< فهرست دروس

درس امامت - کتاب المراجعات - استاد ربانی

96/02/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نکاتی در مورد سند 2030 در آموزش و پرورش

اخيرا سندی به نام 2030 که مربوط به سازمان يونسکو و درباره آموزش و پرورش است توسط برخی مسئولين دولتی به صورت مخفيانه امضا شده و در برخی مناطق اجرا شده است. اين سند حاوی مطالبی است که متناسب با فرهنگ دينی ما نبوده و فرهنگ منحط غرب را ترويج می کند. حضرت استاد ربانی گلپايگانی در اين باره نکاتی را بيان فرمودند که در ذيل به آن پرداخته می شود:

برخی از مسائل به گونه ای است که انسان به صورت غير ارادی احساس خطر می کند و ذهن انسان را به خود درگير می کند. چند روزی است که ذهن بنده هم درگير مساله ای شده است. و آن اين که در يکی از درس ها برخی از رفقا اجازه گرفتند و مطالبی راجع به سند 2030 و برنامه هايی که امروزه در برخی مدارس و مهد کودک ها آموزش داده می شود بيان کردند. مطالبی که انسان شرم کرده و قباحت آور است. يکی از موادی که به اين سند ارتباط پيدا می کند آموزش بی پرده و عيان مسائل جنسی به کودکان و دانش آموزان است. در همين رابطه کتابی در نمايشگاه کتاب امسال در تهران با نام «لک لکی وجود ندارد» عرضه شده است. در اين کتاب مسائل جنسی با تصاوير به صورت زننده ای برای بچه ها آموزش داده شده است. متاسفانه در برخی مهدکودک ها نيز همين مطالب آموزش داده شده است.

اين چه دستگاه اجرايی و آموزش و پرورش و وزارت ارشادی است که نسبت به اين مسائل بی توجهی است؟!

چرا بايد مردم و طلاب و اساتيد از اين قضايا بی خبر باشند؟ چگونه در کابينه دولت چند طلبه وجود دارد و اين سند مطرح شده باشد و اين آقايان سخنی نگفته باشند؟ آيا وزير اطلاعات از چنين مساله ای بی اطلاع بوده است؟

چگونه است وقتی ويروس و ميکروبی مربوط به مواد غذايی يا امور ديگر پيدا می شود به دقت مورد بررسی و کنترل و اطلاع رسانی قرار می گيرد - که البته کار خوبی است و بايد انجام گيرد- اما در مورد مسائل معنوی که بنياد اخلاق و اعتقادات را از بين می برد، افراد بی تفاوت هستند؟ امام حسن مجتبی(ع) فرمود: «عَجَبٌ لِمَنْ يَتَفَكَّرُ فِی مَأْكُولِهِ كَيْفَ لَا يَتَفَكَّرُ فِی مَعْقُولِهِ فَيُجَنِّبُ بَطْنَهُ مَا يُؤْذِيهِ وَ يُودِعُ صَدْرَهُ مَا يُرْدِيه‌ »[1] : شگفتا از كسى كه در آنچه ميخورد فكر نموده و ميانديشد (كه آيا اين خوراك براى او سود دارد يا زيان) چگونه در آنچه بايد بفهمد و بداند نميانديشد (كه آيا اين علم موجب سعادت و نيكبختى او مى‌شود يا بدبختش ميگرداند)؟! پس شكمش را از آنچه بآن اذيّت و آزار ميرساند باز داشته و دور ميگرداند، و سينه‌اش را ميسپارد بآنچه آن را هلاك و تباه ميسازد.

مجلس شورای اسلامی دو وظيفه بر عهده دارد: يکی قانون گذاری و ديگری نظارت. اين قوه بايد ناظر مسئولين اجرايی باشد، اما چرا در مورد اين مساله مهم اين نمايندگان، اعتراضی جدی نداشته و لااقل مردم را مطلع نکرده اند؟ بعد از بيان مقام معظم رهبری است که مساله برای همه معلوم شده است. البته شايد بتوان گفت آنان به جهت فضای انتخاباتی وارد اين بحث نشده اند، زيرا با بيان آن فضا ملتهب شده و انتخابات در فضای آرام صورت نمی گيرد.

اما چرا مديريت فرهنگی حوزه، مجمع طلاب و نمايندگان در اين بخش اطلاع رسانی نکرده اند؟ اگر اساتيد حوزه و طلاب می دانستند، در اين مساله در حد توان خود وارد شده و اساتيد سخن گفته و طلاب اجتماع می کردند.

نبايد نسبت به اين مسائل که مربوط به دين ما است بی توجه بود و اهميت آن را ناديده گرفت. اگر انسان از گرسنگی بميرد اما دينش محفوظ بماند جا دارد. شهادت مظلومانه امام حسين (ع) و اهل بيت ايشان بخاطر حفظ همين دين بوده است. امام سجاد (ع) آن ولی خدا به اسارت رفتند و تحمل بار زنجيرها و تحقيرها را و اهانت را کردند (که سخت تر از شهادت بود) تا همين دين حفظ شود. حال ما بايد در اين مساله سکوت کنيم؟

آيا اکنون جای آن نيست که عالمان فرياد بزنند اين کلام امام راحل را که آن موقع در فيضيه فرمود: «علمای اسلام به داد اسلام برسيد، رفت اسلام». مگر فلسفه وجودی ما روحانيون چيست؟

آيا کسی که اين سند را امضا کرده و اجازه داده اين برنامه ها در مدارس اجرا شود، صلاحيت و مشروعيت حضور در مسند اجرايی نظام جمهوری اسلامی را دارد؟ اگر کسی به اين افراد رای دهد واقعا مرتکب حرام شرعی شده است.

برخی از مسئولين گفته اند: اين مساله اشکالی نداشته است. سوال می کنيم اگر اشکالی نداشته چگونه است که پنهانی و محرمانه مورد اجرا قرار گرفته است؟ اگر اشکالی ندارد چرا مقام معظم رهبری خودشان به اين مساله ورود کرده و از برخی ارگان های نظام مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی گلايه مند هستند؟

در مورد عمل به فرمايشات مقام معظم رهبری اگر مساله دين هم مطرح نباشد، از نظر قانونی اگر ايشان حکم و دستوری بدهد، بر همه و خصوصا مسئولين دستگاه های نظام واجب و لازم است که تبعيت کنند. اما متاسفانه برخی از مسئولين گفته اند: ما اين سند را اجرا می کنيم بعد رضايت رهبر را جلب می کنيم. اين توجيه نادرست است و در حقيقت زير پا گذاشتن کلام رهبری است. ابتدا بايد رضايت ايشان را جلب کرده و بعد اجرا نمود. آيا اين مساله خلاف قانون نيست؟ برخی از اينان به جای اينکه از رهبری عذر بخواهند، طلب کار هم هستند و اين مساله ی تعجب آوری است!

 

توجه به وضعيت محرومين و نيازمندان

برخی از کارخانه ها تعطيل شده است و برخی کارگران چندين ماه حقوق نگرفته اند. آيا با دادن آمار و ارقام، مساله سفره مردم حل خواهد شد؟ برخی می گويند ما بودجه ای نداريم تا مايحتاج کارگران را تامين کنيم. سوال می کنيم اگر نداريد چگونه برای دادن حقوق های نجومی پول داريد؟ مادر شهيدی را تلويزيون نشان داد که می گفت در خانه يخچال ندارم. کارگری را نشان می داد که هم از کار بيکار شده و هم يارانه وی را نيز قطع کرده اند.

با اين حال معاون حقوقی رئيس جمهور از صدا و سيما انتقاد کرده که چرا شما چنين برنامه هايی را پخش می کنيد؟ اگر اين برنامه ها در صدا و سيما پخش نشود پس مردم چگونه مطلع شوند؟ نمی گوييم کارهای خوبی در دولت نشده است اما توجه نکردن به اين مسائل نيز نادرست است.

اينها مسائل معيشتی و مادی مردم است. مسائل معنوی و ارزشی که جايگاه بسيار مهم تری دارد. با ترويج اين برنامه ها در مدارس چه بلايی بر سر نسل های آينده و بچه های ما می افتد؟

از خدای متعال می خواهيم که به حق حضرت ولی عصر (عج) اولا نتيجه انتخابات را به گونه ای قرار دهد که مرضی رضای ايشان باشد و ثانيا کاری کند که عالمان و مردم نسبت به اين قضايا حساسيت به خرج دهند زيرا که اگر دير شود بازگشت به قبل خيلی مشکل است .

 

بی نظير بودن مقام معظم رهبری و وجوب تبعيت از ايشان

مقام معظم رهبری در کلامی فرمودند: انسان از برخی ها تعجب می کند. اينان از امام و ارزش ها سخن می گويند اما در فتنه 88 که در آن گفته شد: «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»، سخنی به اعتراض و تقبيح آن نگشودند و اکنون نيز بعد از گذشت چندين سال باز اعلام برائت نمی کنند بلکه از آنان تمجيد نيز می کنند.

بحث ما فارغ از مباحث دينی، مربوط به قانون اساسی است. وقتی مقام معظم رهبری می فرمايد فتنه رخ داده و برخی به اين کشور خيانت کرده اند، چرا برخی ها هنوز از سران فتنه تجليل می کنند؟ وقتی مادر يکی از اين مسئولين گذشته از دنيا رفت، مقام معظم رهبری به مردم يزد پيام داد نه به آن فرد، و يا رئيس جمهوری که در دوره دوم خود بد عمل کرد اما باز عضو شورای مصلح نظام قرار گرفت، اما وقتی آن رئيس جمهوری مهلت اش تمام شد کنار گذاشته شد؟ چرا؟ زيرا چنين فردی اساسا قابل اعتماد نيست.

چرا برخی تبعيت لازم از رهبر معظم انقلاب را ندارند؟ آيا بهتر از ايشان، رهبری در عالم سراغ داريد؟ ما ارادت کامل به مراجع و علما داريم و دست آنان را می بوسيم اما رهبری در اين جايگاه بی نظير است و نه در قم و نه نجف و نه اصفهان و نه ايران و نه هيچ جای دنيا چنين فردی وجود ندارد. او دارای اخلاق، تدبير، هوش، دلسوزی و امتيازات ويژه ای است. اگر نبود مديريت و تدبير ايشان انقلاب ما در بحران هايی مانند فتنه 88 از دست رفته بود. ايشان در آن جريان فرمودند: من يک آبرو دارم و آن آبرويم را برای امام عصر (عج) می دهم. اين سخن و تواضعی که انجام دادند، باعث شد جلوی دشمن گرفته شود. و لذا بايد مطيع کامل اين رهبر بود، هر چند بر خلاف تشخيص رای ما باشد. طبق قانون اساسی ما، رهبر نبايد مطيع ما باشد بلکه ما بايد مطيع او باشيم. وقتی کسی به عنوان متولی امر قرار گرفت بر همه حتی فقها نيز واجب است در مسائلی که مربوط به نظام و سياست و حکومت و مانند آن است از او تبعيت کنند، چه رسد به مسئولين دولتی که در درون اين نظام قرار دارند و اگر خلاف فرمايش ايشان عمل کنند خلاف شرع کرده اند.

تبعيت از قانون يک نظام لازم است. به عنوان نمونه در يک مجموعه کوچک مانند موسسه آموزشی به دوستان گفته ام اگر استادی بخواهد در اين مجموعه سليقه ای عمل کند و درس هايی را حذف يا اضافه کند، مرتکب خلاف شرع شده است و حق التدريسی که دريافت می کند لااقل مشتبه است. اين استاد بايد طبق آن چارچوب عمل کند و اگر قبول ندارد بايد اعلام کند. قانونی که در اين مجموعه گذاشته شده است تا وقتی قانون است بايد رعايت شود. اين يک نمونه کوچک بود روشن است که اين مساله در مورد يک کشور و مملکت، اهميت فوق العاده تری دارد.

درست عمل کردن در هر کاری لازم است اما اين مساله در مورد مسئولينی که روحانی هستند از اهميت بيشتری برخوردار است زيرا اگر آنان در مسئوليت خود نادرست عمل کنند، عمل نادرست آنان به دين سرايت می کند.

 

اسراف در انتخابات شوراها

الان در انتخابات شوراها چه مقدار کاغذ تبليغاتی پخش می شود در حالی که اگر کسی تنها بر اساس عکس بخواهد به يک نامزدها رای دهد چقدر نادان است. آيا کسی به عکس هم رای می دهد؟! اگر اين تبليغات و اين حجم اسراف را در کل ايران در نظر بگيريم، معلوم می شود چه خسارتی به کشور در مساله کاغذ می خورد. اگر اينها به محرومين داده می شد چقدر از مشکلات آنها حل می شد. برای رفع اين مشکل بايد قانونی نوشته شود تا جلوی اين دست مسائل گرفته شود.

اين مساله حادتر می شود در مورد عکس هايی که مربوط به طلاب است. عکس اين روحانيون توسط بچه ها پاره شده و در جوی آب می افتد و نيز مردم و بچه ها روی آن ها پا می گذارند. يک زمانی وقتی لباس روحانيت را می ديدند می گفتند لباس پيامبر است و قداست برای آن قائل بودند. اما وقتی ما عکس گرفته و بر ديوار بزنيم و بچه مدرسه ای اين عکس را پاره کند، آيا قداست زدايی نمی شود؟ خصوصا اينکه برخی عکس امام و رهبری را نيز چسبانده و آرم جمهوری اسلامی نيز در آن قرار داده اند. اينها باعث شکسته شدن قداست ها می شود. مگر اين قداست ها چگونه شکسته می شود؟

 

اهانت به ارزش ها و مقدسات در دوره اصلاحات

مرحوم آيت الله مشکينی که از نظر اخلاقی انسان ويژه ای بودند می فرمود: اهانت هايی که در دوره اصلاحات به دين و مذهب شد در دوران شاه نشده بود. برادر همان رئيس جمهور که رئيس حزب مشارکت بود صريحا گفت: ما به قدری آزادی داده ايم که می توان امام زمان (عج) را نيز استيضاح کرد. آنان بعد که ديدند تعبير بدی کردند گفتند مراد ما معنای لغوی استيضاح يعنی طلب سوال بود. اما بايد گفت بنده خدا، اگر مراد شما معنای لغوی باشد که چيز تازه ای نيست، ملائکه نيز از خدای متعال طلب سوال کردند. پس معلوم می شود شما هدف ديگری را دنبال می کرديد.

در هنگامی که رسول خدا (ص) در بستر بودند، فرمودند: قلم و دواتی بياوريد تا مطلبی را برای شما بنويسم تا بعد از من اختلاف نکنيد. برخی گفتند پيامبر در حال طب است و [نعوذ بالله] هزيان می گويد و کتاب خدا برای ما کافی است. کسانی که در آن جا جمع بودند برخی سخن او را تاييد کردند و برخی مخالفت کردند و گفتند سخن پيامبر را عمل کنيم. آن حضرت که اين صحنه را ديدند فرمودند ديگر قلم و دوات نياوريد و از پيش من برويد. گفتند چرا؟ فرمود من می خواستم با اين کار جلوی اختلاف شما را بگيرم اما شما اکنون دست به اختلاف زديد.

اهل دقت و بصيرت می گويند اين مساله مانند اين سخن عاميانه است که می گويند: «بايد گربه را دم حجله کشت». اين افراد با اين توطئه می خواستند بگويند ما در مقابل پيامبر ايستاديم ديگر علی ابن ابيطالب (ع) يا فاطمه زهرا (س) که جای خود دارد. در اينجا نيز کسی که می گويد امام زمان (عج) را استيضاح می کنيم می خواهد به مقام معظم رهبری بگويد که شما ديگر فکر کار خود را بکنيد. اين همان تکرار تاريخ است و منطق سقيفه است که اينگونه پياده می شود .

الان يکی از مسئولين کشور وقتی سخن می گويد بعد از گفتن صلوات عبارت «علی صحبه» را بدون قيد می آورد. حال آيا بر يک شيعه جايز است چنين چيزی بگويد؟ خير، زيرا کلمه «صحب» بدون قيد شامل معاويه و عمر و عاص و ديگران از اين دست نيز می شود. آيا می توان آنان را الگوی خود قرار دهيم؟ بله اگر گفته می شد «صحبه المنتجبين» کما اينکه امام سجاد (ع) در دعای روز سه شنبه فرمودند، صحيح است زيرا شامل افرادی همچون سلمان و عمار می شود. کسی که اين عبارت را بدون قيد بکار می برد يا شيعه نيست و يا تدليس می کند .

بنده با اهل سنت معاشرت داشته و آنان به خانه ما نيز رفت و آمده داشتند و بنده تعصب کور نسبت به آنان نداشته و ندارم. با آنان استدلال و صحبت کرده اند. ما به عالمان اهل سنت در بلوچستان احترام می گذاريم اما در عين توهين و تحقير نکردن سر سوزنی از مبانی اعتقادی خود کوتاه نمی آييم.

خدايا به حق محمد و آل محمد و به قلب مجروح حضرت بقيه الله الاعظم (عج)، در اين انتخابات ‌دل ها را متوجه به سمتی نما که انشاء الله آرامش خاطری برای آن حضرت و رهبر عزيزمان و ملت مومن و فداکارمان داشته باشد و عاقبت امر ما ختم به خير بگردان.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo