< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد ری شهری

کتاب الحج

98/09/17

بسم الله الرحمن الرحیم


بحث اخلاقی
خداوند سبحان، مرشد حقیقی

وَ اجعَلني... مِن أدلّةِ الرَّشادِ‌.[1]

یکی دیگر از نکات قابل توجه در تبیین این فراز نورانی از دعای مکارم الاخلاق این است که برترین و بزرگ‌ترین راهنما و مرشد،‌ خداوند متعال است. «رشید» و «مرشد» از اسامی خدای متعال است. در دعای جوشن کبیر می‌خوانیم:

اللَّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ... يا مَكينُ يا رَشيدُ.[2]

خداوندا! تو را به نامت مى‌خوانم: اى قدرتمند، اى راه نما.

همچنین در دعای مجیر می‌خوانیم:

سُبحانَكَ يا رَشيدُ، تَعالَيتَ يا مُرشِدُ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ.[3]

منزّهى تو، اى ره‌يافته! والايى تو، اى راه نما! ما را از آتش پناه بده، اى پناه‌دهنده!

ابن اثیر «رشید» را اینگونه معنا نموده است:

«الرَّشِيدُ» هُوَ الَّذِي أَرْشَدَ الخَلْق إِلَى مَصالحِهم: أَيْ هَدَاهُمْ ودَلَّهم عَلَيْهَا.[4]

رشید کسی است که آفریده‌ها را به آنچه مصلحت‌شان در آن است، ارشاد می‌کند، یعنی آنان را به مصلحت‌شان هدایت و راهنمایی می‌نماید.

ارشاد مردم به مصالح آنها، بالاترین مراتب ارشاد است که به خداوند سبحان اختصاص دارد. پس از خداوند متعال، این مقام به انبیای الهی و اوصیای آنها اعطا شده است:

﴿قُلْ هذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى‌ بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي﴾.[5]

بگو: اين راه من است كه با بينش به سوى خداوند فرا مى‌خوانم، من و هر كس كه ‌پيرو من است.‌

این مرتبه از دلیل رشاد بودن، ویژگی‌های خاص خود را دارد که در خطبه 87 نهج البلاغة آمده است. در جلسه آینده بخشی از این خطبه را توضیح می‌دهیم.

بحث فقهی

موضوع: باروری پزشکی (7)

یادآوری

بحث در «باروری پزشکی» بود. پیش از ورود به ادامه بحث، در جمع‌بندی مطالب قبلی می‌گوییم:

    1. باروری پزشکی در فرضی که اسپرم شوهر با تخمک همسر شرعی او تلقیح شود، تقریبا طبق فتوای همه فقها، جایز است، البته احتراز از مقدمات حرام، مانند نظر به عورت نیز لازم است. از این رو، حضرت امام تصریح نمود که «ملقِّح» شوهر باشد.

    2. باروری پزشکی در فرضی که صاحب اسپرم یا صاحب تخمک بیگانه باشد، طبق فتوای حضرت امام و اکثر فقها جایز نیست؛ ولی آیت الله بهجت[6] و مقام معظم رهبری در فرض بارور شدن زن شوهردار با اسپرم مرد اجنبی فرمودند: «فی نفسه» اشکالی ندارد، آیت الله سیستانی نیز این کار را با این قید جایز دانست که باروری تخمک در خارج از رحم انجام شود و سپس آن را در رحم قرار دهند.

    3. به نظر ما دلالت هیچ یک از ادله قائلین به عدم جواز تمام نیست، ولی در عین حال، نمی‌توان فتوا به جواز داد زیرا اگر یکی از دو طرف بیگانه باشد، اولا این عمل با مذاق شرع ناسازگار است، ثانیا با نظام خانواده مطلوب در اسلام معارض است، ثالثا تبعاتی دارد که نمی‌توان بدان ملتزم شد.

    4. اگر مقصود از قید «فی نفسه» در نظر آیت الله بهجت و خامنه‌ای، خالی بودن این کار از همه تبعات و مفاسد آن باشد، ما اختلاف نظری با آنها نخواهیم داشت .

    5. پدر فرزندی که از این طریق متولد شده، صاحب نطفه است نه شوهر خانمی که آن را به دنیا آورده و مادرش نیز صاحب تخمک است نه صاحب رحم.

حکم مقدمات تلقیح مصنوعی

یکی از محرمات، نظر به عورت اجنبیه است و معمولا عمل باروری پزشکی بدون آن نمی‌تواند انجام شود، زیرا معمولا پزشک، شخصی غیر از شوهر است. از این رو، در اینجا چند مطلب باید مورد بررسی قرار گیرد:

    1. وجوب ستر عورتین از اجنبی و اجنبیه و حرمت نظر به آن.

    2. حکم نظر به عورت اجنبیه در صورت اضطرار.

    3. آیا اضطرار بیمار، مجوز نظر پزشک می‌شود؟

    4. میزان اضطراری که موجب کشف عورت می‌شود، چه مقدار است؟

مطلب اول

می‌توان گفت وجوب ستر عورت از اجنبی و اجنبیه و حرمت نظر به آن، از ضروریات دین است، کما اینکه صاحب جواهر در بحث احکام تخلّی می‌فرماید:

الأول: في كيفية التخلي و حيث كان ذلك معرضا لتكشف العورة قال هنا كغيره من الأصحاب و يجب فيه ستر بشرة العورة دون الحجم عن الناظر المحترم بما يحصل به مسماه عرفا... و يدل على أصل الحكم كحرمة النظر بعد الإجماع محصلا و منقولا، بل ضرورة الدين في الجملة ما‌ عن الصادق ع...[7]

یک: کیفیت تخلی. از آنجا که تخلی همراه کشف عورت است، مصنف مانند بقیه فقها در اینجا می‌فرماید: در تخلی واجب است که پوست عورت و نه حجم آن، با هر چیزی که عرفا پوشش محسوب شود از هر بیننده محترمی پوشانده شود... افزون بر اجماع محصل و منقول که بر اصل وجوب پوشش و نیز حرمت نظر آن دلالت دارد و افزون بر اینکه این کار از ضروریات دین محسوب می‌شود، این روایات نیز بر آن دلالت دارد...

گفتنی است که آنچه از روایات برداشت می‌شود این است که این مطلب در صدر اسلام از ضروریات نبوده است، زیرا حتی برخی از اصحاب ائمه نیز زمانی به صورت برهنه و با همدیگر در حمام حاضر می‌شدند؛ ولی در ادامه از این کار نهی شد و جزء ضروریات دین قرار گرفت.

روایاتی که بر وجوب ستر عورت دلالت دارد، زیاد است[8] که چند نمونه از آنها را به عنوان تیمن و تبرک می‌خوانیم:

روایت اول

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَبَّاسِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا يَنْظُرِ الرَّجُلُ إِلَى عَوْرَةِ أَخِيهِ.[9]

در این روایت صحیح السند امام صادق(علیه‌السلام) می‌فرماید:

مرد نباید به عورت برادرش نگاه کند.

روایت دوم

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ شُعَيْبِ بْنِ وَاقِدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ زَيْدٍ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ ع عَنِ النَّبِيِّ ص فِي حَدِيثِ الْمَنَاهِي قَالَ: إِذَا اغْتَسَلَ أَحَدُكُمْ فِي فَضَاءٍ مِنَ الْأَرْضِ فَلْيُحَاذِرْ عَلَى عَوْرَتِهِ وَ قَالَ لَا يَدْخُلَنَّ أَحَدُكُمُ الْحَمَّامَ إِلَّا بِمِئْزَرٍ وَ نَهَى أَنْ يَنْظُرَ الرَّجُلُ إِلَى عَوْرَةِ أَخِيهِ الْمُسْلِمِ وَ قَالَ مَنْ تَأَمَّلَ عَوْرَةَ أَخِيهِ الْمُسْلِمِ لَعَنَهُ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ وَ نَهَى الْمَرْأَةَ أَنْ تَنْظُرَ إِلَى عَوْرَةِ الْمَرْأَةِ وَ قَالَ مَنْ نَظَرَ إِلَى عَوْرَةِ أَخِيهِ الْمُسْلِمِ أَوْ عَوْرَةِ غَيْرِ أَهْلِهِ مُتَعَمِّداً أَدْخَلَهُ اللَّهُ مَعَ الْمُنَافِقِينَ الَّذِينَ كَانُوا يَبْحَثُونَ عَنْ عَوْرَاتِ النَّاسِ وَ لَمْ يَخْرُجْ مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى يَفْضَحَهُ اللَّهُ إِلَّا أَنْ يَتُوبَ.[10]

رسول خدا(علیه‌السلام) در بخش‌هایی از حدیث «مناهی» می‌فرماید:

هر گاه يكى از شما در مكان بی در و ديوار غسل مى‌كند، بايد عورت خويش را [از چشم نامحرمان] حفظ نمايد. همچنین فرمود: هيچ يك از شما بدون لنگ وارد حمّام [عمومى] نشود. همچنین نهى فرمود از اينكه کسی به عورت برادر مسلمانش نظر افكند، و فرمود: كسى كه عمدى به عورت برادر مسلمان خود چشم بدوزد، هفتاد هزار فرشته، او را لعن خواهند كرد و نیز نهى كرد از اين‌كه زنى، به عورت زن ديگر بنگرد. همچنین فرمود: هر كس به عورت برادر مسلمانش نظر افكند يا به عورت غير همسرش از روى عمد بنگرد، خداوند وى را داخل در زمرۀ منافقين كند آنان كه جستجو مى‌كنند از عيوب مردم، و از دنيا بيرون نرود تا اينكه خداوند او را رسوا و مفتضح سازد، مگر اينكه توبه كند.

روایت سوم

قَالَ [مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ]: وَ سُئِلَ الصَّادِقُ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصٰارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذٰلِكَ أَزْكىٰ لَهُمْ﴾ فَقَالَ كُلُّ مَا كَانَ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنْ ذِكْرِ حِفْظِ الْفَرْجِ فَهُوَ مِنَ الزِّنَا إِلَّا فِي هَذَا الْمَوْضِعِ فَإِنَّهُ لِلْحِفْظِ مِنْ أَنْ يُنْظَرَ إِلَيْهِ.[11]

شیخ صدوق می‌گوید:

از امام صادق(علیه‌السلام) درباره این سخن خدای عزّ و جلّ پرسيدند كه فرموده: «[اى پيامبر] به مؤمنان بگو چشمان خود را از آنچه نگريستن به آن نارواست فرو دارند و شرمگاه خود را حفظ كنند كه اين کار براى آنان پاكيزه‌تر [از بی‌باكى] است»، فرمود: تمامى مواردى كه در قرآن از حفظ و نگهدارى شرمگاه سخن به ميان آمده، منظور خوددارى از زنا است، مگر در اينجا كه مربوط به حفظ عورت از ديده شدن آن است.

روایت چهارم

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ] فِي ثَوَابِ الْأَعْمَالِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ عَنْ عَمِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي الْقَاسِمِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْأَنْصَارِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ دَخَلَ الْحَمَّامَ فَغَضَّ طَرْفَهُ عَنِ النَّظَرِ إِلَى عَوْرَةِ أَخِيهِ آمَنَهُ اللَّهُ مِنَ الْحَمِيمِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ.[12]

شیخ صدوق در ثواب الأعمال با اسنادش از امام صادق(علیه‌السلام) نقل نموده که فرمود:

هر که وارد حمام شود و نگاهش را از عورت برادر [مؤمنش] فرو بندد، خداوند او را در روز قیامت از آب جوشان ایمن می‌سازد.

روایت پنجم

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ جَمِيعاً عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَ أَبِي وَ جَدِّي وَ عَمِّي حَمَّاماً بِالْمَدِينَةِ فَإِذَا رَجُلٌ فِي بَيْتِ الْمَسْلَخِ فَقَالَ لَنَا مِمَّنِ الْقَوْمُ إِلَى أَنْ قَالَ مَا يَمْنَعُكُمْ مِنَ الْأُزُرِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ عَوْرَةُ الْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ حَرَامٌ قَالَ فَبَعَثَ أَبِي إِلَى كِرْبَاسَةٍ فَشَقَّهَا بِأَرْبَعَةٍ ثُمَّ أَخَذَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنَّا وَاحِداً ثُمَّ دَخَلْنَا فِيهَا إِلَى أَنْ قَالَ سَأَلْنَا عَنِ الرَّجُلِ فَإِذَا هُوَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع.[13]

«حنان بن سدیر» که واقفی و ثقه است از پدرش «سدیر بن حکیم» که علی التحقیق امامی و ثقه است نقل می‌کند؛ از این رو، روایت موثقه است. پدرش می‌گوید:

من با پدرم و جدم و عمويم در مدينه به حمام رفتيم. در رخت‌كن حمام با مردى مواجه شديم. از ما پرسيد: شما اهل كجا هستيد؟... آن مرد گفت: چرا لنگ نمى‌بنديد؟ چرا كه رسول خدا(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) فرموده است: «[نگاه به] شرمگاه مؤمن براى مؤمن حرام است». سپس پارچه‌ای كرباسى براى پدرم فرستاد كه آن را به چهار قطعه تقسيم كرد و هر يك از ما يك قطعه را به كمر بستيم و وارد حمام شديم... پرسيدم: اين مرد كيست‌؟ معلوم شد که على بن الحسين(علیهما السلام) بود.

از این روایت به روشنی برداشت می‌شود که در آن زمان، در حمام‌های عمومی لنگ نمی‌بستند، بلکه برهنه وارد حمام می‌شدند.

روایت ششم

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ] عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ رِفَاعَةَ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص ﴿مَنْ كٰانَ يُؤْمِنُ بِاللّٰهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ﴾ فَلَا يَدْخُلِ الْحَمَّامَ إِلَّا بِمِئْزَرٍ.[14]

«رفاعة بن موسی» در این روایت صحیح السند نقل کرده که امام صادق(علیه‌السلام) فرمود:

رسول خدا(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: هر که به خدا و روز قیامت ایمان دارد، نباید بدون لنگ وارد حمام [عمومی] شود.

به هر حال، در وجوب ستر عورت و حرمت نظر به آن شکی نیست.

مطلب دوم

اگر حالت ضرورت پیش آید، مثلا زن مبتلا به نوعى بيمارى جسمى است كه حاملگى تنها راه درمان آن است یا مثلا زندگی زوجین به گونه‌ای است که اگر بچه‌دار نشوند، منجر به طلاق می‌شود، در چنین حالتی آیا جایز است که برای تلقیح مصنوعی به پزشک مراجعه کند با اینکه می‌داند این کار مستلزم نظر به عورت اوست یا جایز نیست؟

با توجه به ادله اضطرار می‌توان گفت با اینکه مقدمه باروری پزشکی نظر به عورت است، ولی برای رفع اضطرار او چنین کاری جایز است. این حکم در همه مواردی که درمان بیماری مستلزم نظر حرام باشد، جاری است.

در باره ادله اضطرار، افزون بر تمسک به برخی آیات قرآن که بر جواز خوردن گوشت مُردار در حالت اضطرار دلالت دارند،[15] به این روایات نیز استناد می‌شود که بر اساس آنها انجام هر کار حرامی که شخص ناچار است برای رفع اضطرارش مرتکب آن شود، جایز دانسته شده است:

روایت اول

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ] عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ حُسَيْنٍ عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمَرِيضِ هَلْ تُمْسِكُ لَهُ الْمَرْأَةُ شَيْئاً فَيَسْجُدَ عَلَيْهِ فَقَالَ لَا إِلَّا أَنْ يَكُونَ مُضْطَرّاً لَيْسَ عِنْدَهُ غَيْرُهَا وَ لَيْسَ شَيْ‌ءٌ مِمَّا حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا وَ قَدْ أَحَلَّهُ لِمَنِ اضْطُرَّ إِلَيْهِ.[16]

«ابو بصیر» در این روایت صحیحه می‌گوید:

از امام صادق(علیه‌السلام) پرسیدم: اگر كسى بيمار باشد [و نتواند سجده كند،] آيا زن [نامحرم] مى‌تواند چیزی بر دست بگيرد تا بر روى آن سجده كند؟ فرمود: نه، مگر آنكه ناچار باشد و کسی غير از زن نباشد. هيچ چيزى نيست كه خداوند حرام كرده باشد، مگر اين كه آن را براى فرد مضطر به آن، حلال نموده است.

ذیل روایت به صورت کلی بر حلیت کارهای حرام عند الاضطرار دلالت دارد.

روایت دوم

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي التَّوْحِيدِ وَ الْخِصَالِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص رُفِعَ عَنْ أُمَّتِي تِسْعَةُ أَشْيَاءَ الْخَطَأُ وَ النِّسْيَانُ وَ مَا أُكْرِهُوا عَلَيْهِ وَ مَا لَا يَعْلَمُونَ وَ مَا لَا يُطِيقُونَ وَ مَا اضْطُرُّوا إِلَيْهِ وَ الْحَسَدُ وَ الطِّيَرَةُ وَ التَّفَكُّرُ فِي الْوَسْوَسَةِ فِي الْخَلْوَةِ مَا لَمْ يَنْطِقُوا بِشَفَةٍ.[17]

شیخ صدوق در التوحید و الخصال با سند صحیح از امام صادق(علیه‌السلام) روایت کرده که فرمود:

رسول خدا(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: از امّت من نُه چيز برداشته شده: خطا، فراموشى، چيزى كه بر آن اكراه شده باشند، آنچه را كه نمى‌دانند، آنچه طاقت آن را ندارند، آنچه به آن مضطر شده باشند، حسد، فال بد زدن و تفكّر وسوسه‌آمیز در خلوت مادامى كه به زبان نيامده باشد.

فرق بین «اکراه» و «اضطرار» این است که هر اکراهی، اضطرار است؛ ولی هر اضطراری اکراه نیست. ممکن است کسی مضطر به أکل میته شود، ولی کسی او را وادار نکرده باشد، اما هر کس مجبور به کاری شود، مضطر نیز هست.

مطلب سوم

تا اینجا مشخص شد که اگر زنی مضطر شود که به صورت مصنوعی باردار شود، انجام مقدمات حرام این کار برای او جایز خواهد بود، از این رو با اینکه می‌داند این عمل مستلزم کشف عورت است، می‌تواند آن را انجام دهد، اما سؤال این است که آیا اضطرار او موجب اضطرار پزشک نیز می‌شود تا نظر به عورت برای او نیز جایز شود؟

در تقریرات بحث نکاح مرحوم شیخ عبدالکریم حائری که توسط میرزا محمود آشتیانی تهیه شده، پس از طرح این سؤال، در بخشی از پاسخ آن، آمده است:

إن الإضطرار إنما یوجب رفع الحکم عن خصوص المضطر فیما إذا لم یکن رفعه عنه متوقفاً عقلاً علی رفعه عن غیره ـ کما فی المقام ـ و إلا فیکون دلیل رفعه عن المضطر دالا بدلالة الإقتضاء علی رفعه عن ذلک الغیر أیضا، صوناً عن اللغویة.[18]

اضطرار، زمانی موجب رفع حکم از خصوص مضطر می‌شود که رفع اضطرار از او، عقلا متوقف بر رفع اضطرار از غیر او نباشد؛ وگرنه دلیل رفع اضطرار از مضطر به دلالت اقتضائی، بر رفع اضطرار از غیر او نیز دلالت می‌کند تا از لغو بودن مصون بماند.

به تعبیر دیگر، اضطرار زن موجب شده که وی برای رجوع به پزشک که طبق فرض همراه کشف عورت است، مؤاخذه نشود. لازمه مجاز بودن او براى مراجعه به پزشک، این است که پزشک نیز برای معالجه او که طبق فرض همراه نظر به عورت است، مجاز باشد، زیرا اگر پزشک به دلیل حرمت نظر، از معالجه او ممنوع باشد، تشریع جواز رجوع به پزشک برای زن، لغو خواهد بود.

ایشان در ادامه، اشکالی را مطرح و به آن پاسخ می‌دهد. می‌فرماید: لازمه این سخن این است که بگوییم: نظر به عورت برای درمان بیماری، بر پزشک واجب است نه جایز! زیرا اگر واجب نباشد، معنایش این است که می‌تواند او را درمان نکند، در نتیجه حکم به جواز نظر که به خاطر اضطرار بیمار تشریع شده، لغو می‌شود.

در جواب می‌فرماید: ادله رفع اضطرار نمی‌خواهد در عالم خارج و به صورت فعلی، اضطرار را لغو کند؛ بلکه می‌خواهد مانعی که شارع قرار داده را بردارد. اگر غرض رفع اضطرار در خارج باشد، بر فرضی هم که بگوییم نظر بر پزشک واجب است، چنین غرضی حاصل نمی‌گردد، زیرا ممکن است او گناه کند و بیمار را درمان نکند. بنابراین، نتیجه اضطرار بیمار، جواز نظر برای پزشک است نه وجوب آن.[19]

آیت الله شبیری به حاج شیخ این طور اشکال کرده است که در صورتی لازمه تشریع جواز کشف عورت برای زن به جهت اضطرار، جواز نظر به عورت توسط پزشک خواهد بود که در عالم خارج، هیچ پزشکی نظر به عورت را انجام ندهد؛ ولی با توجه به اينكه پزشکان فراوانى وجود دارند كه بى‌توجه به حرمت نگاه به عورت، بيماران را معالجه مى‌كنند، چنین ملازمه‌ای ثابت نیست. به تعبیر دیگر، مقدمه وجوبی در واجب‌های مشروط می‌تواند، حرام باشد مثل توبه که مقدمه‌اش گناه است. بنابراین، وقتی پزشکی هست که با نگاه به عورت معالجه كند، تشریع جواز کشف عورت به جهت معالجه برای بیمار، لغو نخواهد بود.[20]

ولی همان طور که خود ایشان نیز فرموده،[21] می‌توان این گونه از فرمایش حاج شیخ عبدالکریم حائری دفاع کرد که این مطلب خلاف تفاهم عرفى است، زیرا عرف می‌گوید: اگر به خاطر اضطرار، بیمار مجاز شد برای باروری پزشکی کشف عورت کند، از نظر شارع، پزشک نيز مجاز است برای بارور ساختن او، به عورتش نظر کند.


[6] استفتاءات، محمدتقی بهجت (1430 ق)، ج4، ص77 و 78، سؤال4845 و 4846. نظر آیت الله بهجت بر اساس متن استفتائی است که در کتاب دانشنامه فقه پزشکی نقل شده است (ج1، ص321)؛ ولی در استفتائات ایشان چنین آمده: «سؤال: روش‌هاى باردارى كه از راه تزريق به عمل مى‌آيد، از نظر شرعى چه حكمى دارد؟ جواب: اگر مستلزم لمس يا نظر حرام نباشد و از راه استفاده از نطفه يا تخمك ديگرى نباشد، جايز است. سؤال: اگر مردى به واسطه بيمارى، از توليد مثل ناتوان باشد، آيا مى‌تواند اسپرم و منى فرد ديگرى را از طريق تزريق به رحم زن خود وارد نمايد؟ جواب: اين عمل مطلقاً محلّ اشكال و خلاف ارتكاز متشرعه است».
[18] النکاح، میرزا محمود آشتیانی (1359 ش)، ج1، ص95.
[19] ر. ک: النکاح، میرزا محمود آشتیانی (1359 ش)، ج1، ص95 و 96.
[20] ر. ک: کتاب نکاح، سید موسی شبیری زنجانی، ج2، ص690 و 693. عبارت ایشان چنین است: «اگر شارع مقدس بگويد: معالجه بيمار توسط طبيب و نگاه و لمس نامحرم، ممنوع است، و اين تشريع با تكوين هماهنگ باشد، و در خارج نيز معصيتى از سوى طبيب تحقق پيدا نمى‌كرد، آنگاه «اجازه دادن به بيمار براى مراجعه به طبيب» لغو مى‌بود چرا كه خارجاً طبيبى وجود ندارد كه مجاز به معالجه بيمار باشد. در حالى كه چنين نيست، در ميان اطبّاء نيز مثل ديگران افراد فاسق وجود دارد و معصيت مى‌كنند و پايبند مسائل شرعى نيستند. لذا در اجازه دادن به بيمار جهت مراجعه به طبيب، هيچ‌گونه لغويتى وجود ندارد».
[21] ر. ک: کتاب نکاح، سید موسی شبیری زنجانی، ج2، ص695.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo