< فهرست دروس

درس امامت - کتاب المراجعات - استاد ربانی

97/09/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نکاتي در تکميل حديث سد الابواب

بررسي و تحقيق

در منابع اهل سنت درباره مساله «سد الابواب» دو دسته روايات وجود دارد: يک دسته مربوط است به دستور پيامبر اکرم (ص) به بسته شدن درهاي خانه هايي از اصحاب که درهايشان به مسجد باز مي شد و مستثني شدن در خانه علي (ع) از اين دستور، و دسته دوم مربوط است به دستور پيامبر (ص) به بسته شدن پنجره هايي که در خانه هاي برخي از اصحاب به سوي مسجد وجود داشت و استثنا شدن پنجره ابوبکر از اين دستور.[1]

روايات مربوط به استثنا شدن علي (ع) در مورد سد الابواب دو گونه اند: گونه اول مربوط به بسته نشدن در خانه آن حضرت به سوي مسجد مي باشد، و دسته دوم مربوط به جواز وارد شدن ايشان در حال جنابت به مسجد و عبور از مسجد يا توقف در آن است. امام (ع) در اين دو مورد همانند پيامبر اکرم (ص) بودند. همان گونه که قرطبي گفته است پيامبر اکرم (ص) احکام ويژه اي داشت که حکم مربوط به گشوده بودن درِ خانه به سوي مسجد، و جواز ورود به مسجد در حال جنابت، از آن جمله است. و آن حضرت (به دستور خداوند) علي (ع) را در اين دو حکم ويژه شريک خود ساخت.[2]

اختصاص حکم مزبور به پيامبر اکرم (ص) و علي (ع) از باب تخصّص بوده است نه از باب تخصيص، يعني خباثت و پليدي جسماني و روحاني که در جنابت براي انسان حاصل مي شود، براي آنان حاصل نمي شده و در نتيجه ورود آنان با حالت جنابت با قداست و طهارت مسجد که جايگاه ويژه عبادت است منافات نداشته است، چنان که امام علي (ع) در احتجاج با اصحاب شورا به اين مطلب اشاره کرده و دستور ويژه پيامبر (ص) درباره گشوده بودن درِ خانه او به سوي مسجد و ورود به مسجد در حالت جنابت را بر نزول آيه تطهير در شأن او و ديگر اصحاب کساء متفرع ساخته است.[3]

اين مساله عقلا ممکن است که جنابت که سبب طبيعي و غريزي دارد و بر افراد معمولي تاثير سلبي و روحي دارد و شايد حکمت غسل جنابت يا يکي از حکمت هاي آن اين است که آن اثر سلبي روحي با عمل عبادي غسل برطرف شود، اما در کساني که از درجه بالا و والايي از تکامل روحي برخوردارند، چنين اثر سلبي نداشته باشد، و به طهارت روحي و معنوي آنان صدمه اي وارد نسازد. اين بدان معنا است که جنابت در چنين افرادي تنها در ساحت مادي و جسماني آنان تاثير مي گذارد، ولي در روح آنان تاثير نمي گذارد. با يک مثال ساده مي توان اين مطلب را اين گونه تبيين کرد که اگر يک وزنه يک کيلوگرمي را در ظرف آبي کوچک پرتاب کنيم، همه آب آن ظرف را متلاطم مي کند و تحت تاثير قرار مي دهد، اما اگر آن را در يک درياچه پرتاب کنيم، فقط در دايره محدودي آن را تحت تاثير قرار مي دهد و آب هاي خارج از آن دايره محدود را متلاطم نخواهد ساخت. مثال دقيق تر آن اين است که حوادث سهمگين تلخ يا رخدادهاي مسرت بخش بر جان و روح افراد عادي تاثير مي گذار و از حالت عادي خارج مي سازد، ولي جان و روح انسان هاي بزرگ را متاثر نمي سازد.

بنابراين، تاثير سلبي نگذاشتن جنابت بر روح پيامبر اکرم (ص) و علي (ع)، معقول و قابل فهم است، و فلسفه يا حکمت غسل جنابت براي آنان غيري است، نه نفسي؛ يعني آنان به لحاظ اين که رهبري ديگران را بر عهده داشتند و اسوه و الگوي آنان بودند، در اين حکم با آنان اشتراک داشتند و تفکيک مصلحت نفسي از مصلحت غيري نيز معقول و قابل فهم است.

نکته ديگر اين که مقصود از عبارت «يجنب في المسجد» در روايات، ورود در مسجد و توقف در آن در حال جنابت است، يعني جنابت براي پيامبر اکرم (ص) و علي (ع) در خانه هاي آنان واقع مي شده، ولي چون درِ خانه هاي آنان به سوي مسجد باز بوده و مجاز بودند که با همان حالت وارد مسجد شوند،‌ عبارت مزبور به کار رفته است.[4]

درباره پنجره هايي که در خانه هاي برخي از اصحاب به سوي مسجد باز بوده، و دستور پيامبر اکرم (ص) به بسته شدن آن‌ها و استثنا شدن پنجره خانه ابوبکر از اين حکم دو احتمال وجود دارد: يکي اين که اين پنجره ها از اول (قبل از صدور دستور بسته شدن درهاي خانه ها به سوي مسجد) وجود داشته، و ديگر اين که بعد از دستور مزبور، گشوده شده است. در هر دو صورت، اين پنجره ها يا بزرگ بوده و امکان عبور از آن ها وجود داشته و افراد براي ورود به مسجد و بازگشت از مسجد به خانه ها از آن ها استفاده مي کرده اند،‌ يا کوچک بوده و فقط مشاهده داخل مسجد از آن ها ممکن بوده است.[5]

در فرض سوم وجهي که عده اي از عالمان اهل سنت (بزار، ابن حجر عسقلاني و...) در توجيه آن گفته اند که اين دستور در روزهاي پاياني عمر رسول خدا (ص) هنگامي که در بستر بيماري بود صادر شده و به خلافت ابوبکر اشاره دارد تا او بتواند براي اقامه نماز جماعت و امور ديگر از آن دريچه وارد مسجد شود،[6] درست نيست.

در فرض اول نيز اين پرسش مطرح مي شود که اگر اين دريچه از اول وجود داشته است، حکم مربوط به بستن درهاي خانه‌ها به سوي مسجد، شامل آن ها هم شده است، زيرا کوچکي و بزرگي در و نيز ورود به مسجد از درِ بزرگ يا معمولي، با ورود به آن از درِ کوچک يا پنجره بزرگ، تفاوتي ندارد، زيرا ملاک آن عدم ورود افراد با حالت جنابت در مسجد بوده است. از آن سو اگر ايجاد اين دريچه پس از دستور پيامبر (ص) به بستن درهاي خانه ها به سوي مسجد، ايجاد شده است، تخلف روشن از دستور رسول خدا (ص) خواهد بود که اولا: چنين مخالفتي در مساله اي عبادي از جمعي از اصحاب پيامبر (ص) بعيد است،‌ و ثانيا: سکوت پيامبر اکرم (ص) در مورد مخالفت آنان هيچ گونه توجيهي ندارد، چنان که در مورد بسته شدن درهايي که به سوي مسجد باز بود، پيامبر اکرم (ص) ‌درخواست حمزه و عباس در باز بودن در خانه شان به مسجد را نپذيرفت.

بنابراين، به نظر مي رسد که روايات مربوط به دستور رسول خدا (ص) به بسته شدن دريچه هاي خانه هاي به سوي مسجد، و مستثني شدن دريچه خانه ابوبکر از آن ها- همان گونه که ابن ابي الحديد گفته است[7] – با سندهايي که نزد اکثريت اهل سنت معتبر است، جعل شده و بدين صورت در معتبرترين کتاب هاي حديثي آنان راه يافته است.[8]

 


[1] روایات دسته دوم در صحیح بخاری و صحیح مسلم و دیگر منابع روایی و تفسیری اهل سنت نقل شده است. ر.ک: صحیح البخاری، ‌ ج1، 178، ‌ ابواب المساجد، باب الخوخة و الممر فی المسجد، ‌ ح455 ؛ ج3، ص1417، کتاب فضائل الصحابه، باب هجرة‌ النبی (ص) و اصحابه الی المدینة، ‌ ح3691 ؛ صحیح مسلم، ‌ ج5، ص7- 8، کتاب فضائل الصحابة، ‌ باب فضائل ابی بکر، ح2382.
[2] الجامع لاحکام القرآن، ج5، ص200. و یجوز ان یکون ذلک تخصیصا لهما، و قد کان النبی (ص) خصّ باشیاء فیکون هذا مما خصّ به، ثم خصّ النبی (ص) علیّا (ع) فرخص له فی ما لم یرخص فیه لغیره.
[3] «أفیکم أحد یطهّره کتاب الله غیری حتی سدّ النبی (ص) ابواب المهاجرین و فتح بابی الیه حتی قام الیه عمّاه حمزه و العباس فقالا: یا رسول الله (ص)‌ سددت أبوابنا و فتحت باب علیّ؟ فقال النبی (ص): ما أنا فتحب بابه و لاسددت أبوابکم، بل الله فتح بابه و سدّ ابوابکم؟ قالوا: لا». «أفیکم أحد سکن المسجد یمرّ فیه جنبا غیری؟ قالوا: لا». الخوارزمی، مناقب، ص314- 315، روایت 314.
[4] البیتان لم یکونا فی المسجد، و لکن کانا متصلین بالمسجد و ابوابهما کانت فی المسجد فجعلهما رسول الله (ص) من المسجد. فقال: ما ینبغی لمسلم و لایصلح أن یجنب فی المسجد الا أنا و علیّ. فلم یکونا یجنبان فی المسجد و انما کانا یجنبان فی بیوتها و بیوتها فی المسجد، اذ کان ابوابهما فیه فکانا یستطرقانه فی حال الجنابة اذا خرجا من بیوتهما. الجامع لاحکام القرآن، ج5، ص200. ترمذی نیز پس از نقل حدیث یاد شده از علی بن منذر نقل کرده که وی معنای آن را از ضرار بن صرد پرسیده و او گفته است: طریق قرار دادن مسجد در حال جنابت مقصود است. سنن ترمذی، ج4، ص479، ح7332.
[5] ابن اثیر پس از نقل روایت: «لاینبغی فی المسجد خوخة الا خوخة ابی بکر» درباره خوخه گفته است: «باب صغیر کالنافذة الکبیرة و تکون بین بیتین ینصب علیها باب»: دری کوچک، مانند دریچه ای بزرگ در میان دو خانه است که بر آن (نافذه= دریچه) دری نصب شده است. النهایة فی غریب الحدیث و الاثره، ج2، ص86. در تفسیر المنار، خوخه به دریچه و درِ کوچک به صورت مطلق یا دریچه درِ کوچکی که میان دری بزرگ قرار دارد، تفسیر شده است. تفسیر المنار، ج5، ص117.
[6] البدایة و النهایة، ج7، ص240 ؛ الصواعق المحرقة، ص32.
[7] البکریة وضعت احادیث لصاحبها نحو «لو کنت متخذا خلیلا» فانهم وضعوه فی مقابلة حدیث الاخاء و نحو «سد الابواب» فانه کان لعلی (ع) فقلبته البکریة الی ابی بکر، و نحو «أیتونی بدواة و بیاض اکتب فیه لأبی بکر کتابا لایختلف علیه اثنان، ثم قال: یأبی الله تعالی و المسلمون الا ابابکر»، فانهم وضعوه فی مقابلة الحدیث المروی عنه فی مرضه «ایتونی بدواة و بیاض اکتب لکم ما لاتضلون بعده ابدا، فاختلفوا عنده و قال قوم منهم لقد غلبه الوجع، حسبنا کتاب الله»، و نحو حدیث «انا راض عنک فهل أنت راض» و نحو ذلک. شرح نهج البلاغة، ج11، ص40، شرح خطبه 203.
[8] درباره بررسی سند و نقد سند روایات مربوط به مستثنی شدن در یا پنجره (باب یا خوخه ) ابوبکر ر.ک: الشیخ حسن المظفر، ‌ دلائل الصدق، ‌ج2، ص406 ؛ السید علی الحسینی المیلانی، الرسائل العشر، ‌ص390- 435.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo