< فهرست دروس

درس امامت - کتاب المراجعات - استاد ربانی

95/10/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آيه تطهير و دلالت آن بر لزوم پيروی از اهل بيت(ع)

بررسی قرينه سياق در مورد آيه تطهير

بحث ما در اين باره بود که قائلين به شمول آيه تطهير بر جمع همسران پيامبر و اهل کساء، به دليل سياق بر ورود همسران استناد کردند. در جلسه گذشته مطالبی راجع به سياق بيان شد که حاصل آن اين شد که سياق به اين معنا است که لفظی در ابتدا يا پايان و يا خلال جملات قرار گرفته که می تواند دو معنا داشته باشد، يک معنا با کلمات قبل و بعد هماهنگ است و معنا ديگر مغاير است. قرينه سياق به اين معنا است که ما توجه به الفاظ قبل و بعد معنايی را برداشت کنيم که هماهنگ با قبل و بعد باشد.

گفته شد در مساله سياق دو مساله است: يکی اصل سياق و ديگری قرينه بودن سياق. شرط قرينه بودن سياق از نظر عقلايی، احراز وحدت موضوع است و الا اگر احتمال داده شود که متکلم تغيير موضوع داده و دوباره به موضوع اول بازگشته در اين صورت ديگر نمی توان از قرينه سياق استفاده کرد.

در آيه تطهير دو گونه سياق می تواند مورد بحث قرار گيرد: سياق تنزيلی و سياق تأليفی. گونه اول به اين معنا است که آيه تطهير در مقام نزول وحی در خلال آيات مربوط به همسران پيامبر نازل شده است. سياق تأليفی نيز به اين معنا است که آيه در مقام نزول در اين جا نبوده و بعدا توسط پيامبر و به دستور او (بنابر يک قول) و يا طبق اجتهاد صحابه (طبق قول ديگر) در اينجا قرار گرفته است.

 

بيان آيه تطهير طبق سياق تنزيلی

اگر بخواهيم طبق قرينه سياق، آيه را معنا کنيم دو احتمال وجود دارد:

1. مراد از اهل بيت در آيه همان اهل کساء باشد؛

2. مراد از اهل بيت، اعم از ازواج و اهل کساء باشد.

حال بگوييم طبق قرينه سياق معنای عام، تقويت می شود. البته بيان عالمان اهل سنت اين است که از نظر سياق، همسران شامل آيه و طبق روايات اهل کساء وارد است . اما اين سخن اشکال بيشتری دارد. آنان اگر می گفتند قرينه سياق دلالت بر اعم دارد مساله بيشتر قابل دفاع بود. آنان بايد می گفتند اهل بيت دو کاربرد دارد: يک کاربرد خاص و يک کاربرد عام که به قرينه سياق منظور معنای عام است.

سوال: آيا شرط قرينه بودن سياق در اين جا محقق است يا نه؟ گفته شد اصل سياق در اينجا وجود دارد اما احتمال اينکه تغيير موضوع از ازواج به اهل کساء صورت گرفته باشد نيز هست. اين احتمال را چگونه دفع کنيم؟ آيا چيزی بنام اصالت سياق داريم که اين احتمال را دفع کند؟ خير، زيرا اصالت سياق يا تعبدی است و يا اصلی عقلايی است و در اينجا هيچ کدام وجود ندارد؛ زيرا تغيير موضوع در کلام، خود شيوه ای عقلايی است. اين مساله تعبدی نيز نيست زيرا در قرآن کريم آيات فراوانی داريم که موضوع آنها تغيير کرده است. پس نه می توان گفت: اصل در قرآن کريم يکسان بودن موضوع است و نه می توان گفت عقلای بشر طبق موضوع واحد سخن می گويند. مرحوم طبرسی در اين باره می فرمايد: «و متى قيل أن صدر الآية [و ما قبل ها] و ما بعدها فی الأزواج فالقول فيه أن هذا لا ينكره من عرف عادة الفصحاء فی كلامهم فإنهم يذهبون من خطاب إلى غيره و يعودون إليه و القرآن من ذلك مملوء و كذلك كلام العرب و أشعارهم‌»[1] : و وقتى گفته شود كه صدر آيه و ما بعدش در باره همسران و زنان پيغمبر (ص) است، پس جواب او اين است كه كسى كه عارف و شناسايى به عادت فصيحان عرب داشته باشد انكار نمی كند كه ايشان در كلامشان از خطاب بغايب و بالعكس می روند و قرآن از اين برنامه و مقوله است و همين طور كلام عرب و اشعارشان‌.

بنابراين شرط قرينه بودن سياق که احراز وحدت موضوع است ثابت نمی شود. صرف وجود سياق نيز شرط کافی نيست بلکه شرط لازم است و نيازمند احراز وحدت موضوع است. قبلا گفته شد که اصل سياق يک مساله، و قرينه بودن آن مساله ديگری است. به لحاظ منطق نسبت بين سياق و قرينه کلامی بودن آن عام و خاص من وجه است، به اين صورت که مساله سه صورت می تواند داشته باشد:

1. هم سياق وجود داشته باشد و هم آن سياق قرينه باشد، و اين جايی است که احراز وحدت موضوع شود.

2. در جايی قرينه لفظی هست اما سياق نيست مانند جمع آوری آيات موضوعی قرآن.

3. مورد سوم جايی است که سياق هست اما قرينه نيست و آن جايی است که احراز وحدت موضوع نشود.

 

اشکال دهلوی و جواب آن

دهلوی در اشکالی گفت: اين که بگوييم در اين آيات موضوع تغيير کرده خلاف عادت اهل بلاغت است «فذکر حال الاخرين بجمله معترضه بلا قرينه و لا رعايت نکته... » ذکر آيه تطهير در ميان اين آيات به عنوان يک جمله معترضه و بدون قرينه و رعايت نکته ای و تذکری درباره قطع کلام، بر خلاف روش بلاغت در کلام است و کلام الهی منزه از اين مطلب است.

وی به صورت مطلق بيان کلام معترضه را رد نمی کند بلکه دو قيد آورده است: يکی اينکه قرينه ای بيان نشود و ديگر اينکه نکته ای در آن نباشد. ما اين سخن را قبول داريم و معتقديم اگر نکته ای حکيمانه در کار نباشد کلام لغو خواهد بود. اما بعدا بيان می کنيم که اين نکته وجود دارد.

اما بر اين سخن وی که می گويد: «من غير تنبيه علی کلام السابق و افتتاح کلام جديد» سه نقد وارد است:

اولا: هر گاه روشن شود که تغيير موضوع نزد اهل بلاغت رايج است و قرآن کريم نيز زياد از اين سبک استفاده کرده است در اين صورت ديگر نيازی به بيان قرينه نيست. به عبارت ديگر قرينه مقام در اينجا وجود دارد.

ثانيا: همين که ضماير جمع مونث در آيه، يک مرتبه عوض شده و تبديل به ضمير جمع مذکر شده است قرينه بر تغيير موضوع است.

برخی مساله تغيير ضمير را از باب تغليب گفته اند . اما اگر پيش فرض کسی اين باشد که سياق دليل بر ازواج، و احاديث دليل بر اهل کساء است در اين صورت، توجيه تغليب کارساز نيست. نکته ديگر اينکه علامه جعفر مرتضی در کتاب خود که راجع به اهل بيت است از قول زمخشری که صاحب نظر در ادبيات است نقل کرده که لفظ «اهل» هم مونث و هم مذکر استفاده می شود. اين سخن تغيير لفظ ضمير به لحاظ «اهل» را نادرست می کند.

ثالثا: اقوال و افعال پيامبر مانند اينکه 6 يا 9 ماه درب خانه حضرت زهرا (س) می ايستاد و آيه تطهير را تلاوت می فرمودند و اينکه حتی يک بار هم در کنار خانه همسران اين آيه را تلاوت نکردند، قرينه ای منفصله برای تغيير موضوع است.

 

بيان آيه تطهير طبق سياق تأليفی

اگر گفته شود اين بخش آيه در مرحله نزول اين گونه نازل نشده است، بلکه بعدا طبق کلام پيامبر و يا اجتهاد صحابه در اينجا قرار گرفته است، باز قرينه سياق نمی تواند وجود داشته باشد زيرا اگر اجتهاد صحابه باشد (که احتمال ضعيفی نيز هست)، ديگر سخنی نيست، زيرا اجتهاد صحابه بر ديگران حجت نيست. اگر هم بگوييم مساله توقيفی و توسط پيامبر اکرم (ص) صورت گرفته است در اين صورت نکته ای حکمی وجود دارد و خلاف بلاغت نخواهد بود.

سوال: آيا می توان دستور پيامبر مبنی بر قرار گيری آيه تطهير در اينجا را به عنوان قرينه سياق در نظر گرفت و وحدت موضوع را از آن احراز کرد؟ پاسخ منفی است زيرا همان طور که وحدت موضوع در هنگام نزول شرط نيست و خللی به بلاغت نمی زند، در اينجا نيز خللی ايجاد نمی کند و نمی توان وحدت موضوع را از آن احراز کرد. اين مساله در ميان عقلا نيز رايج است. آنان در ويرايش کلام خود، آن را بر اساس غايتی عقلانی تنظيم می کنند نه اينکه همه جا وحدت موضوع داشته باشند.

علامه طباطبايی در اين باره می فرمايد: وقتی ما به روايات شان نزول آيه تطهير رجوع کنيم می بينيم که در آنها هيچ اشاره ای حتی يک روايت راجع به همسران نيامده است، بلکه تمام روايات فقط اهل کساء را بيان می کند. در حالی که اگر نزول اين آيه مربوط به همسران می بود لااقل در يک روايت به آن اشاره می شد. اين مساله نشان می دهد که آيه به صورت مستقل نازل شده است و قرار گرفتن آن در اينجا نکته ای دارد.

«فإن قيل: هذا مدفوع بنص الكتاب على شمولها لهن كوقوع الآية فی سياق خطابهن. قلنا: إنما الشأن كل الشأن فی اتصال الآية بما قبلها من الآيات فهذه الأحاديث على كثرتها البالغة ناصة فی نزول الآية وحدها، و لم يرد حتى فی رواية واحدة نزول هذه الآية فی ضمن آيات نساء النبی و لا ذكره أحد حتى القائل باختصاص الآية بأزواج‌ النبی كما ينسب إلى عكرمة و عروة، فالآية لم تكن بحسب النزول جزءا من آيات نساء النبی و لا متصلة بها و إنما وضعت بينها إما بأمر من النبی ص أو عند التأليف بعد الرحلة».[2] : اگر گفته شود اين سخن (که آيه مربوط به اهل کساء است) باطل است زيرا اهل بيت به دليل سياق آيات شامل همسران است. در جواب می گوييم همه سخن در اين است که آيا اين آيه به آيات سابق اتصال دارد يا نه. با وجود روايات فراوانی که در باره اين آيه آمده است روشن می شود که آيه به صورت مستقل نازل شده است و حتی يک روايت واحد نيز نيامده که اين آيه در ضمن آيات مربوط به همسران بوده است. اين مطلب نشان می دهد که آيه مستقل نازل شده است و بعدا در اين جا قرار گرفته است. و اين امر يا به خاطر امر پيامبر اکرم (ص) بوده است و يا توسط صحابه صورت گرفته است.

مرحوم علامه در تاييد کلام خود آيه ديگری نيز که از همين باب است را بيان می فرمايد: ﴿الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا﴾[3] .

نکته: روايات ذيل آيه تطهير دو دسته است: برخی از آنها ناظر به اين است که ابتدا آيه نازل شده و سپس پيامبر اکرم (ص) اهل کساء را جمع کردند، و برخی بيان می دارد که ابتدا حضرت اين کار را انجام داد و سپس آيه نازل شد. البته در هر صورت اشاره ای به بحث همسران پيامبر نشده است.

 

سوال و جواب

آيا در نکته و وجهی که در مورد قرار گيری آيه تطهير در ميان آيات همسران آمده، بين ديدگاه تنزيلی و تأليفی بودن قرآن فرق است يا نه؟ اگر بگوييم سياق قرآن تنزيلی است، حکمت و نکته عقلايی آن می تواند حداقل صناعت التفاط و ايجاد تنوع در کلام باشد. اگر تنها همين وجه، بدون داشتن پيام تاريخی و اخلاقی باشد باز کلام صحيح است و خلاف بلاغت نخواهد بود. اما در سياق تاليفی اين وجه نيست، مگر اينکه گفته شود برای خوانندگان بعدی اين وجه آمده باشد.

چند نکته درباره قرار گرفتن آيه تطهير در ميان آيات همسران از سوی مرحوم شرف الدين در کتاب «کلمه الغراء» و مرحوم مظفر در کتاب «دلائل الصدق» و حضرت آيت الله سبحانی در «مفاهيم القرآن» آمده است که انشاء الله در جلسه آينده بيان می شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo