< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدی ری شهری - کتاب الصلاة

92/02/15

بسم الله الرحمن الرحیم

 حدیث روز :
 عن مولانا امیرالمومنین علیه السلام :
 « یا اهل الکوفه سَیُقتَلُ سبعةُ نفرٍ خیارُکم مَثَلُهُم کمثل اصحاب الاخدود منهم حجربن الادبَر و اصحابُه » [1]
 ((ای اهل کوفه به زودی هفت تن از نیکان شما در میان شما کشته می شوند که مَثَل آنان همچون اصحاب اخدود است و حجربن ادبر و یارانش جزو آنان اند .))
 به مناسبت حادثه تلخی که در ارتباط با جسارت به مرقد مطهر حجربن عدی رحمة الله علیه از طرف برخی از سلفی ها انجام شد این روایت را درباره این مرد بزرگوار بیان کردیم .
 حجربن عَدی کنیه اش ابوعبدالرّحمان است و نسبش می رسد به عَدی بن معاویه کندی که به او « حجرالخیر» یا « حجربن ادبر» هم می گویند .
 این بزرگوار شخصیتی است که هم دوران جاهلیت را درک کرده و هم اسلام را درک کرده است . از چهره های سرشناس تاریخ اسلام است . در جوانی به محضر پیغمبر اکرم رسید و اسلام آورد .
 در زهد ، عبادت ، شجاعت و سلحشوری کم نظیر بود . در همه جنگ های زمان حکومت امیر المومنین علیه السلام حضور داشت ، در جنگ جمل فرمانده سواره ها ی کِندیان بود و در صفیّن فرمانده قبیله خودش بود و در نهروان جناح چپ یا راست لشگر امیرالمومنین علیه السلام را فرماندهی می کرد .
 از نظر سخنوری هم سخنور لایقی بوده در جریان شهادت امیر المومنین علیه السلام از جریان ترور با خبر می شود ولی تا آمد به امام خبر دهد ، کار از کار گذشته بود .
 بعد از امیر المومنین علیه السلام از یاران غیور امام مجتبی علیه السلام بود .
 امیر المومنین علیه السلام او را از شهادتش مطلع کرده بود . در روایتی آمده که حضرت خطاب به او می فرماید : « لا حَرَمَکَ الله الشهادة فانی اعلم انک من رجالها » [2] یعنی خداوند تو را از شهادت محروم نکند که من می دانم تو مرد شهادت هستی .
 در تاریخ آمده است که جناب حجربن عدی در هنگام شهادتش به اطرافیانش گفت : « ادفنونی فی ثیابی فاّنی ابعث مخاصماً » [3] یعنی مرا در همین لباس ها دفن کنید که من در روز قیامت به دادخواهی علیه معاویه بر می خیزم .
 نثار روحش فاتحه ای قرائت بفرمایید .
 **********
 موضوع : ((شرائط خطبه طهارت امام و مستمعین در حال خطبه ))
 مسئله 14 و طهارة الامام حال الخطبه عن الحدث و الخبث و کذا المستمعین.
 « احتیاط مستحب آن است که امام در حال خطبه از حدث و خبث طاهر باشد و همچنین است شنونده ها »
 بحث ما در فروعات مسئله چهاردهم تحریرالوسیله بود که 4 فرع را تا به حال بحث کردیم که عبارتند از :
  1. احتیاط واجب استماع خطبه است .
  2. سخن گفتن در حین خطبه کراهت دارد .
  3. سخن گفتن در حین خطبه در صورتیکه مانع شنیدن خطبه شود حرام است .
  4. مستحب است که مأموم و امام رو به هم باشند .
 اما فرع پنجم در رابطه با طهارت خطیب و مستمعین در حین خطبه است یعنی مستحب است که امام و مستمعین در حین خطبه مُحدث به حدث اکبر و حدث اصغر نباشند .
 درباره طهارت در حین خطبه بین فقها اختلاف است ،اجمالاً پنج قول وجود دارد که عبارتست از :
 
  1. وجوب طهارت نه شرطیت آن.
  2. عدم وجوب طهارت و استحباب آن .
  3. عده ای از فقها متعرض طهارت در حین خطبه نشده اند یعنی اثباتاً و نفیاً چیزی نگفته اند .
  4. عده ای قایل به وجوب طهارت اند اما شرطیت آن را مطرح نکرده اند .
  5. عده ای قایل به وجوب طهارت و شرطیت آن هستند .
 البته بعضی از این اقوال در هم ادغام می شود و به یکدیگر بر می گردند .
 مرحوم محقق حلی اعلی الله مقامه در این زمینه می فرماید :
 « و هل الطهارة شرطٌ فیهما فیه تردد و الا شبه انها غیر شرطٍ » [4]
 می فرماید آیا طهارت در دو خطبه شرط است ؟ تردید وجود دارد و اشبه به قواعد این است که شرط نیست این عبارت « اشبه » نظریه ای شبیه فتوا است . در علمای فعلی هم تنها آیت الله مکارم حفظه الله طهارت را احتیاط واجب می دانند و آیت الله اراکی رحمة الله علیه می فرمایند احتیاطاً طهارت داشته باشد اما نمی دانیم که این احتیاط وجوبی است یا مستحبی.
 اما در مورد نظر اهل سنت مرحوم علامه می فرماید :
 « والطهارة من الحدث و الخبث شرط فی الخطبتین قاله الشیخ رحمه الله و هو قول الشافعی فی الجدید ...و قال فی القدیم : لا یشترط و به قال مالک و ابو حنیفه و احمد .» [5]
 می فرماید :مرحوم شیخ طوسی و شافعی در نظر جدیدش قائل به وجوب طهارت از حدث و خبث در خطبتین هستند و شافعی در نظر قدیمش و مالک و ابو حنیفه و احمد می گویند طهارت در خطبه شرط نیست .
 اما دلیل این اقوال چیست ؟
 دلیل های اشتراط طهارت :
 مرحوم صاحب جواهر هفت دلیل برای قائلین به اشتراط طهارت در خطبه ( قول پنجم ) ذکر می کند ایشان می فرماید :
 « و هل الطهارة شرط فیهما ؟ فیه ترددٌ ینشأ من التأسی المعتضد بالعمل فی سائر الاعصار کما عن نهایة الاحکام و الاحتیاط فی البرائة عن الشغل الیقینی و وجوب الموالاة بینهما و بین الصلاة و کونها ذکرا هو شرط فی الصلاة و بدلیتهما من الرکعتین فیکونان بحکمهما و لوجوب الطهارة عند فعلهما بقدرهما فکذا فی بدلهما ... » [6]
 دلیل اول : تأسی یعنی پیامبر اکرم در حین خطبه بلافاصله بعد از خطبه نماز را شروع می کردند که از این فهمیده می شود پیامبر اکرم طهارت داشته . و در روایت داریم که پیامبر اکرم فرموده اند : صلّوا کما رأیتمونی اصلّی .بنا براین تأسی به پیامبر اکرم اقتضا می کند که در حال خطبه طهارت داشته باشد. این تأسی معتضد به سیره عملی در همه اعصار است زیرا همه امام جمعه ها بعد از خطبه دیگر وضو نمی گرفتند و بلافاصله نماز را شروع می کردند .
 دلیل دوم :اگر امام و مأموم در حال خطبه طاهر باشند یقیناً نمازشان صحیح است و در غیر این صورت شک می کنیم که آیا نمازشان صحیح است یا خیر ؟ که قاعده اشتغال می گوید اشتغال یقینی برائت یقینی می خواهد بنابراین باید طهارت داشته باشند و اگر خطیب بخواهد بعد از خطبه ، طهارت را حاصل کند بین نماز و خطبه فاصله ایجاد می شود .
 دلیل سوم : وجوب موالات بین نماز جمعه و خطبه ها
 دلیل چهارم : خطبه ها ذکری هستند که شرط در نماز است .
 دلیل پنجم : بدلیت دو خطبه از رکعتین و طهارت شرط درنماز است پس در بدلش هم طهارت شرط است .
 در ادامه مرحوم صاحب جواهر دو دلیل روایی هم اضافه می کند می فرماید :
 « و مرسل الفقیه عن امیرالمومنین علیه السلام : لا کلام و الامام یخطب و لا التفات الاکما یحلُّ فی الصلاة و انما جعلت الجمعه رکعتین لاجل الخطبتین جعلتا مکان الرکعتین الاخیرتین فهی صلاة حتی ینزل الامام [7]
  [8] و قول الصادق علیه السلام فی صحیح ابن سنان انما جعلت الجمعه رکعتین لاجلال الخطبتین فهی صلاة حتی ینزل الامام [9] لعود الضمیر علیهما و ان افرد للمطابقة للخبر [10] »
 دلیل ششم : مرسله مرحوم صدوق عن امیر المومنین علیه السلام
 نقل می کند که حضرت می فرماید : خطبه نماز است تا اینکه امام از منبر پایین بیاید در بعضی از نقل ها « فهما صلاة » دارد البته فرقی ندارد اگر «فهما» باشد یعنی دو خطبه اگر « فهی » باشد یعنی خطبه نماز است .
 دلیل هفتم : صحیحه ابن سنان عن الصادق علیه السلام
 حضرت می فرماید « فهی صلاة » خطبه نماز است .
 اما کیفیت استدلال به این دو روایت را صاحب جواهر این طور بیان می کند :
 « و تعذر الحقیقه یوجب ارادة المماثله فی الاحکام اوالظاهرة الا ما اخرجه الدلیل » اینکه به خطبه ها ، نماز اطلاق می شود « الخطبةُ صلاةٌ » از باب حقیقت نیست بلکه بخاطر شباهت و مماثلت بین این دو ( خطبه و نماز ) در همه احکام یا احکام روشن است الّا در احکامی که با دلیل خارج شده است مانند اینکه ما دلیل داریم در خطبه ها استقبال الی الکعبه لازم نیست و در احکام دیگر این دو ( خطبه و نماز ) مانند هم هستند و یکی از این احکام طهارت است .
 بنابراین در خطبه ها طهارت شرط است .
 دلیل های عدم اشتراط طهارت :
 دلیل اول : اصل عدم اشتراط طهارت است یعنی در جاییکه شک داریم آیا طهارت شرط است یا خیر اصل عدم اشتراط است .
 دلیل دوم : اطلاقات
  روایات فراوانی داریم که خطبه را در نماز جمعه شرط می داند در عین حال هیچکدام به اشتراط طهارت در خطبه اشاره نکرده اند .
 دلیل سوم : خطبه ذکر است و ذکر در همه حال نیکو است چه طهارت باشد و چه نباشد .
 اما اشکال های هفت دلیلی که برای شرطیت طهارت ذکر شد عبارتند از :
 اشکال به دلیل اول :
  وقتی ما نمی دانیم فعلی که پیامبر اکرم انجام داده است ، آیا به خاطر وجوب آن بوده یا استحباب آن ، نمی توانیم به عنوان دلیل برای وجوب طهارت به آن استدلال کنیم و این که پیامبر اکرم فرموده اند : « صلّوا کما رأیتمونی اصلّی » این در مورد کیفیت نماز است و بر فرض که این فرمایش همه امور مرتبط با نماز را در بر گیرد از جمله طهارت حین خطبه را ،می گوییم فعل پیامبر اعم از وجوب است یعنی احتمال دارد فعل مستحبی باشد چه رسد به اینکه بگوییم شرط در نماز است .
 اشکال به دلیل دوم :
 قاعده اشتغال در اینجا معارض است با اصالة البرائه که اصالة البرائة حاکم است .
 اشکال به دلیل سوم : اولاً دلیلی بر وجوب موالاة نداریم بر فرض هم که موالات واجب باشد ، اما وجوب چیزی دلالت بر شرطیت آن نمی کند به این صورت که اگر موالات رعایت نشد نماز باطل باشد هرچند ممکن است فرض کنیم که خطیب یا مستمع در حین خطبه طهارت ندارد اما بدون اینکه خللی به موالات وارد شود بعد از خطبه طهارت را حاصل کند مانند اینکه قسمتی از شستن دست چپش باقی است که بعد از خطبه بلافاصله آن را می شوید یا وظیفه او تیمم است که بلافاصله بعد از خطبه تیمم می کند .
 اشکال به دلیل چهارم :
 قبول داریم که خطبه ،ذکر است اما قبول نداریم که طهارت در همه اذکار لازم و واجب باشد .
 اشکال به دلیل پنجم: قبول داریم که دو خطبه بدل از دو رکعت نماز است اما لازم نیست که بدل در تمام احکام مانند مبدل منه باشد به عنوان مثال : اگر لازم بود بدل در همه احکام از مبدل منه تبعیت کند باید دو خطبه بعد از نماز جمعه بود زیرا دو خطبه بدل از دو رکعت آخر نماز جمعه است .
 اشکال به دلیل ششم: مرسلات مرحوم صدوق حجت نیست و همچنین در روایت احتمالی وجود دارد که در اشکال بعدی مطرح می کنیم .
 اشکال به دلیل هفتم ( صحیحۀ ابن سنان) : ان شاءالله در جلسه آینده .
 والسلام علیکم و رحمة الله


[1] دانش نامه امیرالمومنین، ج13، ص158
[2] دانش نامه امیرالمومنین، ج13، ص 156
[3] دانش نامه امیرالمومنین، ج13، ص 161
[4] شرایع، ج1، ص85
[5] تذکره، ج4، ص72
[6] جواهر الکلام، ج11، ص 235
[7] من لایحضره الفقیه، ج ، ص269
[8] « روی فی الوسایل فی الباب 14 من ابواب صلاة الجمعه الحدیث 2 عن الفقیه و المقنع بلفظ فهما صلاة »
[9] وسایل الشیعه، ج7، ص331، ح2
[10] جواهر الکلام ،ج11، ص235

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo