< فهرست دروس

درس امامت - کتاب المراجعات - استاد ربانی

95/08/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مراجعه دهم کتاب المراجعات

مقصود از آل در آيه و روايات صلوات

بحث درباره اين مساله مهم بود که مقصود از آل در آيه و روايات شريف صلوات چه کسانی است؟

در اين باره چند نکته بيان شد که به صورت منظم از اين قرار است:

1. از آيه صلوات (56 سوره احزاب) به روشنی استفاده می شود که پيامبر اکرم (ص) مورد تکريم ويژه الهی قرار داشتند. اين مطلب مورد قبول مفسرين شيعه و اهل سنت است.

2. تکريم و تعظيم خاص نسبت به فرد يا افرادی از سوی خدای متعال بدون ملاک نخواهد بود و ملاک آن هم از جنس کمالات انسانی است که به حوزه علم و حوزه عمل بر می گردد. مرتبه اعلای اين کمال که شاخص برخورداری از چنين تعظيمی است همان عصمت است (زيرا ديگران از درجه تقوا برخوردار هستند و لذا آن حضرت ويژگی برتری داشتند که شايستگی اين تکريم ويژه الهی را يافتند).

3. در اين که پيامبر اکرم (ص) و ساير انبيا از مقام عصمت برخوردار بودند جای ترديدی نيست و حتی ابن تيميه و سلفيه نيز به آن اذعان کرده اند. آنان پيامبران را در مقام تبليغ و تبيين دين و در مقام عمل از کبائر عمدی و سهوی و از صغاير به صورت عمدی معصوم می دانند.

آنچه تا اينجا بيان شد از خود آيه شريفه و تامل در آن استفاده می شود .

4. در روايات صلوات که مفسر آيه بوده و از سوی پيامبر اکرم (ص) به عنوان تبيين همين آيه بيان شده بدست می آيد که آل پيامبر نيز در اين تکريم ويژه الی مشارکت دارند. وقتی از آن حضرت سوال شد چگونه بر شما صلوات بفرستيم،‌ فرمودند: «قولوا اللهم صل علی محمد و علی آل محمد». اين روايات، فراوان بوده و در همه صحاح سته اهل سنت آمده است که از مشهور ترين آن ها روايت کعب بن عجره است. در توضيح اين روايات برخی از کلمات اهل سنت بيان شد و معلوم گرديد که آل پيامبر، مقصود از صلوات در آيه هستند. منتها حکمت خدای متعال اين گونه اقتضا می کرده است که بخشی از مقاصد خود را توسط وحی قرآنی بيان فرمايد و برخی را توسط وحی غير قرآنی که بر پيامبر اکرم (ص) نازل شده بيان نمايد. قرآن کريم پيامبر را مفسر و مبين قرآن معرفی نموده است ﴿وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِم[1] که منشا تبيين و تفسير او وحی الهی است ﴿وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‌. إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْی يُوحى[2] ، و از مسلمين خواسته است که از وی اطاعت کنند ﴿وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا﴾.[3] بنابراين، آل پيامبر به همراه پيامبر (ص) در آيه شريفه در مقام ثبوت و نفس الامر، مقصود بالاصاله هستند، اما در مقام اثبات و اظهار، در دو مرحله بيان شده است: ‌بخشی در قرآن و بخشی در کلام پيامبر آمده است. پيامبر اکرم (ص) هرگز از پيش خود چيزی جعل نمی فرمودند زيرا حکم تنها از آن خداوند است ﴿إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّه[4] زيرا ولی مطلق تنها خدای متعال است: ﴿فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِی[5] . بنابرين حکم صلوات بر پيامبر و آل او در متن واقع يک حکم است، اما در مقام تبيين در دو مرحله بيان شده است.

5. اکنون که روشن شد آل نبی(ص) مقصود صلوات الهی بوده و در اين تکريم الهی شريک هستند و تکريم الهی نيز بدون ملاک نيست، بدست می آيد که آنان دارای همان ملاک ويژه ای که برای پيامبر تکريم الهی را به همراه داشت بودند. و اين ملاک از جنس کمالات علميه و عمليه يعنی همان عصمت می باشد.

6. دومين شاهدی که از احاديث صلوات بر عصمت آل نبی استفاده می شود، تشبيه آل نبی به «آل ابراهيم» است که در ذيل روايات صلوات آمده است. اما منظور از آل ابراهيم (ع) چه کسانی است؟ قطعا آل ابراهيمی که در اين جا در تراز حضرت ابراهيم (ع) قرار گرفته اند بايد از جنس کمالات آن حضرت برخوردار باشند تا بتوانند شايستگی مدح الهی را داشته باشند. بنابراين، افراد خاصی از خاندان ابراهيم مورد نظر است. برای بدست آوردن مصداق آل ابراهيم به قرآن کريم رجوع می کنيم. می فرمايد: ﴿إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‌ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمينَ﴾[6] در اين آيه آل ابراهيم بر حضرت نوح (ع) عطف شده است و بيان می دارد که اينان کسانی هستند که از جانب الهی اصطفی شده اند. روشن است که خدای متعال کسی را بر مي‌گزيند که جز در برابر او در برابر کسی ديگری تسليم نيست و شيطان و هوای نفس در او نفوذ ندارد. پس مراد از آل ابراهيم در اين آيه پيامبران از نسل او هستند. مفسران نيز معمولا آل ابراهيم را بر انبياء الهی تطبيق کرده اند. مرحوم طبرسی می گويد: روشن است که خدای متعال کسانی را انتخاب می کند که شيطان در آن ها نفوذی نداشته باشد و لذا آنان يا نبی است و يا وصی نبی.[7] اگر خدای متعال در مقام تشريع ويژگی را به فرد می دهد قطعا آن فرد از جهت تکوين دارای شايستگی آن بوده است. گزينش الهی غير از گزينش های ما در امور عادی است.

بيضاوی در اين باره می گويد: چون قبل از اين آيه، خداوند متعال اطاعت از انبياء را واجب کرده و فرموده است که ملاک محبت خداوند اطاعت از انبيا است، در اين آيه برای اينجا انگيزه در افراد برای تبعيت از انبيا، مقام آنان را بيان می فرمايد «هنگامی که خداوند اطاعت از انبيا را واجب کرد و بيان نمود که اطاعت از آنان محبت الهی را جلب می نمايد، به دنبال آن مناقب آنان را بيان کرد تا مردم را به اطاعت از آنان تشويق کند».[8]

فخرالدين رازی گفته است: «از آنجا که خداوند بيان فرمود که محبت به او جز با پيروی از پيامبران حاصل نمی شود، برتری درجات پيامبران و شرافت مناصب آنان را بيان کرد و فرمود: ﴿إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‌ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمينَ﴾[9] مفاد آيه شريفه بر مبنای کسانی که می گويند فرشتگان بر بشر برترند اين است که خداوند، آدم(ع) را بر ساکنان عالم سفلی برگزيد و بر مبنای کسانی که معتقدند بشر بر فرشتگان برتر است اين است که خداوند، آدم(ع) را بر ساکنان عالم علوی برگزيد. آنگاه خداوند قوای روحانی را در شعبه ای معين از فرزندان آدم(ع) قرار داد که عبارت اند از شيث و فرزندان او تا ادريس (ع)؛ سپس در نوح (ع) تا ابراهيم (ع). آن گاه از ابراهيم دو شعبه پديد آمد: اسحاق و اسماعيل. اسماعيل را مبدا روح قدسی محمد(ص) قرار داد و اسحاق را مبدا دو شعبه يعنی يعقوب و عيصو قرار داد. نبوت را در نسل يعقوب و فرمانروايی را در نسل عيصو قرار داد و اين امر تا زمان محمد (ص) ادامه يافت. با ظهور آن حضرت، نور پيامبری و فرمانروايی به او منتقل شد و تا قيامت در پيروان او باقی خواهد ماند».[10]

برخی ديگر از مفسرينی که آل ابراهيم را بر پيامبران ابراهيمی تطبيق کرده اند از اين قرار اند: تفسير المنار، ج3، ص 288 – 289 ؛ صفوه التفاسير، محمد علی صابونی، ج1، ص 198 ؛ تفسير المراغی، ج3، ص 142 – 144 ؛ تفسير روح البيان، ج2، ص 24 و 25 ؛ الميزان، علامه طباطبايی، ج3، ص 164 – 168.

بعد از روشن شدن اين مساله می گوييم در روايات صلوات، آل نبی (ص)‌ بر آل ابراهيم (ع) تشبيه شده است و گفته شد که آل ابراهيم دارای مقام عصمت بودند و لذا آل نبی (ص)‌ نيز دارای همين ويژگی هستند.

 

اشکال و جواب درباره اختصاص عصمت بر انبياء

برخی گفته اند عصمت از مختصات پيامبران است و سايرين هر مقامی داشته باشند به اين مقام نمی رسند.

اما اين سخن درست نيست زيرا اولا يک ادعای بدون دليل است. چه دليلی از قرآن و سنت وجود دارد که دلالت بر انحصار عصمت در انبيا دارد؟ (عصمت يک کمال دو سويه است، از سوی کمال خود معصوم است و از سويی کمالی برای مردم است. متکلمان گفته اند در عصمت دو لطف است: يک لطف برای خود فرد و ديگری لطفی برای مردم). ثانيا بر وجود عصمت در غير انبيا دليل داريم. يکی از روشن ترين آنها بيان عصمت حضرت مريم(س) در قرآن کريم است. می فرمايد: ﴿وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى‌ نِساءِ الْعالَمينَ﴾[11] و (به ياد آوريد) هنگامى را كه فرشتگان گفتند: اى مريم! خدا تو را برگزيده و پاك ساخته؛ و بر تمام زنان جهان، برترى داده است.

مرحوم علامه در مورد اين آيه می فرمايد. در آيات قبل بيان شد ﴿فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَنا﴾[12] . مراد از اينکه خداوند می فرمايد ما مريم را به صورت نيکويی پذيرفتيم اين است که وی را اصطفی کرديم و مراد از نبات حسن بيان از طهارت آن حضرت است که در آيه 42 همين سوره بيان شده است.

درباره تفسير اين آيه شريفه و اينکه اصطفی و طهارت در آيه به معنای عصمت حضرت مريم (س) است، مفسرين فراوانی سخن گفته اند که در ذيل به چند نمونه از آنها اشاره می شود:

1. آلوسی ابتدا اقوال در مورد آيه را نقل می کند و می گويد: برخی می گويند مراد، طهارت از حيض و نفاس است تا وی بتواند در مسجد حضور پيدا کند. برخی ديگر گفته اند مراد اعطای فرزند بدون همسر است. و برخی گفته اند مراد پاکی از اخلاق رزيله است. وی می گويد: «والأولى الحمل على العموم أی طهرك من الأقذار الحسية والمعنوية والقلبية والقالبية»[13] و اين همان عصمت است.

2. فخر رازی به صورت مفصل تر اين مساله را مورد بحث قرار داده و وجوهی را می آورد که يکی از آن ها چنين است «وَثَالِثُهَا: أَنَّهُ تَعَالَى فَرَّغَهَا لِعِبَادَتِهِ، وَخَصَّهَا فِی هَذَا الْمَعْنَى بِأَنْوَاعِ اللُّطْفِ وَالْهِدَايَةِ وَالْعِصْمَةِ».[14]

3. رشيد رضا در «المنار» می گويد: «وَقَالَ الْجَلَالُ: إِنَّهُ التَّطْهِيرُ مِنْ مَسِيسِ الرِّجَالِ، وَاخْتَارَ الْأُسْتَاذُ الْإِمَامُ حَمْلَهُ عَلَى مَا هُوَ أَعَمُّ مِنْ هَذَا وَذَاكَ، أَی طَهَّرَكِ مِمَّا يُسْتَقْبَحُ كَسَفْسَافِ الْأَخْلَاقِ وَذَمِيمِ الصِّفَاتِ وَغَيْرِ ذَلِكَ. وَالِاصْطِفَاءُ الثَّانِی مَا اخْتُصَّتْ بِهِ مِنْ خِطَابِ الْمَلَائِكَةِ وَكَمَالِ الْهِدَايَةِ»[15] و اين همان بيان عصمت برای حضرت مريم (س) است .

4. تفسير ابن کثير، ج2،‌ص 38

5. صفوه التفاسير، محمد علی صابونی، ج1، ص 201

6. شوکانی در فيض القدير، می گويد: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ اخْتَارَكِ وَطَهَّرَكِ مِنَ الْكُفْرِ أَوْ مِنَ الأدناس عَلَى عُمُومِهَا وَاصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِينَ».[16]

7. مجمع البيان ،‌طبرسی، ج4، ص 440

8. الميزان ،‌ج3، ص 173

 


[7] مجمع البیان، طبرسی، ج1، ص433.
[8] تفسیر بیضاوی، ذیل آیه 33 آل عمران.
[10] تفسیر کبیر، فخر رازی، ج7، ص19 - 22.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo