< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد رضازاده

کتاب النکاح

90/09/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: الخصاء
 در رابطه با خصاء بحث در دو مقام- کما عن الشرایع- مطرح می شود.
 مقام اول:
 آیا خصاء عیب محسوب می شود کما عن المشهور یا عیب نیست کما عن الشیخ الطوسی و الآیة السیستانی
 مقام دوم:
  بر فرض اینکه عیب باشد آیا مطلقا موجب خیار می باشد یا اینکه در بعضی از صوری که خواهد آمد موجب خیار خواهد بود.
 اما مقام اول:
 گفته شد در این مقام دو قول است:
 1-مشهور می فرمایند خصاء عیب محسوب می شود.
 2- بعضی می فرمایند عیب محسوب نمی شود.
 ادله قول اول:
 به دو طائفه از روایات استدلال شده است:
  1. روایات عامه مانند حدیث لا ضرر و لاضرار به این تقریب که خصاء موجب ضرر بر زن می باشد.
  2. روایات خاصه
  3. تشبیه خصاء به عنین
 اما روایات خاصه
 منها: وسائل الشيعة، ج‌21، ص: 227 باب 13 من ابواب العیوب و التدلیس ح 10 «ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحَدِهِمَا ع فِي خَصِيٍّ دَلَّسَ نَفْسَهُ لِامْرَأَةٍ مُسْلِمَةٍ فَتَزَوَّجَهَا فَقَالَ يُفَرَّقُ بَيْنَهُمَا إِنْ شَاءَتِ الْمَرْأَةُ وَ يُوجَعُ رَأْسُهُ وَ إِنْ رَضِيَتْ بِهِ وَ أَقَامَتْ مَعَهُ لَمْ يَكُنْ لَهَا بَعْدَ رِضَاهَا بِهِ أَنْ تَأْبَاه»‌
 راوی از امام در مورد مردی که خصی بوده است و در وقت ازدواج تدلیس کرده است یعنی به گونه ای خواستگاری کرده است که عیبی در او نیست و با یک زن مسلمه ازدواج کرده و مقاربت هم صورت گرفته-به قرینه تزویج- سوال کرده است امام فرمودند اگر این زن مایل نباشد که با این شوهر زندگی کند باید این دو از هم جدا شوند و مرد بخاطر این کارش تعزیر شود و بر سرش تازیانه زده شود و اما اگر زن به همین شوهر راضی شود و زندگی با او را بپذیرد بعدا نمی تواند پشیمان شود.
 منها: المصدر ح 3 «عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ قَالَ بَعَثْتُ بِمَسْأَلَةٍ مَعَ ابْنِ أَعْيَنَ قُلْتُ سَلْهُ عَنْ خَصِيٍّ دَلَّسَ نَفْسَهُ لِامْرَأَةٍ وَ دَخَلَ بِهَا فَوَجَدَتْهُ خَصِيّاً قَالَ يُفَرَّقُ بَيْنَهُمَا وَ يُوجَعُ ظَهْرُهُ وَ يَكُونُ لَهَا الْمَهْرُ لِدُخُولِهِ عَلَيْهَا»
 ابن مسکان می گوید مساله را به ابن اعین دادم گفتم از امام در مورد فردی که خصی بوده است و تدلیس کرده است و مقاربت کرده است و زن بعد از مقاربت فهمیده است که خصی است سوال کند امام فرمود بین این دو جدائی می افتد و به پشت این مرد بزنند تا به درد آید و مهر را باید به این زن بدهد چون مقاربت کرده است.
 منها: ٍالمصدر ح 2 «عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ خَصِيّاً دَلَّسَ نَفْسَهُ لِامْرَأَةٍ قَالَ يُفَرَّقُ بَيْنَهُمَا وَ تَأْخُذُ مِنْهُ صَدَاقَهَا وَ يُوجَعُ ظَهْرُهُ كَمَا دَلَّسَ نَفْسَه‌»
 مردی خصی خودش را برای زنی تدلیس کرد امام فرمودند بینشان جدائی می افتد و مرد تعزیر می شود و به پشت مرد می زنند به این دلیل که وی تدلیس کرده است.
 جمله «کما دلس نفسه» به منزله تعلیل برای حکم مذکور در روایت می باشد.
 مفاد این سه روایت همه این است که بخاطر خصاء مردی که این عیب را پنهان ساخته است بین این دو جدائی می افتد و روایات دیگری نیز به همین مضمون وجود دارد.
 فقه الحدیث
 جامع المقاصد في شرح القواعد، ج‌13، ص: 228
 «و المراد بالتدليس: التدليس قبل الوطء، إذ هو الموجب للتعزير...و المراد بالتزويج المذكور فيها الدخول بقرينة وجوب التعزير، أما التدليس بعد الدخول، فإن القول بلزوم النكاح أقوى‌»
 می فرمایند علت اینکه می گوییم تدلیس قبل از وطی می باشد این است که در روایت فرموده است این مرد باید تعزیر شود و واضح است که تعزیر در صورت تدلیس قبل از وطی صورت می گیرد و تدلیس بعد از وطی موجب تعزیر نیست.
 و مراد از تزویج که در بعضی از روایات بود- روایت اول- خصوص اجرای عقد نیست بلکه مراد مقاربت می باشد به قرینه وجوب تعزیر زیرا تدلیس بعد از دخول موجب تعزیر نیست و در این صورت-تدلیس بعد از دخول- اقوی این است که نکاح لازم می شود.
 کلمه «یوجع راسه او ظهره» همانگونه که جامع المقاصد فرمود مراد از این جملات تعزیر می باشد که از تعزیر فهمیده می شود تدلیس قبل از دخول بوده است.
 کلمه «کما دلت نفسه» صاحب جواهر ج 30 ص 324 می فرمایند کما دل نفسه به منزله تعلیل برای حکم تعزیر و تفریق می باشد.
 نتیجه اینکه این روایات دلیل بر این است که خصاء عیب است.
 تقریب استدلال به این روایات:
 در همه این روایات کلمه یفرق آمده است و این نشان می دهد که خصاء عیب است لذا باید بینشان جدائی واقع شود و جدائی را کما در روایت اول مترتب بر مشیت مرأه کرده است و اگر عیب نباشد جدائی هم دلیلی ندارد مضافا به اینکه حدیث عامه نیز شامل ما نحن فیه می باشد زیرا خصاء موجب ضرر بر زن می باشد لذا برای نفی ضرر حکم به عیب بودن خصا می کنیم.
 دلیل سوم: تشبیه خصاء به عنین
 علاوه بر این روایات عامه و خاصه، استدلال شده است به یک تشبیه و مقایسه به این بیان که چانکه خواهد آمد عنین بودن بلااشکال عیب است و موجب فسخ عقد است و خواهد آمد که هم روایات مستفیضه داریم و هم اجماع علمای اسلام غیر ابوحنیفه بر عیب بودن عنین وجود دارد از طرف دیگر خصاء هم از نظر انتفاء نتیجه و مقصود عقد مثل عنین است زیرا در هر دو تولد فرزند که مقصود از عقد است غیر ممکن می باشد پس کما اینکه عنین عیب است خصاء هم باید عیب باشد.
 این دلیل را صاحب جامع المقاصد بیان کرده است.
 ج 13 ص 227 «و لانه فی معنی العنة من حیث فوات مقصود العقد به و هو التناسل»
 می فرمایند مقصود از ازدواج، داشتن فرزند می باشد و این هدف و مقصود در خصاء همانند عنین مفقود است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo