای ابهام است و روشن نمی کند آيا ناسازگاری با نظريه های يقينی مورد نظر است يا ظنی و ابهامات ديگر.

6. علومی دينی است که مورد تاييد دين بوده و يا نظريه هايی هماهنگ با آموزه های دينی باشد. گفته شد اين سخن خوبی است اما به بحث علم دينی ربطی پيدا نمی کند. از منظر اسلام همه آنچه در جامعه نياز است دينی است و لذا پزشکی، مهندسی و مانند آن همه مطلوب دين است. اما در اين نظريه بيان نشده که روش و مبانی آن علوم چگونه باشد. به تعبير ديگر کار خوبی است اما آيا خوب هم انجام می گيرد يا نه؟

7. علم استنباط شده از منابع دينی، علم دينی به شمار می آيند. نقد اين تعريف آن است که شرط آن که بتوان برای همه علوم آيه و حديثی آورد خيلی سنگين است.

8. علمی دينی است که بر آمده از روش مورد قبول دين باشد. اين شرط فی الجمله صحيح است زيرا وقتی خدای متعال اجازه داده از روشی برای کشف و مطالعه جهان استفاده شود، قطعا دستاورد آن نيز اگر به صورت درستی به کار گرفته شده مورد تاييد است.

9. ديدگاه حضرت آيت الله مصباح بود که در اين جلسه و جلسات قابل مورد بررسی قرار گرفت.

انشاء الله در جلسه آينده ديدگاه برگزيده در اين باره بيان می شود.

 

 


[1] ر.ک: مجموعه آثار شهید مطهری، ج26، ص232 و ج27، ص739.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo