< فهرست دروس

درس امامت - کتاب المراجعات - استاد ربانی

95/12/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آيه تطهير و دلالت آن بر لزوم پيروی از اهل بيت(ع)

پاسخ به اشکالات وارده بر آيه تطهير

در جلسه گذشته دو مطلب در ارتباط با آيه تطهير طرح شد که اکنون به بررسی آنها می پردازيم:

 

1. دلالت روايت «السلمان منا اهل البيت» و آيه تطهير

در روايات آمده است که برخی از اصحاب مانند حضرت سلمان به عنوان «منا اهل البيت» شناخته شده اند. حال ممکن است کسی بگويد: اگر سلمان مصداق اهل بيت است و آيه تطهير دلالت بر عصمت اهل بيت می کند در اين صورت بايد قائل به عصمت سلمان و ديگران نيز باشيم در حالی که کسی اين لازمه را نپذيرفته است. حال که لازمه باطل است ملزوم نيز باطل خواهد بود و در نتيجه عصمت از آيه تطهير استفاده نخواهد شد.

ارزيابی

قدم اول اين است که با توجه به روايات شان نزول آيه تطهير و فعل و قول پيامبر در جريان کساء که فرمود «هولاء اهل بيتی» و نفی ام سلمه از داخل شدن به زير کساء، بدست می آيد که اهل بيت در آيه خاص بوده و تنها شامل اهل کساء شده و ديگران را شامل نمی شود. کسانی که در زمان حضرت مصداق عام اهل بيت به شمار می آمدند سه گروه بودند: همسران، خويشاوندان و اصحاب پيامبر. اين روايات شان نزول، اصحاب و همسران را نفی می کند و مصداق آن را در گروه خاصی از خويشان پيامبر حصر می کند.

در قدم دوم بعد از اينکه روشن شد مصداق آيه اختصاص به اهل کساء دارد، بايد ببينيم معنای «منا اهل البيت» که در مورد سلمان بکار رفته چيست؟ طبق آيه ﴿فَمَنْ تَبِعَنی‌ فَإِنَّهُ مِنِّی وَ مَنْ عَصانی[1] که درباره حضرت ابراهيم (ع) و پيروان ايشان بيان شده بدست می آيد که معنای «منا اهل البيت» که در حديث بيان شده، ارتباط و اتصال با اهل بيت است نه هم درجه و مصداق آنان بودن. قرآن کريم در اين آيه می فرمايد: کسانی که پيرو و تابع آن ابراهيم (ع) هستند جزء گروه و حزب او به شمار می آيند. کلمه «من» در آيه «من» تبعی است نه «من» مصداقی.

در آيه ديگری نيز همين معنا آمده است، آنجا که می فرمايد: ﴿إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ (55) وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ﴾[2] . در ابتدا مساله ولايت خداوند و پيامبر و اميرالمومنين (ع) بيان شده است. سپس در آيه بعد سخن از ولايت مداران است يعنی کسانی که ولايت اين سه را پذيرفته و تابع و پيرو آنان شده اند. قرآن بيان می دارد که آنان حزب الله اند. در روايت مورد بحث نيز معنای آن اين است که سلمان که از متوليان و پيروان اهل بيت است جزء حزب آنان است. البته اين به معنای دارا بودن همه ويژگی های آنان نيست زيرا متبوع و تابع در آثاری مشترک هستند اما متبوع امتيازاتی دارند که ديگر تابع از آنها برخوردار نيست.

به عنوان نمونه وقتی جزبی تاسيس می شود، گروهی مسئولان و مديران اين حزب و گروهی پيروان اين حزب را تشکيل می دهند. حال وقتی گفته می شود اينان از حزب ما هستند به اين معنا نيست که آنان جزء رهبران اين گروه اند بلکه معنای آن اين است که آنان هوادار و پيرو مرام اين حزب هستند.

شاهد ديگر اين معنا اختلاف دعای پيامبر در حديث کساء است. در اين دعا وقتی آن حضرت فرمودند: «اللهم هولاء اهل بيتی فاذهب عنهم الرجس» يعنی مساله عصمت را بيان نمودند ديگر اجازه ندادند ديگران داخل در کساء شوند، اما وقتی مساله نجات و سرنوشت آنان مطرح است «اللهم هولاء اهل بيتی اليک لا الی النار انا و اهل بيتی»، به ام سلمه و واثق بن سلمه اجازه ورود دادند. اين بدان معنا است که ام سلمه هم از اهل بيت است، آنجا که مساله فلاح و رستگاری مطرح است و هم از اهل بيت نيست آنجا که مساله عصمت مطرح است.

طبق اين معنايی که برای اهل بيت بيان شد، همه ما نيز انشاء الله از اهل بيت پيامبر به معنای تابعان و پيروان ايشان هستيم و در نتيجه از فلاح و نجات بهره مند می شويم.

نکته

ابن عباس می گويد: همه آياتی که در آنها خطاب ﴿الذين آمنوا﴾ آمده است، بر اميرالمومنين (ع) منطق است زيرا ايشان امام مومنين و سردسته آنان هستند و بقيه کسانی که مورد خطاب آيه هستند، تابع ايشان اند.

از بررسی کاربرد اهل بيت در روايات، چهار معنا برای اهل بيت بدست می آيد: کاربرد اعم، عام، خاص و اخص. در يکی از همايش های زاهدان يکی از عالمان اهل سنت که خيلی ناراحت شده بود به من گفت: من از شما تعجب می کنم که چرا يک امر بديهی را قبول نمی کنيد؟ برای همگان روشن است که همسر جزء اهل فرد به شمار می آيد اما شما می گوييد همسران پيامبر اهل بيت ايشان نيستند؟

در پاسخ گفتم: مگر چه کسی گفته است که همسران جزء اهل بيت پيامبر نيستند؟ ما همسران پيامبر را اهل بيت ايشان می دانيم. اما بحث اين است که آيا اهل بيت در آيه شامل همسران نيز می شود يا نه. بعد از اين بيان وی آرام گرفت و بحث را پذيرفت.

اگر ما باشيم و اطلاق آيه، می گوييم آيه عام است اما وقتی ادله و شواهد را بررسی می کنيم معلوم می شود که غير از خمسه طيبه کسی داخل در آيه نيست.

نبايد در مباحث افراط و تفريط کرد. برخی احتراز دارند که همسران پيامبر را ام المومنين بخوانند در حالی که قرآن ازواج پيامبر را بدون استثنا ام المومنين خوانده است. منتها می گوييم برخی از همسران پيامبر مرتکب اشتباهاتی شده اند. ما با احترام به آنان که ناشی از انتساب به پيامبر است، نقدهای خود را نيز بيان می کنيم. در مدرسه مکی زاهدان، که سخنرانی داشتيم، فردی برخواست و پرسيد: شما از يک سو شعار وحدت می دهيد اما از سوی ديگر به ازواج پيامبر توهين می کنيد؟ گفتم: ما اهل توهين نيستيم و اگر کسی چنين کرده به ما مربوط نمی شود. ما اهل انتقاد محترمانه هستيم و لذا احترام همسران پيامبر و صحابه ايشان را به جهت انتساب به پيامبر نگاه می داريم، اما بحث اجتهادی خود را در مورد افراد بيان می کنيم، و اين مساله با وحدت نيز منافاتی ندارد.

2. دلالت آيه تطهير بر ساير ائمه اطهار (ع)

مطلب ديگر اين است که آيا آيه تطهير شامل ساير ائمه اطهار (ع) نيز می شود يا نه؟ از روايات ما اين مطلب به خوبی استفاده می شود و لذا معنای اختصاص آيه به اهل کساء به معنای مصاديق موجود در آن عصر بوده است.

الف) در تفسير صافی ذيل آيه تطهير اين روايت نقل شده است: «و فی الخصال فی احتجاج علی عليه السلام على أبی بكر قال فانشدك باللَّه ألی و لأهلی و ولدی آية التطهير من الرجس ام لك و لأهل بيتك قال بل لك و لأهل بيتك قال فانشدك باللَّه انا صاحب دعوة رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله و أهلی و ولدی يوم الكساء اللهم هؤلاء اهلی اليك لا الى النار ام انت قال بل انت و اهل بيتك»[3] : در کتاب خصال در بخشی از احتجاج امام علی (ع) با ابوبکر آمده است که آن حضرت به وی فرمود: اى أبو بكر ترا بحضرت واجب تعالى قسم است كه آيا از براى من و بواسطه أهل و أولاد من آيه تطهير از رجس از حضرت مهيمن نازل گشته يا از جهت تو و اهل بيت تو؟ أبو بكر گفت: يا أبو الحسن بلكه از جهت شما و از أهل بيت شما.

شبيه اين احتجاج در يوم الشوری نيز آمده است. اطلاق کلمه «ولدی» شامل حال ساير ائمه اطهار (ع) نيز می شود .

دو) در روايت ديگر آمده است که حضرت اميرالمومنين (ع) هنگامی که عثمان به خلافت رسيد در مسجد و در جمع مهاجر و انصار فرمودند: «ايّها الناس أ تعلمون انّ اللَّه عزّ و جلّ انزل فی كتابه إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً فجمعنی و فاطمة و ابنی حسناً و حُسيناً عليهم السلام و القى علينا كساه و قال اللّهم انّ هؤلاء اهل بيتی و لحمتی يؤلمنی ما يؤلمهم و يحزننی ما يحزنهم و يخرجنی ما يخرجهم فاذهب عنهم الرجس و طهّرهم تطهيراً فقالت امّ سلمة و انا يا رسول اللَّه فقال انت أو انّك على خير انّما أنزلت فی و فی اخی و فی ابنتی و فی ابنی و فی تسعة من ولد ابنی الحسين عليهم السلام خاصّة ليس معنا احد غيرنا. فقالوا كلّهم نشهد انّ امّ سلمة حدثتنا بذلك فسألنا رسول اللَّه فحدّثنا كما حدّثتنا امّ سلمة رضی اللَّه عنها[4] : اى مردم ميدانيد كه خداى عز و جل در كتاب خود نازل كرده است (سوره احزاب آيه 33) همانا خدا خواسته پليدى را از شما خاندان ببرد و شما را پاكيزه كند پاكيزه‌گى نمايانى پيغمبر مرا و فاطمه را و دو پسرم حسن و حسين را جمع كرد و عباى خود را بر سر ما انداخت و فرمود بار خدايا اينهايند خاندان من و گوشت من بدردم آرد آنچه بدردشان آرد و جراحتم رساند آنچه را جراحت رساند ببر از آنها پليدى را و خوب پاكشان كن ام سلمه عرضكرد مرا هم يا رسول اللَّه؟ فرمود تو نيكى ولى اين آيه در باره من و برادرم على بن ابى طالب و دو فرزندم و در باره نه تن از اولاد فرزندم حسين بخصوص نازل شده احدى در اينجا از ديگران با ما نيست همه گفتند ما گواهيم كه ام سلمه اين حديث را بما گفته است و از رسول خدا پرسش كرديم او هم مانند ام سلمه حديث را فرمود.

نکته: گاه حديثی را يک نفر از صحابه نقل کرده است اما بيان شده که صحابی فراوانی آن را نقل کرده اند، چگونه اين امر ممکن است؟

از آنچه در اين روايت بيان شد پاسخ اين سوال روشن می شود و آن اينکه هر چند اين روايت را يک صحابی نقل کرده است اما ديگران آن واقعه را از پيامبر اکرم (ص) شنيدند. نمونه آن حديث «طير مشوی» است که صحنه را تنها اميرالمومنين (ع) و انس بن مالک ديدند اما اين روايت را بيش از دوازده نفر از صحابی نقل کرده اند. آنان اين جريان را از پيامبر سوال کردند و پيامبر اکرم (ص)‌ آن را تاييد فرمود.

سه) در روايت ديگر از امام صادق (ع) آمده است که فرمودند: «نزلت هذه الآية فی النبی و امير المؤمنين و الحسن و الحسين و فاطمة عليهم السلام فلمّا قبض اللَّه عزّ و جلّ نبيّه كان امير المؤمنين ثم الحسن ثم الحسين عليهم السلام ثم وقع تأويل هذه الآية «وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى‌ بِبَعْضٍ فِی كِتابِ اللَّهِ» و كان علی بن الحسين عليهما السلام ثم جرت فی الأئمّة من ولده الأوصياء عليهم السلام فطاعتهم طاعة اللَّه و معصيتهم معصية اللَّه عزّ و جلّ»[5] : اين آيه در شأن نبىّ اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و امير المؤمنين و حسن و حسين و فاطمه عليهم السّلام نازل شده پس از آن كه خداوند عزّ و جلّ نبىّ مكرّمش را از اين دنيا برد امير المؤمنين عليه السّلام و سپس امام حسن و پس از آن امام حسين عليهما السّلام را به جاى آن حضرت قرار داد سپس تأويل اين آيه بوقوع پيوست: «در كتاب خدا بعضى از ارحام اولى و سزاوارتر از برخى ديگر قرار داده شده‌اند» يعنى حضرت على بن الحسين 8 امام بعد از پدر گرديد و سپس امامت در فرزندان ايشان (امام سجاد عليه السّلام) جارى شد، پس اطاعت ايشان اطاعت خدا و نافرمانى آنها نافرمانى خداى عزّ و جلّ است‌.

اين روايت بيان می دارد که اهل بيتی که در آيه نقل شده، مصداق اول آن در هنگام نزول است اما اين قضيه پايان نيافته است و شامل ساير ائمه اطهار (ع) نيز می شود.

تبيين و تاويل آيه تطهير در مورد دلالت آن بر ساير ائمه اطهار (ع) باقی ماند که انشاء الله در جلسه آينده بيان می شود .


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo