< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد ری شهری

کتاب الحج

97/02/02

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقی

یاد خدا مانع وسوسههای شیطانی

اللّهُمَّ اجعَل ما يُلقِي‌ الشَّيطانُ‌ في‌ رُوعي مِنَ التَّمَنّي وَ التَّظَنّي وَ الحَسَد ذِكراً لِعَظَمَتِكَ، و تَفَكُّراً في قُدرَتِكَ، و تَدبيراً عَلى‌ عَدُوِّكَ.[1]

صحبت در تبیین این فراز نورانی از دعای مکارم الاخلاق بود. می‌فرماید: خداوندا! آنچه شیطان در دل من، القا می‌کند از آرزوهای باطل، سوء ظن و حسادت نسبت به دیگران، [نه تنها آن را زایل کن؛ بلکه] آن را به یاد عظمتت و اندیشه در قدرتت و تدبیر بر ضدّ دشمنت، تبدیل کن.

آنچه سبب می‌شود وسوسه‌های شیطان در ضمیر انسان مؤثر باشد، غفلت است. اگر انسان از یاد خدا غافل شود، قلب او جولانگاه شیطان می‌شود:

﴿وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ﴾.[2]

و براى آنكه از ياد [خداوند] بخشنده، دل بگرداند، شيطانى مى‌گماريم كه همنشين ‌او خواهد بود.

قلب انسان یا جای خداست یا جای شیطان. اگر کسی بخواهد وسوسه شیطان در دل او کارِگر نباشد، باید به یاد خدا باشد.

در قرآن نسبت به یاد خدا بودن به شکل‌های مختلف، تأکید شده است، گاه زیاد یاد خدا بودن را سفارش نموده:

﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً﴾.[3]

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! خدا را ياد كنيد، يادى بسيار.

و در مقابل اندک یاد خدا کردن را از اوصاف منافقین دانسته است:

﴿إِنَّ الْمُنافِقِينَ... وَ لا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا﴾.[4]

بى‌گمان منافقان... و خداوند را جز اندكى ياد نمى‌كنند.

گاه بر عمومیت آن در هر صبح و شام ، تأکید نموده:

﴿وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلاً﴾.[5]

و صبح و شام او را به پاكى بستاييد.

و گاه عمومیتش در هر حالتی از حالت‌های انسان را یادآوری کرده است:

﴿الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‌ جُنُوبِهِمْ﴾.

آنان که خداوند را ايستاده و نشسته و آرميده بر پهلو ياد مى‌كنند.

در روایات نیز به این مطلب اشاره شده که ذکر خدا در هر حالتی نیکو است، در روایتی به نقل از امام باقر(عَلَیْهِ‌السَّلامِ) خداوند سبحان خطاب به حضرت موسی (عَلَیْهِ‌السَّلامِ) می‌فرماید:

إنَّ ذِكري حَسَنٌ عَلى كُلِّ حالٍ.[6]

ياد من، در هر حالى نيكوست‌.

راز این همه تأکید بر «ذکر الله» این است که قلب انسان غافل، جایگاه شیطان است. و انسانی که دچار غفلت شود، شیطان به گونه‌ای بر او تسلط پیدا می‌کند که به کلی خدا را فراموش می کند تا آنجا که به جنگ امام معصوم نیز می‌رود. امام حسین (عَلَیْهِ‌السَّلامِ) در شب عاشورا دشمنانش را با این آیه توصیف نمود:

﴿اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ‌ ذِكْرَ اللَّه‌﴾.[7]

شيطان بر آنان چيره شده و خدا را از يادشان برده است.

بحث فقهی

موضوع: حکم نماز و روزه کثیر السفر (3)

یادآوری

بحث درباره حکم کثیر السفر بود. در دو جلسه قبل اقوال فقها را از قدما تا معاصرین مرور کردیم. قبل از طرح روایات این باب، جمع‌بندی کوتاهی از اقوال فقها ارائه می‌گردد:

    1. عبارت «سفره اکثر من حضره» از زمان شیخ مفید (413 ق) به کار رفته است و تا دوره‌ای تنها تعبیر به کار رفته بوده است.

    2. عبارت «کثیر السفر» از دوره شهید اول (786 ق) آغاز شده و از دوره محقق کرکی (940 ق) و شهید ثانی (966 ق) شدت گرفته است و کاربردی بیش از تعبیر اول، یافته است.

    3. عبارت «عمله السفر» یا «السفر عمله» از دوره مقدس اردبیلی (993 ق) و صاحب مدارک (1009 ق) به کار رفته است.

    4. عبارت «شغله السفر» متأخر است و از دوره محقق نراقی (1245 ق) شروع و در میان معاصرین شایع شده است.

روایات باب

صاحب وسائل در باب یازدهم از «ابواب صلاة المسافر» دوازده روایت در این باره نقل کرده است. عنوان باب چنین است:

بَابُ وُجُوبِ الْإِتْمَامِ عَلَى الْمُكَارِي وَ الْجَمَّالِ وَ الْمَلَّاحِ وَ الْبَرِيدِ وَ الرَّاعِي وَ الْجَابِي وَ التَّاجِرِ وَ الْبَدَوِيِّ مَعَ عَدَمِ الْإِقَامَةِ.[8]

باب وجوب تمام خواندن نماز بر باربر، شتربان، ملوان، نامه‌رسان، چوپان، مأمور مالیات، تاجر و بادیه‌نشین در صورت عدم اقامت.

ایشان هشت عنوان را بیان کردند و با دو عنوانی که در برخی روایات آمده، کلا ده عنوان می‌شود.

روایت اول

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْمُكَارِي وَ الْجَمَّالُ الَّذِي يَخْتَلِفُ وَ لَيْسَ لَهُ مُقَامٌ يُتِمُّ الصَّلَاةَ وَ يَصُومُ شَهْرَ رَمَضَانَ.[9]

شیخ «کلینی» از «علی بن ابراهیم» و او از پدرش «ابراهیم بن هاشم»، همچنین «کلینی» از «محمد بن اسماعیل» و او از «فضل بن شاذان» و هر دو (ابراهیم و فضل) از «محمد بن ابی عمیر» و او از «هشام بن حکم» نقل می‌کند. بنا بر این، روایت صحیحه است. وی از امام صادق (عَلَیْهِ‌السَّلامِ) روایت کرده که فرمود:

کرایه‌دهنده [چارپايانی که خود را نیز كرايه می‌دهد] و شتربانی که رفت و آمد دارند و در جایی اقامت نمی‌کنند، نماز را کامل می‌خوانند و ماه رمضان را روزه می‌گیرند.

در تبیین مفهوم «مکاری» و «جمال» دو نظریه وجود دارد :

یک. «مکاری» کسی است که چارپایانش را اعم از شتر و غیر آن، کرایه می‌دهد و خودش نیز همراه آنها حرکت می‌کند؛ ولی «جمال» کسی است که شتر را کرایه می‌دهد و همراه آن می‌رود. طبق این تعریف،«جمال» یکی از مصادیق «مکاری» است.

دو. «مکاری» و «جمال» هر دو، حیوانات را کرایه می‌دهند و همراه آنها حرکت می‌کنند؛ ولی اولی علاوه بر حیوان خودش نیز در اختیار مستأجر است و حتی تغذیه او نیز با مستأجر است، بر خلاف دومی که فقط چارپایانش در اختیار مستأجر است.

به نظر می‌رسد، قول اول، بهتر است، چون قرینه‌ای بر قول دوم نداریم.

در مورد عبارت «لَيْسَ لَهُ مُقَامٌ» نیز دو احتمال وجود دارد:

یک. یعنی کسی که دائماً در سفر است و اصلاً خانه و مکان ثابتی ندارد و به اصطلاح خانه‌بدوش است. در این صورت با کسانی که به تعبیر روایات «بیوتهم معهم» هستند، فرقی ندارد.

دو. یعنی کسی که محل اقامت ثابت دارد؛ ولی بیشتر اوقات در سفر به سر می‌برد.

ظاهراً مقصود، احتمال دوم است.

روایت دوم

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ] عَنْهُ (عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيم‌) عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع أَرْبَعَةٌ قَدْ يَجِبُ عَلَيْهِمُ التَّمَامُ فِي سَفَرٍ كَانُوا أَوْ حَضَرٍ الْمُكَارِي وَ الْكَرِيُّ وَ الرَّاعِي وَ الْأَشْتَقَانُ لِأَنَّهُ عَمَلُهُمْ.[10]

شیخ «کلینی» از «علی بن ابراهیم» و او از پدرش «ابراهیم بن هاشم»، همچنین «کلینی» از «محمد بن یحیی» و او از «أحمد بن محمد بن عیسی»، همچنین «کلینی» از «محمد بن اسماعیل» و او از «فضل بن شاذان» و هر سه (ابراهیم و فضل و أحمد) از «حماد بن عیسی» و او از «حریز بن عبدالله» و او از «زرارة» نقل می‌کند. بنا بر این، این روایت نیز صحیحه است و شیخ طوسی و شیخ صدوق نیز آن را روایت کرده‌اند. «زرارة» می‌گوید: امام باقر (عَلَیْهِ‌السَّلامِ) فرمود:

چهار گروه هستند كه بر ايشان واجب است در سفر و حضر نماز را تمام بخوانند‌: کرایه‌دهنده [چارپايانی که خود را نیز كرايه می‌دهد] و كسى كه خود را اجير ديگرى مى‌سازد و چوپان و دشتبان، زيرا سفر، كار آنها است.

فرق «مُکاری» و «کری» این است که اولی همان طور که گذشت، چارپایانش را کرایه می‌دهد و همراه آنها حرکت می‌کند؛ ولی «کری» کسی است که خودش را کرایه می‌دهد، مثل پیام‌رسان یا شاگرد راننده یا آشپز.

صاحب وسائل به عنوان روایت سوم، روایتی را به نقل از شیخ صدوق آورده که در آن مفهوم «أشتقان» نیز تبیین شده است، می‌نویسد:

قَالَ الصَّدُوقُ وَ رُوِيَ الْمَلَّاحُ وَ الْأَشْتَقَانُ الْبَرِيدُ.[11]

شیخ صدوق فرموده: روایت شده که کشتی‌بان نیز همین حکم را دارد و «اشتقان» همان نامه‌رسان است.

ولیکن همان‌طور که فقها تذکر داده‌اند، عبارت «وَ الْأَشْتَقَانُ الْبَرِيدُ» جزء روایت نیست؛ بلکه کلام خود شیخ صدوق است و ظاهراً این کلمه، معرّب واژه فارسی «دشتبان» است که از آن به «امیر البیداء» تعبیر می‌شود، یعنی کسی که از طرف سلطان مأمور محافظت از خرمن‌های گندم است و میان خرمن‌های جمع‌آوری شده در مزارع، در رفت و آمد است.[12]

به هر حال، تا اینجا نام این شش گروه ذکر شده است: «مَکاری»، «جَمّال»، «کَریّ»، «راعی»، «أشتَقان» و «مَلّاح».

روایت سوم

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: لَيْسَ عَلَى الْمَلَّاحِينَ فِي سَفِينَتِهِمْ تَقْصِيرٌ وَ لَا عَلَى الْمُكَارِي وَ الْجَمَّالِ.[13]

«محمد بن مسلم» در این روایت صحیحه از یکی از امام باقر یا امام صادق(عَلَیْهِما ‌السَّلامِ) روایت کرده که فرمود:

نماز کشتی‌بانانی كه در كشتى خود [در حال حركت] هستند، شکسته نیست، همچنين است حكم کرایه‌دهنده [چارپايانی که خود را نیز كرايه می‌دهد] و شتربان.

روایت چهارم

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ] عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَلَّاحِينَ وَ الْأَعْرَابِ هَلْ عَلَيْهِمْ تَقْصِيرٌ قَالَ لَا بُيُوتُهُمْ مَعَهُمْ.[14]

«اسحاق بن عمار» در این روایت صحیحه می‌گوید:

از ایشان [معصوم(عَلَیْهِ‌السَّلامِ)] در باره کشتی‌بانان و بادیه‌نشین‌ها پرسیدم که آیا باید نمازشان را شکسته بخوانند؟ فرمود: نه، خانه آنها همراهشان است.

در این روایت، «اعراب» که در روایات دیگر با عنوان «بدوی» آمده نیز اضافه شده است، در زبان فارسی از آنها به «عشایر» یا «چادرنشین» یاد می‌شود.

روایت پنجم

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ] عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ الْجَعْفَرِيِّ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْأَعْرَابُ لَا يُقَصِّرُونَ وَ ذَلِكَ أَنَّ مَنَازِلَهُمْ مَعَهُمْ.[15]

این روایت، ضعیف السند است، زیرا «سلیمان بن جعفر» با واسطه از امام صادق (عَلَیْهِ‌السَّلامِ) روایت کرده که فرمود:

بادیه‌نشین‌ها نمازشان را شکسته نمی‌خوانند، به این دلیل که خانه آنها همراهشان است.

روایت ششم

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الْعَلَوِيِّ عَنِ الْعَمْرَكِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: أَصْحَابُ السُّفُنِ يُتِمُّونَ الصَّلَاةَ فِي سُفُنِهِمْ.[16]

در سند این روایت، فقط در مورد «محمد بن أحمد العلوی» بحث است که «علی التحقیق» ثقه است، بنا بر این، روایت صحیحه است. حضرت موسی بن جعفر (عَلَیْهِ‌السَّلامِ) از پدرشان امام صادق (عَلَیْهِ‌السَّلامِ) روایت نموده که فرمود:

نماز خدمه کشتی در کشتی [وقتی در سفر هستند] تمام است.

روایت هفتم

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ] بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِي الْمَغْرَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: لَيْسَ عَلَى الْمَلَّاحِينَ فِي سَفِينَتِهِمْ تَقْصِيرٌ وَ لَا عَلَى الْمُكَارِينَ وَ لَا عَلَى الْجَمَّالِينَ.[17]

«محمد بن مسلم» در این روایت صحیحه از یکی از امام باقر یا امام صادق(عَلَیْهِما ‌السَّلامِ) روایت کرده که فرمود:

نماز کشتی‌بانانی كه در كشتى خود [در حال حركت] هستند، شکسته نیست، همچنين است حكم کرایه‌دهندگان [چارپايانی که خود را نیز كرايه می‌دهند] و شتربانان.

روایت هشتم

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ] عَنْهُ (أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ أَبِي زِيَادٍ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ ع قَالَ: سَبْعَةٌ لَا يُقَصِّرُونَ الصَّلَاةَ الْجَابِي الَّذِي يَدُورُ فِي جِبَايَتِهِ وَ الْأَمِيرُ الَّذِي يَدُورُ فِي إِمَارَتِهِ وَ التَّاجِرُ الَّذِي يَدُورُ فِي تِجَارَتِهِ مِنْ سُوقٍ إِلَى سُوقٍ وَ الرَّاعِي وَ الْبَدَوِيُّ الَّذِي يَطْلُبُ مَوَاضِعَ الْقَطْرِ وَ مَنْبِتَ الشَّجَرِ وَ الرَّجُلُ الَّذِي يَطْلُبُ الصَّيْدَ يُرِيدُ بِهِ لَهْوَ الدُّنْيَا وَ الْمُحَارِبُ الَّذِي يَقْطَعُ السَّبِيلَ.[18]

این روایت نیز صحیحه است. امام صادق (عَلَیْهِ‌السَّلامِ) از پدرش امام باقر (عَلَیْهِ‌السَّلامِ) روایت نموده که فرمود:

هفت گروه هستند كه نماز را شکسته نمی‌خوانند: [اول] مأمور جمع‌آوری مالیات که در منطقه مأموریتش می‌گردد، [دوم] اميرى كه در ناحيه امارت خود به گشت می‌پردازد، [سوم] تاجرى كه جهت کسب و کارش از بازارى به بازارى ديگر می‌رود، [چهارم] چوپان، [پنجم] بادیه‌نشينانی كه به دنبال آب و چراگاه هستند، [ششم] كسى كه براى تفريح پى شكار می‌رود، [هفتم] راهزنانی که راهزنی می‌کنند.

همان طور که در آینده توضیح خواهیم داد، دو گروه آخر به خاطر معصیت بودن سفرشان، نمازشان تمام است.

روایت نهم

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ] عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ عَنِ السِّنْدِيِّ بْنِ الرَّبِيعِ قَالَ: فِي الْمُكَارِي وَ الْجَمَّالِ الَّذِي يَخْتَلِفُ وَ لَيْسَ لَهُ مُقَامٌ يُتِمُّ الصَّلَاةَ وَ يَصُومُ شَهْرَ رَمَضَانَ.[19]

در این روایت بدون استناد به معصوم، از «سندی بن ربیع» همان عبارت روایت اول نقل شده است:

کرایه‌دهنده [چارپايانی که خود را نیز كرايه می‌دهد] و شتربانی که رفت و آمد دارند و در جایی اقامت نمی‌کنند، نماز را کامل می‌خوانند و ماه رمضان را روزه می‌گیرند.

روایت دهم

أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِيُّ فِي الْمَحَاسِنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سُلَيْمَانَ الْجَعْفَرِيِّ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كُلُّ مَنْ سَافَرَ فَعَلَيْهِ التَّقْصِيرُ وَ الْإِفْطَارُ غَيْرَ الْمَلَّاحِ فَإِنَّهُ فِي بَيْتٍ وَ هُوَ يَتَرَدَّدُ حَيْثُ شَاءَ.[20]

در این روایت مرسله که در المحاسن نقل شده، از امام صادق (عَلَیْهِ‌السَّلامِ) روایت شده که فرمود:

هر کس که مسافرت کند، باید نمازش را شکسته بخواند و افطار کند، غیر از کشتی‌بان، زیرا او در خانه‌ای است که هر جا بخواهد می‌رود.

روایت یازدهم

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي الْخِصَالِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ عَنِ السَّعْدَآبَادِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ رَفَعَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: خَمْسَةٌ يُتِمُّونَ فِي سَفَرٍ كَانُوا أَوْ حَضَرٍ الْمُكَارِي وَ الْكَرِيُّ وَ الْأَشْتَقَانُ وَ هُوَ الْبَرِيدُ وَ الرَّاعِي وَ الْمَلَّاحُ لِأَنَّهُ عَمَلُهُمْ.[21]

سند این روایت نیز ضعیف است. در این روایت از امام صادق(عَلَیْهِ‌السَّلامِ) روایت شده که فرمود:

پنج گروه هستند که نمازشان در سفر و حضر تمام است: کرایه‌دهنده [چارپايانی که خود را نیز كرايه می‌دهد]، كسى كه خود را اجير ديگرى مى‌سازد، دشتبان که همان نامه‌رسان است، چوپان و کشتی‌بان زيرا سفر، كار آنها است.

در این روایت نیز ظاهراً عبارت «و هو البرید» کلام خود شیخ صدوق است.

روایت دوازدهم

این روایت در باب دوازدهم آمده است:

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَن‌] بِالْإِسْنَادِ (عَنْ سَعْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الطَّيَالِسِي‌) عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَزَّكٍ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ الثَّالِثِ ع أَنَّ لِي جِمَالًا وَ لِي قُوَّامٌ عَلَيْهَا وَ لَسْتُ أَخْرُجُ فِيهَا إِلَّا فِي طَرِيقِ مَكَّةَ لِرَغْبَتِي فِي الْحَجِّ أَوْ فِي النُّدْرَةِ إِلَى بَعْضِ الْمَوَاضِعِ فَمَا يَجِبُ عَلَيَّ إِذَا أَنَا خَرَجْتُ مَعَهُمْ أَنْ أَعْمَلَ أَ يَجِبُ عَلَيَّ التَّقْصِيرُ فِي الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ فِي السَّفَرِ أَوِ التَّمَامُ فَوَقَّعَ ع إِذَا كُنْتَ لَا تَلْزَمُهَا وَ لَا تَخْرُجُ مَعَهَا فِي كُلِّ سَفَرٍ إِلَّا إِلَى مَكَّةَ فَعَلَيْكَ تَقْصِيرٌ وَ إِفْطَارٌ.[22]

«محمد بن جزک» در این روایت صحیحه می‌گوید:

به امام هادى (عَلَیْهِ‌السَّلامِ) نوشتم كه مرا شترانى است و شتردارانى دارم كه همراه آنها هستند و خودم [به عنوان مكارى] با شتران بيرون نمی‌روم، مگر در سفر مكه به خاطر رغبت و ميل فراوانى كه به حج دارم و يا ندرتاً در بعضى جاهاى ديگر، در اين صورت وقتى كه خود با شتران بيرون می‌روم چه چيز بر من واجب است و تكليف من چيست؟ آيا شکسته خواندن نماز و افطار روزه در سفر بر من واجب است يا باید تمام بخوانم؟ در پاسخ برایم نوشت: اگر تو در همه سفرها همراه آنها نيستى و با آنها بيرون نمی‌روى، مگر در سفر مكّه، در اين صورت بايد نماز را شکسته بخوانی و روزه را افطار كنى.

جمعبندی روایات

جمع‌بندی روایاتی که خواندیم در قالب چند نکته ارائه می‌گردد:

نکته اول: در این روایات، ده عنوان برای کسانی که نمازشان تمام است، بیان شده است که عبارتند از: «مُکاری»، «ملاح»، «راعی»، «بادیه‌نشین»، «مأمور مالیات»، «مأمور حکومت»، «کاسب دوره‌گرد»، «شتربان»، «کری» یعنی کسی که خودش اجیر می‌شود و «دشتبان».

نکته دوم: از چهار تعبیری که در کلام فقها آمده بود، یعنی «من کان سفره اکثر من حضره»، «کثیر السفر»، «من کان عمله السفر» و «من کان شغله السفر»، تعبیر سوم یعنی «عمله السفر» در برخی روایات آمده بود، پس منشأ آن روشن است؛ ولی نکته اینجاست که در کلام هیچ یک از قدما چنین تعبیری یافت نمی‌شود با اینکه معمولا فتوای آنها عین روایات است و فقه در آن دوره، فقه مأثور بوده است؛ بلکه آنها تعبیر اول را به کار برده‌اند، تعبیری که به نظر می‌رسد با تعبیر «کثیر السفر» یکی است، یعنی متأخرین سخن قدما را تقطیع و خلاصه کردند و گفتند مقصود از «سفره اکثر من حضره»، «کثیر السفر» است. آیت الله خویی در این باره می‌فرماید:

المشهور عبّروا بأن لا يكون سفره أكثر من حضره، و عبّر جمع آخرون بأن لا يكون كثير السفر، و لعلّ المراد منهما واحد، و إن كان التعبير الثاني أولى كما لا يخفى. و عبّر غير واحد و منهم الماتن بأن لا يكون السفر عملًا له، و هذا التعبير هو المطابق للنص... و أمّا كثرة السفر فلم ترد في شي‌ء من النصوص.[23]

مشهور این طور تعبیر کرده‌اند که سفرش بیش از حضورش نباشد و عده‌ای دیگر این طور تعبیر کرده‌اند که «کثیر السفر» نباشد، شاید مقصود هر دو گروه، یک چیز باشد، هر چند تعبیر دوم بهتر است. ماتن و گروهی دیگری نیز این طور تعبیر کرده‌اند که سفر کردن کار او نباشد و این تعبیر، تعبیری است که مطابق نص است... ولی تعبیر «کثیر السفر» در هیچ روایتی وارد نشده است.

بنا بر این، دو تعبیر «سفره اکثر من حضره» و «کثیر السفر» در روایات وارد نشده است و در جلسه آینده به این پرسش پاسخ می‌دهیم که مشهور قدما چگونه این تعبیر را از روایات استخراج کرده‌اند.

نکته سوم: در روایات به دو علت تصریح شده بود، یکی «لأنه عملهم» و یکی هم «بیوتهم معهم». صاحب عروة و حضرت امام هر یک از این دو علت را به عنوان شرط مستقل ذکر کرده‌اند. صاحب عروة شرط ششم را این طور بیان کرده است: «أن لا يكون ممّن بيته معه»[24] و بادیه‌نشینان، یعنی عشایر را مصداق آن دانسته است؛ حضرت امام نیز عنوان شرط را این‌گونه بیان نموده: «أن لا يكون من الذين بيوتهم معهم»؛[25] ولی علاوه بر بادیه‌نشینان، ملوانان و خدمه کشتی را هم به این شرط که خانه‌شان خود کشتی باشد، به عنوان مصداق آن بیان نموده است، سپس در شرط هفتم، به ترتیب فرموده‌اند: «أن لا يكون ممّن اتّخذ السفر عملًا و شغلًا له»[26] و «أن لا يتخذ السفر عملا له».[27] سید مهدی بحر العلوم نیز فرموده است این بیان، بیان خوبی است، چون دو تا ملاک مستقل است.

بر این اساس، کسانی که در گروه اول جای دارند، یعنی خانه‌بدوش هستند، تخصصاً از این حکم خارج‌اند، زیرا کسی که یک محل مشخص برای اقامت ندارد، هر کجا برود، همان جا خانه اوست، لذا به او مسافر اطلاق نمی‌شود؛ ولی کسانی که در گروه دوم قرار دارند، یعنی کسی که سفر کردن، کار و پیشه اوست، تخصیصاً خارج است. به تعبیر دیگر، آنچه از ظاهر آیه برداشت می‌شود، سفر عارضی است نه کسی که همواره در سفر باشد و از این سفر عارضی کسی که سفر کردن، شغل او محسوب شود، تخصیص خورده است. متن آیه چنین است:

﴿وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكافِرينَ كانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبينا﴾[28]

و چون به سفر مى‌رويد اگر مى‌هراسيد كافران شما را بيازارند، گناهى بر شما نيست كه از نماز بكاهيد؛ بى‌گمان كافران براى شما دشمنى آشكارند.

اهل سنت، با استناد به ظاهر آیه که می‌فرماید: «لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ» قائل به جواز قصر شده‌اند؛ ولی ما بر اساس روایات معصومین، می‌گوییم: قصر واجب است، زیرا حکم به شکسته خواندن نماز هدیه‌ای است از جانب خدا و ردّ کردن آن جایز نیست.[29] طبق این آیه هر کسی که مسافرت کند، باید نمازش را شکسته بخواند؛ ولی از این حکم چند دسته خارج شده‌اند، یکی از آنها کسی است که سفر، کار او باشد؛ ولی عشایر و چادرنشینان که خانه‌بدوش هستند، اصلا مسافر نیستند که بخواهند از این حکم استنثاء شوند.

غفر الله لنا و لکم ان شاء الله


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo