< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

95/12/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نظريه دکتر نصر و بررسی آن

موضع ما نسبت به علم و فناوری جديد

در جلسات گذشته درباره اينکه ما بايد نسبت به علم و فناوری جديد چه موضعی داشته باشيم چند نکته بيان شد:

1. تفکيک بين علم بما هو علم و فناوری بما هو فناوری از آنچه در غرب بنام مدرنيته مطرح شده است. اين بدان خاطر است که علم و فناوری در غرب در عصری شکل گرفته که محيط آن دارای نگرش خاصی بوده که معايبی را به همراه داشته است، اما اين معايب مربوط به مکتب های فکری مدرنيته بوده و خود علم و فناوری بما هو در اين جهت مشکلی ندارد.

2. از نظر اسلام وقتی می خواهيم راجع به علم و فناوری قضاوت کنيم بايد حکم اوليه را از حکم ثانويه آن تفکيک کنيم.

3. علم و فناوری خطا پذير و تکامل پذير است. اين نکته در همه کارهای بشر غير معصوم مطرح است زيرا آن ها در معرض خطا هستند و به مرور زمان و در اثر آزمون و خطا به نواقص علم و مصنوعات خود پی می برند و آنها را رفع می کنند. اين مساله برای مسلمان و غير مسلمان نيز فرقی نمی کند لذا هيچ علم يا مصنوع بشری را نمی توان خالی از عيب دانست. از اين نظر اگر بخواهيم علم جديد را نقد کنيم، امری مجاز و مطلوب است. البته گاه ممکن است معايبی بر علم و فناوری به جهت اغراض شيطانی و شهوانی تحميل شود مانند اينکه فردی وسيله ای را توليد کند اما برای اينکه مصرف کنندگان دوباره به او نياز پيدا کنند برخی از قطعات آن را نامناسب قرار می دهد. اما اينها عيوبی است که مربوط به ذاتيات علم و فناوری نبوده بلکه جزء عرضيات آن است.

علم و فناوری که در تمدن اسلامی شکل گرفته نيز دارای معايب و محاسنی بوده است، و لذا ممکن است در روش های سنتی محاسنی باشد که فناوری جديد از دستيابی به آنها عاجز است، مثلا در طب جديد پيشرفت های شگفت انگيزی صورت گرفته است اما معايبی نيز به همراه داشته است. طب سنتی و گياهی قديم نيز در کنار ضعف ها محاسن قابل توجهی نيز دارد که اگر به صورت علمی و کارشناسی همانند روش ابن سينا مورد استفاده قرار گيرد، می تواند آثار مثبتی در علم طب جديد داشته باشد.

دکتر نصر در اين باره می گويد: «فرهنگ های شرقی در فراهم ساختن بديل هايی در انواع فناوری بسيار غنی هستند. قالب معماری های سنتی آسيا نظير معماری اسلامی بر اساس صرفه جويی در انرژی، سازگاری و رابطه نزديک با محيط طبيعی، حداکثر استفاده از منابع طبيعی انرژی و ايجاد رابطه ای اندام وار ميان مکان هايی بوده است که انسان ها در آنها کار می کنند، می خوابند، نيايش می کنند و می آرامند. اين موارد انديشه هايی هستند که بسياری از شهرنشينان، مهندسان شهرسازی و معماران غربی در تحقق آنها بر آمده اند. در طب و رژيم غذايی نيز همين مساله را می توان مشاهده کرد. بسياری از مردم در غرب اکنون به تدريج دريافته اند که در مکاتب سنتی طب شرقی امکانات در خور توجهی برای درمان برخی بيماری ها وجود دارد که طب غربی تا بحال در مقابل آنها کما بيش ناتوان بوده است. امروزه درباره محاسن کار يدی و فاجعه پيروی کورکورانه از سياست جايگزين کردن ماشين ها به جای انسان، سخن بسيار گفته می شود و تعاليم گاندی درباره حسن ذاتی کارگری و بويژه صنايع دستی در اين اواخر مورد توجه مجدد قرار گرفته است و از نو جلب علاقه کرده است. البته نمی توان از مردم خواست که برای بکار انداختن نيروگاهی چرخی را بگردانند ولی می توان به ساختن بسياری از چيزها ادامه دهند بی آنکه دستگاه خودکاری جانشين آنان شود. و اين نه تنها از نظر معنوی و اجتماعی و زيست محيطی بلکه از نظر اقتصادی نيز در دراز مدت سودمند است. دانشمندان و مهندسان غربی جوانی که به دنبال خلق آنچه که از آن به تکنولوژی سبک تعبير می کنند هستند در پی همين هدف اند.

در فرايند صنعتی شدن سريع که اکنون در بسياری از کشور های شرقی به آن تن داده اند ضرورت استفاده از قدرت تميز و خردمندی بيش از هر زمان ديگر است. اگر قوه تميز را با اطمينان کامل به فرهنگ خودشان بکار برند در هر زمان ممکن می توانند بديل های هوشمندانه ای را برگزينند و از تجارت خودشان از معماری گرفته تا کشاورزی بهره های فراوان ببرند و به اين ترتيب شيوه زندگی معناداری برای خويش و حتی منابع الهام داری برای ديگران بسازند».[1] سخنان ايشان در اين زمينه مورد قبول و قابل دفاع است .

 

راه کار دکتر نصر برای توليد علم دينی

تا اينجا دو محور از نظرات آقای دکتر نصر بيان شد. بعد از بيان حاصل آن محورها به بررسی محور سوم می پردازيم:

1. گفتند شالوده ترين عيبی که در علم جديد وجود دارد فاصله گرفتن از عقل شهودی و مبانی قدسی است که نتيجه آن زمينی و ملکی شده علم است.

2. علم و فناوری جديد از جهات گوناگون پيامدهای سوئی به همراه داشته است .

3. سومين محوری که در سخنان دکتر نصر درباره علم دينی بيان شده راه کار وی برای توليد علم دينی است. وی در مقاله «جهان بينی اسلام و علم جديد»[2] اين مساله را به خوبی بيان کرده است.

وی ابتدا در مقدمه کلام خود می گويد: «جذب کامل علم غربی فقط با جذب جهان بينی آن انجام می شود که در آن صورت پيامدهای آن برای نگرش اسلامی به واقعيت طبيعی و فوق طبيعی يقينا فاجعه آميز خواهد بود». وی بيان می دارد که اصولا هر موجود زنده، آن گاه زندگی اش رو به رشد است که جذب و دفع متوازنی داشته باشد. جامعه انسانی نيز دارای حيات است و لذا اگر بخواهد زندگی درستی داشته باشد بايد هم جذب و دفع داشته باشد و هم اين جذب و دفع به صورت متوازن انجام گيرد. جذب مطلق علم و فناوری غرب صحيح نيست زيرا جذب همه آن جهان بينی آن را نيز به همراه دارد. دفع همه آن نيز کار غلطی است بلکه روش صحيح آن است که بخش مثبت آن را جذب و بخش منفی آن را دفع نمود. مراد از جذب کامل، جذب ذاتيات و عرضيات آن با هم است.

دکتر نصر در برابر کسانی که به صورت کورکورانه به تقليد غرب پرداخته اند، نقد تند و جدی دارد و نتيجه اين تقليد را آن می داند که ديگر آنان نقشی در توليد و علم و فناوری نخواهند داشت.

وی می گويد: «بر خلاف آنچه که بسياری در مورد مخالفت ما با ترويج علم غربی بيان می کنند ما هرگز از چيزی که به هر حال در اين برهه از تاريخ ناممکن است جانبداری نکرده ايم. پيشنهاد ما بيشتر اين بوده است که علم غربی را به بهترين وجه فرا گيريم و در عين حال شالوده های نظری و فلسفی آن را در بوته نقد قرار دهيم. سپس از رهگذر تسلط بر اين علوم به اسلامی کردن علم بپردازيم که مبتنی بر برداشتن گام های آتی در چهارچوب جهان بينی اسلامی و تمايز امور متکی بر «حقايق» علمی از چگونگی تفسير فلسفی آن ها خواهد بود». سخن ايشان در اينجا خيلی صحيح و درست است و همانند سخن دکتر گلشنی است. دکتر گلشنی نيز می گفت ما نمی گوييم برای دينی کردم علوم بايد مثلا فيزيک شيمی را از راه نقل بدست آوريم بلکه روش همان روش تجربی است اما بايد مبانی فلسفی آن را عوض کرد.

شيوه ای که دکتر نصر در مواجه با علم و فناوری غربی توصيه می کند به اين ترتيب است:

    1. ابتدا علوم و فناوری غربی را به خوبی فرا گيريم؛

    2. شالوده های نظری آنان را مورد نقد و ارزيابی قرار دهيم؛

    3. مبانی اسلامی را جايگزين آن شالوده های نادرست کنيم و به اين ترتيب علم اسلامی به دست آوريم.

 

تاثير جهان بينی بر علوم طبيعی و انسانی

در مورد تاثير جهان بينی ها بر علوم، بايد ميان علوم طبيعی و انسانی فرق قائل شد زيرا اين تاثيرات در علوم انسانی زياد است به گونه ای که گاه باعث تغيير موضوع و نتيجه کار عالم می شود اما در علوم طبيعی تاثير چندانی در متن علم ندارد.

اکنون سوال اين است که پس اسلامی کردن علوم طبيعی به چه معنا است؟ همان طور که گفته شد علم طبيعی بما هو امری دينی است و لذا دينی کردن اين علم بيشتر مربوط به جنبه های عرضی آن است که برخی از آنها از اين قرار است:

1. هماهنگ کردن فضای علمی و عالمان با موازين اسلامی؛

2. جهان بينی اسلامی بر خلاف جهان بينی غربی در متن علم وارد شده و به توصيف هايی که علم می خواهد وارد آن عرصه ها شود پرداخته است. اسلامی کردن علم به معنای اصلاح نگرش به اين عرصه ها است. به همين خاطر مثلا در کار فلسفی که تحليل عقلانی است، فرقی ميان فيلسوف مسلمان و غير مسلمان نيست، اما فيلسوف مسلمان دغدغه دين داشته و اگر نتيجه کار علمی او با دين مخالف بود آن را توجيه می کند؛

3. نکته ديگر اينکه در هنگام مطالعه و ساير کارهای علمی، عالم مسلمان جنبه های اخلاقی را رعايت می کند اما عالم غير دينی اين تقيدات را ندارد.

اين نکاتی که بيان شد مربوط به عرضيات علم است و لذا مراد از اسلامی کردم علم به معنای دينی نمودن ذاتيات و عرضيات آن است.

 

تدوين و کشف جهان بينی اسلامی به عنوان شالوده ای برای علوم

دکتر نصر می گويد: برای دستيابی به علم دينی بايد اين کارها انجام گيرد:

1. قرآن کريم با دقت و به صورت عميق مورد مطالعه قرار گيرد؛

2. روايات اسلامی به دقت مطالعه و بررسی شود؛

3. آثار سنتی اسلامی از قبيل فلسفه، الهيات، کيهان شناسی، طب و ساير علوم سنتی مورد مطالعه قرار گيرد؛

4. تاريخ علم اسلامی مورد مطالعه قرار گرفته و معلوم شود که اين علوم چه فرايندی را طی کرده و فرازها و فرودهای آن کدام بوده است؛

5. فلسفه های مضاف درباره علم و تاريخ و غيره را از منظر اسلام مورد بررسی قرار گيرد.

وی پيشنهادهايی را نيز در اين زمينه بيان کرده که انشاء الله در جلسه آينده دنبال می شود.

 


[1] نیاز به علم مقدس، دکتر حسین نصر، ‌ص161 - 164.
[2] علم دینی، دیدگاه ها و ملاحظات، مقاله دکتر نصر.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo