< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

95/06/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ديدگاه فرهنگستان علوم اسلامی

اختلاف ديدگاه فرهنگستان علوم اسلامی با ساير نظريات

بحثی که در مرحله قبل مطرح شد بررسی نظريه فرهنگستان علوم اسلامی درباره علم دينی بود. در اين باره اجمالا نکات ذيل بيان شد:

1. پيروان فرهنگستان علوم اسلامی مساله علم دينی را فراتر از بحث امکان و آن را مساله ای ضروری دانسته که بايد مورد توجه جدی قرار گيرد. آنان در اين زمينه با کسانی که علم دينی را منکر و يا بی معنا می دانند کاملا مخالف هستند.

2. ديدگاهی که فرهنگستان علوم اسلامی درباره علم دينی بيان کرده با آنچه ديگر صاحب نظران در اين زمينه گفته اند موافق نيست. آنان هيچ کدام از اين نظريه ها را کامل و درست نمی دانند، چه ديدگاه کسانی که به تاسيسی بودن علم دينی قائل هستند مانند دکتر باقری و چه کسانی که قائل به تهذيب و تکميل علوم برای دينی سازی آن قائل هستند.

اختلاف ديدگاه فرهنگستان علوم اسلامی با ساير ديدگاه ها و عدم پذيرش آنها از دو جنبه است: يکی از جهت مبانی علم شناسی و ديگر از جهت مبانی دين شناسی است. تلقی فرهنگستان علوم اسلامی از دين و علم با سايرين متفاوت است.

3. نظريه فرهنگستان علوم اسلامی درباره علم دينی، ديدگاهی حداکثری است. عده ای در اين مساله قائل بودند که علم دينی تنها در حوزه علوم اجتماعی و انسانی جريان دارد نه علوم طبيعی. اما اينان معتقدند که علم دينی همه ساحت های علمی و حتی علومی مانند رياضيات را نيز شامل می شود. به تعبير ديگر سخن آنان درباره ساينس (علوم تجربی شامل علوم طبيعی و علوم انسانی) نيست بلکه درباره نالج (يعنی علم به معنای عام کلمه که شامل همه معرفت های بشر از قبيل عرفان و فلسفه و رياضيات و منطق و ساير علوم را شامل می شود) است.

 

محورهای مورد بررسی برای شناخت اين ديدگاه

برای بررسی اين ديدگاه، سه محور بايد مورد بررسی قرار گيرد:

الف) مراد از علم دينی در نظر اينان چيست، و ملاک و معنای علم دينی کدام است؟

ب) مبنای علم شناسی و مبنای دين شناسی اينان کدام است؟

ج) شرايط تحقق علم دينی و موانع آن کدام است؟ به اين معنا که اگر علم دينی بخواهد در صحنه عمل پياده شود چه شرايطی بايد مراعات شده و چه موانعی بايد برداشته شود.

منابع مطالعاتی برای شناخت ديدگاه فرهنگستان علوم اسلامی

    1. «علم دينی؛ ديدگاه ها و ملاحظات»، نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه. اين کتاب به بررسی ديدگاههای شاخص در علم دينی پرداخته و آنها را مورد نقل و نقد قرار داده است . در بررسی يکی از اين ديدگاه ها گفتگويی با آقای ميرباقری مطرح شده است .

    2. «علم دينی؛ ديدگاه ها و تحليل ها»، نشر مجمع عالی حکمت اسلامی، سال 1393. در اين کتاب، صاحب نظران به مجمع دعوت شده و کرسی نظريه پردازی برای آنها قرار داده شده و آنان نظريات خود را طرح و از سوی برخی از کارشناسان مورد نقد قرار گرفته است.

    3. «گفتارهايی در علم دينی»، نشر دانشگاه امام صادق(ع)‌، سال 1391. اين کتاب نيز مشتمل بر نظريات مختلف درباره علم دينی از جمله ديدگاه فرهنگستان علوم اسلامی است .

    4. «مناظره هايی در باب علم دينی»، سال 1391 . در اين کتاب در مناظره چهارم، بحثی با عنوان علوم دينی و ملاک دينی بودن آنها بيان شده که در آن آقای مير باقری و دکتر باقری حضور داشته اند .

    5. «مبانی نظری نهضت نرم افزاری»، نشر موسسه فرهنگی فجر ولايت ، سال 1387. اين کتاب که به صورت محدود منتشر شده مشتمل بر چند ديدگاه در باره علم دينی است.

    6. «تحليل هويت علم دينی و علم مدرن»، محمد رضا خاکی قراملکی، نشر کتاب فردا، سال 1391 . اين کتاب رساله سطح سه وی بوده که از آقای ميرباقری به عنوان استاد راهنما و استاد مشاور آن علی رضا پيروزمند به عنوان استاد مشاور استفاده شده است. که هر دو از افراد شاخص در فرهنگستان علوم اسلامی هستند.

    7. «در جستجوی علوم انسانی اسلامی»، دکتر خسروپناه؛ دفتر نمايندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، دفتر نشر معارف. سال 1392

 

دو شرط برای تحقق علم دينی

از نظر فرهنگستان علوم اسلامی، علم دينی آن گاه وصف دينی می يابد که دو ويژگی داشته باشد:

1. قرار گرفتن تحت ولايت الهی

در نگاه اينان علم دينی آنگاه دينی خواهد بود که آن علم تحت ولايت الهی قرار داشته باشد. اين ولايت شامل ولايت خداوند و ولايت نبوی و علوی است که اين دو گونه اخير تبلور ولايت الهی هستند. قرآن کريم می فرمايد: ﴿إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ﴾.[1]

اما اين امر چگونه صورت می گيرد؟ آنان برای بيان اين مساله، نقش اراده و انگيزه را در هويت بخشی به علم مطرح می کنند. تعريفی که آنان از علم بيان می کنند با آنچه معروف و مشهور است و از گذشته مطرح شده فرق می کند. در ديدگاه رايج، علم عبارت از حضور صورت اشياء نزد ذهن است که ملاک آن مطابقت آن صور با واقع و نفس الامر است. اما پيروان فرهنگستان علوم اسلامی معتقدند اين ملاک به تنهايی نمی تواند شاخص علم باشد زيرا علم و فهم امری ارادی و اختياری است که عنصر اراده و انتخاب در هويت و ذات آن دخالت دارد. وقتی چنين شد طبق اين قاعده که «هر فعل اختياری بشری يا حق است يا باطل»، علم نيز با ملاک حق و باطل شناخته می شود. بر اين اساس ديگر مساله صدق و کذب در بررسی علم معنا ندارد بلکه آنچه معنا پيدا می کند مساله حق و باطل است .

شناخت حق و باطل نيز با مساله ولايت مشخص می شود، به اين صورت که اگر فعلی در راستای ولايت الهی باشد، حق و الا باطل خواهد بود. طبق نظر اينان ديگر در مورد علم به ما هو علم، مساله دينی و غير دينی بودن معنا ندارد زيرا اين وصف آن گاه معنادار است که عنصر اراده و اختيار در علم لحاظ شود .

آنان بر اساس همين ديدگاه، در مساله دين و شناخت آن، تعريف رايج از دين را نپذيرفته و گفته اند: در مورد دين هم بايد قائل شد که مساله ولايت، حقيقت و هويت آن را تشکيل می دهد. آنان در اين زمينه به رواياتی نيز استناد کرده اند. از جمله امام باقر (ع) به بريد بن معاويه فرمود: «هَلِ الدِّينُ إِلَّا الْحُب».[2] طبق اين روايت اصل و هويت دين مساله ولايت است هر چند آن ولايت در مقام نزول و تبلور، به عقايد و اخلاق و احکام تفسير می شود. در روايت ديگری اميرالمومنين (ع) در خطبه 16 نهج البلاغه می فرمايند: «حَقٌّ وَ بَاطِلٌ وَ لِكُلٍّ أَهْل‌ ... سَاعٍ سَرِيعٌ نَجَا وَ طَالِبٌ بَطِی‌ءٌ رَجَا وَ مُقَصِّرٌ فِی النَّارِ هَوَى‌»[3] حق و باطل [در پيکارند] و برای هر کدام اهل و خريداری است. مردم سه دسته‌اند:- سخت كوشى كه رستگار است، جوينده‌اى كه كندرو است و اميدوار است، تقصير كارى كه به آتش دوزخ گرفتار است‌.

بعد از اينکه بيان شد عنصر اراده و اختيار در تکون و هويت علم نقش اساسی دارد، اينان می گويند هر جا اراده بيايد به مساله ولايت ارتباط پيدا می کند و لذا يا مصداق اراده الهی و يا مصداق اراده شيطانی قرار می گيرد. آنان بر اساس همين مبنا می گويند: اگر بخواهيم علم دينی داشته باشيم بايد از مرحله تکون علم آغاز کنيم و با مساله تهذيب و تکميل نمی توان علم دينی بدست آورد. آنان حتی معتقدند بايد فلسفه ديگری بنام «فلسفه شدن» ايجاد شود و فلسفه کنونی را فلسفه الهی و اسلامی نمی دانند.

اينان در چند جا تصريح کرده اند که علم دينی با مساله انکشاف در علم امکان پذير نيست و بايد تعريف جديدی از علم ارائه کرد. آنان به همين خاطر نظريه آيت الله جوادی در مورد علم دينی را مورد نقد قرار داده و گفته اند طبق نظر ايشان ديگر مخالفتی در مساله نيست و تکوين و تشريع همه دينی خواهد بود.

2. دارا بودن حجيت شرعی

آنچه در نکته اول بيان شد نگاه هستی شناسی به علم بود. رکن دومی که پيروان فرهنگستان علوم اسلامی برای دينی سازی علم مطرح کرده اند مساله حجيت شرعی آن است. (سخن اينان در اينجا مساله روش شناسی و معرف شناسانه است). آنان معتقدند که بايد پژوهشِ محقق دارای حجيت شرعی باشد، همانند اينکه فقيهان قبل از اينکه به کاوش های فقهی می پردازند، در علم اصول تکليف خود را با حجيت روشن کرده اند. مثل اينکه آيا خبر واحد حجت است يا نه؟ ظواهر آيات و روايات حجت است يا نه؟ مفهوم مخالف و موافق، مساله عموميت عام و مانند آن آيا حجيت شرعی دارند يا نه؟ آنان به همين خاطر علم فقه را علمی دينی و تمام عيار می دانند زيرا هم تحت ولايت الهی است و هم در تمام مسائل آن فقيه به دنبال کشف حجيت است.

از ايشان سوال می کنيم آيا علم تفسير يک علم دينی است يا نه؟ می گويند: طبق ملاک ما، هر چند اين علم نقلی ترين و نزديک ترين علم به متن دينی به شمار می آيد اما دينی نيست، زيرا مفسران در تفسير خود، آن گونه که فقها در استنباط های فقهی تکليف خود را با حجت مشخص کرده اند، اين کار را نکرده اند. علم عرفان و فلسفه نيز همين گونه است و لذا نمی توان آنها را علومی دينی و اسلامی دانست، زيرا هر چند فلاسفه و عرفاء خداپرست بوده و انگيزه های الهی داشته و گاه از آيات و روايات نيز استفاده کرده اند، اما شرط لازم برای دينی بودن را ندارند. اين شرط آن است که آنان متدولوژی و روش کار خود را از لحاظ شرعی مانند فقهاء منقح کنند در حالی که آنان در ابتدا مشخص نکرده اند که راهی که در پژوهش های خود دارند از نظر شرعی چه صورتی دارد و ارتباط منطقی آنها (که حجت ناميده می شود) با آيات و روايات چيست.

آقای مير باقری در مورد علم کلام و اخلاق دو گونه عبارت دارند. در جايی اين دو علم را به علم فقه ملحق کرده و در جای ديگر آنها را در زمره علم دينی به شمار نياورده اند.

نکته ای که در اينجا بايد بدان توجه داشت اين است که مراد اينان از حجيت در اينجا، حجيت شرعی است. آنان عقل را به عنوان حجتی مستقل نپذرفته و معتقدند نظريات عقلی اگر بخواهد حجيت شرعی داشته باشد بايد به کتاب و سنت وصل باشد. مراد آنان از سنت نيز اعم از قول و فعل و تقرير امام و نيز عدم ردع ايشان است.

تلاش برای فهم درست نظريه مخالف

نکته ای که در مسائل پژوهشی بايد مورد نظر داشت اين است که تا بر نظريه ای اشراف کامل پيدا نکرديم، آن را نقد نکنيم زيرا اين نقد ها نمی تواند نقدی کامل و دقيق باشد. مرحوم شهيد مطهری وقتی می خواستند ديدگاه مارکسيست ها را نقد کنند به قدری آن ها را مطالعه و بيان می کردند که معروف است طرف مقابل می گفت: شهيد مطهری از خود ما نظريه های ما را بهتر نقل می کند. آيت الله سبحانی در مورد روش آيت الله بروجردی نيز می فرمود: ايشان يک روز که برای تدريس کفايه می آمدند به خوبی ديدگاه مرحوم آخوند را تبيين می نمودند تا نظريه ايشان به درستی بيان شود. سپس روز بعد که می آمدند شروع به نقد آن می کردند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo