< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدی ری شهری - غسل جمعه

92/09/26

بسم الله الرحمن الرحیم

حدیث روز: بلای تمحیصی
عَنْ مولانا أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السّلام) قَالَ: «إِنَّ الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ أَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ وَ لِلْأَنْبِيَاءِ دَرَجَةٌ وَ لِلْأَوْلِيَاءِ كَرَامَة»[1][2]
در توضیح فراز اول این روایت نورانی گذشت که حکمتِ بلاها و مصایبی که برای انسان در زندگی پیش می‌آید، متفاوت است. برای بعضی از افراد بلا مجازات است (بلای مجازاتی) و برای برخی تأدیب (بلای تأدیبی). افراد ظالمی که بر اثر ظلم، زمینه‌ای برای اصلاح شدنشان وجود ندارد، از گروه‌ اوّل‌اند. ولی کسانی که هنوز در روح‌شان نقطه روشنی وجود دارد، مصیبت و بلا برای آنها با وجود آن که ظالم هستند، ولی ظلم‌شان به حدّی نرسیده که جوهر روح‌شان فاسد شود، عبارت است از تأدیب، تذکّر و توجه دادن.
اما این، یکی از حکمت‌های بلا برای این افراد است، حکمت دیگر آن عبارت است از «تمحیص» به معنای پاک‌سازی (بلای تمحیصی). این تعبیر در آیه ﴿وَ لِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ يَمْحَقَ الْكافِرِينَ﴾[3] آمده است. گناه و حتی ترک اُولی سبب می‌شود در روح انسان کدورت و تیرگی پیدا شود، روح انسان بر اثر گناه آلوده می‌گردد که این آلودگی به وسیله مصیبت‌ها و بلاهایی که در زندگی پیش می‌آید، پاک می‌شود. به عبارت دیگر، گاه نزول بلا و مصیبت برای اعلام خطر است، مانند آژیری که برای اعلام خطر پخش می‌شود. بنا بر این، بلا و مصیبت برای عدّه‌ای همان آژیر خطر الهی است.
گاهی نیز فلسفه بلا، هم برای تأدیب است و هم برای تمحیص. مصائب مانند آن کوره آهنگری است که آهن را درونش قرار می‌دهند تا زنگارش از بین رود. مصیبت و بلا نیز، موجب پاک شدن روح انسان است. روایتی است از امام صادق (علیه السّلام) که می‌فرماید:
«لِلَّهِ‌ فِي‌ السَّرَّاءِ نِعْمَةُ التَّفَضُّلِ‌ وَ فِي الضَّرَّاءِ نِعْمَةُ التَّطَهُّر»[4]
«سرّاء» یعنی آنچه که موجب خشنودی و سرور انسان شود و «ضرّاء» به معنای سختی‌ها و مصیبت‌ها است. طبق این روایت، هم خوشی‌ها و هم سختی‌ها از نعمت‌های خداوند هستند ولی خوشی‌ها نعمت تفضّل‌اند و سختی‌ها نعمت تطهّر. پس سختی‌ها نعمتی هستند که موجب پاک شدن روح انسان می‌شوند. روح انسان در اثر مصایب و سختی‌ها به شرط آن که صبر و تحمل داشته باشد، شفافیت و نورانیت بیشتری پیدا می‌کند. همان‌گونه که شاعر گفته است:
هر که در این بزم مقرّب‌تر است جام بلا بیشترش می‌دهند
بحث فقهی
موضوع: قضای غسل جمعه در دیگر روزهای هفته و تقدیم آن در روز پنج شنبه
توضیح تکمیلی دلیل چهارم قائلین به مشروعیت غسل جمعه در شب شنبه
در جلسه قبل روایتی مطرح شد که صاحب جواهر برای اثبات مشروعیت غسل جمعه در شب شنبه به آن استدلال کرد و آیت الله خویی هم به آن جواب داد. ولی احساس می‌کنم مطلب، نیاز به توضیح بیشتری دارد. در این روایت که سندش موثقه بود، ابن بکیر می‌گوید:
و بإسناده عن محمد بن علي بن محبوب، عن محمد بن الحسين، عن الحسن بن علي بن فضال، عن عبدالله بن بكير، عن أبي عبدالله (عليه السلام) قال: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ فَاتَهُ الْغُسْلُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ قَالَ يَغْتَسِلُ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّيْلِ فَإِنْ فَاتَهُ اغْتَسَلَ يَوْمَ السَّبْتِ.[5]
در این روایت دو عبارت است که باید توضیح داده شود یکی «فاته الغسل یوم الجمعة»؛ و دیگری «ما بینه و بین اللیل». سؤال این است که مراد از «یوم» و «لیل» در این دو عبارت چیست؟ صاحب جواهر می‌فرمایند مقصود از «یوم» تمام روز است و مقصود از «لیل» آخر شب است. یعنی کسی که نتوانست در تمام روز جمعه غسل کند، می‌تواند آن را از اول شب تا آخر شب به جا آورد و اگر آن هم نشد، روز شنبه انجام دهد.[6] ولی آقای خویی می‌فرمایند مقصود از «یوم» از صبح تا زوال است و مقصود از شب، تمام شب خواهد بود. پس کسی که نتواند صبح جمعه غسل کند، می‌تواند از ظهر تا شب (عصر) آن را به جا آورد.[7]
بنا بر این، طبق هر کدام از این دو نظر، باید در یکی از این الفاظ تصرف شود. یعنی امر دایر است بین این که در مفهوم «یوم» تصرف کنیم و بگوییم مراد از آن صبح تا ظهر است، یا در مفهوم «لیل» تصرف کنیم و بگوییم مراد آخر شب است. صاحب جواهر می‌گوید ظاهر این است که چون فرموده «یوم الجمعة» یعنی تمام روز، برای درست شدن معنا باید کلمه «آخر» را به «لیل» اضافه کنیم. بعد هم می‌فرماید: بر فرض که مراد این نباشد، اما احتمالش هست، لذا دو احتمال است که هیچ یک بر دیگری اولویتی ندارد. اینجا بود که سراغ قاعده تسامح رفتند.[8] ولی آقای خویی در جواب فرمود: نه، ظاهر این است که چون معمول است غسل جمعه از صبح تا ظهر انجام شود، باید در «یوم» تصرف کنیم و حرف صاحب جواهر ظاهر نیست.
اشکالی که به آقای خویی وارد است این است که ایشان قبلاً فرمود غسل جمعه در وقت عصر قضا نیست بلکه وقت آن از صبح است تا غروب جمعه،[9] لذا مراد از «یوم» کل روز است، ولی چه طور در این بحث بر خلاف نظر قبلی‌شان می‌فرماید مراد از «یوم الجمعة» از صبح تا ظهر است؟ به همین جهت نظر صاحب جواهر اینجا به واقع نزدیک‌تر است.
آن حرفی هم که آقای خویی فرمودند: اگر مراد از عبارت «ما بینه و بین اللیل»، شب است، چرا امام (علیه السّلام) مغلق فرموده و نفرموده: «یأتی به اللیل»، این طور نقض می‌شود که خوب اگر مراد از این عبارت عصر جمعه هم باشد ـ چنانچه شما فرمودید ـ چرا امام (علیه السّلام) نفرموده: «یأتی به إلی الغروب»؟
به هر حال، نظر ما این است که با این توضیحاتی که عرض شد، این روایت مجمل است، و نتیجه‌همان حرف امام (رحمة الله علیه) است که فرمود مشروعیت غسل جمعه در شب شنبه مورد تأمل است پس نمی‌توان آن را به نیت اداء یا قضا انجام داد؛ بلکه احتیاط آن است که به نیت رجای مطلوبیت انجام شود.[10]
عدم مشروعیت قضای غسل جمعه در روزهای دیگر هفته غیر از شنبه
مسأله بعدی این است که اگر کسی روز شنبه غسل نکرد، آیا می‌تواند روز یک شنبه یا روزهای دیگر غسل جمعه را قضا کند؟ نظر آیت الله خویی این است که بر اساس روایتی که می‌گوید غسل جمعه قضا ندارد، نمی‌تواند روزهای دیگر غسل کند. آن روایت این است:
بِإِسْنَادِهِ [شیخ طوسی] عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ حُكَيْمٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ ذَرِيحٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الرَّجُلِ هَلْ يَقْضِي غُسْلَ الْجُمُعَةِ قَالَ لَا.[11]
«سعد بن عبدالله قمّی» و «محمد بن الحسین أبی الخطّاب» «ثقة جلیل» هستند. « معاویة بن حکیم» نوه‌ی معاویة بن عمّار است که نزد کشّی «ثقةٌ جلیلٌ» است ولی فطحی مذهب است. «عبدالله بن مغیرة» از اصحاب اجماع است. «ذریح» نیز «ثقةٌ جلیل» است. با این حساب روایت موثقه است. ذریح از امام صادق (علیه السّلام) می‌پرسد: آیا غسل جمعه قضا دارد؟ حضرت پاسخ می‌دهد: خیر.
آقای خویی (رحمة الله علیه) می‌فرمایند این روایت عامّ است و دلالت می‌کند که به طور کلّی غسل جمعه قضا ندارد. از طرفی روایات مربوط به قضای غسل در شنبه، تنها روز شنبه را استثنا کرد، پس روزهای دیگر هفته غیر از شنبه تحت عموم روایت باقی می‌ماند.
البته در ذیل روایت فوق - همان طور که گذشت -، صاحب وسائل سه احتمال داده است، می‌فرماید:
أَقُولُ: هَذَا مَحْمُولٌ عَلَى نَفْيِ الْوُجُوبِ دُونَ الِاسْتِحْبَابِ أَوْ عَلَى مَا بَعْدَ يَوْمِ السَّبْتِ أَوِ التَّقِيَّةِ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ.[12]
طبق این احتمالات، فقط بر اساس احتمال دوم حرف آقای خویی صحیح است؛ ولی بر اساس احتمال اول و سوم، حرف ایشان جا ندارد.
غیر از روایت فوق، مطلب دیگری در فقه الرضا است که در صورت صحت، می‌توان بر اساس آن قضای غسل جمعه در روزهای دیگر هفته را نیز ثابت نمود. روایت این است:
«فَإِنْ فَاتَكَ الْغُسْلُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ قَضَيْتَ يَوْمَ السَّبْتِ أَوْ بَعْدَهُ مِنْ أَيَّامِ الْجُمْعَة»[13]
می‌فرماید اگر غسل روز جمعه از تو فوت شد یا روز شنبه یا تا آخر هفته آن را قضا کن. اما مشکل اینجاست که حتی روایت بودن عبارت فوق نیز اثبات نشده است و دلیلی بر حجّیت این سخن وجود ندارد.
بنابراین روایت اول که به خاطر وجود احتمالات سه‌گانه، دلالتش تامّ نیست، روایت دوم هم که معلوم نیست اصلاً روایت باشد؛ از طرفی قضای غسل جمعه عبادت است و مشروعیتش دلیل می‌خواهد در حالی که تنها روز شنبه دلیل دارد. لذا همین دلیل نداشتن بقیه روزهای هفته، برای عدم مشروعیت غسل جمعه در آنها کافی است. پس غیر از روز شنبه قضای غسل جمعه، مشروع نیست.
حکم تقدیم غسل جمعه
مسأله دیگر این است که کسی که می‌ترسد روز جمعه به آب دسترسی پیدا نکند؛ مثلاً مسافری است یا مشکلی دارد که نمی‌تواند به آب دسترسی پیدا کند، آیا جایز است روز پنج شنبه به عنوان غسل تقدیمی، غسل جمعه را انجام دهد یا جایز نیست؟
روایات تقدیم غسل جمعه
قبل از بیان نظر فقها روایات مربوط به این مسأله را می‌خوانیم. این روایات در باب نُهم از «ابواب الاغسال المسنونة‌« وسائل الشیعة آمده است. عنوان این باب که فتوای صاحب وسائل هم هست، این است «بَابُ اسْتِحْبَابِ تَقْدِيمِ الْغُسْلِ يَوْمَ الْخَمِيسِ لِمَنْ خَافَ قِلَّةَ الْمَاءِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ‌»؛[14] یعنی مستحب است تقدیم غسل جمعه در روز پنج شنبه در جایی که می‌ترسد در روز جمعه آب برای غسل کردن کم باشد. در این باب دو روایت وارد شده است:
روایت اول
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ لِأَصْحَابِهِ إِنَّكُمْ تَأْتُونَ غَداً مَنْزِلًا لَيْسَ فِيهِ مَاءٌ- فَاغْتَسِلُوا الْيَوْمَ لِغَدٍ فَاغْتَسَلْنَا يَوْمَ الْخَمِيسِ لِلْجُمُعَةِ.[15]
«محمد بن الحسن» یعنی شیخ طوسی به اسنادش از «محمد بن علی بن محبوب» و او از «محمد بن الحسین أبی خطّاب» که هر دو «إمامیٌ ثقةٌ جلیل» هستند از بعضی اصحاب نقل کرده است. سند روایت از اینجا مرسل است و به همین دلیل سندش ضعیف می‌شود. از امام صادق (علیه السّلام) نقل شده است که به اصحابشان [که در مسافرت بودند] فرمود: شما فردا به محلی می‌رسید که آب نیست و نمی‌توانید غسل کنید، پس امروز غسل کنید. ما هم روز پنج شنبه غسل جمعه کردیم.
روایت دوم
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أُمِّهِ وَ أُمِّ أَحْمَدَ ابْنَةِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ قَالَتَا كُنَّا مَعَ أَبِي الْحَسَنِ ع بِالْبَادِيَةِ - وَ نَحْنُ نُرِيدُ بَغْدَادَ فَقَالَ لَنَا يَوْمَ الْخَمِيسِ- اغْتَسِلَا الْيَوْمَ لِغَدٍ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَإِنَّ الْمَاءَ بِهَا غَداً قَلِيلٌ فَاغْتَسَلْنَا يَوْمَ الْخَمِيسِ لِيَوْمِ الْجُمُعَةِ.[16]
باز شیخ طوسی در التهذیب از «أحمد بن محمد» یعنی احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمّی که «ثقةٌ جلیل» است آورده است که وی از پسر حضرت کاظم (علیه السّلام) به نام حسین نقل می‌کند که او از مادرش، یکی از همسران موسی بن جعفر (علیهما السّلام) و از خواهرش «أم احمد»، یکی از دختران حضرت، نقل می‌کند که گفتند: ما همراه حضرت موسی بن جعفر (علیهما السّلام) در بیابان بودیم و می‌خواستیم برویم بغداد؛ که به ما فرمود: امروز برای فردا که جمعه است، غسل کنید، چرا که فردا آب کم است. ما نیز روز پنج شنبه برای روز جمعه غسل کردیم.
صاحب وسائل می‌گوید: این روایت را علاوه بر شیخ طوسی، کلینی و شیخ صدوق هم در کافی و الفقیه نقل کرده‌اند. یعنی مشایخ ثلاثه هر سه نقل کرده‌اند؛ فقط شیخ صدوق به جای «حسین بن موسی» از «حسن بن موسی بن جعفر» نقل کرده و او نیز از مادرش و از «أمّ احمد» یکی دیگر از همسران حضرت، نقل می‌کند. به عبارت دیگر طبق نقل شیخ طوسی، فرزند امام (علیه السّلام) به نام حسین از مادر و خواهرش نقل کرده است؛ و طبق نقل شیخ صدوق فرزند امام (علیه السّلام) به نام حسن از مادر و از یکی دیگر از همسران حضرت به نام «أم احمد» که شاید مادر همان شاه‌چراغ باشد، نقل کرده است.
به هر حال، صحبت سر این است که این «حسین بن موسی» یا «حسن بن موسی» و مادرش و «ام احمد» مجهولند یعنی در کتب رجال چیزی درباره‌شان نیامده است، به همین جهت روایت ضعیف است.
نظر صاحب جواهر
صاحب جواهر در این باره می‌گوید:
و يجوز تعجيله يوم الخميس لمن خاف إعواز الماء على المشهور بين الأصحاب، بل لا أعرف فيه خلافا كما اعترف به في الحدائق، بل في كشف اللثام نسبته إلى الأصحاب، و في المصابيح إلى الصدوق و الشيخ و ابن البراج و ابن إدريس و ابن سعيد و الفاضلين و الشهيدين و عامة المتأخرين.[17]
می‌فرماید بنا بر فتوای مشهور اصحاب برای کسی که می‌ترسد روز جمعه آب پیدا نکند، جایز است روز پنج شنبه به نیت تقدیمی غسل جمعه را انجام دهد. بلکه اصلاً کسی که با این استحباب مخالفت کرده باشد را نمی‌شناسم. کما این که در حدائق هم به این که خلافی دیده نشده است، اعتراف شده است. بالاتر از آن در کشف اللثام این قول به اصحاب نسبت داده شده است و در کتاب مصابیح به شیخ صدوق و شیخ طوسی و ابن برّاج و ابن ادریس و ابن سعید و فاضلین و شهیدین و عموم متأخرین نسبت داده شده است.
بنا بر این اگر این فتوا اجماعی نباشد، حداقل مشهور بودنش قطعی است. بعد در ادامه می‌گوید:
الأصل فيه ما رواه‌المشايخ الثلاثة في الصحيح عن الحسين أو الحسن بن موسى بن جعفر (عليهما السلام)...[18]
یعنی اصل و مدرک این فتوای مشهور روایتی است که مشایخ ثلاثه به صورت صحیح تا «حسن» یا «حسین به موسی» نقل کرده‌اند. پس از نقل این روایت، روایتی که شیخ طوسی به صورت صحیح تا «محمد بن الحسین» نقل کرده است را اضافه می‌کند. و بعد ضعف سند این دو روایت را با فتوای مشهور جبران شده می‌داند و می‌فرماید:
و يؤيده مع ذلك ما في‌الفقه الرضوي[19]
یعنی علاوه بر آن، آنچه در فقه الرضا آمده است نیز مؤید این قول است. چون صاحب وسائل برای این کتاب اعتبار قائل نبوده است، به آن اشاره نکرده اما صاحب جواهر آن را به عنوان مؤید ذکر می‌کند. و آن روایت این است:
«و َإِنْ كُنْتَ مُسَافِراً وَ تَخَوَّفْتَ عَدَمَ الْمَاءِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ اغْتَسِلْ يَوْمَ الْخَمِيس‌» [20]
یعنی اگر مسافر بودی و ترسیدی روز جمعه آب پیدا نکنی، پس روز پنج شنبه غسل کن.
جمع‌بندی
تا اینجا دو روایت ضعیف السند داشتیم که یکی از آنها را مشایخ ثلاثه نقل کرده‌اند و یکی را فقط شیخ طوسی نقل کرده است و یک روایت هم از فقه رضوی به عنوان مؤید بیان شد که حداقل اگر روایت هم محسوب نشود به هر حال متنی است از فقهای قدیم که به فتوای مشهور کمک می‌کند. از طرفی مشهور فقهای گذشته و حال به این روایات عمل کرده‌اند.
از فقهای معاصر، آنهایی که می‌شود گفت شاگرد حضرت آیت الله بروجردی بودند، مثل امام خمینی، آقای گلپایگانی، آقای صافی و ... به تبع ایشان که فتوای مشهور قدما را جابر ضعف سند می‌دانستند، همه فتوا به استحباب داده‌اند. پس دلیل این گروه روایات ضعیفی است که ضعفشان با فتوای مشهور جبران شده است.
ولی فقهایی که فتوای مشهور را جابر ضعف سند نمی‌دانند، مثل آقای خویی و شاگرد‌ان ایشان مثل: آقای سیستانی، آقای تبریزی و امثال آنها، ـ این طور که من نگاه کردم ـ همه می‌گویند تقدیم غسل جمعه در روز پنج شنبه مشروع نیست. بنابراین اینجا اختلاف، اختلاف مبنایی است.
به نظر ما که مبنای آقایان قم را قبول داریم و عمل مشهور را جابر ضعف سند می‌دانیم، در صورتی که خوف از نبود آب در جمعه برود، می‌شود غسل جمعه را روز پنج شنبه به نیت تقدیمی انجام داد. ادامه بحث در جلسه بعد.



[3] سوره آل عمران، آیه141.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo