< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد ری شهری

کتاب الحج

95/11/25

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقی

پرهیز از سرزنش و ملامت (8)

وَ ألبِسْنِي زِينَةَ المُتّقينَ في... تَركِ التَّعيِير‌.[1]

سخن درباره روش برخورد با انسان‌های گنهکار بود. دو روش بیان شد: یکی مهربانی به استثنای مواردی که اجرای حدّ در کار است یا گنهکار معاند است؛ دوم سپاسگزاری از خدا که به انسان توفیق پاکدامنی داده است؛ سوم شکر خدا بر ستّاری اوست.

بخشی از خطبه 140 نهج البلاغه را در جلسات قبل خواندیم، امیر المؤمنین (علیه السّلام) در ادامه این خطبه به این مطلب اشاره نموده و می‌فرماید:

فكيفَ بالعائبِ الذي عابَ أخاهُ و عَيَّرَهُ بِبَلواهُ؟! أما ذَكَرَ مَوضِعَ سَترِ اللَّهِ علَيهِ مِن ذُنوبِهِ ممّا هُو أعظَمُ مِن الذَّنبِ الذي عابَهُ بهِ؟! و كيفَ يَذُمُّهُ بذَنبٍ قد رَكِبَ مِثلَهُ؟! فإن لم يَكُنْ‌ رَكِبَ ذلكَ الذَّنبَ بعَينِهِ فَقد عَصَى اللَّهَ فيما سِواهُ مِمّا هو أعظَمُ مِنهُ. و ايمُ اللَّهِ، لَئن لم يَكُن عَصاهُ فِي الكبيرِ و عَصاهُ فِي الصغيرِ لَجَراءَتُهُ على‌ عَيبِ الناسِ أكبَرُ![2]

چگونه از برادر خويش عيبجويى مى‌كند و او را به گناهش سرزنش مى‌نمايد؟ مگر به ياد نمى‌آورد مقام ستّارى خدا را كه گناه او را پوشاند، گناهى كه بزرگتر از گناه آن‌برادرى است كه او را بدان سرزنش مى‌كند! چگونه او را به خاطر گناهى‌ نكوهش مى‌كند كه خودش چونان گناهى را مرتكب شده است؟ و اگر عين آن گناه را نكرده باشد، بيگمان با گناهى بزرگتر از آن، خدا را نافرمانى كرده است. به خدا سوگند كه اگر با گناه بزرگى خدا را نافرمانى نكرده، و در گناه كوچكى او را نافرمانى كرده باشد، بيگمان همين گستاخى او در عيبگويى از مردم بزرگترين گناه است!

بنا بر این، سومین وظیفه ما در برخورد با افراد گنهکار این است که مقام ستاری خدا را به یاد آوریم که اگر این کار را انجام دهیم، خدا نیز عیب‌های ما را می‌پوشاند، چنانکه شخصی به پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) عرض کرد: می‌خواهم خدا عیب‌هایم را بپوشاند، حضرت فرمود:

استُرْ عُيوبَ‌ إخوانِكَ‌ يَستُرِ اللَّهُ عَلَيكَ عُيوبَكَ.[3]

عيب‌هاى برادرانت را بپوشان تا خداوند، عيب‌هاى تو را بپوشاند.

بحث فقهی

موضوع: حکم خروج زن از خانه بدون اجازه شوهر (1)

یادآوری

بحث در فرع چهارم از مسئله 52 از مسائل شرطیت استطاعت بود که آیا زن همان طور که در حجة الاسلام نیاز به اذن زوج نداشت، در حج مستحبی نیز نیاز به اذن زوج ندارد یا اینکه در اینجا باید حتماً مأذون باشد؟

در تبیین این فرع گفتیم مقتضای قاعده این است که اگر زوجه عصیان کرد و بدون اجازه رفت، حج او صحیح است؛ اما بر اساس ادله، اذن زوج لازم است، زیرا علاوه بر اجماع، روایت معتبره «اسحاق بن عمار» دلالت می‌کرد که شوهر می‌تواند زنش را از حج مستحبی منع کند، البته استنباط ما از این روایت این شد که به طور مطلق چنین مطلبی برداشت نمی‌شود؛ بلکه اگر انجام حج مستحبی با حق زوج منافات داشته باشد، نیاز به اذن دارد، پس اگر شوهر مسافرت طولانی باشد، اجازه لزومی ندارد.

دلیل دیگر برای اثبات اشتراط اذن زوج در حج ندبی، اطلاق روایات دال بر حرمت خروج زن از خانه بدون اجازه شوهرش است که در این جلسه آن را پی می‌گیریم.

حکم خروج زن از خانه بدون اجازه شوهر

در اینجا با عنایت به اینکه این مسئله از جمله مباحث روز و مبتلا به است که آیا زن برای خروج از خانه باید اجازه بگیرد یا نه؟ این مسئله را با تفصیل بیشتری دنبال می‌کنیم.

ابتدا متن روایاتی را که در این زمینه به ما رسیده، می‌خوانیم و سپس به فقه الحدیث آنها می‌پردازیم.

متن روایات‌

روایت اول

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مَالِكِ بْنِ عَطِيَّةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: جَاءَتِ امْرَأَةٌ إِلَى النَّبِيِّ ص فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ ص‌ مَا حَقُّ الزَّوْجِ عَلَى الْمَرْأَةِ‌ فَقَالَ لَهَا أَنْ تُطِيعَهُ وَ لَا تَعْصِيَهُ‌ وَ لَا تَصَدَّقَ مِنْ بَيْتِهِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ لَا تَصُومَ تَطَوُّعاً إِلَّا بِإِذْنِهِ‌ وَ لَا تَمْنَعَهُ نَفْسَهَا وَ إِنْ كَانَتْ عَلَى ظَهْرِ قَتَبٍ وَ لَا تَخْرُجَ مِنْ بَيْتِهَا إِلَّا بِإِذْنِهِ‌ وَ إِنْ خَرَجَتْ بِغَيْرِ إِذْنِهِ لَعَنَتْهَا مَلَائِكَةُ السَّمَاءِ‌ وَ مَلَائِكَةُ الْأَرْضِ وَ مَلَائِكَةُ الْغَضَبِ وَ مَلَائِكَةُ الرَّحْمَةِ حَتَّى تَرْجِعَ إِلَى بَيْتِهَا قَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ ص‌ مَنْ أَعْظَمُ النَّاسِ حَقّاً عَلَى الرَّجُلِ قَالَ وَالِدُهُ‌ (قَالَتْ فَمَنْ) أَعْظَمُ النَّاسِ حَقّاً عَلَى الْمَرْأَةِ قَالَ زَوْجُهَا‌ قَالَتْ فَمَا لِي عَلَيْهِ مِنَ الْحَقِّ مِثْلُ مَا لَهُ عَلَيَّ‌ قَالَ لَا وَ لَا مِنْ كُلِّ مِائَةٍ وَاحِدَةٌ الْحَدِيثَ.[4]

شیخ کلینی از برخی از اصحاب و او از «احمد بن محمد» که یا «احمد بن محمد بن عیسی» است یا «احمد بن محمد بن خالد» و هر دو «ثقة جلیل» هستند و او از «حسن بن محبوب» که «ثقة جلیل» است و او از «مالک بن عطیة» که ثقه است و او از «محمد بن مسلم» که از اصحاب اجماع است نقل می‌کند، پس روایت صحیحه است. وی از امام باقر (علیه السّلام) این چنین روایت کرده که فرمود:

زنی خدمت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) رسید و پرسید: یا رسول الله حق شوهر بر همسرش چیست؟ حضرت فرمود: از او اطاعت کند و نافرمانی او را نکند و از [اموالی که در] خانه او [است] صدقه ندهد مگر با اجازه او و روزه مستحبی نگیرد مگر با اجازه او و خود را از او دریغ ندارد هرچند که سوار بر شتر باشد، و از خانه خود خارج نشود مگر با اجازه او و اگر بدون اجازه خارج شود، تا زمانی که به خانه‌اش بازگردد فرشتگان آسمان و فرشتگان زمین و فرشتگان غضب و فرشتگان رحمت او را لعن می‌کنند. پرسید: بر مرد چه کسی بزرگ‌ترین حق را دارد؟ فرمود: پدرش. پرسید: بر زن چه کسی بزرگ‌ترین حق را دارد؟ فرمود: شوهرش. پرسید: پس آیا من هم بر شوهرم حق دارم همان طور که او بر من حق دارد؟ فرمود: نه، نه تو یک صدم او هم حق نداری!

روایت دوم

وَ عَنْهُمْ عَنْ أَحْمَدَ عَنِ الْجَامُورَانِيِّ عَنِ ابْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ عَمْرِو بْنِ جُبَيْرٍ الْعَزْرَمِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: جَاءَتِ امْرَأَةٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ‌ مَا حَقُّ الزَّوْجِ عَلَى الْمَرْأَةِ فَقَالَ أَكْثَرُ مِنْ ذَلِكَ‌ قَالَتْ فَخَبِّرْنِي عَنْ شَيْ‌ءٍ مِنْهُ‌ قَالَ لَيْسَ لَهَا أَنْ تَصُومَ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْنِي تَطَوُّعاً‌ وَ لَا تَخْرُجَ مِنْ بَيْتِهَا (بِغَيْرِ إِذْنِهِ)‌ وَ عَلَيْهَا أَنْ تَطَيَّبَ بِأَطْيَبِ طِيبِهَا‌ وَ تَلْبَسَ أَحْسَنَ ثِيَابِهَا وَ تَزَيَّنَ بِأَحْسَنِ زِينَتِهَا‌ وَ تَعْرِضَ نَفْسَهَا عَلَيْهِ غُدْوَةً وَ عَشِيَّةً‌ وَ أَكْثَرُ مِنْ ذَلِكَ حُقُوقُهُ عَلَيْهَا.[5]

در سند این روایت «عبدالله جامورانی» است که «ضعّفه القمیون» و «حسن بن علی بن ابی حمزه» است که از رؤسای واقفیه است، لذا سند آن مشکل دارد. طبق این روایت امام صادق (علیه السّلام) فرمود:

زنی آمد خدمت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و عرض کرد: یا رسول الله حق شوهر بر همسرش چیست؟ فرمود: از آنچه تصور می‌کنی بیشتر است. گفت: از برخی از این حقوق مرا خبر ده، فرمود: زن نمی‌تواند بدون اجازه شوهرش روزه بگیرد، یعنی روزه مستحبی، و نمی‌تواند از خانه خود بدون اجازه شوهرش خارج شود و باید بهترین عطرها را استفاده کند و بهترین لباس‌ها را بپوشد و خود را به بهترین زینت‌ها زینت کند و صبح و شام خود را به وی عرضه کند و بیش از اینهاست حقوق شوهر بر همسرش.

روایت سوم

عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ فِي كِتَابِهِ عَنْ أَخِيهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَرْأَةِ أَ لَهَا أَنْ تَخْرُجَ بِغَيْرِ إِذْنِ زَوْجِهَا‌ قَالَ لَا وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَرْأَةِ‌ أَ لَهَا أَنْ تَصُومَ بِغَيْرِ إِذْنِ زَوْجِهَا قَالَ لَا بَأْسَ.[6]

«علی بن جعفر العریضی» در کتابش از برادرش یعنی امام کاظم (علیه السّلام) نقل می‌کند. قبر ایشان در چند کیلومتری مدینه قرار داشت و ما گاهی به زیارت قبرشان می‌رفتیم تا اینکه چند سال قبل سعودی‌ها به دلایلی نبش قبر کردند و طبق نقل جنازه ایشان را در بقیع دفن کردند.

آیت الله خویی این روایت را صحیحه خوانده‌اند؛ ولی طبق نظر آیت الله شبیری زنجانی که از خرطین فنّ رجال هستند، چنین نیست. ایشان می‌فرمایند: کتاب «علی بن جعفر» که با عنوان مسائل علی بن جعفر چاپ شده است به مرحوم مجلسى رسيده است، ولى سند بسيار ناشناخته‌اى دارد. مرحوم شيخ حر عاملى هم كه آنها را نقل مى‌كند بر اساس اجازه‌اى است كه مرحوم مجلسى به ايشان داده است. (اين دو به هم در نقل حديث، اجازه متقابل داده‌اند) اين روايات غالباً با رواياتى كه مرحوم كلينى به طريق «عَمركى» از «عبدالله بن جعفر حميرى» نقل مى‌كند، مطابقت مى‌كند و فقط در تعدادى از موارد مطابق نيست كه به نظر ما در اين مواردِ غير مطابق كه اين روايت هم از جمله آنهاست، دچار اشكال سندى است. پس اين روايت براى استدلال داراى مناقشه و تأمل است، ولى براى تأييد خوب مى‌باشد.[7]

به هر حال، در این روایت آمده که ایشان از امام کاظم (علیه السّلام) سؤال می‌کند:

آیا زن می‌تواند بدون اجازه شوهرش از خانه خارج شود؟ فرمود: خیر. پرسیدم: آیا زن می‌تواند بدون اجازه شوهرش روزه بگیرد؟ فرمود: اشکالی ندارد.

روایت چهارم

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ الْحَضْرَمِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ رَجُلًا مِنَ الْأَنْصَارِ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ص‌ خَرَجَ فِي بَعْضِ حَوَائِجِهِ فَعَهِدَ إِلَى امْرَأَتِهِ عَهْداً‌ أَنْ لَا تَخْرُجَ مِنْ بَيْتِهَا حَتَّى يَقْدَمَ قَالَ‌ وَ إِنَّ أَبَاهَا قَدْ مَرِضَ فَبَعَثَتِ الْمَرْأَةُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص‌ تَسْتَأْذِنُهُ أَنْ تَعُودَهُ فَقَالَ لَا‌ اجْلِسِي فِي بَيْتِكِ وَ أَطِيعِي زَوْجَكِ‌ قَالَ فَثَقُلَ فَأَرْسَلَتْ إِلَيْهِ ثَانِياً بِذَلِكَ‌ فَقَالَ اجْلِسِي فِي بَيْتِكِ وَ أَطِيعِي زَوْجَكِ قَالَ‌ فَمَاتَ أَبُوهَا فَبَعَثَتْ إِلَيْهِ أَنَّ أَبِي قَدْ مَاتَ‌ فَتَأْمُرُنِي أَنْ أُصَلِّيَ عَلَيْهِ فَقَالَ لَا‌ اجْلِسِي فِي بَيْتِكِ وَ أَطِيعِي زَوْجَكِ قَالَ‌ فَدُفِنَ الرَّجُلُ فَبَعَثَ إِلَيْهَا رَسُولُ اللَّهِ ص‌ أَنَّ اللَّهَ قَدْ غَفَرَ لَكِ وَ لِأَبِيكِ بِطَاعَتِكِ لِزَوْجِكِ.[8]

شیخ کلینی از برخی از اصحاب و او از «احمد بن محمد بن خالد برقی» و او از پدرش که هر دو ثقه هستند و او از «عبدالله بن قاسم حضرمی» که غالی است و او از «عبدالله بن سنان» که «ثقة جلیل» است، نقل می‌کند. بنا بر این، روایت ضعیف است. «عبدالله بن سنان» می‌گوید: امام صادق (علیه السّلام) فرمود:

در زمان رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) مردی از انصار براى كارى رفت مسافرت و از همسرش پیمان گرفت كه تا او باز گردد، از خانه بیرون نرود، پدر زن مریض شد و قاصدى خدمت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرستاد تا از او اجازه خواهد كه به عیادت پدر رود، پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) اجازه نداد و پیغام داد كه در خانه‌ات بنشین، و فرمان شوهر ببر. حال پدرش وخیم شد و دوباره کسی را فرستاد تا اجازه بگیرد، اما دوباره حضرت فرمود: در خانه‌ات بنشین، و فرمان شوهر ببر. پدرش از دنیا رفت، زن پیغام داد که پدرم گفته باید به جنازه‌اش نماز بخوانم، اما حضرت فرمود: در خانه بنشین و شوهر را اطاعت كن. مرد را دفن كردند، پیامبر براى زن قاصدى فرستاد كه به واسطه اینکه كه از شوهرت اطاعت کردی خداوند متعال تو و پدرت را آمرزید.

به نظر می‌رسد این قضیه که با نقل‌های مختلف به ما رسیده، «قضیة فی واقعة» بوده و شاید این خانم شرایط خاصی داشته که نباید از خانه خارج می‌شده یا مثلا خروج او موجب می‌شده که شوهرش او را طلاق دهد. از طرفی در این روایت سخن از عهد و پیمان است که چیزی فراتر از اذن گرفتن و حتی نهی از خروج است.

روایت پنجم

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ شُعَيْبِ بْنِ وَاقِدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ زَيْدٍ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ ع عَنِ النَّبِيِّ ص فِي حَدِيثِ الْمَنَاهِي قَالَ: وَ نَهَى أَنْ تَخْرُجَ الْمَرْأَةُ مِنْ بَيْتِهَا بِغَيْرِ إِذْنِ زَوْجِهَا‌ فَإِنْ خَرَجَتْ لَعَنَهَا كُلُّ مَلَكٍ فِي السَّمَاءِ‌ وَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ تَمُرُّ عَلَيْهِ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ‌ حَتَّى تَرْجِعَ إِلَى بَيْتِهَا‌...[9]

شیخ صدوق به اسنادش از «شعیب بن واقد» که مجهول است و او از «حسین بن زید» که «علی التحقیق» ثقه است، نقل می‌کند. پس روایت ضعیف السند است. طبق این نقل امام صادق (علیه السّلام) از پدرانش (علیهم السّلام) از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در حدیثی که به حدیث «مناهی» معروف است، چنین نقل فرموده که:

[پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم)] از اینکه زن از خانه‌اش بدون اجازه شوهرش خارج شود، نهی فرمود، پس اگر بدون اجازه خارج شود، همه فرشتگان آسمان و هر جن و انسی که از کنارش عبور کند تا زمانی که برگردد او را لعن می‌کنند.

روایت ششم

بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عَمْرٍو وَ أَنَسِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ ع فِي وَصِيَّةِ النَّبِيِّ ص لِعَلِيٍّ ع قَالَ: يَا عَلِيُّ لَيْسَ عَلَى النِّسَاءِ جُمُعَةٌ وَ لَا جَمَاعَةٌ‌ وَ لَا أَذَانٌ وَ إِقَامَةٌ وَ لَا عِيَادَةُ مَرِيضٍ‌... وَ لَا تَخْرُجُ مِنْ بَيْتِ زَوْجِهَا إِلَّا بِإِذْنِهِ‌ فَإِنْ خَرَجَتْ بِغَيْرِ إِذْنِهِ‌ لَعَنَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ جَبْرَئِيلُ وَ مِيكَائِيلُ‌... .[10]

شیخ صدوق به اسنادش از «حماد بن عمرو» و از «انس بن محمد» و او از پدرش که هر سه نفر مجهول الحال هستند، نقل می‌کند که امام صادق (علیه السّلام) به نقل از پدرانش (علیهم السّلام) فرمود: پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به امام علی (علیه السّلام) این طور وصیت نمود:

ای علی! بر زنان نه شرکت در نماز جمعه و جماعت واجب است و نه گفتن اذان و اقامه و نه رفتن به عیادت مریض... و نباید از خانه همسرش بدون اجازه وی خارج شود و اگر بدون اذن او خارج شد، خدا و جبرئیل و میکائیل وی را لعن می‌کنند.

روایت هفتم

الْجَعْفَرِيَّاتُ، أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدٌ حَدَّثَنِي مُوسَى قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيٍّ ع: إِنَّ امْرَأَةً سَأَلَتْ رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَالَتْ إِنَّ زَوْجِي أَمَرَنِي أَنْ لَا أَخْرُجَ إِلَى قَرِيبٍ وَ لَا إِلَى بَعِيدٍ حَتَّى يَرْجِعَ مِنْ سَفَرِهِ وَ إِنَّ أَبِي فِي السَّوْقِ فَأَخْرُجُ إِلَى أَبِي فَقَالَ لَهَا اجْلِسِي فِي بَيْتِكِ وَ أَطِيعِي زَوْجَكِ فَجَلَسَتْ وَ أَطَاعَتْ زَوْجَهَا فَمَاتَ الْأَبُ فَأَرْسَلَ إِلَيْهَا رَسُولُ اللَّهِ ص فَقَالَ قَدْ غَفَرَ اللَّهُ لِأَبِيكِ بِطَاعَتِكِ لِزَوْجِكِ.[11]

محدث نوری در مستدرک از جعفریات نقل کرده که به سند فوق امام علی (علیه السّلام) فرمود:

زنی از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) پرسید: همسرم گفته نباید تا زمانی که از سفر بر می‌گردم از خانه خارج شوم نه جای نزدیک و نه جای دور، در حالی که پدرم در حال احتضار است و می‌خواهم پیش او بروم؟ فرمود: بنشین در خانه‌ات و از شوهرت فرمان ببر! او نیز نشست و از به گفته شوهرش عمل کرد تا اینکه پدرش از دنیا رفت، رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) براى زن قاصدى فرستاد كه به واسطه اینکه كه از شوهرت اطاعت کردی خداوند متعال پدرت را آمرزید.

این روایت خلاصه همان روایت چهارم بود که در کافی نقل شده بود، چه اینکه در روایت بعدی نیز همین جریان به شکل دیگری نقل شده است.

روایت هشتم

دَعَائِمُ الْإِسْلَامِ، عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص: أَنَّ امْرَأَةً أَرْسَلَتْ إِلَيْهِ فَسَأَلَتْهُ فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ زَوْجِي خَرَجَ إِلَى سَفَرٍ وَ أَمَرَنِي أَنْ لَا أَخْرُجَ مِنْ بَيْتِي وَ إِنَّ أَبِي فِي السِّيَاقِ وَ قَدْ أَشْفَى عَلَى الْمَوْتِ فَهَلْ لِي أَنْ أَخْرُجَ إِلَيْهِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِلرَّسُولِ قُلْ لَهَا اجْلِسِي فِي بَيْتِكِ وَ أَطِيعِي زَوْجَكِ فَفَعَلَتْ وَ مَاتَ أَبُوهَا فَأَرْسَلَ إِلَيْهَا رَسُولُ اللَّهِ ص يَقُولُ أَمَا إِنَّ اللَّهَ قَدْ غَفَرَ لِأَبِيكِ بِطَاعَتِكِ لِزَوْجِكِ.[12]

محدث نوری به نقل از دعائم الاسلام از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) چنین روایت کرده است:

زنی کسی را فرستاد و از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) پرسید: یا رسول الله همسرم رفته مسافرت و به من گفته که نباید از خانه‌ام خارج شوم در حالی که پدرم در حال احتضار است و در شرف مُردن است، آیا اجازه دارم بروم پیش او؟ حضرت به فرستاده آن زن فرمود: به او بگو: بنشین در خانه‌ات و از شوهرت فرمان ببر! او نیز چنین کرد و وقتی پدرش از دنیا رفت، حضرت کسی را فرستاد پیش زن که همانا خداوند به واسطه اینکه از شوهرت اطاعت کردی، پدرت را آمرزید.

روایت نهم

عَوَالِي اللآَّلِي، عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ: أَيُّمَا امْرَأَةٍ خَرَجَتْ مِنْ بَيْتِ زَوْجِهَا بِغَيْرِ إِذْنِهِ لَعَنَهَا كُلُّ شَيْ‌ءٍ طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ إِلَى أَنْ يَرْضَى عَنْهَا زَوْجُهَا‌.[13]

محدث نوری به نقل از عوالی اللئالی از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل کرده که:

هر زنی که از خانه شوهرش بدون اجازه او خارج شود، هر آنچه که خورشید و ماه بر آن می‌تابند، او را لعن می‌کنند تا اینکه شوهرش از او راضی گردد.

روایت دهم

محدث نوری روایت مفصلی را از مجموعه‌ای قدیمی از نوشته‌های «احمد بن عبدالعزیر جلودی» نقل می‌کند که به حدیث «حولاء عطارة» معروف است و از اینجا شروع می‌شود که روزی شوهر این خانم که عطرفروش خاندان پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بود به او دستوری می‌دهد؛ ولی او از فرمان شوهرش سرپیچی می‌کند. شوهرش از دست او ناراحت می‌شود. زن پشیمان می‌شود و هر کاری می‌کند که شوهرش او را ببخشد، فایده‌ای ندارد. از ترس اینکه دچار عذاب الهی نشود، خدمت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می‌رسد و جریان را تعریف می‌کند. اینجاست که حضرت سفارشاتی درباره همسرداری به این خانم بیان می‌دارند. بخشی از متن روایت چنین است:

وَجَدْتُ فِي مَجْمُوعَةٍ عَتِيقَةٍ، بِخَطِّ بَعْضِ الْعُلَمَاءِ وَ فِيهَا بَعْضُ الْخُطَبِ وَ يَظْهَرُ مِنْ بَعْضِ الْقَرَائِنِ أَنَّهُ أَخَذَهُ مِنْ كِتَابِ الْخُطَبِ لِأَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ الْجَلُودِيِّ مَا صُورَتُهُ بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ عُمَرَ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْسُ بْنُ مُسْلِمٍ قَالَ حَدَّثَنَا عُمَرُ بْنُ إِسْحَاقَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي بَكْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مِهْرَانَ الثَّقَفِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ رَجُلٍ قَالَ: إِنَّ الْحَوْلَاءَ كَانَتِ امْرَأَةً عَطَّارَةً لآِلِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَلَمَّا كَانَتْ يَوْماً مِنَ الْأَيَّامِ أَمَرَهَا زَوْجُهَا بِمَعْرُوفٍ فَانْتَهَرَتْهُ فَأَمْسَى وَ هُوَ سَاخِطٌ عَلَيْهَا... خَرَجَتْ سَائِرَةً إِلَى دَارِ رَسُولِ اللَّهِ ص ... فَقَالَ ص:... يَا حَوْلَاءُ وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ نَبِيّاً مَا مِنِ امْرَأَةٍ تَخْرُجُ مِنْ بَيْتِهَا بِغَيْرِ إِذْنِ زَوْجِهَا تَحْضُرُ عُرْساً إِلَّا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْهَا أَرْبَعِينَ لَعْنَةً عَنْ يَمِينِهَا وَ أَرْبَعِينَ لَعْنَةً عَنْ شِمَالِهَا وَ تَرِدُ اللَّعْنَةُ عَلَيْهَا مِنْ قُدَّامِهَا فَتَغْمُرُهَا حَتَّى تَغْرِقَ فِي لَعْنَةِ اللَّهِ مِنْ فَوْقِ رَأْسِهَا إِلَى قَدَمِهَا وَ يَكْتُبُ اللَّهُ عَلَيْهَا بِكُلِّ خُطْوَةٍ أَرْبَعِينَ خَطِيئَةً إِلَى أَرْبَعِينَ سَنَةً فَإِنْ أَتَتْ أَرْبَعِينَ سَنَةً كَانَ عَلَيْهَا بِعَدَدِ مَنْ سَمِعَ صَوْتَهَا وَ كَلَامَهَا ثُمَّ لَا يُسْتَجَابُ لَهَا دُعَاءٌ حَتَّى يَسْتَغْفِرَ لَهَا زَوْجُهَا بِعَدَدِ دُعَائِهَا لَهُ وَ إِلَّا كَانَتْ تِلْكَ اللَّعْنَةُ [عَلَيْهَا] إِلَى يَوْمِ تَمُوتُ وَ تُبْعَثُ يَا حَوْلَاءُ وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ نَبِيّاً وَ رَسُولًا مَا مِنِ امْرَأَةٍ تُصَلِّي خَارِجَةً عَنْ بَيْتِهَا أَوْ دَارِهَا إِلَّا أَتَاهَا اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِتِلْكَ الصَّلَاةِ فَتُضْرَبُ بِهَا وَجْهَهَا ثُمَّ يَأْمُرُ بِهَا إِلَى النَّارِ.. .[14]

ای حولاء! سوگند به کسی که مرا به حق به پیامبری برانگیخت، هیچ زنی بی اذن همسر از خانه بیرون نرود که در مجلس عروسی حاضر شود، مگر آنکه خداوند چهل لعنت از راست و چهل لعنت از چپ و لعنتی از پیش رویش بر او فرود آورد تا سراپای وجودش را لعنت فرا گیرد و در لعنت غرق شود؛ و خداوند به هر گامی که بر می‌دارد چهل گناه تا چهل سال برایش می‌نویسد. پس اگر به سن چهل سالگی رسید و چهل بر او تمام شد، به شماره افرادی که صدا و سخنش را شنیده‌اند، لعنت نوشته می‌شود، همچنین دعایش اجابت نمی‌شود مگر اینکه شوهرش به تعداد دعاهایی که زن برای او می‌نماید، استغفار کند و اگر همسرش برای او استغفار نکند این لعنت و دوری از رحمت خداوند سبحان، تا روز قیامت و روزی که می‌میرد و بر انگیخته می‌شود، ادامه می‌یابد.

ای حولاء! سوگند به کسی که مرا به حق به پیامبری و رسالت فرستاده و برانگیخته است؛ هیچ زنی بیرون از خانه یا اتاقش (بی اذن همسر) نماز نمی‌گزارد، مگر آن که روز قیامت خداوند آن نمازش را می‌آورد و بر صورتش می‌زند. سپس امر می‌کنند تا او را به آتش برند...

روایت یازدهم

آخرین روایت هم از من لا یحضره الفقیه است، می‌فرماید:

وَ قَالَ ع أَيُّمَا امْرَأَةٍ وَضَعَتْ ثَوْبَهَا فِي غَيْرِ مَنْزِلِ زَوْجِهَا أَوْ بِغَيْرِ إِذْنِهِ لَمْ تَزَلْ فِي لَعْنَةِ اللَّهِ إِلَى أَنْ تَرْجِعَ إِلَى بَيْتِهَا.[15]

امام صادق (علیه السّلام) فرمود: هر زنی كه در غير خانۀ شوهر، يا بدون اجازۀ شوهر لباس از تن بيرون كند پيوسته مورد لعن و نفرين خداوند است تا هنگامى كه به منزل خود باز گردد.

فقه الحدیث روایات

در میان روایاتی که خوانده شد، روایات صحیح السندی وجود داشت که ظاهرشان بر حرمت خروج زوجه بدون اذن زوج مطلقا دلالت داشت؛ ولی برخی از فقها از این روایات به طور مطلق حرمت خروج را استفاده نکرده‌اند. مثلا آیت الله نائینی و آیت الله خویی این اطلاق را نپذیرفته‌اند.

متن فرمایش این دو بزرگوار به اضافه نظریه برخی دیگر از فقها در جلسه آینده خواهد آمد.

در پایان به این نکته اشاره می‌کنیم که این مسئله در دو باب از ابواب فقهی مطرح شده است، یکی در بحث صلاة مسافر که به عنوان یکی از مصادیق سفر حرام، سفر زن بدون اجازه شوهرش بیان شده و یکی هم در بحث حج که اذن شوهر در انجام حج مستحبی لازم دانسته شده است.


[3] كنز العمّال، متقی هندی، ج16، ص129، ح44154.
[7] كتاب نكاح (زنجانى)، ج‌24، ص7649.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo