< فهرست دروس

درس امامت - کتاب المراجعات - استاد ربانی

95/12/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آيه تطهير و دلالت آن بر لزوم پيروی از اهل بيت(ع)

دلالت آيه تطهير بر ائمه اطهار (ع)

آيه تطهير و جوانب مختلف آن در جلسات گذشته بيان شد تنها نکته باقی مانده اين است که آيا آيه تطهير اختصاص به اهل کساء دارد يا ساير ائمه اطهار (ع) را نيز شامل می شود؟

روايات شيعی در اين باره به چند دسته تقسيم می شوند:

1. رواياتی که اهل بيت در آيه تطهير را بر اهل کساء تطبيق داده اند. در اين باره تعداد فراوانی روايت از شيعه و اهل سنت نقل شده است.

2. رواياتی که دلالت دارد آيه شامل فرزندان اميرالمومنين (ع) می شود و قيدی نيز برای آن بيان نشده است. مانند روايتی که در احتجاج اميرالمومنين (ع) با ابوبکر اينگونه نقل شده است: «فی احتجاج علی عليه السلام على أبی بكر قال فانشدك باللَّه ألی و لأهلی و ولدی آية التطهير من الرجس ام لك و لأهل بيتك قال بل لك و لأهل بيتك قال فانشدك باللَّه انا صاحب دعوة رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله و أهلی و ولدی يوم الكساء اللهم هؤلاء اهلی اليك لا الى النار ام انت قال بل انت و اهل بيتك».[1] [2]

در اين روايت کلمه «ولد» آمده است که ظاهر آن اختصاصی به امام حسن(ع) ‌و امام حسين (ع) ندارد.

3. رواياتی که در آن ها تصريح شده مراد از اهل بيت در آيه امامان از فرزندان اميرالمومنين (ع) است. اين دسته از روايات، دسته قبل را تقييد زده و بيان می دارد که مراد ائمه اطهار (ع) از فرزندان اميرالمومنين (ع) است. از جمله در روايتی آن حضرت در مسجد در حالی که جمع زيادی از صحابه بودند فرمود: «أَيُّهَا النَّاسُ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْزَلَ فِی كِتَابِهِ ﴿إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً﴾ فَجَمَعَنِی وَ فَاطِمَةَ وَ ابْنَی حَسَناً وَ حُسَيْناً ثُمَّ أَلْقَى عَلَيْنَا كِسَاءً وَ قَالَ اللَّهُمَّ إِنَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِی وَ لُحْمَتِی يُؤْلِمُنِی مَا يُؤْلِمُهُمْ وَ يَجْرَحُنِی مَا يَجْرَحُهُمْ فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً فَقَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ وَ أَنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ أَنْتَ عَلَى خَيْرٍ إِنَّمَا أُنْزِلَتْ فِی وَ فِی أَخِی عَلِی وَ فِی ابْنَی الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ فِی تِسْعَةٍ مِنْ وُلْدِ ابْنِی الْحُسَيْنِ خَاصَّةً لَيْسَ مَعَنَا فِيهَا أَحَدٌ غَيْرُنَا فَقَالُوا كُلُّهُمْ نَشْهَدُ أَنَّ أُمَّ سَلَمَةَ حَدَّثَتْنَا بِذَلِكَ فَسَأَلْنَا رَسُولَ اللَّهِ ص فَحَدَّثَنَا كَمَا حَدَّثَتْنَا أُمُّ سَلَمَةَ رَضِی اللَّهُ عَنْهَا»[3] : اى مردم می دانيد كه خداى عز و جل در كتاب خود نازل كرده است (سوره احزاب آيه 33) همانا خدا خواسته پليدى را از شما خاندان ببرد و شما را پاكيزه كند پاكيزه‌گى نمايانى پيغمبر مرا و فاطمه را و دو پسرم حسن و حسين را جمع كرد و عباى خود را بر سر ما انداخت و فرمود بار خدايا اينهايند خاندان من و گوشت من بدردم آرد آنچه بدردشان آرد و جراحتم رساند آنچه را جراحت رساند ببر از آنها پليدى را و خوب پاكشان كن ام سلمه عرضكرد مرا هم يا رسول اللَّه؟ فرمود تو نيكى ولى اين آيه در باره من و برادرم على بن ابى طالب و دو فرزندم و در باره نه تن از اولاد فرزندم حسين بخصوص نازل شده احدى در اينجا از ديگران با ما نيست همه گفتند ما گواهيم كه ام سلمه اين حديث را بما گفته است و از رسول خدا پرسش كرديم او هم مانند ام سلمه حديث را فرمود.

در روايت ديگر آمده است عبدالله بن کثير می گويد از امام صادق (ع) درباره آيه تطهير سوال کردم آن حضرت فرمود: «نَزَلَتْ فِی النَّبِی ص وَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ فَاطِمَةَ ع فَلَمَّا قَبَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نَبِيَّهُ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ ع ثُمَّ وَقَعَ تَأْوِيلُ هَذِهِ الْآيَةِ ﴿وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى‌ بِبَعْضٍ فِی كِتابِ اللَّهِ﴾ وَ كَانَ عَلِی بْنُ الْحُسَيْنِ ع إِمَاماً ثُمَّ جَرَتْ فِی‌ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ الْأَوْصِيَاءِ فَطَاعَتُهُمْ طَاعَةُ اللَّهِ وَ مَعْصِيَتُهُمْ مَعْصِيَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل‌»[4] [5] [6] : آيه تطهير درباره پيامبر و امير المؤمنين و حسن و حسين و فاطمه عليهم السّلام نازل شده پس از درگذشت پيامبر اكرم امير المؤمنين پس از او امام حسن و سپس حسين عليهم السّلام خواهد بود سپس تأويل اين آيه بوقوع پيوست ﴿أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى‌ بِبَعْضٍ فِی كِتابِ اللَّهِ﴾[7] و علی بن الحسين بامامت رسيد. آنگاه ائمه عليهم السّلام از فرزندان اويند كه اوصياء هستند اطاعت از آنها اطاعت از خدا است و مخالفت با آنها مخالفت با خدا است‌.

حضرت در اين روايت می فرمايد تنزيل آيه تطهير مربوط به پنج نفر بوده است اما مصداق و تاويل آن با توجه به آيات ديگر شامل ساير ائمه اطهار نيز می شود.

نکته: وقتی اين روايات را مورد بررسی قرار می دهيم می بينيم که در همه اين سوالات و جوابها هيچ اشاره ای به آيات قبل و بعد از آيه تطهير و يا جريان همسران پيامبر نشده است و اين مساله همان طور که مرحوم علامه طباطبايی فرمودند گويای نزول مستقل اين آيه شريفه می باشد.

4. دسته ديگر رواياتی است که در آنها آيه تطهير بر عترت طاهره تطبيق شده و ديگر اسم آنها نيامده است. در اين باره چند روايت بيان می شود:

الف) امام صادق (ع) فرمودند ما مراد آيه تطهير هستيم. ايشان در مناظره ای که بين ايشان و مامون رخ داد، در جواب سوال مامون که گفته بود عترت طاهره ای که مشمول آيه تطهير است چه کسانی هستند، با استناد به آيات قرآن و روايت نبوی فرمودند: « الَّذِينَ وَصَفَهُمُ اللَّهُ فِی كِتَابِهِ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً﴾ وَ هُمُ الَّذِينَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنِّی مُخَلِّفٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَيْتِی أَلَا وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَی الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونَ فِيهِمَا أَيُّهَا النَّاسُ لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُم‌»[8] [9] : حضرت فرمود عترت طاهره آنان باشند كه حق تعالى در كتاب خود آنها را وصف نموده و فرموده ﴿إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ ... ﴾[10] در اين آيه شريفه تطهير را در حق آنها نازل فرموده و ايشان باشند كه رسول خدا در حق ايشان فرمود: من از ميان شما بروم و دو چيز سنگين و گران در ميان شما واگذارم يكى كتاب‌ خدا و ديگرى عترت اهل بيت خودم و اينها از يك ديگر جدا نشوند تا اينكه در حوض كوثر بر من وارد شوند پس نيك بنگريد كه چگونه با من رفتار خواهيد كرد بعد از من در حق اين دو چيز اين مردم تعليم مكنيد مر ايشان را كه آنها داناتر از شما باشند.

ب) در باب اينکه چرا حضرت رضا (ع) ولايتعهدی مامون را پذيرفت، آن حضرت در روايتی فرمودند: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَوْرَثَ أَهْلَ بَيْتِهِ مَوَارِيثَ النُّبُوَّةِ وَ اسْتَوْدَعَهُمُ الْعِلْمَ وَ الْحِكْمَةَ وَ جَعَلَهُمْ مَعْدِنَ الْإِمَامَةِ وَ الْخِلَافَةِ وَ أَوْجَبَ وَلَايَتَهُمْ وَ شَرَّفَ مَنْزِلَتَهُمْ فَأَمَرَ رَسُولَهُ بِمَسْأَلَةِ أُمَّتِهِ مَوَدَّتَهُمْ إِذْ يَقُولُ ﴿قُلْ‌ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‌﴾ وَ مَا وَصَفَهُمْ بِهِ مِنْ إِذْهَابِهِ الرِّجْسَ عَنْهُمْ وَ تَطْهِيرِهِ إِيَّاهُمْ فِی قَوْلِهِ ﴿إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرا﴾»[11] : آن حضرت می فرمايد مراد از اهل بيت در آيه تطهير کسانی است که وارثان ميراث نبوت هستند. آنان غير از مقام پيامبری ساير مقامات ايشان را دارند و مصداق آيه تطهير می باشند.

ج) در «اصول کافی» از امام صادق (ع) ‌نقل شده است که بعد از تلاوت آيه تطهير فرمودند: «الرِّجْسُ هُوَ الشَّكُّ وَ اللَّهِ لَا نَشُكُّ فِی رَبِّنَا أَبَدا»[12] [13] : ما اهل بيت مصداق آيه تطهير هستيم و ما يک لحظه هم شک نکرده ايم.

سوال و جواب

ممکن است کسی بگويد مراد از رجس همان طور که قبلا بيان شد شامل هر نوع آلودگی اعتقادی، اخلاقی و رفتاری می شود در حالی که در اين روايت تنها مساله شک بيان شده است.

پاسخ آن است که شک دارای مراتبی است که شامل شک در اعتقاد، شک در اخلاق و شک در رفتار می شود و مراد حضرت در اين کلام رفع جنس شک از اهل بيت است. اين کلام همه اقسام آن را در بر می گيرد. آنچه ما نوعا از معنای شک می فهميم شک در معرفت است در حالی که شک در رفتار و اخلاق نيز وجود دارد.

منشا شک خدای متعال نيست بلکه شيطان و وهم است. شک نه از عقل بر می خيزد و نه نفس مطمئنه بلکه ريشه آن نفس اماره و يا شيطان بيرونی است. شکی که حضرت در اينجا بيان می فرمايد جميع انحاء شک است که رفع آن به جميع انحاء، بيان گر همان عصمت است.

شرک که ريشه آن شک است به دو گونه شرک خفی و شرک جلی تقسيم می شود. پيامبر اکرم (ص) فرمود: شرک خفی از مورچه سياه در شب ظلمانی که بر روی سنگی سياه راه می رود مخفی تر است. هر وقت از انسان گناهی سر می زند به همان اندازه ايمان او دچار نقصان می شود زيرا ضمير خودآگاه يا ناخودآگاه فرد تحت تاثير شيطان قرار گرفته است. و لذا فرمود «لَا يَزْنِی الزَّانِی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ وَ لَا يَسْرِقُ السَّارِقُ وَ هُوَ مُؤْمِن‌»[14] . در نقطه مقابل توحيد نيز دارای مراتب مختلفی است که شامل توحيد در ذات و صفات تا توحيد افعالی می شود. بنابراين شک دارای مراتبی است و در اين روايت همه مراتب آن رفع شده است .

فردی که گرفتار شرک است در ضمير خودآگاه خود اذعان به خداوند دارد اما در عمل دچار شک است. حتی گاه فرد در حال نماز است اما در همان حال مشرک است زيرا در ته دل خود قصد ريا دارد. چنين فردی ايمان کاملش سست شده است که همان شرک خفی است که ديده نمی شود. امام راحل فرمود: چه بسا کسی که توحيد می گويد اما زبانش زبان شيطان است، و يا کتاب توحيد می نويسد اما با قلم شيطان می نويسد. او با فکر شيطان اين استدلال ها را می چيند.

شيطان خداوند را رد نکرد، او درباره خداوند هم شاک است و هم موقن؛ در مقام معرفت موقن است اما در مقام عمل شاک است. هر گاه انسان نيز لج کند آن موقع شيطان است و ديگر مومن نيست. گاه فرد با همسر خود لج می کند، او در آن حال شيطان شده است. و يا با فرزند خود لج می کند و خيال می کند که در آن حال پدر است در حالی که شيطان شده است و اگر فرزندش در آن حال اطاعت او را نمی کند در حقيقت اطاعت شيطان را نمی کند، منتهی شيطان در جلد پدر رفته است. بنابراين هر کسی به همان مقداری که ظلم می کند، ايمان از او زائل شده و شک جای آن را گرفته است.

د) در کافی از زراره اين روايت نقل شده که امام صادق (ع) فرمود: «إِنَّا لَا نُوصَفُ وَ كَيْفَ يُوصَفُ قَوْمٌ رَفَعَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ هُوَ الشَّك‌»[15] : و ما (ائمه هدى) نيز وصف نشويم، چگونه توان وصف نمود گروهى را كه خدا پليدى را كه شك است از ايشان برداشته.

ه) تفسير نورالثقلين، ج4، ص 275، ح101

و) امام زين العابدين (ع) به مرد شامی که آن حضرت را وقتی در قالب اسير وارد شام کردند توهين کرد فرمودند: ... ای مرد شامی آيا آيه ﴿إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً[16] را خوانده ای؟ اين آيه در حق ما نازل شده است. اينجا بود که مرد شامی توبه کرد و از کردار خود پشيمان شد.[17]

ز) در روايتی امام صادق (ع) بيت النبوه را معنا نموده می فرمايد: مراد خانه سکونت پيامبر نيست بلکه مراد بيت ولايت است. « فِی قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ- ﴿رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَی وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِی مُؤْمِناً﴾ يَعْنِی الْوَلَايَةَ مَنْ دَخَلَ فِی الْوَلَايَةِ دَخَلَ فِی بَيْتِ الْأَنْبِيَاءِ ع وَ قَوْلُهُ ﴿إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً﴾ يَعْنِی الْأَئِمَّةَ ع وَ وَلَايَتَهُمْ مَنْ دَخَلَ فِيهَا دَخَلَ فِی بَيْتِ النَّبِی ص‌ »[18] : امام صادق عليه السلام در باره قول خداى عز و جل: «پروردگارا! مرا و پدر و مادرم را با هر كه بحال ايمان وارد خانه من شود بيامرز» فرمود: مقصود ولايت است، هر كس وارد ولايت شود، بخانه پيغمبران وارد شده است. و مقصود از قول خداى تعالى: «خدا می خواهد ناپاكى را از شما خانواده ببرد و شما را بخوبى پاكيزه كند» ائمه عليهم السلام و ولايت آنهاست، هر كس در ولايت آنها وارد شود در خانه پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله وارد شده است.

 


[17] احتجاج، مرحوم طبرسی، ج2، ص307، ط: نشر مرتضی.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo