< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

85/07/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسي علم كلام - چگونه در علم كلام مطالعه كنيم ؟

آنچه به عنوان مبانی علم کلام استدلالی به شمار می روند بیان کردیم ،علم منطق ،معرفت شناسی ،فلسفه اول ،سه شاخه علمی از مبادی نظری وفکری ومقدمات برای علم کلام ،به عنوان علم استدلالی از باب مبادی علم کلام است .

علاوه براین ، دانشهایی هم به عنوان مکمل برای متکلم ،نقش دارد ومفید است ،بصیرت انسان را توسعه می دهند ودر بحث های تطبیقی یعنی کلام تطبیقی ، کمک شایانی به انسان می کند ، ماهیت علم کلام ودیگری تاریخ وتطور علم کلام وسوم مذاهب وفرقه های علم کلام

منابعی هم برای این قسمت عرض کردیم :از منابع اهل تسنن وهم منابع شیعی ،در منابع ششیعی ،بحوث فی الملل والنحل آیه الله سبحانی وفرهنگ عقائد مذاهب هم ایشان دارد

از مجموعه استاد مطهری ،یک قسمت از اشنایی با علوم اسلامی ،بحث علم کلام است ونیز گوهر مراد است ،مقدمه گوهر مراد واگر بنا باشد مختصر ومفید باشد ،کتاب فرق ومذاهب کلامی بنده حقیرمی باشد.

روش مطالعه در مباحث علم کلام

بعد از این مقدمات می رسسیم به خود علم کلام که در دو قسمت ،روش مطالعه در مباحث علم کلام جدید وقدیم بپردازیم .

در باب کلام قدیم ، که سنتی به آن پرداخته می شود ، به دو صورت ،متن محوری و مسئله محوری به آن بپردازد .

مرحله اول: متن محوری

متن محوری اینکه متنی را برگزیند ؛ از اول تا آخر مطالعه و مباحثه کند و نکات معظم به شروح مراجعه کند یا از اهلش بپرسد از بین متن های کلامی ، برای سطح به بالا ، از متن هایی شیعی که در اختیار داریم

منابع متن محوری

کتاب کشف المراد . برای متن مباحثه ، مقصد سوم به بعد خوب است .مقصد اول و دوم از مبادی علم کلام ای که از امور عامه است (مباحث فلسفی) .مقصد سوم کشف المراد که شروع تجرید الاعتقاد ای ، به خداشناسی و ذات و صفات خدا پرداخته است.

مقصد چهارم بحث نبوت ، مقصد پنجم ، بحث امامت ، مقصد ششم بحث معاد است.

متن خیلی مختصر ای ، علامه حلی آن را شرح کرده =کشف المراد فی شرح الاعتقاد.

کتاب شوارق الابهام که در عرض کشف المراد است که آن هم شرحی است بر تجرید که نویسنده ی آن ملا عبد الرازق لاهیجی است متأسفانه از ابتدا ، تجرید شروع کرده است به شرح .که در مقصد سوم به خاطر موانعی نتوانسته جلو ببرد و در علم خداوند به اتمام میرسد ، ولی همان مقدار که دارد ، کتاب عمیقی است از دو جهت : مطالبی از فلسفه در تبیین متن آورده و گزینشش دقیق بوده است ؛ خود نوع گزینش باید کارشناسانه باشد که این جور است ، از ابن سینا که خصوصاً نقل می کند روی حساب و کتاب است.علاوه جنبه ی دوم ، کتاب تحقیقی است ، نکاتی که خودش بیان کرده در توضیح و نقد ، کتاب خوبی است.به نظرم می آمد به جای اینکه از اول شروع کرد به شرح دادن ، از قسمت الهیات شروع می کرد و تمام میشود و الآن در اختیار ما بود ، در مباحث فلسفی ، مطالب بسیار گفتند به مثل شخصیتی چون ملاصدرا ، مطالبی بسیار گفتند ولی در این مباحث الهیات ، آدم حصرت می خورد که بسیار اثرگذار می توانست باشد.

کتاب تجرید الاعتقاد توسط علمای اهل تسنن هم شرح داده شده ، به خاطر اهمیت نویسنده خواجه نصیر الدین طوسی و هم متن داشته ، نظر اهل سنت را هم جلب کرده ، شروح و حواشی بسیار دارد.

از جمله شروح: شرح ملا علی قوشچی که به شرح جدید معروف است .ایشان از علمای اشعریه است و غالباً که به شرح آثار قوشچی مراجعه می کند ، قلمی روان دراد و مطالب مفصل را روان بیان می کند وو موضع هم دارد و بعضی از مواقع ، بدون نقد هم رد می شود.

مرحوم مقدس اردبیلی ، حاشیه بر بحث امامت ، شرح قوشچی دارد که ناظر به حرفهای آقای قوشچی است.

اگر بخواهیم متنی را محور قرار دهیم ، بعد از گزراندن محاظرات ، این کشف المراد کتاب خوبی است .

از بین متون اهل سنت ، غیر از شرح قوشچی ،از مذهب اشعری که دامنه ی وسیعی دارد ، علمایی داشته در دوره های مختلف ابوبکر باقلانی معاصر شیخ مفید ، امام الحرمین ،کتاب الارشادش ، کتاب درسی بوده است.

امام الحرمین قرن پنجم است ، بعد از آن ابو حامد غزالی است که رویکرد عرفانی داشته است ، بعد از او امام فخرالدین رازی است که خیلی معروف است ، کتاب های زیادی دارد و گرایش فلسفی به مباحث داشته و از جمله کتابش ،که کتاب کلامی است المطالب العایة – البراهین فی اصول الدین المحصل است؛ جناب خواجه نصیر ، آن را تلخیص و نقد کرده = تلخیص لمحصل ، بعد از آقای فخر الدین رازی ، آقای قاضی عضد الدین ایجی ، که طرف منطقه ی فارس است .قاضی عضد الدین ایجی معاصر با علامه ی حلی است ظاهراً در حلقه ی درس علامه ی حلی مقداری شرکت داشته است .

علامه ی حلی مدرسة السیاره داشته است .سلطان محمد خدابنده در زمانش شیعه شد و علامه ی حلی به خاطر برجستگی علمی و مناظره اش و غالب شدنش بر عالم سنی ، سلطان محمد خدابنده شیعه شد.

بعد از آن امور دینی در اختیار علامه ی حلی قرار گرفت و در دربار ، باید جوری رفتار می کرد تا نظر شاه برنگردد ، بالاخره پیشنهاد داد شاه به علامه ی حلی که ما به مسافرت می رویم در جاهای مختلف ، شما هم با ما باشید ، ایشان مردد شد ، به خاطر مشغله های علمی ولی اگر او را رد کند ، دشمنان مترصد می شوند که رابطه ی سلطان را با او به هم بزنند وو علیه شیعه کار کنند فلذا قبول کرد ولی با شروط که برنامه ی درسی به هم نخورد ، مدرسة السیاره و شتر ، کتاب ها را بار می زدند وو هر جا می ایستادند ، چادر می زدند و مدرسه به پا می کردند ، عضد الدین ایجی هم در همین مدرسه ها ، از علامه درس گرفته است علامه با این که از مواضع شیعه ، منطقی دفاع می کردند ، برخوردشان با اهل سنت بزرگوارانه بود ، همین اخلاق باعث جذب می شد و به شیعه علاقه مند می شدند و اینها اخلاق محکم است.

عضد الدین ایجی ، کتابی دارد به نام المواقف فی علم الکلام ، یک جلد است و مستقلاً چاپ شده است و به نظر می رسد از تقلید از مرحوم خواجه ، در میان اهل سنت متنی جامع و موجز بر جای گذارد که رقیب کتاب تجرید باشد بعد از آقای صاحب المواقف (عضد الدین) سید میر شریف گرگانی ، اشعری مسلک در 8 جلد شرح داده و شرح المواقف است و چاپ شده است ، چاپ خوبی نیست ولی کتاب معتبری است.

اگر کسی بخواهد همتا و همپای کشف المراد که شرح و متنی است از علامه و خواجه ، کتابی از اهل سنت ، متن و شرح از اشخاص معتبر داشته باشد ، شرح المواقف است که علامه مجلسی در بحارالانوار از آن نقل می کند .

متن اهل سنت جامع و معتبر همین المواقف است .

ماتریدیه

در اهل سنت ، یک مذهب کلامی است به نام ماتریدیه ، مذهبی است که نوعاً احناف (حنفیه ها ) پیرو آن هستند .ماتریدی یک روستایی است در سمرقند ، چون ابو منصور ماتریدی سمرقندی هم معروف است و معاصر شیخ اشعری مؤسس اشعریه است و این ابوالحسن اشعری با ابو منصور ماتریدی معاصر است ولی ماتریدی در بغداد و بصره بوده در پاتوق معتزله که مرکزشان بوده است ، که او شاگرد ابو علی حیّائی تا 40 سالگی و هم درس پسر ابوعلی ، به نام ابوهاشم در مکتب معتزله بود ، بعد اعلان موضع کرد روز جمعه ای در سفر . سه تغییر به اشعری داد مکتب اشعریه را تأسیس کرد .گفت اعتقاداتم ، اعتقاد احمد حنبل است و اعتقادات معتزله را قبول ندارم ولی روشم ، روش عقلی و استدلالی ، مانند معتزله است ، پس ابوالحسن اشعری ایجاد مکتب است و همزمان با او در سمرقند ، در شرق جهان اسلام آقای ابومنصور ماتریدی هم با همان ایده های اشعری ظهور کرد و مذهب ماتریدیه ، با مسلک حنفی ظهور کرد .

الآن در سیستان و بلوچستان ، حنفی مذهبند به لحاظ کلام ، گرایش به ماتریدی دارند.

یک متنی است ، درسی هم هست و در حوزه هایشان تدریس می کنند به نام شرح العقائد النفسیة ، اگر کسی بخواهد در کنار یک متن شیعی متقن به نام کشف المراد ، یک متن اشعری قوی به نام شرح المواقف و یک متن ماتریدیه قوی به نام شرح العقائد النفسیة متنش از ابو حفص نفسی است ، جناب تفتازانی آن را شرح کرده است ، این کتاب حواشی بسیار دارد .

یکی از علمایی ماتریدیه ، یک حاشیه بر آن زده به نام النیرایی......

اگر بنا بود دوستان ، با عقائد اینها با متون خودشان آگاه شوند ، شرح المواقف ، شرح العقائد النفسیة .اگر علاقه مند هستید با عقائد معتزله آگاه شوید اگر چه حضور عینی ندارند و عالمی در بلوچستان ، ژست عقل گرایی می گرفت و می گفت معتزلی هستم ، من گفتم شما معتزلی نیستید بلکه ماتریدی هستید ، چون ماتریدی عقل گراست ، حسن و قبح عقلی را قبول دارند معمولاً عقل گرایان اهل سنت ، ماتریدی هستند ، در مصر تفکرات ماتریدی خیلی نفوذ کرده ، خود عبده شخصیت روشنفکر مواضع فکریش به سبق و سیاق ماتریدی است .معتزله اگر حضور عینی ندارد اما حضور علمی معتزله بیشتر است .اما چطور منقرض شدند ؛ عوامل مختلف دارد از عوامل سیاسی ، فکری و اعتقادی و از جمله عوامل تندرویی است .

عوامل انقراض معتزله

اینها در عقلانیت ، افراط می کردند و از طرفی موقع صاحب قدرت شدند در زمان مأمون از قدرتشان استفاده کردند و علیه رقیب استفاده کردند و به زیان خودشان تمام شد .بحث جنجالی روز آن زمان ، خلق قرآن کریم ، موجب اختلافات بسیار شده بود و نظر ائمه علیهم السلام و موضعشان نه با آنهاست نه با اینها ، که حد اعتدال است و آنها از اعتدال خارج شدند آنها اشاعره را از قضاوت ، شهادت ، نماز جمعه همه محروم کرده بودند ،می گفتند اگربگوید کلام الله قدیم است ، دیگر عادل نیست خود احمد بن حنبل زندان افتاد و مأمون تصمیم گرفته بود بعد از مسافرت ، تصمیم نهایی را نسبت به احمد بن حنبل و بحث آن بگیرد و لی در میانه سفر از دنیا رفت .تا متوکل سرکار آمد.

از آن متوکل که آمد ، اوضاع 180 درجه برگشت ؛ ظاهر گراها از آن استفاده کردند و علیه عقل گراها و کسانی که قائل به حدوث قرآن بودند ، کار کردند ، معتزله را از پای ، کندند و از بین بردند و حکّام ، با عدل و آزاد اندیشی و آزادی فکر مخالفند و برای آنها از دوری مردم از این امور بهتر است .

گاهی روشنفکرها وقتی بخواهند خودشان را معرفی کنند ، موضع معتزلی به خود گرفته و نظراتشان را اعلام می کنند .

حالا اثر و کتابی است که اعتقادات را از خودشان داشته باشد ، کتاب یک جلدی مختصر به نام شرح الاصول الخمسه توسط قاضی عبد الجبار همدانی متوفای 414 .

اصول اعتزالاصول پنجگانه معتزله عبارتند از:

    1. توحید

    2. عدل

    3. منزلة بین المنزلین

    4. الوعد و الوعید

امر به معروف و نهی از منکر

در وعده و وعید بحث معاد مطرح می شود ، در بعضی از کتب کلامی ما هم معاد ذیل وعده و وعید مطرح می شود.

این کتاب ، تقریرات درس قاضی عبدالجبار است و شاگرد زیدیه او تقریر کرده است ؛ زیدیه گروه شیعی هستند و اصولاض با معتزله و ................. با حنفی سازگار دارند در بحث امامت ، ایشان بحث کرده که غیر از عقائد معتزله است ، امامت مطرح شده او ، امیرالمؤمنین ، امامت بلافصل است و ...

و یک کتاب مفصل به نام (المغنی فی ابواب التوحید و العدل )توسط همین شخص آقای عبدالجبار نوشته شده ، بیست جلد است و بعضی از مجلدات آن چاپ نشده است و جلد بیستم آن ، در ردّ امامت شیعی نوشته و سید مرتضی ، کتابی به نام الشافی دراد که جواب کتاب امامت المغنی عبد الجبار است .

الشافی ، عین عبارات قاضی را نقل کرده و آن را نقد می کند .

متنهای کلامی ، کشف المراد برای شیعه ، شرح المواقف جرجانی اشعری و برای ماتریدیه و معتزله شرح اصول الخمسه را بیان کردیم و این متن ها معتبر هستند .

مرتکب کبیره و مکاتب مختلف

در جواب سؤال ِ اگر کسی مرتکب کبیره شد ، آیا مؤمن است یا کافر ؟ خوارج معتقد به کفر او می شوند ؛ نظر معروف : مؤمن است ولی مرتکب کبیره فاسق است . معتزله ، هر دو را رد کردند منزلة بین المنزلین ، منزل بین ایمان و کفر قرار گرفته است و به لحاظ آخرتی هم جهنمی است.

یک کتابی هست به نام شرح العقیدة الطحاویة ، این هم متن دارد و شرح دارد . متن برای ابو جعفر طحاوی مصری است و از علمای برجسته ی حنفی است ایشان در حدیث هم صاحب کتاب است ؛ کتابی دراد به نام مشکل الآثار که از جمله آیه ی تطهیر و حدیثش را نقل کرده و اختصاص به خمسه ی طیبه داده است که ما از آن استفاده می کنیم.

ایشان ابوجعفر طحاوی ، کتابی دارد به نام بیان اهل السنة و الجماعظ ، ابن ابی ...... الحنفی ( به اوعلامه گویند) شرح داده است و شارح قرن هشتم است خود ابوجعفر قرن چهارم است و معاصر با اشعری است و این کتاب ، معتبر است و در کتابخانه مسجد النبی ، فراوان وجود دارد شرح بیان اهل السنة و الجماعة . او یک مقداری گرایش های سلفی در آن دارد ولی کتابی محکم و معتبری است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo