< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

95/10/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی مبنای روش شناسی نظريه فرهنگستان علوم اسلامی

اثبات حجت شرعی بودن عقل بر اساس روايات

موضوع بحث بررسی رواياتی بود که دلالت بر حجيت شرعی عقل می کند. به صورت کلی در ابتدا بيان شد که اگر کسی به روايات ائمه اطهار (ع) رجوع کند، چند دسته روايات در اين زمينه می يابد:

1. رواياتی که سيره معصومين را در استفاده از استدلال های عقلی در مباحث مختلف اعم از اعتقاديات، حقوق، عباديات، تاريخ و ماننده آن نشان می دهد. آن ذوات نورانی از استدلال های عقلی برای اثبات و تبيين مطالب خويش استفاده می کردند و اين بهترين دليل بر قبول و تاييد تفکر عقلی توسط آنان است.

2. دسته ديگر رواياتی است که از عقل به عنوان حجت الهی ياد کرده است. در جلسه قبل فرازی از روايت معروف امام کاظم (ع) به هشام بن حکم بيان شد که فرمود: «يَا هِشَامُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَكْمَلَ لِلنَّاسِ الْحُجَجَ بِالْعُقُول‌»[1] . در همين روايت فرازهايی ديگری در مورد جايگاه عقل و کارکردها و نقش آن بيان شده است که از اين قرار است:

 

الف) کاربرد عقل در جهان شناسی

امام (ع) می فرمايد يکی از نقش های عقل در زندگی هدايتی بشر، شناخت آيات تکوينی الهی است. «وَ دَلَّهُمْ عَلَى رُبُوبِيَّتِهِ بِالْأَدِلَّةِ فَقَالَ ﴿إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ. إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْكِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِما يَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فِيها مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَ تَصْرِيفِ الرِّياحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ

«يَا هِشَامُ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ ذَلِكَ دَلِيلًا عَلَى مَعْرِفَتِهِ بِأَنَّ لَهُمْ مُدَبِّراً فَقَالَ ﴿وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِی ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ﴾ وَ قَالَ ﴿هُوَ الَّذِی خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخاً وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى مِنْ قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلًا مُسَمًّى وَ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ﴾ وَ قَالَ ﴿إِنَّ فِی اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ رِزْقٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ تَصْرِيفِ الرِّياحِ‌ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُون‌﴾ وَ قَالَ- ﴿يُحْی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ﴾ وَ قَالَ- ﴿وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخِيلٌ صِنْوانٌ وَ غَيْرُ صِنْوانٍ يُسْقى‌ بِماءٍ واحِدٍ وَ نُفَضِّلُ بَعْضَها عَلى‌ بَعْضٍ فِی الْأُكُلِ إِنَّ فِی ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ﴾ وَ قَالَ- ﴿وَ مِنْ آياتِهِ يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ ماءً فَيُحْيِی بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ فِی ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُون﴾‌»[2]

 

ب) کاربرد عقل در شناخت معيار

امام (ع) می فرمايد عقل می تواند به شناخت بايدها و نبايدها پرداخته و به تميز خوب و بد و خير و شر از يکديگر بپردازد. «وَ قَالَ ﴿قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِيَّاهُمْ وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ﴾- وَ قَالَ ﴿هَلْ لَكُمْ مِنْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ مِنْ شُرَكاءَ فِی ما رَزَقْناكُمْ فَأَنْتُمْ فِيهِ سَواءٌ تَخافُونَهُمْ كَخِيفَتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُون﴾‌»

قرآن کريم می فرمايد ﴿ذلکم وصاکم به لعلکم تعقلون﴾ يعنی همه اين ها از باب وصيت و سفارش است که عقل شما نيز آنها را می فهمند.

 

ج) کاربرد عقل در فرجام شناسی

عقل، انسان را به اهتمام ورزيدن به حيات اخروی بر می انگيزد و او را به اين امر رهنمون می کند: «يَا هِشَامُ ثُمَّ وَعَظَ أَهْلَ الْعَقْلِ وَ رَغَّبَهُمْ فِی الْآخِرَةِ فَقَالَ ﴿وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُون»

عقل، انسان را متوجه آخرت می کند و از توجه جدی به اين سرای کوتاه باز می دارد و لذا کسانی که توجهی به آخرت نداشته و حريص در جمع آوری مال هستند افرادی بی عقل هستند. در روايات آمده است مستحب است انسان دست کم هفت قدم در پای تابوت قدم برداريد. اين بدان خاطر است که انسان کمی توجه به آخرت پيدا کرده و بداند که روزی نوبت به او نيز می رسد.

 

تهجد شب و توجه به آخرت

تهجد در شب و نماز شب خيلی مهم است. مرحوم علامه طباطبايی نقل می کند که در نجف مرحوم آيت الله قاضی طباطبايی يک موقع دستش را بر روی دوش من قرار داد و فرمود: اگر دنيا می خواهی نماز شب و اگر آخرت می خواهی نماز شب. مهم است که انسان در شب هنگام که ديگران خواب هستند بيدار شده و بياد آخرت بيفتد و فقره های دعای ابوحمزه و مناجات شعبانيه را بخواند. هيچ دعايی از نظر محبت بمانند مناجات شعبانيه نيست. اين دعا عاشقانه ترين زبان را با بهترين واژگان بکار برده و فرد را در يک شرمندگی خاصی قرار می دهد.

دنيای متمدن و صنعتی جديد که ما با علم و صنعت آن مخالف نيستيم اما پيامدهايی دارد که اگر به خوبی مديريت نشود، انسان را گمراه می کند. ذات اين تمدن خوب است اما زمينه ها و عرضيات غفلت آميز آن بسيار است به گونه ای که اگر انسان کمی غفلت کند سرگرمی های آن انسان را با خود می برد.

متاسفانه در دوران ما الگوها در حال تغيير است. يک وقت امثال آيت الله بروجردی الگو بودند اما الان در صدا و سيما افرادی به عنوان الگو معرفی می شوند که از اخلاق و فضيلت بهره ای ندارند. در روايات آمده است: با کسای معاشرت کنيد که شما را به ياد آخرت بيندازند اما کسانی به عنوان الگو مطرح می شوند که ديدن آن ها انسان را تنها به ياد لهو و لعب و امثال آن می اندازد.

 

د) کاربرد عقل در تاريخ شناسی و عبرت گيری

يکی ديگر از نقش های عقل که امام در اين روايت بيان می فرمايد عبرت گيری از سرگذشت پيشينيان، خصوصا تبهکاران و فاسدان است. آن حضرت می فرمايد: «يَا هِشَامُ ثُمَّ خَوَّفَ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ عِقَابَهُ فَقَالَ تَعَالَى ﴿ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ. وَ إِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِمْ مُصْبِحِينَ. وَ بِاللَّيْلِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ‌﴾ وَ قَالَ ﴿إِنَّا مُنْزِلُونَ عَلى‌ أَهْلِ هذِهِ الْقَرْيَةِ رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ وَ لَقَدْ تَرَكْنا مِنْها آيَةً بَيِّنَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُون﴾‌»[3] .

 

دو حجت ظاهری و باطنی خداوند بر مردم

در ادامه حديث امام کاظم (ع) اين جمله معروف را می فرمايد: «يَا هِشَامُ إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَيْنِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ ع وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُول‌» ای هشام خداوند بر مردم دو حجت دارد: حجتی ظاهری و حجتی باطنی. حجت ظاهر همان رسولان و پيامبران و ائمه اطهار (ع)‌ هستند و حجت باطنی پس عقول است.

آن حضرت در اين روايت عقول را در کنار حجت بودن انبيای الهی قرار داده است. اکنون سوال می کنيم نقش حجيت پيامبران چگونه است؟ انبياء دو کار کلان و اصلی در عرصه هدايت بشر انجام دادند: يکی نقش معرفت بخشی بود که در آن به شناخت و آگاهی مردم می پرداختند و ديگری نقش دعوت و برانگيختن به سوی خوبی ها و بازداشتن از بدی ها بود. حال در اين روايت عقول، عِدل انبياء قرار گرفته است و اين امر قرينه است که عقل نيز حجت الهی هم در مقوله شناخت و معرفت بخشی (البته به صورت محدود) و هم در زمينه دعوت و ايجاد انگيزه و داعی است.

 

توضيحی درباره عقل نظری و عقل عملی

عقل به دو گونه عقل نظری و عقل نظری تقسيم می شود. درباره عقل عملی دو ديدگاه مطرح شده است: برخی مانند مرحوم نراقی در «جامع السعادات» گفته اند: عقل عملی نقش ادراکی ندارد بلکه جنبه عملی دارد و آن ايجاد داعی و انگيزه است. اما ديدگاه مشهور آن است که کاربرد مهم عقل (خواه عقل نظری يا عملی)، ادراک است، اما متعلق آن ادراک متفاوت است. اگر متعلق ادراک اموری باشد که از قدرت انسان خارج است مانند شناخت آسمان و زمين، آن را «عقل نظری» گويند و اگر متعلق ادراک اموری است که به حوزه اختيار انسان مربوط می شود آن را «عقل عملی» گويند. بنابر نظريه مشهور عقل دو کاربرد دارد: يکی ادراک هست و نيست ها و بايد ها و نبايدها و ديگری ايجاد داعی و انگيزه.

 

بررسی روايت ابن سکيت

ابن سکيت که از دانشمندان و شيعيان برجسته امام هادی (ع) بود از آن حضرت پرسيد: چرا معجزات انبياء متفاوت است «لِمَا ذَا بَعَثَ اللَّهُ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ ع بِالْعَصَا وَ يَدِهِ الْبَيْضَاءِ وَ آلَةِ السِّحْرِ وَ بَعَثَ عِيسَى بِآلَةِ الطِّبِّ وَ بَعَثَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَلَى جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ بِالْكَلَامِ وَ الْخُطَبِ»: چرا خدا حضرت موسى را با وسيله عصا و يد و بيضا و ابزار ابطال جادو فرستاد و حضرت عيسى را با وسيله طبابت و حضرت محمد را- كه بر او و خاندانش و پيمبران درود باد- بوسيله كلام و سخنرانى‌.

امام (ع) فرمود: اين امر بدان خاطر است که در هر عصری فنی رايج و شايع بوده است و لذا معجزه متناسب به آن فن واقع می شده است. مثلا در زمان حضرت موسی (ع)،‌ سحر و کهانت غوغا می کرده و در زمان حضرت مسيح (ع)، مساله طب خيلی شاخص بوده است. اين هماهنگی سبب می شده تا عظمت کار انبياء بهتر روشن شود. اساسا معجزه را خواص جامعه تشخيص می دهند و عموم مردم از درک ظرافت های آن عاجزند. به همين خاطر اولين کسانی که معجزه حضرت موسی (ع) را فهميدند ساحران بودند. فصاحت و بلاغت کلام پيامبر را نيز افراد شاخص می فهميدند. نقل شده است طفيل بن امر که يکی از شاعران زمان جاهليت بود به مکه و طواف خانه خدا آمد. دشمنان پيامبر به کسانی که وارد مکه می شدند می گفتند: ساحری پيدا شده که در مکه مردم را افسون می کند مواظب باشيد و نزديک او نشويد و پنبه در گوش خود قرار دهيد. وی در حال طواف مقداری از صدای پيامبر به شنيد و با خود گفت عجب کلمات بليغ و فصيحی است. وی پنبه را درآورد و فهميد که آنان به وی دروغ گفته بودند. و لذا خدمت پيامبر رسيد و بالاخره ايمان آورد.

در جريان وليد بن مغيره نيز که از سخن شناسان درجه اول بود در نهايت نسبت به کلام پيامبر گفت: نمی دانم درباره آن چه بگويم، اين سخن از جنس بشر بالاتر است.

امام هادی (ع) در جواب سوال ابن سکيت فرمود: «إِنَّ اللَّهَ لَمَّا بَعَثَ مُوسَى ع كَانَ الْغَالِبُ عَلَى أَهْلِ عَصْرِهِ السِّحْرَ فَأَتَاهُمْ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ بِمَا لَمْ يَكُنْ فِی وُسْعِهِمْ مِثْلُهُ وَ مَا أَبْطَلَ بِهِ سِحْرَهُمْ وَ أَثْبَتَ بِهِ الْحُجَّةَ عَلَيْهِمْ وَ إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ عِيسَى ع فِی وَقْتٍ قَدْ ظَهَرَتْ فِيهِ الزَّمَانَاتُ وَ احْتَاجَ النَّاسُ إِلَى الطِّبِّ فَأَتَاهُمْ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ بِمَا لَمْ يَكُنْ عِنْدَهُمْ مِثْلُهُ وَ بِمَا أَحْيَا لَهُمُ الْمَوْتَى وَ أَبْرَأَ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أَثْبَتَ بِهِ الْحُجَّةَ عَلَيْهِمْ وَ إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً ص فِی وَقْتٍ كَانَ الْغَالِبُ عَلَى أَهْلِ عَصْرِهِ الْخُطَبَ وَ الْكَلَامَ‌ وَ أَظُنُّهُ قَالَ الشِّعْرَ فَأَتَاهُمْ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مِنْ مَوَاعِظِهِ وَ حِكَمِهِ مَا أَبْطَلَ بِهِ قَوْلَهُمْ وَ أَثْبَتَ بِهِ الْحُجَّةَ عَلَيْهِم‌»: چون خدا موسى عليه السّلام را مبعوث كرد جادوگرى بر مردم آن زمان غلبه داشت پس او از طرف خدا چيزى آورد كه مانندش از توانائى آنها خارج بود و بوسيله آن جادوى آنها را باطل ساخت و حجت را برايشان ثابت كرد و عيسى عليه السّلام را در زمانى فرستاد كه فلج و زمينگيرى زياد شده بود و مردم نياز بطب داشتند پس او از جانب خدا چيزى آورد كه مانندش را نداشتند پس باجازه خدا مردگان را زنده كرد و كور مادرزاد و پيس را درمان نمود و حجت را برايشان ثابت كرد. و حضرت محمد (ص) را در زمانى فرستاد كه خطبه‌خوانى و سخنورى- بگمانم شعر را هم فرمود- زياد شده بود، پس آن حضرت از طرف خدا پندها و دستوراتى شيوا آورد كه گفتار آنها را باطل كرد و حجت را برايشان تمام نمود.

در اين روايت امام کاظم (ع) خود از استدلال عقلی برای جواب به سوال ابن سکيت استفاده نمودند و بيان داشتند که تفاوت معجزات انبياء مقتضای حکمت و عقل است.

ابن سکيت از جواب امام خيلی خوشش آمد و گفت: «تَاللَّهِ مَا رَأَيْتُ مِثْلَكَ قَطُّ فَمَا الْحُجَّةُ عَلَى الْخَلْقِ الْيَوْمَ»: بخدا هرگز مانند ترا نديدم. بفرمائيد در اين زمان حجت خدا بر مردم چيست‌

امام (ع) فرمود: «الْعَقْلُ يُعْرَفُ بِهِ الصَّادِقُ عَلَى اللَّهِ فَيُصَدِّقُهُ وَ الْكَاذِبُ عَلَى اللَّهِ فَيُكَذِّبُهُ قَالَ فَقَالَ ابْنُ السِّكِّيتِ هَذَا وَ اللَّهِ هُوَ الْجَوَاب‌»[4] : عقل است كه بوسيله آن امام راستگو را می شناسد و تصديقش می كند و دروغگو را می شناسد و تكذيبش می نمايد.

حضرت به ايشان فهماند که اين عقل است که بايد معين کند در اين زمان چه کسی وصی پيامبر است. در اين باره شارحين «اصول کافی» نکاتی فرموده اند که حاصل آن چنين است: اگر انبيا در زمان گذشته مدعی نبوت بودند، راه تشخيص صحت ادعای آنان معجزه بوده است. البته دو راه ديگر نيز در آن زمان وجود داشت که يکی نص پيامبر قبلی و ديگر وجود شرايط و قرائن بوده است اما تشخيص اين دو راه در آن زمان دشوار بود در حالی که راه معجزه يک راه عمومی بوده است. اما در زمان ائمه اطهار(ع)، هم در قرآن کريم و هم روايات نصوص فراوانی برای تشخيص امام بر حق بيان شده است. حال سوال می شود: چه کسی بايد اين نصوص را بررسی کرده و حق و باطل را تشخيص دهد؟ پاسخ همان است که امام هادی (ع) در کلام خويش فرمود، يعنی کار عقل است. در زمان امام هادی (ع)، متوکل نيز ادعای خلافت رسول الله (ص)‌ را می کرد. روشن است که راه تشخيص فرد صادق و کاذب بر عهده عقل است.

چند روايت ديگر در اين زمينه باقی مانده است که انشاء الله در جلسه آينده بررسی می شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo