< فهرست دروس

درس امامت - کتاب المراجعات - استاد ربانی

96/02/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آيه مودت و دلالت آن بر لزوم پيروی از اهل بيت(ع)

 

نکاتی به مناسبت سالروز شهادت استاد مطهری

سالروز شهادت حضرت استاد مطهری است. ايشان يکی از مفاخر و شخصيت های ارزشمند در تفکر جامعه اسلامی به طور عام و در جامعه شيعی به صورت خاص و در دانشگاه و حوزه به صورت اخص هستند. اين استاد عزيز برای ما طلاب که در جستجوی معارف اسلامی هستيم بخصوصه حق بزرگی دارند زيرا آثار ايشان در تبيين معارف و حل مشکلات و معضلات معرفتی اگر نگوييم بی نظير، بلاشک کم نظير است.

مقتضای حق شناسی از مقام چنين استاد بزرگی ياد کردن از ايشان است. در حيات علمی و عملی ايشان نقاط برجسته ای وجود دارد که می تواند به عنوان الگو و سرمشق ديگران مورد توجه باشد. برخی از آن ويژگی ها از اين قرار است:

1. حساسيت داشتن بر اصول و مبارزه جدی با التقاط

از ويژگی های شهيد مطهری اين بود که روی تفکر اصيل اسلامی و مبارزه با تفکرات التقاطی حساسيت فوق العاده ای داشتند. ما نيز بايد چنين باشيم و در اين حوزه سهل انگاری نداشته باشيم، خواه خوشايند کسی باشد يا نباشد. اينجا حرمت و حريم خالق است و ديگر در اين حريم، مخلوق به حساب نمی آيد.

رهبر معظم انقلاب درباره اين ويژگی شهيد مطهری می فرمايد: «مرحوم استاد شهيد مطهری با صراحت ايدئولوژی اسلامی متکی به متون اسلامی و بدون هيچ گرايش به چپ و راست مطرح می نمود. مرحوم شهيد مطهری از اول حساسيت عجيبی روی تفکر التقاطی داشت و آن وقت که همه با تفکرات التقاطی برخوردهای سطحی داشتند او با کمال سختگيری روی جا به جای اين تفکر می ايستاد و آن را مردود می شمرد که در اين زمينه نمونه های بی شماری از ايشان به ياد دارم».[1] ايشان در جای ديگر می فرمايد: «ايشان تا مدت ها تنها کسی بود که به خطر التقاط توجه می کرد تا سال های 52 و 53 بسياری از علمای روشنفکر و فضلا و محققين ما در تهران و قم و مشهد و جاهای ديگر خطر التقاط را توجه نمی کردند. نوشته های مجاهدين و غرب گرايان و غيره را می خواندند نقاط اشتباه و انحراف آن را هم می فهميدند منتهی به ديده اغماض به آن نقاط می نگريستند. مرحوم مطهری تنها کسی بود که در اين ميان مطلقا اغماض نمی کرد و سختگيرانه اين نقاط را بيرون می کشيد . ايشان در مبارزه با التقاط به نظر من نقش اول و درجه يک را دارد».[2]

آيت الله مهدوی کنی نيز در اين باره می فرمايد: « مرحوم استاد عزيزمان ظاهرا در سال 52 در مسجد جليلی منبر می رفتند همان موقع بحثی را عنوان کردند تحت عنوان «گريز از ايمان و گريز از عمل». بحثی به عنوان محکوم کردن چپ گرايی و مادی گرايی . اين گونه بحث ها آن روزها در ميان جوانان و دانشجويان و حتی در ميان بسياری از روحانيون محکوم بود. مرحوم مطهری [از قول آنان نقل می کند که] می گفتند: آقا ما هدف مشترک داريم و بايد با شاه بجنگيم و هيچ حرف ديگری نبايد مطلوب مطرح شود . استاد می فرمود ما هدف مشترک با هيچ غير مسلمانی ندارم. می فرمود من احساس خطر می کنم، هدف ما بيرون راندن شاه نيست. هدف ما پياده کردن اسلام است [اگر شاه برود و اسلام پياده نشود چه فايده ای دارد] و اين ها مخالف اسلام هستند. من می دانم که آينده از آن ماست و بايد صفوف خودمان را از دشمنان جدا کنيم که بعدا طلب کار نشوند و نگوييد که ما بوديم که انقلاب کرديم».

2. غيرت داشتن در معارف دينی

گونه ای از غيرت همگانی است که مربوط به جنبه ايمانی و ناموسی و مرزهای ملی است. اما گونه ديگر آن غيرت حوزوی است. انسان بايد هر جا ميدان پيدا کرد نسبت به مسئوليت خود حساس باشد. شهيد باهنر می گويد: « يکی ازخواص استاد اين بود که سخت درباره اصل اسلام و اصل قرآن تعصب داشت . کوچکترين انحرافی را در يک برداشت تفسيری , فلسفی , اقتصادی , اجتماعی که درباره اسلام می ديد , عکس العمل نشان می داد . يادداشت های فراوان و گزارشهای متعدد از نوع موضعگيری های گوناگون برضد اسلام در طول تاريخ داشت و جديدترين موضعگيری های غلط را بر ضد اسلام به خوبی می دانست و با آنها آشنا بود و درباره آنها بحث می کرد . يادم نمی رود که ايشان شنيده بود که کتابی منتشر شده است . من اسم آن کتاب را نمی برم , چون ترويج يک کتاب باطل می شود .

ايشان می گفت: اين کتاب را از هر جا هست , برای من پيدا کنيد. ما مأمور شديم که بگرديم و کتاب را برای ايشان پيدا کنيم. گشتيم و بالاخره يک نسخه پيدا کرديم . آن نسخه که به دست ما رسيد , منحصر به فرد بود . حدود 400 صفحه کتاب بود و من به زحمت سه چهار نسخه از آن فتوکپی گرفتم، و بعد يک نسخه خدمت ايشان دادم و يک نسخه پيش خود من بود .

شايد دو روزی از اين ماجرا نگذشته بود که ايشان پرسيدند [:با آن کتاب چه کردی؟] گفتم [:من هنوز وقت مطالعه آن را پيدا نکرده ام. ان شاءالله آن را مطالعه می کنم]. بعد ديدم ايشان تمام آن کتاب را سطر به سطر خوانده است و نقطه های ضعف آن را که در حدود 300 تا 350 مورد به نام اسلام بر ضد اسلام نوشته شده، درآورده . يعنی کتابی که به عنوان يک بحث تاريخی اسلام بود و دقيقا می خواست بگويد که کتابی اسلامی است، ايشان بيش از 300 مورد در آن مطلب ضد اسلام يافته بود».[3]

3. اهل تهجد و عبادت شبانه

شهيد مطهری اهل تهجد و عبادت شبانه بود. قطعا اين حالات در توفيقات ايشان نقش مهمی داشته است . مقام معظم رهبری می فرمايد: « ايشان هنگامی که به مشهد آمدند گاهی اوقات به منزل ما وارد می شدند، البته ايشان در مشهد آشنا داشتند و جا و مکان هم داشتند، منتهی به خاطر علاقه ای که من به ايشان داشتم و خودشان هم اين علاقه را می دانستند، مستقيماً به منزل ما می آمدند، اتاقی که ايشان شبها می خوابيدند با يک در فاصله داشت با اطاقی که من شب می خوابيدم ايشان هميشه وقت خواب مقيد بود به خواندن قرآن نيمه شب، صدای ايشان را شنيدم که در هنگام تهجد و نماز شب خواندن گريه می کردند. البته نماز شب خوان زياد داريم. اما نماز شب خوانی که درآن نيمه شب با آن حال اشک بريزد و گريه کند کم داريم . بعدها از دوستان قديمی ايشان شنيديم که ايشان از همان زمان طلبگی هم نماز شب می خوانده و اهل تهجد بوده اند».[4]

سيد محمد باقر حجتی که از شاگردان ايشان بوده است می گويد: « روزی بر مسجد در آمدم. استاد - با اينکه هوا گرم بود - با عمامه و قبا و عبا در حال اقامه نماز بودند. واقعا نماز اقامه می کردند. شايد به علت آنکه با تمرکزی عجيب و خضوع و خشوعی جالب توجه نماز می خواندند، به هيچ وجه متوجه ورود من نشدند. استاد نماز را به گونه ای آميخته با توجه و خضوع برگزار می کردند که حالت ويژه ايشان مرا به خود مجذوب ساخت. به جای اينکه به ايشان اقتدا کنم، مشغول تماشای نمازشان شدم. تا از نماز فارغ شدند، ادعيه و تعقيبات و تسبيحات را ادامه دادند. حالی که از پشت سر در نماز ايشان به وضوح احساس می کردم، غيرقابل توصيف است. گوييا قيامت و احوال آن را شهود می کردند و حالت و خشيتی که ويژه علمای واقعی و خدا آشناست، حتی از قفا در قد و بالای آن سرو سهی، انسان را مجذوب خود می ساخت».[5]

4. نظم و تلاش

از ويژگی های ايشان اين بود که از فرصت حداکثر استفاده را می کردند. ما نيز صبح که از خواب بر می خيزيم بايد مشخص باشد چه کاری هايی در طول روز بايد انجام دهيم. نظم در کارها و برنامه ريزی هر دو لازم است. از اساتيد موجود حضرت آيت الله سبحانی يکی از مجسمه های نظم در زندگی است.

همسر شهيد مطهری در اين باره می گويد: «در مدت سه سالی كه استاد به دانشكده الهيات نمی رفت و ممنوع المنبر بود، كارش را در منزل انجام می داد. او هميشه در تنظيم وقت خيلی دقيق بود، به طوری كه از تمام اوقات آقا استفاده مفيد می كرد.

مرتضی پس از انجام نماز ظهر غذا می خورد و اگر چيزی نبود، به خوردن نان و ماست اكتفا می كرد و بعد از يك ساعت خواب، تجديد وضو كرده به اتاق مطالعه می رفت و تا ساعت 11 شب به مطالعه می پرداخت، قبل از خواب هم 20 دقيقه الی نيم ساعت قرآن می خواندند. آنگاه در ساعت 30 : 2 بامداد برمی خاست و عبادات و راز و نياز شبانه اش را انجام می داد. مناجات های آقا مرتضی عجيب بود، گاهی می شنيدم كه در حضور خالصانه اش در برابر پروردگار می گفت: »تو خود حجاب خودی حافظ از ميان برخيز».

آقای رفسنجانی نيز درباره شهيد مطهری می گويد: «به خاطر دارم که زمانی منزل آقای مطهری نزديکی های کوچه آبشار بود. مدرسه مروی هم پاتوق علمی ايشان بود. ايشان آن موقع پول برای تاکسی سوار شدن هم نداشت و اين مسير را پياده می رفت. ايشان می گفت: من در اين تکه راه معمولا خيلی فکر می کنم . راه 20 دقيقه ای منزل تا مدرسه را به فکر کردن به يکی از مطالبم که احتياج به فکر دارد, می گذارنم».

 

بررسی آيه مودت در کلام علامه طباطبايی

مرحوم علامه در مقدمه کلام خويش گفتند: اساسا پيامبر اکرم (ص) درخواست اجری از ديگران نکرده است. مودتی نيز که در آيه بيان شده اجری است که به خود افراد بر می گردد. ايشان سپس در ادامه به بررسی اقوال گفته شده درباره آيه می پردازد. اولين قولی که بيان می کنند همان قول معروف اهل سنت است که گفته بودند مراد، مودت خود پيامبر است. مرحوم علامه در بررسی اين قول می فرمايد: برای فهم معنای اجر بايد به عرف مراجعه کنيم. «اجر» در جايی به کار می رود که فرد کاری را برای ديگری انجام داده و او نفعی برده است و آن را تلقی به قبول کرده است. اما اگر چنين نباشد اجر معنايی نخواهد داشت. در بحث ما نيز مشرکان قريش نه تنها قبول نداشتند که پيامبر برای آنان کاری کرده است بلکه با وی مخالفت نيز می کردند و لذا چگونه معنا دارد که پيامبر اين کلمه را بکار برده باشد.

مرحوم علامه می فرمايد: «و بالجملة لا تحقق لمعنى الأجر على تقدير كفر المسئولين و لا تحقق لمعنى البغض على تقدير إيمانهم حتى يسألوا المودة.

و هذا الإشكال وارد حتى على تقدير أخذ الاستثناء منقطعا فإن سؤال الأجر منهم على أی حال إنما يتصور على تقدير إيمانهم و الاستدراك على الانقطاع إنما هو عن الجملة بجميع قيودها فأجد التأمل فيه»[6] : و كوتاه سخن اينكه: در صورتى كه پرسش شدگان در اين سؤال كافر فرض شوند معناى اجر تصور ندارد، و در صورتى كه مؤمن فرض شوند، دشمنى تصور ندارد تا به عنوان مزد بخواهند دست از آن بردارند.

اين اشكال بنا بر فرضى كه استثناء منقطع باشد و مودت قربى اجر نباشد بلكه حكمى جداگانه باشد نيز وارد است، چون درخواست اجر از مردم به هر حال وقتى تصور دارد كه ايمان آورده باشند، چون در اين فرض هم استدراك از جمله مورد بحث با همه قيودش مى‌باشد (و معنا چنين مى‌شود: بگو من از شما هيچ مزدى نمى‌خواهم و ليكن مودت قربى را مى‌خواهم) خوب دقت بفرماييد.

اين اشکال را قبل از مرحوم علامه برخی از عالمان ديگر نيز بيان کرده اند. مرحوم زين الدين بياضی نباتی صاحب کتاب «الصراط المستقيم» می گويد: «الكفار لا تعتقد للنبي أجرا حتى تخاطب بذلك ».[7]

مرحوم شيخ محمد حسن مظفر نيز در اين باره می گويد: «لا معنى لسؤال الأجر على التبليغ ممّن لم يعترف له بالرسالة؛ لأنّ المقصود على هذا التفسير هو السؤال من الكافرين».[8]

چند نکته در نقد ديدگاه معروف اهل سنت

از جمله نقدهايی که متوجه اين قول است اين است که اگر به قرآن کريم و آياتی که مساله اجر نخواستن را بيان کرده رجوع کنيم می يابيم که اين آيات در مقام بيان اتمام حجت هستند تا عذر و بهانه ای برای ديگران باقی نماند. اما طبق ديدگاه اهل سنت، پيامبر وقتی اين سخن را برای قريش گفته است که عدم ايمان آنها محرز بوده و ايشان از ايمان آوردن آنها مايوس بودند و لذا اتمام حجت معنا ندارد. بنابراين اين تفسير با سياق و مقام آيات سازگاری ندارد.

انشاء الله ساير نکات در جلسه آينده بيان می شود.

 


[1] سیمای استاد در نگاه آینه یاران، ص29.
[2] سیمای استاد در نگاه آینه یاران، ص35.
[3] پاره ای از خورشید، ص236.
[4] سیمای استاد در نگاه آینه یاران، ص31.
[5] سرگذشت های ویژه، ج2، ص88.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo