< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

95/06/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ديدگاه فرهنگستان علوم اسلامی

خلاصه ای از مباحث گذشته

موضوع بحث امسال، ادامه بحثی است که در سال گذشته راجع به علم دينی مورد بحث قرار گرفت. در سال گذشته در آغاز نظريه کسانی که منکر علم دينی بوده و آن را بی معنا می دانستند بيان شد. آنان معتقد بودند علم، چيزی جز علم نيست و در مورد آن چيزی به عنوان دينی و غير دينی نمی تواند به عنوان وصف قرار گيرد، بلکه اگر صفتی نيز در اين ميان باشد وصف عالمان است نه خود علم. در اين باره نظريه دکتر سروش، آقای ملکيان و دکتر پايا به عنوان منکران علم دينی بيان و مورد نقد قرار گرفت.

سپس به نظريه کسانی پرداختيم که موافق علم دينی بودند. در اين ميان برخی مانند آقای زيبا کلام، در حد امکان از علم دينی سخن به ميان آورند. در بررسی کلام وی گفته شد هر چند وی اصل امکان علم دينی را پذيرفته اما مبنايی که برای تبيين آن بيان کرده نادرست است. مبنای وی آن بود که بر اساس نظريه های که در مساله پست مدرنيسم راجع به چيستی علم مطرح شده می توان علم دينی را تبيين کرد. به اين صورت که در اين ديدگاه ها، عوامل غير علمی از قبيل عوامل روانی، فرهنگی، بومی و غيره در علم تاثير گذار بوده و بر سرنوشت آن اثر می گذارد. طبق ديدگاه اينان اين گونه نيست که علم عاری از عوامل اجتماعی و فرهنگی و مانند آن باشد و لذا می توان گفت يکی از عوامل تاثير گذار بر علم، تحقق آن در يک محيط دينی است. اگر چنين علمی بدست آيد، آن علم دينی خواهد بود.

در نقد اين ديدگاه گفته شد که لازمه آن اعتقاد به نسبيت معرفتی و پذيرش اين لازمه است که نظريه های علمی، جهان شمول نيستند. در حالی که ديدگاه رئاليست، به ثبات و جهان شمولی نظريه های علمی - اگر علم باشد- معتقد است.

در ادامه به بررسی نظريه آقای دکتر گلشنی در باره علم دينی و تقرير وی از علم دينی پرداخته شد. وی که از پيشتازان و سابقه داران اين بحث است، ديدگاه های خود را در کتاب معروفی با عنوان «از علم سکولار تا علم دينی» بيان کرده است. وی در آنجا اين بحث را مطرح کرده که علم دينی دارای چه ويژگی هايی بوده و فرق آن با علم سکولار چيست. رکن ديدگاه وی در اين باره آن است که دو عامل در نظريه های علمی تاثير گذار است: يکی مبانی متافيزيکی و فلسفی عالمان و دانشمندان علوم تجربی (اعم از طبيعی و انسانی)، و ديگری کارکرد علم است. طبق اين ديدگاه از آنجا که مبانی متافيزيکی عالم و جهت و مقصودی که علم در آن بکار گرفته می شود ممکن است دينی و غير دينی باشد و اين عوامل در نظريه های علمی تاثير گذار هستند، با دينی کردن اين دو جهت می توان علم دينی بدست آورد.

وی معتقد است در دينی سازی علم، علوم طبيعی بر علوم انسانی مقدم است زيرا در اين حوزه علوم انسانی وام دار علم طبيعی هستند. اما ديگران بر خلاف وی معمولا اين بحث را در علوم انسانی مطرح کرده اند.[1]

در بررسی ديدگاه آقای گلشنی گفته شد فی الجمله اين ديدگاه مورد پذيرش است. ما شخصيت وی را که در دانشگاه به عنوان يک چهره شاخص شناخته شده و دارای تعهد و ديانت است ارج نهاده و مغتنم می شماريم، اما در مجموع نظريه وی را کامل نيافتيم، زيرا در نظريه وی راه کار و نحوه تاثير گذاری مبانی متافيزيکی بر سرنوشت علوم بيان نشده است.

نظريه ديگری که در بحث علم دينی مورد بحث قرار گرفت و به عنوان يکی از ديدگاه های موافق علمی دينی شناخته می شود، ديدگاه آقای دکتر باقری است. وی در کتاب «هويت علم دينی» که دارای صورت نظامند خوبی است به تبيين نظريه خود پرداخته و تاکيد کرده که علم دينی در حوزه علوم انسانی مطرح است. حاصل سخن وی اين است که می گويد: دينی سازی علم به اين صورت ممکن است که فرضيه های علم را از مبانی دينی اخذ کنيم. ساختار علم تجربی از فرضيه آغاز شده و سپس اين فرضيه ها مورد آزمون قرار گرفته و تبديل به نظريه های علمی می شود. اگر ما در همان آغاز، فرضيه های لازم برای علوم را از مبانی و منابع دينی اخذ کرده و در اختيار دانشمندان قرار دهيم می توانيم به علم دينی دست يابيم. فرضيه های علمی به اين جهت دارای اهميت هستند که علاوه بر جايگاه خود در فرايند پژوهش و مقام داوری نيز حضور دارند.

در بررسی اين ديدگاه چند نکته بيان شد از جمله اينکه گفته شد:

اولا: آيا واقعا می توانيم به صورت فراگير به همه دانشمندان در حوزه های علوم انسانی، تعهد دهيم که فرضيه های مورد نياز آنان را از منابع دينی تامين می کنيم؟ خصوصا با توجه به اين اصل که فرضيه های علمی ضابطه مند نبوده و نمی توان بايدی را بر سر آنها قرار دارد، و لذا ممکن است در خواب هم برای کسی فرضيه ای مطرح شود.

ثانيا: اگر هم احيانا بگوييد که می توانيم چنين فرضيه هايی را از منابع دينی اخذ کنيم، می پرسيم، توضيح و تبيين منطقی اين فرضيه ها چيست که بتوانند تا آخر نقش خود را ايفا کنند؟ عمده نقد نظريه وی همين است که نحوه مکانيزم اين فرضيه سازی بيان نشده و به يک امر محتمل واگذار شده است در صورتی که اين امر کافی نبوده بلکه بايد به صورت يک ساختار ضابطه مند برای توصيه به ديگران بيان شود.

 

بررسی ديدگاه فرهنگستان علوم اسلامی

درباره علم دينی چند نظريه ديگر مطرح است که از همه مهمتر نظريه است که با عنوان نظريه فرهنگستان علوم اسلامی مطرح شده است. تاسيس فرهنگستان به سال 1359 شمسی باز می گردد. آنان مساله علم دينی را نه به عنوان يک امکان بلکه به عنوان امری ضروری و لابد منه بيان می کنند که اگر به آن پرداخته نشود جامعه بشری به بيراهه می رود. آنان معتقدند حرکت هايی که تاکنون در حوزه علم و تمدن صورت گرفته همه انحرافی و کج بوده است و هيچ راه علاجی جز اسلامی کردن علم و تمدن وجود ندارد.

آنان در مساله تحقق علم دينی، پيروزی انقلاب اسلامی ايران را يک نقطه عطف می دانند که بستر و زمينه سياسی و اجتماعی لازم برای نهضت در حوزه اسلامی سازی علوم را فراهم آورده است. طرفداران اين ديدگاه معتقدند تا کنون چيزی بنام علم و تمدن اسلامی تحقق پيدا نکرده است و آنچه به عنوان تمدن اسلامی در قرن چهارم و پنجم شکوفا شده است، به معنای اسلامی کلمه نبوده بلکه بايد آن را تمدن مسلمانان دانست. اين طب مسلمانان، نجوم مسلمانان و غيره بوده است که در دوره ای تبلور پيدا کرده است و نمی توان نام آنها را طب اسلامی و يا نجوم اسلامی و حتی فلسفه اسلامی ناميد. اساسا تاکنون هيچ علمی جز علم فقه اسلامی شکل نگرفته است.

فرد شاخص و سخنگوی اين جريان فکری، آقای مير باقری است. موسس اين ديدگاه سيد منير الدين حسينی هاشمی است که در سال 1322 در شيراز متولد شده و در 1379 از دنيا رفته است. وی يکی از روحانيون مبارز و انقلابی بوده که سالهايی را در تبعيد گذرانده است. وی بعد از پيروزی انقلاب اسلامی به نمايندگی مردم فارس در «مجلس خبرگان تهيه قانون اساس» حضور داشت. در سال 1359 که بحث انقلاب فرهنگی از سوی امام راحل مطرح شد، اين فکر در جامعه مطرح شد که بايد در کنار انقلاب سياسی که در جامعه رخ داده، يک انقلاب فرهنگی نيز تحقق يابد. وی معتقد بود بايد برای اين منظور بايد کاری کرد تا صبغه اسلامی بر مديريت اجتماعی، سياسی و دانشگاهی جامعه ما حاکم شود، لذا طرح فرهنگستان در انديشه او شکل گرفت. در يکی از بندهای اساس نامه اين بنياد آمده است: «منظور از تشکيل اين دفتر [فرهنگستان علوم اسلامی] انجام فعاليت های فرهنگی اعم از تحقيقاتی و آموزشی و ارشادی جهت تبيين کيفيت اداره اسلامی امور و شيوه جريان يافتن آن است». بعد از فوت وی برخی از شاگردان و طرفداران وی به ترويج اين جريان فکری پرداختند که يکی از شاخص ترين آنها آقای سيد مهدی مير باقری است.

درآمدی بر نظريه فرهنگستان علوم اسلامی

گفته شد اينان معتقدند که تا کنون علم دينی به معنای تام کلمه تحقق نيافته است. وجه اين عقيده را بايد در تلقی آنان از علم دينی جستجو کرد. آنان معتقدند برای تحقق علم دينی بايد چند نکته مورد توجه قرار گيرد:

1. يکی اينکه بايد جريان توليد آن علم تحت ولايت الهی و نه ولايت های غير الهی شکل گرفته باشد. تعيين اينکه علمی تحت ولايت الهی قرار دارد يا ولايت غير الهی، به مساله چيستی و هويت علم باز می گردد. آنان معتقدند يکی از عناصر تشکيل دهنده هويت و چيستی علم را عنصر اراده و اختيار تشکيل می دهد. طبق اين ديدگاه، ملاک کشف واقع و مطابقت با نفس الامر در صدق و کذب قضايا، ملاک کاملی نيست بلکه ملاک اصلی، مساله حق و باطل است. برای تعيين صدق و کذب در قضايا و نظريه ها بايد آنان را با ملاک حق و باطل سنجيد و اين امر به عقل عملی باز می گردد. مراد آنان از عقل عملی، همان مساله اراده و تصميم است.

حال که طبق اين مبنا عنصر اراده و اختيار عالم، هويت علم را رقم می زند، آنان می گويند اگر اراده و انگيزه عالم از توليد علمی الهی و دينی باشد، آن علم نيز دينی و الهی خواهد بود و اگر غير الهی باشد محصول بدست آمده نيز هر چه باشد حتی اگر علم رياضی و فيزيک هم باشد غير الهی است. طبق اين ديدگاه بايد ديد در تکون علوم، عالمان آن چه کسانی بوده و چه انگيزه هايی داشته اند و نيز چه کسانی جامعه را مديريت کرده و برای عالمان فضا سازی کرده اند. اينان معتقدند طبق اين مبنا غير از علم فقه،‌ ساير علوم دارای اراده و انگيزه الهی نبوده است.

2. نکته ديگری که اينان برای اسلامی بودن علم لازم می دانند آن است که از نظر معرفت شناسی نظريات آن علم به مساله حجت باز گردد. طبق اين ديدگاه علم فقه دينی است، زيرا فقه از اول تا آخر به دنبال حجيت است. مراد آنان از حجيت نيز، حجيت بر پايه آيات و روايات است. آنان برای عقل در اين حوزه نقش چندانی قائل نيستند و می گويند هر چند از عقل به عنوان حجت ياد شده است اما ما مساله ای را سراغ نداريم که در آن از حجيت محض عقلی بهره گرفته شده باشد. طبق نظر اينان آن گاه علومی مانند طب و نجوم اسلامی است که نظريات آن علوم دارای پشتوانه حجيت شرعی باشد.

آقای مير باقری در عبارتی اين مساله را اينگونه بيان می کند: «اگر ولايت الهی در فرايند پيدايش علم در همه مراتبش حاکم شود، اين علم، علم دينی است و اگر جريان ولايت الهی بر فرايند پيدايش آن حاکم نباشد، يعنی جريان تولی و ولايتی که در تحقق علم حضور دارد، حق نباشد اين علم به همان نسبت حق نيست»[2] . وی در جای ديگری گفته است: «دينی بودن علم بدين معنا است که بتواند به صورت منطقی و روشمند، نسبت خود را به وحی يعنی قرآن و سنت نشان دهد. البته معنای اين سخن نقلی نمودن تمامی علوم نيست بلکه بايد منطق و حجيت علوم به تاييد نقل برسد، و ولايت الهی بر جريان و فرايند علم حاکم شود».[3]

انشاء الله در جلسه بعدی منابع مطالعاتی در اين زمينه بيان شه و ادامه بحث پيگيری می شود .


[1] دیدگاه آقای گلشنی در از دو کتاب «از علم سکولار تا علم دینی» و کتاب «علم دینی، دیدگاه ها و تحلیل ها» از مجمع عالی حکمت بیان شد .
[2] گفتگوی علمی پیرامون مفهوم علمی، ص82.
[3] همان، ص116 ؛ مبانی نظریه نهضت نرم افزاری، ص18.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo