< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد ری شهری

کتاب الحج

96/12/08

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقیانواع القائات شیطانی (8)

اللّهُمَّ اجعَل ما يُلقِي‌ الشَّيطانُ‌ في‌ رُوعي‌ مِنَ التَّمَنِّي وَ التَّظَنِّي.[1]

در تبیین این فراز نورانی، به انواع القائات شیطانی اشاره می‌کردیم. یکی از چیزهایی که شیطان به دل انسان تلقین می‌کند، گمان‌های بد است. اولین قسم از اقسام گمان‌های ناپسند، «سوء ظن به خدای متعال» بود که در جلسات قبل مطرح شد.

دو. سوء ظن به مؤمنان

دومین قسم از گمان‌های بد، سوء ظن به مؤمنان است. در قرآن صریحاً از بدگمانی نهی شده است:

﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ﴾.[2]

اى مؤمنان! از بسيارى از گمان‌ها دورى كنيد كه برخى از گمان‌ها گناه است‌.

در این آیه شریفه از مطلق گمان نهی شده است؛ ولی روشن است که مقصود نهی از «بد گمانی» است، زیرا «خوش‌گمان» بودن نه تنها مورد نهی واقع نمی‌شود، بلکه به ما دستور داده شده که نسبت به دوستان خود خوش‌گمان باشیم، از امیر المؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده که فرمود:

ضَعْ‌ أمرَ أخيكَ على‌ أحسَنِهِ‌.[3]

رفتار برادرت را به بهترين وجه آن تفسير كن‌.

اما سؤالی که در این آیه به ذهن می‌رسد، این است که اگر بعضی از گمان‌ها گناه است، چرا انسان باید از همه بدگمانی‌ها اجتناب کند؟

پاسخ علامه طباطبایی در تفسیر المیزان این است[4] که مقصود از ﴿كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ﴾ همان ﴿بَعْضَ الظَّنِّ﴾ است؛ یعنی گمان بد «فی نفسه» زیاد است ـ از این رو، «کثیراً» را به صورت نکره آورده است ـ و خیلی کم می‌شود که انسان نسبت به دیگران، خوش‌گمان باشد، بلکه بیشتر، انسان گمان‌های بد برایش پیش می‌آید. به تعبیر دیگر، اجتناب کردن، مربوط به مطلق ظن نیست؛ بلکه در باره ظن‌های بد است.

البته ایشان، این احتمال را هم داده‌اند که مقصود، زیاد اجتناب کردن از همه گمان‌ها باشد، یعنی چون بعضی از گمان‌ها ، گناه است ، انسان باید از روی احتیاط از همه گمان‌هایی که احتمال می دهد گناه باشد اجتناب کند تا گرفتار آن گمان‌هایی که گناه است ، نشود.

بحث فقهی

موضوع: حدّ ضیق وقت در عدول از تمتع به افراد (2)

یادآوری

بحث در روایات مربوط به حدّ ضیق وقت برای عدول از تمتع به افراد بود، یعنی در صورت تنگی وقت، چه موقع می‌تواند حج تمتع خود را به افراد تبدیل کند؟

ادامه روایات

این روایات به شش طایفه تقسیم می‌شوند. در جلسه قبل طایفه اول را که بر خوف فوت وقوف در عرفات دلالت داشتند، خواندیم. صحبت در طایفه دوم بود که ملاک را ظهر روز هشتم می‌دانند. در این طایفه یک روایت جای دارد و آن صحیحه «اسماعیل بن بزیع» است که متن آن را خواندیم. چنانکه دیدیم در این روایت، امام رضا (عَلَیْهِ‌السَّلامِ) در پاسخ این سؤال که اگر زنی قبل از خارج شدن از احرام عمره، حیض شود تا چه زمانی می‌تواند حج تمتع انجام دهد؟ فرمود:

كَانَ جَعْفَرٌ ع يَقُولُ زَوَالَ الشَّمْسِ مِنْ يَوْمِ التَّرْوِيَةِ وَ كَانَ مُوسَى ع يَقُولُ صَلَاةَ الْمَغْرِبِ مِنْ يَوْمِ التَّرْوِيَةِ.

امام صادق (عَلَیْهِ‌السَّلامِ) می‌فرمود: تا ظهر روز هشتم، ولی امام کاظم (عَلَیْهِ‌السَّلامِ) می‌فرمود: تا نماز مغرب روز هشتم.

در ادامه این روایت، وقتی راوی می‌گوید: همه شیعیان روز هشتم وارد مکه می‌شوند و پس از طواف و سعی برای حج محرم می‌شوند، امام (عَلَیْهِ‌السَّلامِ) بر همان زوال شمس روز ترویه تأکید می‌نماید. همچنین وقتی راوی به روایت «عجلان ابو صالح» اشاره می‌کند، باز هم امام (عَلَیْهِ‌السَّلامِ) می‌فرماید:

إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ ذَهَبَتِ الْمُتْعَةُ.

هنگامی که ظهر فرا رسد، وقت تمتع تمام می‌شود.

در اینجا سه روایتی را که از «عجلان» در این باره وارد شده، می‌خوانیم تا مفهوم تذکر راوی نسبت به روایت او، مشخص شود.

متن روایت اول چنین است:

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ] عَنْهُمْ [عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ دُرُسْتَ الْوَاسِطِيِّ عَنْ عَجْلَانَ أَبِي صَالِحٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ امْرَأَةٍ مُتَمَتِّعَةٍ قَدِمَتْ مَكَّةَ فَرَأَتِ الدَّمَ قَالَ تَطُوفُ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ ثُمَّ تَجْلِسُ فِي بَيْتِهَا فَإِنْ طَهُرَتْ طَافَتْ بِالْبَيْتِ وَ إِنْ لَمْ تَطْهُرْ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ التَّرْوِيَةِ أَفَاضَتْ عَلَيْهَا الْمَاءَ وَ أَهَلَّتْ بِالْحَجِّ مِنْ بَيْتِهَا وَ خَرَجَتْ إِلَى مِنًى وَ قَضَتِ الْمَنَاسِكَ كُلَّهَا فَإِذَا قَدِمَتْ مَكَّةَ طَافَتْ بِالْبَيْتِ طَوَافَيْنِ ثُمَّ سَعَتْ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ فَإِذَا فَعَلَتْ ذَلِكَ فَقَدْ حَلَّ لَهَا كُلُّ شَيْ‌ءٍ مَا خَلَا فِرَاشَ زَوْجِهَا.[5]

«عجلان ابو صالح» می‌گوید:

از امام صادق (عَلَیْهِ‌السَّلامِ) در باره زنى پرسیدم كه براى حج تمتع به مكه آمده است، ولى خون می‌بیند [حیض می‌شود]، فرمود: سعى صفا و مروه كند و در خانه بنشيند، اگر پاک شد، طواف كند و اگر تا روز ترويه پاک نشد، خود را مى‌شويد و از خانه‌اش احرام حج مى‌بندد و به منى مى‌رود و سپس همه مناسک را انجام مى‌دهد و زمانی که به مکه رسید دو بار طواف می‌کند، سپس سعی صفا و مروة انجام می‌دهد. هنگامى كه اينها را انجام داد، محرمات احرام بر او حلال مى‌گردد، جز بستر شوهرش.

در این روایت، بحثی از عدول از تمتع به افراد نیست، یعنی با اینکه تا روز ترویه پاک نشده؛ با این حال، می‌فرماید: باید طواف عمره را بعد از مناسک حج، به جا آورد.

متن روایت دوم «عجلان» نیز چنین است:

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ] عَنْهُمْ [عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ دُرُسْتَ عَنْ عَجْلَانَ أَبِي صَالِحٍ أَنَّهُ سَمِعَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِذَا اعْتَمَرَتِ الْمَرْأَةُ ثُمَّ اعْتَلَّتْ قَبْلَ أَنْ تَطُوفَ قَدَّمَتِ السَّعْيَ وَ شَهِدَتِ الْمَنَاسِكَ فَإِذَا طَهُرَتْ وَ انْصَرَفَتْ مِنَ الْحَجِّ قَضَتْ طَوَافَ الْعُمْرَةِ وَ طَوَافَ الْحَجِّ وَ طَوَافَ النِّسَاءِ ثُمَّ أَحَلَّتْ مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ.[6]

وی می‌گوید که از امام صادق (عَلَیْهِ‌السَّلامِ) شینده که فرمود:

اگر زنی قبل از طواف عمره تمتع عادت شود، سعی را مقدم می‌کند و مناسک را انجام می‌دهد و هنگامی که پاک شد و از اعمال حج را تمام کرد، طواف عمره و حج و نساء را انجام می‌دهد و در این صورت همه محرامات احرام بر او حلال می‌شود.

در این روایت نیز، بحث تبدیل حج تمتع به افراد نیست، بلکه بحث مقدم شدن سعی و انجام قضای طواف، پس از مناسک حج است.

متن روایت سوم او نیز چنین است:

وَ عَنْهُ عَنْ سَلَمَةَ بْنِ الْخَطَّابِ عَنِ ابْنِ رِبَاطٍ عَنْ دُرُسْتَ بْنِ أَبِي مَنْصُورٍ عَنْ عَجْلَانَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مُتَمَتِّعَةٌ قَدِمَتْ فَرَأَتِ الدَّمَ كَيْفَ تَصْنَعُ قَالَ تَسْعَى بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَ تَجْلِسُ فِي بَيْتِهَا فَإِنْ طَهُرَتْ طَافَتْ بِالْبَيْتِ وَ إِنْ لَمْ تَطْهُرْ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ التَّرْوِيَةِ أَفَاضَتْ عَلَيْهَا الْمَاءَ وَ أَهَلَّتْ بِالْحَجِّ وَ خَرَجَتْ إِلَى مِنًى فَقَضَتِ الْمَنَاسِكَ كُلَّهَا فَإِذَا فَعَلَتْ ذَلِكَ فَقَدْ حَلَّ لَهَا كُلُّ شَيْ‌ءٍ مَا عَدَا فِرَاشَ زَوْجِهَا...[7]

«عجلان» می‌گوید:

به امام صادق (عَلَیْهِ‌السَّلامِ) عرض کردم: زنی که برای انجام تمتع وارد مکه شده، ولی حیض شده باید چه کند؟ فرمود: سعى صفا و مروه می‌كند و در خانه می‌نشيند، اگر پاک شد، طواف می‌كند و اگر تا روز ترويه پاک نشد، خود را مى‌شويد و برای حج محرم مى‌شود و به منى مى‌رود و سپس همه مناسک را انجام مى‌دهد و هنگامى كه اينها را انجام داد، محرمات احرام بر او حلال مى‌گردد، جز بستر شوهرش...

در این روایت، بحث قضای طواف عمره پس از انجام حج نیامده؛ ولی به قرینه دو روایت قبلی، بر آن حمل می‌شود.

به هر حال، «اسماعیل بن بزیع» وقتی روایت «عجلان» را که بر عدول دلالتی ندارد، می‌خواند، باز هم حضرت می‌فرماید: مهلت انجام عمره تمتع تا زوال روز هشتم است، یعنی پس از آن، حج تمتع به حج افراد، تبدیل می‌شود.

برای اینکه تعارض صحیحه «اسماعیل بن بزیع» با روایات طایفه اول روشن شود، می‌گوییم: به طور خلاصه سه نکته در این روایت بیان شده است:

1 ـ با زوال خورشید روز هشتم، زمان انجام حج تمتع به پایان می‌رسد.

2 ـ ذیل روایت نیز دلالت دارد که احرامی که این خانم برای عمره بسته، برای حج کافی است و نیاز به احرام مجدد ندارد.

3 ـ وقتی حج تمتع او به حج افراد تبدیل می‌شود، دیگر نیازی به قربانی ندارد. این مطلب نیز از آخرین پرسش و پاسخی که در این روایت آمده، استفاده می‌شود.

طایفه سوم

این طایفه از روایات، ملاک ضیق وقت را غروب روز ترویه می‌دانند.

روایت اول

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِه‌] عَنْهُ (مُوسَى بْنِ الْقَاسِم‌) عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عِيصِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمُتَمَتِّعِ يَقْدَمُ مَكَّةَ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ صَلَاةَ الْعَصْرِ تَفُوتُهُ الْمُتْعَةُ فَقَالَ لَا لَهُ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ غُرُوبِ الشَّمْسِ وَ قَالَ قَدْ صَنَعَ ذَلِكَ رَسُولُ اللَّهِ ص.[8]

«عیص بن قاسم» در این روایت صحیحه می‌گوید:

از امام صادق (عَلَیْهِ‌السَّلامِ) در باره شخصی پرسیدم که می‌خواهد حج تمتع به جا آورد، ولی موقع نماز عصر روز هشتم به مکه رسیده است، آیا تمتع او از بین رفته است؟ فرمود: نه، می‌تواند بین نماز عصر و غروب خورشید اعمال عمره را انجام دهد. همچنین فرمود: رسول خدا (صَلَّی‌اللهُ‌عَلَیْهِ‌وَ‌آلِهِ) نیز چنین کردند.

روایت دوم

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَن‌ بِإِسْنَادِهِ] عَنْهُ (مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَهْلٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ: الْمُتَمَتِّعُ إِذَا قَدِمَ لَيْلَةَ عَرَفَةَ فَلَيْسَ لَهُ مُتْعَةٌ يَجْعَلُهَا حَجَّةً مُفْرَدَةً وَ إِنَّمَا الْمُتْعَةُ إِلَى يَوْمِ التَّرْوِيَةِ.[9]

شیخ طوسی به اسنادش از «موسی بن قاسم» که امامی ثقه است و او از «محمد بن سهل» که «علی التحقیق» امامی و ثقه است و او از پدرش «سهل بن یسع» و او از «اسحاق بن عبدالله» که هر دو امامی و ثقه هستند، نقل می‌کند که امام کاظم (عَلَیْهِ‌السَّلامِ) فرمود:

کسی که می‌خواهد حج تمتع به جا آورد و شب عرفه وارد مکه می‌شود، نمی‌تواند حج تمتع انجام دهد، بلکه آن را حج افراد قرار می‌دهد، چرا که حج تمتع تا روز ترویه است.

از اینکه فرمود شب عرفه نمی‌شود؛ ولی روز ترویه می‌شود، معلوم می‌شود، آخرین مهلت حج تمتع، غروب روز ترویه است.

روایت سوم

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَن‌ بِإِسْنَادِهِ] عَنْهُ (مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا قَدِمْتَ مَكَّةَ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ وَ قَدْ غَرَبَتِ الشَّمْسُ فَلَيْسَ لَكَ مُتْعَةٌ امْضِ كَمَا أَنْتَ بِحَجِّكَ.[10]

سند این روایت صحیح است. «عمر بن یزید بیاع سابری» از امام صادق (عَلَیْهِ‌السَّلامِ) نقل کرده که فرمود:

اگر روز ترویه وقتی به مکه برسی که خورشید غروب کرده باشد، نمی‌توانی حج تمتع به جا آوری، بلکه همان حج خود انجام بده.

طایفه چهارم

طایفه چهارم بر این دلالت دارد که آخرین حدّ ضیق وقت برای تمتع، «شب عرفه» است. آیت الله سبحانی فرموده‌اند: اگر چه صاحب عروة این نظر را بیان کرده است که اگر مقصود، ابتدای شب عرفه باشد، با طایفه قبلی که بر «غروب روز ترویه» دلالت داشت، فرقی ندارد؛ ولی اگر غیر آن باشد، روایتی در این باره نداریم.

ولی به نظر ما روایت ذیل در این طایفه قرار می‌گیرد:

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِه‌] عَنْهُ (مُوسَى بْنِ الْقَاسِم‌) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَهْلٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُوسَى بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمُتَمَتِّعِ يَقْدَمُ مَكَّةَ لَيْلَةَ عَرَفَةَ قَالَ لَا مُتْعَةَ لَهُ يَجْعَلُهَا حَجَّةً مُفْرَدَةً وَ يَطُوفُ بِالْبَيْتِ وَ يَسْعَى بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَ يَخْرُجُ إِلَى مِنًى وَ لَا هَدْيَ عَلَيْهِ وَ إِنَّمَا الْهَدْيُ عَلَى الْمُتَمَتِّعِ.[11]

«موسی بن عبدالله» که مجهول است و به همین جهت، روایت ضعیف السند است، می‌گوید:

از امام صادق (عَلَیْهِ‌السَّلامِ) در باره کسی پرسیدم که شب عرفه وارد مکه شده است؟ فرمود: انجام حج تمتع برای او جایز نیست، بلکه آن را حج افراد قرار دهد و طواف و سعی میان صفا و مروه را انجام دهد و به منا برود. قربانی نیز بر او لازم نیست، زیرا قربانی بر کسی که حج تمتع انجام می‌دهد، لازم است.

طایفه پنجم

در این طایفه روایتی قرار دارد که آخرین فرصت برای انجام تمتع را سحر شب عرفه دانسته است:

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِه‌] عَنْهُ (مُوسَى بْنِ الْقَاسِم‌) عَنِ الْحَسَنِ عَنْ عَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِلَى مَتَى يَكُونُ لِلْحَاجِّ عُمْرَةٌ قَالَ إِلَى السَّحَرِ مِنْ لَيْلَةِ عَرَفَةَ.[12]

در این روایت صحیحه «محمد بن مسلم» می‌گوید:

به امام صادق (عَلَیْهِ‌السَّلامِ) عرض کردم: تا چه زمانی حاجی می‌تواند عمره تمتع انجام دهد؟ فرمود: تا سحر شب عرفه.

طایفه ششم

گروهی از روایات که در این طایفه قرار دارند، آخرین مهلت انجام تمتع را زمانی دانسته‌اند که مردم وارد منا می‌شوند، یعنی اگر بتواند عمره را تمام کند و خود را در روز هشتم با مردم به منا برساند، می‌تواند حج تمتع به جا آورد.

روایت اول

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ] بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الْمَرْأَةُ تَجِي‌ءُ مُتَمَتِّعَةً فَتَطْمَثُ قَبْلَ أَنْ تَطُوفَ بِالْبَيْتِ فَيَكُونُ طُهْرُهَا لَيْلَةَ عَرَفَةَ فَقَالَ إِنْ كَانَتْ تَعْلَمُ أَنَّهَا تَطْهُرُ وَ تَطُوفُ بِالْبَيْتِ وَ تُحِلُّ مِنْ إِحْرَامِهَا وَ تَلْحَقُ النَّاسَ بِمِنًى فَلْتَفْعَلْ.[13]

«ابو بصیر» در این روایت صحیحه می‌گوید:

به امام صادق(عَلَیْهِ‌السَّلامِ) عرض کردم: زنی برای انجام حج تمتع [به مکه] می‌آید؛ ولی قبل از طواف، حیض می‌شود و موعد پاک شدنش شب عرفه است [تکلیفش چیست؟] فرمود: اگر می‌داند که پاک می‌شود و می‌تواند طواف کند و از احرام عمره خارج شود و در منا به مردم ملحق شود، باید چنین کند.

روایت دوم

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ] بِإِسْنَادِهِ عَنِ النَّضْرِ عَنْ شُعَيْبٍ الْعَقَرْقُوفِيِّ قَالَ: خَرَجْتُ أَنَا وَ حَدِيدٌ فَانْتَهَيْنَا إِلَى الْبُسْتَانِ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ فَتَقَدَّمْتُ عَلَى حِمَارٍ فَقَدِمْتُ مَكَّةَ فَطُفْتُ وَ سَعَيْتُ وَ أَحْلَلْتُ مِنْ تَمَتُّعِي ثُمَّ أَحْرَمْتُ بِالْحَجِّ وَ قَدِمَ حَدِيدٌ مِنَ اللَّيْلِ فَكَتَبْتُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ ع أَسْتَفْتِيهِ فِي أَمْرِهِ فَكَتَبَ إِلَيَّ مُرْهُ يَطُوفُ وَ يَسْعَى وَ يُحِلُّ مِنْ مُتْعَتِهِ وَ يُحْرِمُ بِالْحَجِّ وَ يَلْحَقُ النَّاسَ بِمِنًى وَ لَا يَبِيتَنَّ بِمَكَّةَ.[14]

شیخ صدوق به اسنادش از «نضر بن سوید» و او از «شعيب بن یعقوب عقرقوفى» که هر دو امامی، ثقه و جلیل هستند، روايت كرده كه گفت:

من و «حديد» خارج شديم، تا روز ترويه به «بُستان» رسيديم، من بر الاغى سوار شدم و جلوتر رفتم تا وارد مكه شدم، و طواف و سعى به جا آوردم، و از احرام حج تمتع خود خارج شدم، سپس براى حج احرام بستم، ولی «حديد» هنگام شب وارد شد، پس من طىّ نامه‌اى از امام کاظم (عَلَیْهِ‌السَّلامِ) در باره كار او استفتاء كردم. و امام در جوابم نوشت: به او بگو طواف و سعى به جا آورد، و از تمتعش خارج شود و براى حج محرم شود، و در منى به مردم ملحق شود و البته در مكه بيتوته نكند.

روایت سوم

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ] عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمُتْعَةِ مَتَى تَكُونُ قَالَ يَتَمَتَّعُ مَا ظَنَّ أَنَّهُ يُدْرِكُ النَّاسَ بِمِنًى.[15]

در این روایت مرسله از امام صادق (عَلَیْهِ‌السَّلامِ) سؤال شده:

تا چه زمانی می‌توان عمره تمتع انجام داد؟ فرمود: عمره تمتع را می‌تواند تا زمانی که فکر می‌کند مردم به منا می‌رسند، انجام می‌دهد.

روایت چهارم

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَن‌] بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ مُرَازِمِ بْنِ حَكِيمٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الْمُتَمَتِّعُ يَدْخُلُ لَيْلَةَ عَرَفَةَ مَكَّةَ أَوِ الْمَرْأَةُ الْحَائِضُ مَتَى يَكُونُ لَهَا الْمُتْعَةُ قَالَ مَا أَدْرَكُوا النَّاسَ بِمِنًى.[16]

«مرازم بن حکیم» می‌گوید:

به امام صادق (عَلَیْهِ‌السَّلامِ) عرض کردم: کسی که می‌خواهد حج تمتع انجام دهد و شب عرفه به مکه رسیده یا زن حائض تا چه زمانی می‌تواند حج تمتع انجام دهد؟ فرمود: تا زمانی که به مردم در منا برسند.

بر اساس این چهار روایت، تا وقتی که مردم روز هشتم به منا می‌رسانند، می‌تواند عمره تمتع را انجام دهد، البته می‌توان روایت چهارم را اینگونه توجیه کرد که مقصود، عمل به استحباب است، یعنی واجب همان است که تا عصر عرفه فرصت دارد؛ ولی مستحب است تا قبل از کوچ استحبابی به منا در روز هشتم، آن را به پایان برساند.

جمع‌بندی روایات

شاید در کمتر مواردی است که روایات صحیح و معتبر این قدر با همدیگر تعارض داشته باشند، لذا جمع میان آنها کار دشواری است. چند گونه جمع‌بندی شده؛ ولی هیچ یک از آنها دلچسب نیست.

جمع اول

اختلاف روایات، ناظر به اختلاف اوقات و اشخاص است، یعنی متناسب با حال افراد، زمان‌های مختلفی بیان شده است، مثلا روایتی که فرموده: «زوال روز ترویه» متناسب حال افراد پیر و ضعیفی است که اگر بخواهد خود را به ظهر روز عرفه در عرفات برساند، باید از روز قبل خود را آماده کند؛ ولی افراد جوان‌تر می‌توانند دیرتر اقدام کنند و مثلا تا «سحر شب عرفه» فرصت دارند. [یا مثلا نسبت به شلوغی و خلوتی یا گرما و سرما و...]

به تعبیر دیگر، تحدید در روایات از باب قضایای خارجیه است نه حقیقیه. شاید این عبارت شیخ طوسی در تهذیب نیز اشاره به همین وجه جمع داشته باشد که فرموده:

لِأَنَّهُ لَا يُمْكِنُهُ أَنْ يَلْحَقَ النَّاسَ بِعَرَفَاتٍ وَ الْحَالُ عَلَى مَا وَصَفْنَاهُ.[17]

زیرا با حالتی که وصف کردیم، برایش ممکن نیست که در عرفات به مردم ملحق شود.

صاحب جواهر نیز این وجه جمع را به عنوان یک احتمال، اینگونه بیان کرده است:

أو على اختلاف أوقات التمكن إلى الوصول إلى عرفات باختلاف الناس.[18]

یا بر اختلاف زمان‌های تمکن برای رسیدن به عرفات متناسب با تفاوت حالت مردم.

آیت الله حکیم در پاسخ به این احتمال، می‌فرماید:

وجود هؤلاء الأشخاص إما نادر جداً، أو مجرد فرض لا خارج له.[19]

وجود چنین افرادی یا خیلی کمیاب است یا فقط مجرد فرض است و در خارج مصداقی ندارد.

یعنی چنین کسی که اگر صبح روز عرفه حرکت کند، نتواند ظهر به عرفات برسد و لازم باشد از روز ترویه حرکت کند، فرد نادری است، چرا که فاصله مکه تا عرفات حدود بیست کیلومتر است و این فاصله، زمان خیلی زیادی لازم ندارد.

البته آیت الله سبحانی، پس از نقل این فرمایش می‌نویسد:

و لا أظن كونه نادرا.[20]

گمان نمی‌کنم نادر باشد.

جمع دوم

روایاتی که بر روز هشتم دلالت داشتند، حمل بر تقیه می‌شوند، زیرا اهل سنت روز ترویه به منا می‌روند و صبح فردا از منا به عرفات می‌روند؛ لذا اگر شیعیان همراه اهل سنت روز هشتم به منا نمی‌رفتند، شناسایی می‌شدند.

جمع سوم

جمع سوم این است که اختلاف روایات به خاطر تقیه است، فرق این جمع با جمع قبلی این است که در جمع قبلی، تقیه در عمل مکلفین صورت می‌گیرد و آنها برای اینکه شناسایی نشوند، همراه سایر مسلمین می‌روند؛ ولی در اینجا، معصوم می‌خواهد بین شیعیان اختلاف بیندازد که شیعیان شناخته نشوند، پس فرق است میان آنجا که اختلاف روایات حمل بر تقیه شود و آنجا که اختلاف به جهت تقیه و ایجاد دوگانگی میان شیعه باشد. صاحب حدائق این حمل را پذیرفته است.[21]

جمع چهارم

اختلاف روایات به حسب تفاوت مراتب حج تمتع در فضیلت است. این حمل شیخ طوسی است[22] و بر اساس آن فضیلت حج تمتع کسی که از ظهر روز هشتم برای حج محرم می‌شود نسبت به کسی که شب عرفه محرم می‌شود، بیشتر و تمتع او کامل‌تر خواهد بود.

جمع پنجم

اختلاف روایات، حمل بر تخییر می‌شود، یعنی مکلف مخیر است هر یک از زمان‌های یادشده را درک کند، مثل تخییر میان نماز تمام و شکسته در امکان اربعه. آیت الله سبحانی می‌فرماید: صاحب جواهر این وجه جمع را از بعضی از متأخرین نقل کرده است. سپس به آن اشکال می‌کند که اگر زمان‌های یاد شده همدیگر را نفی نمی‌کردند، این وجه صحیح بود، اما ظاهر روایات، ملاک‌های بیان شده در روایات دیگر را نفی می‌کند، مثلا وقتی می‌فرماید: «إِذَا قَدِمْتَ مَكَّةَ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ وَ قَدْ غَرَبَتِ الشَّمْسُ فَلَيْسَ لَكَ مُتْعَةٌ» بقای وقت تا شب یا سحر عرفه نفی می‌شود.[23]

اینها وجوه جمعی بود که بیان شده؛ ولی هیچ کدام به نظر ما قابل دفاع نیست، لذا در جلسه بعد سراغ اخبار علاجیه می‌رویم تا ببینیم، راهی برای تقدم برخی از روایات بر برخی دیگر وجود دارد یا خیر؟

غفر الله لنا و لکم ان شاء الله


[22] . متن فرمایش شیخ چنین است: الْمُتَمَتِّعُ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ تَكُونُ عُمْرَتُهُ تَامَّةً مَا أَدْرَكَ الْمَوْقِفَيْنِ وَ سَوَاءٌ كَانَ ذَلِكَ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ أَوْ لَيْلَةَ عَرَفَةَ أَوْ يَوْمَ عَرَفَةَ إِلَى بَعْدِ زَوَالِ الشَّمْسِ فَإِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ مِنْ يَوْمِ عَرَفَةَ فَقَدْ فَاتَتِ الْمُتْعَةُ لِأَنَّهُ لَا يُمْكِنُهُ أَنْ يَلْحَقَ النَّاسَ بِعَرَفَاتٍ وَ الْحَالُ عَلَى مَا وَصَفْنَاهُ إِلَّا أَنَّ مَرَاتِبَ النَّاسِ تَتَفَاضَلُ فِي الْفَضْلِ وَ الثَّوَابِ فَمَنْ أَدْرَكَ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ يَكُونُ ثَوَابُهُ أَكْثَرَ وَ مُتْعَتُهُ أَكْمَلَ مِمَّنْ لَحِقَ بِاللَّيْلِ وَ مَنْ أَدْرَكَ بِاللَّيْلِ يَكُونُ ثَوَابُهُ دُونَ ذَلِكَ وَ فَوْقَ مَنْ يَلْحَقُ يَوْمَ عَرَفَةَ إِلَى بَعْدِ الزَّوَالِ وَ الْأَخْبَارُ الَّتِي وَرَدَتْ فِي أَنَّ مَنْ لَمْ يُدْرِكْ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ فَقَدْ فَاتَتْهُ الْمُتْعَةُ الْمُرَادُ بِهَا فَوْتُ الْكَمَالِ الَّذِي يَرْجُوهُ بِلُحُوقِهِ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ. (تهذيب الأحكام، شیخ طوسی (460 ق): ج‌، ص: 170).
[23] ر. ک: الحج في الشريعة الإسلامية الغراء، جعفر سبحانی: ج‌، ص: 433؛ گفتنی است آنچه صاحب جواهر به برخی از متأخرین نسبت داده، تخییر میان زمان‌های یاد شده در روایات نیست، بلکه تخییر میان انجام حج تمتع و حج افراد است در صورتی که ظهر روز هشتم یا غروب آن فرا رسد. متن فرمایش ایشان چنین است: ربما ظهر من بعض متأخري المتأخرين الجمع بين النصوص بالتخيير بين التمتع و الافراد إذا فات زوال يوم التروية أو تمامه. (جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، محمد حسن نجفی (1226 ق): ج‌، ص: 35).

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo