< فهرست دروس

درس امامت - کتاب المراجعات - استاد ربانی

97/10/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مراجعه 36 المراجعات و بررسي روايات ولايت

 

اشکال چهارم

گفته شد علامه شرف الدين در پاورقي «المراجعات» و ذيل روايات ولايت، مطلبي را بيان کرد که مورد اشکال ابومريم اعظمي ناقد «المراجعات» قرار گرفته است. علامه فرمود: «و كان حامل لوائه في كل زحف بخلاف غيره‌». ابومريم موارد نقضي بيان کرده که در غزوات و جنگ ها ديگران نيز بوده اند که پرچم را به دست داشته اند، و با تعبيري که بر خلاف ادب و اخلاق است از مرحوم شرف الدين ياد کرده است.

پاسخ

در مورد کلام علامه شرف الدين دو احتمال وجود دارد که نشان از مخدوش بودن استدلال ابومريم اعظمي دارد:

1. اولين احتمال اين است که کلام ايشان در اينجا عطف به ما سبق بوده و نقش تفسيري براي عبارت قبل داشته باشد. علامه در عبارت قبل فرمودند پيامبر اکرم (ص) کسي را بر علي (ع) امارت ندادند و هر جا ايشان بودند، فرماندهي و امارت به دست اميرالمومنين (ع) بود. ايشان سپس با واو عطف بيان مي کند که در همه آن جنگ ها علي (ع) پرچم دار بوده است، يعني آن جنگ هايي که حضرت علي (ع) در آنها حضور داشتند، پرچم به دست ايشان بود. اين احتمال امري عرفي و عقلايي است کما اينکه مثلا در يک کاروان ورزشي يا علمي، پرچم به دست افرادي داده مي شود که ويژگي خاصي دارند. وقتي گزارش اين جريان بيان شود گفته مي شود فلاني فرد موفقي بوده است و در همه کاروان ها او پرچم دار بوده است. مراد اين است که در برنامه اي که وي حضور داشته، پرچم به دست او داده مي شده است. اکنون مي گوييم چگونه با وجود اين احتمال معقولي که از کلام علامه مي رود، ابومريم به ايشان تهمت کذب زده است!

2. احتمال ديگر اين که معمولا در جنگ ها رسم بر اين بوده که پرچم هاي مختلفي افراشته مي شده و پرچم علم و مرکزي به دست قوي تري فرد سپاه داده مي شده است، زيرا تا وقتي آن پرچم اصلي بر افراشته باشد، به معناي حيات و برقراري آن سپاه بوده است. لذا اينکه بيان شده اميرالمومنين (ع) در جنگ ها همواره پرچم دار سپاه بوده است به اين معنا است که پرچم مرکزي به دست اميرالمومنين (ع) بوده است و اگر از ديگراني نيز به عنوان پرچم دار ياد شده يا مراد پرچم هاي ديگر سپاه بوده است و يا پرچم به صورت موقت در اختيار آنان قرار گرفته است. بنابراين اين موارد، نقضي بر کلام علامه وارد نمي کند.

نکته ديگر اينکه در روايات آمده است که يکي از مختصات علي بن ابيطالب (ع)، اين بوده که حامل لواء پيامبر اکرم (ص) در دنيا و آخرت بوده است. برخي از اين روايات از اين قرار است:

الف) شيخ صدوق اين روايت را آورده اند که پيامبر اکرم (ص) به اميرالمومنين (ع) فرمود: «يَا عَلِيُّ أَنْتَ أَخِي وَ وَزِيرِي وَ صَاحِبُ لِوَائِي فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَنْتَ صَاحِبُ حَوْضِي مَنْ أَحَبَّكَ أَحَبَّنِي وَ مَنْ أَبْغَضَكَ أَبْغَضَنِي».[1]

ب) در علل الشرايع اين روايت از اميرالمومنين (ع)‌ نقل شده است: «قال لي رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلم أنت أول من يدخل الجنة، فقلت: يا رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلم أدخلها قبلك! قال: نعم لأنك صاحب لوائي في الآخرة كما أنك صاحب لوائي في الدنيا و صاحب اللواء هو المتقدم، ثم قال: يا علي كأني بك، و قد دخلت الجنة و بيدك لوائي و هو لواء الحمد تحته آدم فمن دونه»[2] .

ج) ابن شهر آشوب در کتاب مناقب آل ابي طالب (ع) از کتاب «اعتقاد اهل السنه» از جابر بن سمره اين روايت را نقل کرده که جابر از پيامبر خدا (ص) سوال کرد: در روز قيامت حامل لواء شما کيست؟ حضرت فرمود: همان که در دنيا حامل لواء من است .

 

اشکال پنجم

مرحوم علامه اين روايت را نقل کرده که پيامبر اکرم (ص) به اميرالمومنين (ع) فرمود: «إن عليا منّي، و أنا منه، خلق من طينتي، و أنا خلقت من طينة إبراهيم، و أنا أفضل من إبراهيم‌»[3] و در توضيح اينکه چرا آن حضرت قيد «و انا افضل من ابراهيم» را بيان کرده مي فرمايد اين سخن براي دفع اين توهم آمده که کسي نگويد چون پيامبر (ص) از طينت ابراهيم (ع) است پس ابراهيم (ع) افضل از پيامبر (ص)‌ است. ابومريم بر اين حديث و سخن علامه اشکال کرده و گفته است: اين مطلب مسلم است که پيامبر (ص) افضل از حضرت ابراهيم (ع) بوده است و جاي اين توهم بوده است که نکند علي (ع) افضل بر پيامبر (ص) بوده باشد. بنابراين اين حديث از جهت محتوا داراي مشکل است. وي سپس بحثي را باز کرده که اساسا علامه در اينجا تقيه کرده است و الا عقيده وي و روافض اين است که علي (ع) افضل بر پيامبر (ص) است. دليل بر اين مطلب روايات شيعه است از جمله اين چند روايت:

1. مفضل بن عمر نقل مي کند اميرالمومنين (ع) فرمود: « إِنِّي أُعْطِيتُ خِصَالًا مَا سَبَقَنِي إِلَيْهَا أَحَدٌ عَلِمْتُ الْمَنَايَا وَ الْبَلَايَا وَ الْأَنْسَابَ وَ فَصْلَ الْخِطَاب‌»[4] . اين روايت مي گويد علي (ع) چيزهايي مي داند که هيچ کس حتي پيامبر (ص) آنها را نمي دانسته است.

2. از امام باقر (ع) روايت شده که پيامبر (ص) به اميرالمومنين (ع) فرمود شما چيزهايي داري که من ندارم: همسري داري همانند فاطمه که من ندارم. دو پسر مانند حسن و حسين داري و من ندارم. مادر همسري داري مانند خديجه که من ندارم. دوستي داري همانند من که به تو مهر مي ورزد اما من ندارم. من برادري مانند برادر تو جعفر طيار ندارم . مادري همانند فاطمه هاشميه که مادر توست ندارم.[5]

3. از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: « وَ إِنَّ مِنَّا لَمَنْ يَأْتِيهِ صُورَةٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيل‌»[6] . [7]

پاسخ

در مورد روايت اول مي گوييم اگر وي همان منبعي که اين روايت نقل شده را مورد ملاحظه قرار مي داد مي ديد که در همان جا اميرالمومنين (ع) تصريح مي نمايند که جز پيامبر اکرم (ص) کسي بر من سبقت نداشته است. «وَ اللَّهِ لَقَدْ أَعْطَانِيَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى تِسْعَةَ أَشْيَاءَ لَمْ يُعْطِهَا أَحَداً قَبْلِي مَا خَلَا النَّبِيَّ ص‌»[8] . اين مطلب نشان مي دهد که قيدي که در اين روايت بيان شده مربوط به روايت ديگر نيز مي باشد.

ثانيا برتري پيامبر اکرم (ص) بر همه مخلوقات در روايات متعدد شيعه بيان شده است. مثلا در روايات خلقت نوري آن حضرت آمده است که خداي متعال ابتدا نور پيامبر (ص) را خلق کرد و سپس علي بن ابي طالب (ع) را از نور آن حضرت خلق نمود . اين مطلب نشان مي دهد که نور پيامبر يک درجه بالاتر از همه قرار دارد[9] . در روايات ديگري آمده است اولين کسي که از فرزندان آدم «بلي» گفت پيامبر اکرم (ص) بودند و به همين خاطر ايشان نزديک ترين مخلوق به خداوند مي باشد. و يا در روايات متعدد ديگري آمده است که اميرالمومنين (ع) وقتي خود را معرفي مي فرمايد محور را پيامبر (ص) قرار مي دهد. در روايت ديگري آمده است که علي (ع) فرمود: « إِنَّمَا أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِيدِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله‌»[10]

ادامه پاسخ به اين سوال انشاء الله در جلسه آينده دنبال مي شود .


[1] عیون اخبار الرضا (ع)، شیخ صدوق، ج1، ص294 ؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج8، ص19.
[2] بحار الانوار، علامه مجلسی، ج8، ص6 ؛ علل الشرایع، ص39.
[3] المراجعات، علامه شرف الدین، ص303.
[4] بصائر الدرجات، ج3، ص198.
[5] بحارالانوار، ج39، ص89.
[6] بحارالانوار، علامه مجلسی، ج25، ص48.
[7] الحجج الدامغات، ج1، ص414- 416.
[8] بصائر الدرجات، ص54.
[9] بحارالانوار، علامه مجلسی، ج15، ص9 و 20 و 22.
[10] کافی، شیخ کلینی، ج1، ص90.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo