< فهرست دروس

درس تفسیر استاد علم ربانی بیرجندی

تفسیر آیات الاحکام

89/10/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 بحث در آیات سوره‌ی طلاق بود که به آیه‌ی 5 رسیدیم .

ذَلِكَ أَمْرُ اللَّه‌انزَلَهُ إِلَيْكُمْ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئَاتِهِ وَيُعْظِمْ لَهُ أَجْرًا

( الطلاق : 5 )

أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ وَلَا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ وَإِنْ كُنَّ أُولَاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّى يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآَتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَأْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوفٍ وَإِنْ تَعَاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرَى

(الطلاق6 )

 خداوند متعال وقتی که احکامی‌دررابطه با جدایی زن از مرد فرمود در این آیه یک تذکر می‌دهد که ذَلِكَ أَمْرُ اللَّه‌انزَلَهُ إِلَيْكُمْ

که این دستور الهی ،امر خداست که به شما نازل گردانده است . این امری بسیار پردامنه است که‌انسان در رابطه با طلاق خود بخود مورد نزاع وارد می‌شود و خداوند با این آیه متذکر می‌شود که امر طلاق مربوط به خداست و لذا از امور دیگر و خود رایی برحذر باشید. چون در امور خارجی وقتی نگاه می‌کنیم با تهمت به طلاق ختم می‌شود در حالیکه در هنگام طلاق باید محترمانه و بدون تهمت طلاق بگیرند که دستور خدا این است وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئَاتِهِ وَيُعْظِمْ لَهُ أَجْرًا

در آیه‌ی های قبل هم فرموده بود :

 وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ .....لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَلِكَ أَمْرًا ( الطلاق : 1 )

 وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا( الطلاق : 2 )

 وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ ( الطلاق : 3 )

 وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرًا ( الطلاق : 4 )

 یکی اگر کسی تقوا پیشه کند راه خروج برایش مهیا می‌کند اما بحث در این است که این آیه مال همه‌ی افراد در تمام امور است همچنین وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ

برایش مهیا می‌کند .

 در این آیه(آیه 5) هرکس تقوا پیشه کند اگر گناه داشته باشد خداوند آن را می‌پوشاند و این پوشاندن گناهان در مکتب ما مورد تایید است ،ماروایات زیادی دراین رابطه داریم که هر کس زمینه را برای بخشش گناهش را بوسیله‌ی کارهای خوب مهیا کند خداوند او را می‌بخشد . اصلا نصّ قرآن است که‌ان الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ

[1]  .این شعار قرآن است .

 از طرفی استغفار ، از طرفی و عدم تکرار گناه و انجام خوبی ها باعث می‌شود که گناه برداشته شود وَيُعْظِمْ لَهُ أَجْرًا

.

 دراین سوره چندین اثر برای تقوا ذکر شده است که اشاره نمودیم :ایجاد برون رفت از مشکلات ،آسانی کارها و امور،بخشش گناهان این آثار تقوا است ،مخصوصا برای زن و مردی که با هم توافق ندارند و زندگیشان راه خروج ندارد و نمی‌توانند از این گره خودشان را نجات دهند . این زندگی مرد و زن امر سختی برایشان و برای پدر و مادرشان ایجاد شده و روز به روز گناهانشان بیشتر می‌شود انگار قرآن می‌فرماید :که اگر تقوا پیشه کنند و به سمت طلاق بروند راه آسانی پیش می‌رود .گاهی اتفاق می‌افتد مثلا دختر و پسری از هم جدا باشند که نوعا با تهمت هم آلوده می‌شوند که در این موارد طلاق نعمت است و راه خروجی است و این حلال مغضوب گاهی راهی برای خروج از ادامه‌ی گناهان است .گاهی زندگی بد هم مقدور نیست تا بگوییم زندگی بد از طلاق خوب بهتر است .و لذا خداوند متعال طلاق را مشروع کرده است و این که زمینه هایش چیست ؟مرتبط به بحث مانیست .در تفسیر نمونه 4 سبب اصلی برای زمینه های طلاق ذکر شده است :

توقعات بیجا. سختگیری های بیجا. عدم توازن فرهنگی بین دختر وپسر. دخالتهای خانواده ها در زندگی زوجین.

 لذا آینکه در روایات مطرح می‌شود که زوجین هم کفو

باشند مراد این است که سبب طلاق ایجاد نشود هم کفو خیلی چیزها را شامل می‌شود .اما اینکه چه تمهیداتی را باید در نظر گرفت ،برخی را باید حکومت ،برخی را پدر و مادر و برخی را خود افراد باید انجام دهند تا زمینه های طلاق از بین برود.

 در تهران در باغی که ازدواج های مجللی در آن صورت می‌گرفته حدود 200نفر در آن باغ طی 4 سال ازدواج نمودند،فردی بدنبال افراد برای همایشی از بین این افراد بود اما در هر خانواده ای که گشته اکثر این افراد طلاق گرفته‌اند که حداقل هزینه‌ی ازدواجشان 60میلیون بوده است.حالا گاهی عدم تناسب اخلاقی وگاهی عدم تناسب مذهبی واجتماعی و تحصیلی و... می‌تواند زمینه‌ی طلاق را ایجاد کند که همه ناشی از عدم هم کفو بودن ایجاد می‌شوند.

 خداوند بعد از طلاق دستور می‌دهد:

أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ

واژگان این آیه :

انزله

:از باب افعال است .

سوال :

فرق بین نزّل

و انزل

چیست ؟

جواب :

نزل لازم است اما با افعال و تفعیل و باء حرف جر متعدی شده است .مثل : نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ

[2] . إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ

[3] نزّل ینزّل .

سوال:

آیا بین سه تعدیه فرق است ؟

جواب :

برخی از علما مثل زمخشری اصرار دارند که بین انزل و نزّل فرق است :انزل نزول دفعی و نزّل نزول تدریجی است .لذا در مقدمه‌ی تفسیر ش زمخشری می‌گوید :

الحمد لله الذی انزل القرآن جملهً واحده ،و نزّله بحسب المصالح نجما نجما

.

 و در سوره‌ی آل عمران خداوند فرموده: وَأَنْزَلَ التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ

[4]  زمخشر ی می‌گوید:

 فان قلت:که چرا خداوند تورات و انجیل را انزل

و در باره قرآن نزّل

بکار برده است ؟

 زمخشری می‌گوید :قرآن آیه آیه و تدریجی نازل شده است اما تورات و انجیل دفعه واحده نازل شده‌اند .

اشکال :

چرا خداوند در سوره‌ی قدر می‌فرماید انا انزلناه فی لیله القدر

؟

جواب

: قرآن دو نزول داشت نزول دفعی و تدریجی .یکبار به قلب پیامبر(ص) که در ابتدای زمان بعثت بوده است .لذا دستور داریم که ای پیامبر(ص) در خواندن قرآن عجله نکن و این دلالت بر این می‌کند که .لذا حدیثی که در باب سوره‌ی اقرا در تفسیر بخاری حدیث دوم در بدء الوحی که بزرگان ما بشدّت این حدیث را نقد کرده‌اند علامه سید محمد حسین فضل الله منع می‌کند که ای پیامبر بخوان و ایشان بگویند چی بخوانم ؟این بسیار بسیار قابل نقد است و مخالف نزول دفعی است .

 و بزرگانی که تعدد نزول را انکار کرده‌اند باید دلیل بیاورند .لذا امام(ص) می‌فرمایند: که با سوره‌ی قدر شما می‌توانید برعلیه مخالفان استدلال کنید که این دال بر این است که هر سال شب قدر قرآن بر قلب پیامبر نازل می‌شده است .

 بین ابان

بیان دفعی و بیّن

بیان تدریجی همان فرق بین انزل و نزّل است که قرآن هم مبین و هم مبیّن است و ابن هشام در مغنی اللبیب در باب هفتم بحث می‌کند که فرقی بین این دو نیست و موارد قرآنی را توجیه می‌کند در پاسخ به ابن هشام باید بگوییم که مواردی که ابن هشام می‌آورد با قرینه است اما بالکل این قاعده جالب است مثل صاحب المفردات حسین بن راغب اصفهانی ایشان مکررا در کتابش اشاره دارد که بین این دو فرق است .

یکفّر

:کفر در ثلاث ی مجرد بمعنی پوشاندن است بهمین جهت به کشاورز هم کافر می‌گویند چون دانه ها را در زیر زمین می‌پواشاند .کافر هم چون به حق و توحید باری تعالی کفر می‌ورزد ،کافر می‌گویند. کفّر یعنی پوشاند تکفیر یعنی پوشاندن .یکفّر عنه سیئاته

یعنی گناهانش پوشانده می‌شود .سیّئات مفعول به برای یکفر می‌شود .

اعظم

:بزرگ شمردن و بزرگ کردن .استعظم یعنی بزرگ شمردن .اعظم الله اجورنا و اجورکم بمصائب الحسین

(ع) یعنی خداوند پاداش ما را در مصائب حسین (ع)چند برابر کند.عِظَم مصدر است.

اسکنوهن

:اسکن از باب افعال است مصدر ثلاثی مجردش سکنی است .سکن یسکن

آرام شد .آدمی‌در جایی سکنی می‌گیرد ، یعنی آرام می‌شود .اسکن

یعنی سکنی دادن .یعنی برایشان جایگاه درنظر بگیرید .من حیث سکنتم

همانطوری که خودتان سکونت دارید .

مِن وُجدِکُم:

یعنی زندگی تان ،یعنی یافتن آنچه در وسع و زندگی شما است .

تضاروهن

:ضرّ در قرآن باب مفاعله اش در قرآن متعدد استعمال شده است که هم بمعنی ثلاثی مجرد است کانّه خداوند به شوهر می‌گوید که به‌انها ضرر نزند. لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ

[5]  والد به فرزندش ضرر نرساند .ضرار مبالغه در ضرر هم می‌شود بر مبنای :(زیاده المبانی تدل علی زیاده المعانی) یا اینکه باب مفاعله برای مشارکه باشد .یعنی شما ضرر به غیر نرسانید که باعث انتقام و ضرر آنها به شما می‌شود.

 ضرر شما به زنها این طور نباشد که لتضیق علیهن

.یعنی زندگی را برایشان سخت نگیرید که مسکنشان سخت باشد که جایگاهشان سخت باشد .زنی که در حال طلاق است بعد طلاق عده دارد خصوصا زنی که عده دارد و رجعی است ، زن حساب می‌شود مطلقه‌ی رجعیه زوجةٌ .آثار این قاعده در فقه مقارن بسیار زیاد است مانند :

حکم زن چهارم را دارد و مرد باوجود این زن مطلقه‌ی رجعی حق گرفتن زن دیگر ندارد المطلقه رجعیةً زوجةٌ .حق مسکن و نفقه بر زن بار می‌شود و شوهر موظف به تضمین آنها است . عدم حق ازدواج این زن حکم بعد در این زمان خیلی از کارهایی که زن بدون شوهر آزاد است نمی‌تواند انجام دهد مانند خطوه النساء و منع خروج بدون اجازه و... نمی‌تواند انجام دهد .

اسکنوهن

: اگر این زوجه‌ی مطلقه حامله بود یک حکم بالاتری دارد وَإِنْ كُنَّ أُولَاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّى يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ

که تازمان وضع حمل همه‌ی کارهایش با مرد است قبلا گفتیم ،عده‌ی زن حامله وضع حمل است .زن حامله عده اش وضع حمل است ممکن است 8و9ماه طول بکشدو در تمام این مدت وظیفه‌ی مرد انفاق بر اوست .

 یک بحث داریم که آيا این انفاقی که قرآن دستور داده برای زن حامله برای زوجه است یا برای بچه است ؟ اگرچه بچه هم مال شوهر است ،اگر گفتیم مال بچه یا زوجه باشد در برخی از احکام فرق دارد که مجال ذکرش، الان نیست .

فان ارضعن

:رضاع یعنی شیرخوردن .در باب افعال می‌شود شیردادن که دو مفعولی است یعنی زن وقتی بچه اش متولد شد عده‌اش تمام است این زن آزاد حساب می‌شود اگر خواست بچه را شیر دهد فآتوهن اجورهن

ولو بچه‌ی خودش است اما با مزد شیر می‌دهد هرچند در زمان خانه‌ی خودش هم می‌تواند اجرت بگیرد اما اینجا امر است و دستور مرد باید اجرت بدهد .

وَأْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوفٍ

: ائتمار باب افتعال بمعنی تئامر است یعنی مشورت.در تفسیر کشاف آمده است که ائتمار بمعنی تعامر مثل اجتوار بمعنی تجاور است . .

 بین خودتان اگر چه طلاق داده شده اید مشورت کنید چرا که بسیاری از بچه ها بوده‌اند که بخاطر عدم مشورت زن و مرد تلف شده‌اند .

و ان تعاسرتم

:اگر زن برای انتقام بر مرد سخت گرفت ،مثلا گفت شیر نمی‌دهم سترضع به اخری که زن دیگری بجای مادر شیر بدهد.

تعاسر

:از ماده‌ی سختی است ان مع العسر یسرا

اگر به سختی افتادید که زن اراده‌ی به سختی انداختن داشت .چون خطاب به مردان است که باید یک شیرآوردیگر پیداشود .

ترکیب :

من وجدکم

در آیه مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ

چیست ؟

 علمای نحو قائلند که نمی‌شود که یک حرف تکرار شود و به یک متعلق و به یک معنی باشد .باید به دو معنی باشد مثلا مررت بزید بعمرو این دو باء به یک معنی نیستند .

 من وجدکم ، بدل از من حیث سکنتم یا عطف بیان است که زن حق ادعا کردن برای به سختی انداختن شوهر نداشته باشد .یعنی زن در حدّ توان مرد می‌تواند از شوهر درخواست کند.

وَإِنْ كُنَّ أُولَاتِ حَمْلٍ

جوابش فَأَنْفِقُوا

است .فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ

شرط و جوابش فَآَتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ

است .

از نظر حکمی‌:

 احکام این آیه اجمالا روشن شده که مرد موظف است بعد طلاق سکنی را تعیین کند و برای زن حامله نفقه را معین کند از نظر فقهی :

 یک قاعده در فقه بود که المطلقهُ رجعیهً‌ زوجهٌ

که مطلقه دو جور داریم که مطلقه‌ی رجعی هم سکنی و هم نفقه دارد.اما اگر مطلقه بائن بود آیا سکنی دارد؟ نفقه چطور ؟

 فقهای اهل سنت احناف مدعی هستند که مطلقه‌ی بائن نفقه و سکنی دارد .مثل زمخشری و ابوحنیفه و ابویوسف و محمد بن احسن شیبانی و ابوبکر سرخسی صاحب المبسوط که مفصل ترین کتاب احناف است ، بخاری فقیه (غیر از بخار ی مشهور است) صاحب کتاب المحیط البرهانی فی الفقه النعمانی .فقهای حنفی دیگر مثل ابوبکر کاشانی صاحب بدایع الصنایع ، نظّام و دوستانشان الفتوای الهندیه که در همه‌ی این کتابها در باب مطلقه می‌گویند که مطلقه‌ی بائن حق سکنی و نفقه دارد و کنز العرفان صاحب فاضل مقداد این را ذکر کرده‌اند که ادله ای هم دارند.

 محمد بن ادریس شافعی که متوفی 204و تابعانش مثل :نبوی در المجموع،ماوردی در کتاب خودش .معتقدند که بین سکنی و نفقه فرق است سکنی دارد چون أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ

بیان نکرده است که زن مطلقه بائن باشد یا رجعی.چون این آیه‌ی شریفه مطلق است چرا سکنی را گفته‌اند چون می‌گویند تنها از سکنی صحبت شده است .

 حنفی ها می‌گویند که وقتی قرآن سکنی را می‌گوید به طریق اولی نفقه ثابت است چون آیه مطلق است و فرقی بین این ها نگذاشته‌اند .

 اما امامیه قائلند که رجعی هردو (سکنی و نفقه)را دارد اما مطلقه‌ی بائن هیچ کدام را ندارد. این اطلاق را مختص رجعی ها قرار دادند روایات اهل بیت (علیهم السلام)در این زمینه وارد شده است و روایتی که سکنی و نفقه را برای بائن ثابت نماید موجود نمی‌باشد .در طلاق بائن هیچ ارتباطی بین او و شوهر ش نیست .

 اما اگر حامل باشد .مطلقه‌ی حامل

:از اطلاق آیه فانفقوا علیهن

می‌فهمیم که که برای زن حامله چه بائن و رجعی باشد نفقه لازم است و فرقی بین بائن و رجعی نیست یک بحث مفصل داریم که هل النفقه للحمل او الحامل

آثاری دارد که باید به کتب فقهی مراجعه شود.

 نفقه یک عنوان عام است .

[1] وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ ذَلِكَ ذِكْرَى لِلذَّاكِرِينَ ( هود : 114 )

[2] نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ ( الشعراء : 193 )

[3] إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ ( القدر : 1 )

[4] نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَنْزَلَ التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ ( آل عمران : 3 )

[5] وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آَتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ( البقرة : 233 )

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo