< فهرست دروس

درس امامت - کتاب المراجعات - استاد ربانی

95/12/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آيه تطهير و دلالت آن بر لزوم پيروی از اهل بيت(ع)

دلالت آيه تطهير بر ساير ائمه اطهار(ع)

در جلسه قبل رواياتی که از ائمه اطهار(ع) در منابع شيعی درباره مصداق آيه تطهير بيان شده دسته بندی و معلوم شد که روايات متعددی در حد تواتر وجود دارد که بيان می دارد اهل بيت در آيه تطهير علاوه بر اهل کساء، شامل ساير ائمه معصومين(ع) نيز می شود. بنابراين ضمير «کم» در آيه تطهير هم خمسه طيبه و هم ساير ائمه اطهار را در بر می گيرد با اين تفاوت که خمسه طيبه در زمان نزول آيه وجود ملکی داشتند اما ساير ائمه وجود ملکی نداشتند.

 

بررسی روايت امام صادق (ع) در اين زمينه

از جمله اين روايات روايتی از امام صادق (ع) بود که فرمودند: « فِی قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَی وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِی مُؤْمِناً﴾ يَعْنِی الْوَلَايَةَ مَنْ دَخَلَ فِی الْوَلَايَةِ دَخَلَ فِی بَيْتِ الْأَنْبِيَاءِ ع وَ قَوْلُهُ ﴿إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً﴾ يَعْنِی الْأَئِمَّةَ ع وَ وَلَايَتَهُمْ مَنْ دَخَلَ فِيهَا دَخَلَ فِی بَيْتِ النَّبِی ص»[1] . مراد از بيتی که در دعای حضرت نوح (ع) آمده بيت ولايت و نبوت است. يعنی کسانی که داخل در ولايت الله شوند داخل در بيت انبياء شده اند (کلمه «بيت النبوه» اضافيه بيانيه است). امام صادق (ع) می فرمايد اين مساله اختصاصی به حضرت نوح (ع) نيز ندارد بلکه ايشان يکی از مصاديق آن است. بنابراين معنای آيه اين است که هر کس در بيت انبياء يعنی ولايت آنها داخل شود از حضرت آدم (ع) تا خاتم (ص) و کسی که داخل در بيت اوصيا ايشان شود از اولين آنها تا خاتم اوصياء که حضرت ولی عصر (عج)‌ است، اهل بيت اين خاندان محسوب شده و مشمول دعای حضرت نوح (ع) است.

طبق بيان امام صادق (ع) همه کسانی که از عصمت مطلقه برخوردار هستند مصداق آيه خواهند بود و لذا علاوه بر خمسه طيبه، ساير ائمه اطهار (ع) و انبياء گذشته نيز داخل در آيه هستند و نيز کسانی که دلالت خاص بر عصمت آنان وجود دارد مانند حضرت مريم (س) و حضرت زهرا(س) نيز مصداق آيه تطهير هستند.

پس می توان گفت: آيه تطهير هم مضيق است و هم موسع؛ اما مضيق است زيرا غير از معصومين مانند صحابه و همسران پيامبر را شامل نمی شود، اما موسع است زيرا اولا ائمه اطهار بعد از امام حسين (ع) را شامل می شود؛ ثانيا انبياء الهی که قبل از پيامبر اکرم (ص) نيز بوده اند نيز داخل در آيه خواهند بود. ضمير «کم» در آيه شامل هر معصومی می شود که دارای عصمت مطلقه و الهی است. گرچه خود آن عصمت دارای درجات است و اوج و قله آن را پيامبر کرم (ص)‌ و ساير ائمه اطهار(ع) دارند. آنچه حضرت در اينجا بيان می دارند بيان ملاک آيه است و «الملاک يعمم و يخصص»، و آن ملاک همان طهارت ويژه يا عصمت است.

 

بيان مرحوم علامه مجلسی در مورد روايت

مرحوم مجلسی در شرح اين روايات سه احتمال را نقل می کند و در احتمال اول می گويد: «أن المراد بالبيت البيت المعنوی أول أهل البيت كما عرفت، و بيوت الأنبياء كلها بيت واحد بناه الله تعالى للخلافة الكبرى، و هو بيت العز و الشرف و الكرامة و الإسلام و الإيمان و النبوة و الإمامة و الطهارة، و أهلها أيضا سلسلة واحدة خلقهم الله لها ذرية بعضها من بعض، فمن تولاهم فقد دخل بيوتهم و ألحق بهم، فأهل الولاية من الشيعة داخلون فی هذا البيت و يشملهم دعاء نوح عليه السلام».[2]

مراد از بيت در آيه، بيت معنوی است نه بيت مادی، و بيوت انبيا همه يک بيت واحد است. خدای متعال معمار اين بيت است که برای خلافت کبری آن را بنا کرده است ﴿إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَليفَة﴾[3] . و آن بيت عزت، شرافت، کرامت، اسلام، ايمان، نبوت، امامت و طهارت است. اهل اين بيت نيز يک سلسله واحد هستند که خدای متعال بعضی از آنها را ذريه بعضی ديگر قرار داده است. کسی که داخل اين بيت شود و ولايت آنها را بپذيرد ﴿وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ﴾[4] اهل نجات و سعادت خواهد بود. معصومين صاحب و اهل اين خانه هستند و متوليان آنان داخلان در اين خانه و لذا مشمول دعای حضرت نوح (ع) می شوند.

مرحوم مجلسی ائمه اطهار را اهل اين بيت و شيعيان را داخل در آن بيت می دانند. البته می توان به گونه ای ديگر نيز تقرير کرد و آن اينکه بگوييم هر کسی داخل در اين خانه شود اهل آن است منتهی يک اهل بيت اصلی و ديگری اهل بيت تبعی است. همانند اينکه می گوييم اهل مسجد يعنی همه کسانی که وارد مسجد می شوند اما برخی از آنان امام و برخی ماموم اند.

مرحوم طبرسی نيز در «مجمع البيان» در زيل آيه مربوطه اقوال در مورد بيت را نقل می کنند و می گويند: برخی آن را بيت سکونت و برخی بيت نسب می دانند اما مراد بيت نبوت است. ايشان چند شاهد نيز بر مدعای خويش اقامه می کند: از جمله آيه تطهير، آيه ﴿رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ﴾[5] و روايتی که سيوطی در «الدر المنثور»[6] نقل کرده است.

ماحصل کلام اينکه مراد از بيت در آيه تطهير بيت سکنی و بيت نسبت نيست بلکه بيت نبوت و امامت است و مراد از اهل بيت کسانی هستند که معصوم به عصمت مطلقه هستند.

در اينجا بحث آيه تطهير بيان شد. اين آيه اولين آيه ای بود که مرحوم علامه شرف الدين به درخواست شيخ سليم بشری مبنی بر ذکر آيات دال بر اهل بيت بيان کرد . آيه ديگر آيه موده فی القربی است که در ادامه به بررسی آن می پردازيم .

 

نکته ای در مورد حديث ثقلين

اگر هيچ دليل ديگری جز حديث ثقلين نمی داشتيم برای اتمام حجت کافی بود و مطلب واضح است. آيا کلامی بهتر و روشن تر از آنچه پيامبر در اين حديث برای بيان مقصود خويش فرمودند می توان يافت؟ ابن حجر مکی در «الصواعق» از ابوبکر نقل می کند که گفته است: «علی عتره رسول الله». ابن حجر می گويد مراد وی انحصار مصداق عترت نيست بلکه می خواهد بگويد علی ابن ابيطالب(ع) در راس عترت و برترين آنها است. حال پيامبر خدا (ص) فرمود: «انی تارک فيکم الثقلين کتاب الله و عترتی». روايات ديگری مانند «علی مع القرآن و القرآن مع علی»، حديث سفينه، باب حطه، حديث امان، حديث نجوم و ... همه تبيين و توضيح همين حديث ثقلين است.

 

آيه موده فی القربی

مرحوم شرف الدين در کتاب «کلمه الغراء» در اين باره می فرمايد: «فی آيه الموده، و هی قوله تبارک و تعالی فی آل حم الشوری: ﴿قل لا أسألکم عليه أجرا الا الموده فی القربی. و من يقترف حسنه نزد له فيها حسنا ان اللَّه غفور شکور. أم يقولون افتری علی اللَّه کذبا﴾[7] . أجمع اهل البيت و تصافق أولياؤهم فی کل خلف علی أن القربی هنا انما هم علی و فاطمه و أبناهما، و ان الحسنه فی الآيه انما هی مودتهم، و ان اللَّه تعالی غفور شکور لأهل ولايتهم، و هذا عندنا من الضروريات المفروغ عنها...».

مطالبی که مرحوم شرف الدين در اين باره بيان می کند از اين قرار است:

1. کلمه «قربی» مصدر است مانند زلفی و بشری و به معنای قربت و دنو در نسب است، يعنی کسانی است که از نظر نسب به فرد نزديک هستند.

2. استثنای در آيه دو وجه دارد: متصل باشد يا منقطع؛ اگر متصل باشد معنای آيه اين می شود: من از شما اجری نمی خواهم مگر يک اجر که مودت در قربی است. و اگر منقطع باشد معنای آيه اين می شود: من در ادای رسالت هيچ اجری از شما نمی خواهم اما يک تکليف برای شما دارم و آن اين است که نسبت به اقربای من مودت داشته باشيد. البته نتيجه در هر دو فرض يک چيز است و آن وجوب مودت نسبت به ذوالقربای پيامبر است. همان که شافعی در شعر معروف خود گفت:

«يا اهل بيت رسول اللّه حبكم . . . فرض من اللّه فى القرآن انزله‌»

3. مصداق قربی چه کسانی است؟ مرحوم شرف الدين می فرمايد: مصداق آن علی بن ابيطالب(ع)‌، حضرت زهرا(س)، حسنين (ع) و ساير ائمه اطهار است، و اين مطلب از ضروريات شيعه است و دليل آن روايات متواتره در اين باب است. ايشان سپس برخی از اين مصادر را اين گونه بيان می فرمايد: «اصول کافی»؛ «روضه کافی»؛ «اختصاص»، شيخ مفيد؛ «قرب الاسناد»؛ «تفسير فرات الکوفی»؛ «تاويل الايات الظاهره»؛ «الطرائف»، سيد بن طاووس؛ «الصراط المستقيم»، بياضی؛ «کشف الغمه»، اربلی؛ «کشف اليقين»، «نهج الحق»، علامه حلی. ايشان بعد می فرمايد علامه ابن بطريق يک فصل از کتاب خود با نام «عمده عيون صحاح الاخبار فی مناقب امام الابرار» را به بيان اين روايات اختصاص داده و در آن 63 روايت آورده است.

4. مرحوم شرف الدين برخی از روايات اهل سنت در اين باره را نيز ذکر می کند که برخی از مصادر آن چنين است: «المسند»، احمد بن حنبل؛ «المعجم الکبير»، طبرانی؛ «مستدرک علی الصحيحين»، حاکم نيشابوری؛ «اسباب النزول»، ابونعيم اصفهانی؛ «الصواعق المحرقه»، ابن حجر مکی؛ «ذخائر العقبی»، طبری؛ «انوار التنزيل»، بيضاوی؛ «تفسير کشاف»؛ «مجمع الزوائد»، نورالدين هيثمی؛ «فيض القدير، شرح جامع الصغير سيوطی»، عبدالرحيم مناوی.[8]

از جمله رواياتی که در منابع اهل سنت آمده اين روايت:

أخرج أحمد و الطبرانی و الحاکم و ابن أبی حاتم عن ابن عباس کما نص عليه ابن حجر فی تفسير الآيه 14 من الآيات التی أوردها فی الفصل الاول من الباب 11 من صواعقه قال: « لما نزلت هذه الآيه قالوا: يا رسول اللَّه من قرابتک هؤلاء الذين وجبت علينا مودتهم؟ قال (ص): علی و فاطمه و ابناهما.... »

و هذا الحديث أخرجه عن ابن عباس أيضا ابن المنذر و ابن مردويه و المقريزی و البغوی و الثعلبی فی تفاسيرهم و الجلال السيوطی فی دره المنثور، و الحافظ أبونعيم فی حلتيه، والحموينی الشافعی فی فرائده، و غيرهم من المفسرين و المحدثين. و أرسله الزمخشری فی کشافه و استدل علی اعتباره بروايات رواها فی الکشاف عن رسول اللَّه (ص)، ... و اخرجه الامام الثعلبی فی تفسيره الکبير عن جرير بن عبداللَّه البجلی، و أورده غير واحد من المحدثين و المفسيرين و مؤلفی المناقب.


[6] الدر المنثور، سیوطی، ج6، ص186.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo