< فهرست دروس

درس امامت - کتاب المراجعات - استاد ربانی

96/09/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مراجعه 17 کتاب «المراجعات»

سخن در این باره بود که مرحوم شرف الدین، نام صد نفر از رجال شیعه را نام می بردند که از سوی اهل سنت در کتب صحاح مورد استناد قرار گرفته است. ابومریم اعظمی در نقد مرحوم علامه در این باره اشکالاتی را بیان کرده است که عمده آنها در جلسات گذشته بیان و نادرستی آنها روشن شد. در ادامه به بررسی چند اشکال باقی مانده در این باره می پردازید.

 

الحجج الدامغات

قال الأعظمی: «ان ما ادعاه هذا الموسوی دلیل علی إنصاف اهل السنة و انه لم تحملهم مخالفتهم فی المذهب علی عدم الأخذ بروایة الصادقین منهم ، فی الوقت الذی یخلو المذهب الشیعی من کل انصاف لأهل السنة حتی إنهم لیسمونهم «أبناء العامة» و حتی أنّ مقیاس التوفیق و التعدیل عند ائمتهم هو القدح فی ابی بکر و عمر و التبرّؤ منها، ثم نقل روایة عن الامام الهادی (ع) عن تنقیح المقال للمامقانی (1 / 207) نقله عن ابن ادریس الحلی فی آخر السرائر تدل علی ان من قدم ابی بکر و عمر علی امیرالمؤمنین(ع) و هو ناصبی.

ثم قال: و من الأئمة الاخری علی انصاف أهل السنه لهم، انک تجد فی کتب اهل السنة عموما مدحا لرؤوسهم و أئمتهم من أهل البیت و احتجاجهم، و تجد غیر ذلک مما یخصّهم بإسناد صحیح أو غیر صحیح ، لکن لا تجد نظیر ذلک اطلاقا فی ایّ من کتبهم حتی و لا بإسناد موضوع، فأین الإنصاف یا هذا؟.»[1]

 

الحجج البالغات

یلاحظ علیه بأمور:

1. إن تسمیة آهل السنة فی مصادر الشیعة بأبناء العامة،‌ لایراد بها انهم لیسوا من اهل العلم و الرأی أو غیر موثقین فی القول، کما قد یطلق علی العوام من الناس ممّن لایعتمد علیه فی باب الصدق و الدیانة، بل هذا اصطلاح یمیّز به بین المعتقدین بامامة علی (ع) بنص من الرسول (ص) و من غیر فصل و بین غیرهم من المسلمین.

2. لیس کل ما ذکره أو اعتقد به بعض من علماء الشیعة، أو مختار عمومهم و المرضی عند جمیعهم، کما ان الامر کذلک عند أهل السنة و عند جمیع العقلاء بما لهم من الادیان و المذاهب .

3. لایکون کل روایة مرسل أو مسند فی کتب الشیعة،‌ حجة عندهم، بل لابد من ملاحظة حال رواتها ، من حیث الوثاقة و الدیانة، سواء کانوا شیعیا أو غیر شیعی.

4. لیس کل من لایقدم ابابکر و عمر علی علی (ع) فی الخلافة أو الفضیلة بناصبیّ، بل الناصبی هو من یبغض علیا (ع) أو شیعته، قال الفیروزآبادی: «النواصب و الناصبیّة و أهل النصب: المتدینون ببغضة‌ علی (رضی الله عنه)، لأنهم نصبول له، أی عادوه».[2]

و قال ابن منظور: «ناصبة الشرّ و الحرب و العداوة مناصبة: أظهره له و نصبه ... و النواصب: قوم یتدینون ببغضه علی (علیه السلام)».[3]

و فی مجمع البحرین: « والنَّصْبُ أيضا : المعاداة ، يقال نَصَبْتُ لفلان نَصْباً : إذا عاديته ، ومنه « النَّاصِبُ » وهو الذي يتظاهر بعداوة أهل البيت أو لمواليهم لأجل متابعتهم لهم ثم ذکر کلام صاحب القاموس».[4]

5. إنّ مدح ائمة اهل البیت (علیهم السلام) و تکریمهم و الاحتجاج به اقوالهم و الاقتداء بهم فی أعمالهم هو مقتضی النصوص الصحیحة و المعتبرة عند الفریقین، کحدیث الثقلین، و حدیث السفینه، و حدیث الأمان، و حدیث باب الحطّة و غیرها، فلیس ادّلة ذلک مما یختص بالشیعة، حتی یکون ما ذکره الناقه من مقوله الانصاف من أهل السنة فی حق أئمة الشیعة، فکما لایکون مدح سنّی و تکریمه لأبی و عمر - مثلا- و ذکر ما لهما من الفضائل عنده، انصافا فی حقهما، بل عمل بما هو مقتضی الأدلة المعتبرة الشرعیة عنده، کذلک مدحه و تکریمه لأئمة اهل البیت (علیهم السلام) لما أشرنا الیه من الادلة المعتبرة علی ذلک.

اما قوله: «لکن لا تجد نظیر ذلک اطلاقا فی أیّ من کتبهم حتی و لا بإسناد موضوع»، فهو امّا من جهله بکتب الشیعة أو تجاهره قصدا لتعمیة الحقیقة، فهذا هو العلامة المجلسی ینقل فی بحاره نماذج من کلمات امیرالمؤمنین (ع) فی مدح أبی بکر و عمر، حیث قال: «فاستخلف‌ الناس‌ أبابكر ثم استخلف أبوبكر عمر فأحسنا السيرة و عدلا في الأمة ... ».[5] و قال ایضا: «فتولی ابوبکر تلک الامور و سدّد و یسّر و قارب و اقتصد ... و تولی عمر الأمر فکان مرضی السیرة میمون النقیبة».[6]

ثم ان هذا القول من امیرالمؤمنین (ع) فی مدح الشیخین لاینافی ما روی عنه (ع) من ذکر مساویهم فی غصب حقّه فی الامامة و بعض ما صدر عنهما خلافا للکتاب و السنة مثل قصّة فدک و تحریم المتعة و غیر ذلک، فانّ هذا هو مقتضی عدله و انصافه فی أقواله و أفعاله.

 

هوشیاری در بحث وحدت شیعه و اهل سنت

محبت امیرالمومنین (ع) از ضروریات اسلام و اجماع فریقین است، و جز عده قلیلی که همین سلفی ها باشند کسی منکر آن نیست، حتی ابن تیمیه نیز گفته است: بحث محبت از واجبات است و ما منکر آن نیستیم.

نکته ای که در اینجا قابل توجه است این است که اگر کسی ملتزم به مطلبی نباشد، هر چند لازمه کلام و آراء او چنین باشد نباید آن مطلب را به او نسبت دارد، مثلا لازمه کلام اشاعره که قائل به قدمای ثمانیه هستند شرک است، اما هیچ اشعری نمی گوید من مشرک هستم. در اینجا کسی حق ندارد چنین افرادی را مشرک بداند. در این مباحث باید منصف بود و آنچه برای خود نمی پسندیم برای دیگران هم نپسندیم «هر چیز را که بر خود نمی پسندی با کس مکن ای برادر من».

نباید همه اهل سنت را به یک چوب راند. بنده با اهل سنت معاشرت داشته ام و حتی اینان به منزل ما آمده اند. برخی از اینان وقتی اسم حضرت فاطمه زهرا (س)‌ برده می شد اشک در چشمشان حلقه می زد. در یکی از سفرهایی که به عربستان داشتم و در آن با جمعی از برادران اهل سنت همراه بودیم و در جلسات تقریب شرکت می کردیم، یک وقت در حال حرکت به منی یکی از این دوستان ما دعای عرفه را می خواند و گریه می کرد و با عصبانیت می گفت: این احمق ها (وهابی ها) اصلا نفهمیده اند که حسین (ع) کیست که این گونه نسبت به او برخورد می کنند. ما باید واقع بینانه به قضیه نگاه کنیم، البته از عقاید خود ذره ای کوتاه نمی آییم و آنها را قربانی نمی کنیم اما احترام دیگران را داشته و منصفانه برخورد می کنیم .

متاسفانه برخی از ما خیال می کنیم آنچه ما دوست می داریم اهل بیت (ع) نیز دوست می دارند در حالی که این فکر غلط است و باید دید آنان چه دوست می دارند و ما همان را دوست بداریم. امیرالمومنین (ع) خود فرمود: «فَصَبَرْتُ وَ فِي الْعَيْنِ قَذًى وَ فِي الْحَلْقِ شَجًا»[7] . اگر غیر از این باشد شیعه لندنی می شود که جنگ درست کرده و برای داعش و امثال آنان انگیزه مضاعف در جنابت هایشان ایجاد می کند.

اینگونه نیست که مقام معظم رهبری که بحث وحدت را مطرح می کنند ولایتشان کمتر از بعضی از افراد باشد. برخی شاید به اشتباه خیال می کنند کسانی که به جای هفته وحدت،‌ هفته برائت راه انداخته اند اهل ولایت هستند و دل حضرت زهرا (س)‌را شاد می کنند، اما مقام معظم رهبری که سخن از هفته وحدت می زند و علمای اسلامی را از بلاد مختلف دور هم جمع می کند، ولایتشان کمتر است! گاه ائمه اطهار (ع) برخی از اصحاب خویش را توبیخ می کردند که چرا برخی اسرار را فاش می کنند و چرا تقیه نمی کنند؟ اهل بیت (ع) در مقابل هجمه های فراوانی که علیه شیعه بوده است اینگونه زندگی کردند تا توانستند شیعه را حفظ کنند. نباید از این نکته غفلت کرد که اکنون تمام دعواهای دنیا در انتها به جمهوری اسلامی ایران باز می گردد زیرا ابرقدرتها می دانند که خط فکری در اینجا پیدا شده که تا باشد آنان نمی توانند زندگی راحت و خواب آرامی داشته باشند. الحمدلله توطئه داعش در شام و عراق به لطف الهی و خون مقدس مظلومین و داریت های رهبری و از خودگذشتگی سردار سلمیانی و امثال آن خنثی شد. این دست ولایت است پشت پرده کار می کند و مکرهایی که هر روز دشمنان طراحی می کنند خنثی می کند.


[1] الحجج الدامغات، ج1، ص245-246.
[2] معجم القاموس المحیط، ص1287.
[6] المصدر، ج33، ص568-569.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo