< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد رضازاده

کتاب النکاح

90/11/15

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: رتق
 در جلسات قبل گفته شد که ما دو دسته روایات داریم که مفهوم و منطوق دسته اول می گوید عرج جزء عیوبی که باعث فسخ عقد می شود، نمی باشد و دسته دوم می گوید عرج جزء عیوب موجب برای فسخ است.
 و بعد گفتیم که امکان دارد روایات دسته دوم مخصص بعض جملات روایات دسته اول باشد پس عیوب به آن چهار تا اختصاص ندارد.
 حالا که گفتیم دسته دوم قرینه است و جلوی دسته اول را می گیرد، حال قدرمتیقن این است که عرجی عیب است که پایین ترین مرحله عرج نباشد بلکه شدید باشد اما نه اینکه باید به حد اقعاد برسد.
 به بیان دیگر: روایات دسته دوم می تواند دو جور با دسته اول برخورد کند، یک نوع اینکه در مقابل دسته اول روایات دسته دوم حکم به عیب بودن عرج مطلقا کند و نوع دیگر اینکه اگر عرج در مرحله اول (مرحله ضعیف عرج)نبود از تحت روایات دسته اول خارج می باشد. و زمانی که بین این دو نوع مردد بودیم، قدر متیقن نوع دوم است یعنی قدر متیقن از خروج عرج از روایات دسته اول عرج شدید می باشد .
 پس جمع بین این دو دسته روایات قول به تفصیل می شود به این بیان که اگر عرج جزء مراحل ضعیف باشد، عیب نیست اما اگر مرحله شدید باشد و لو اینکه به مرحله اقعاد نرسیده باشد، عیب است و موجب فسخ می شود.
 «منهاج الصالحین» آقای خوئی ره جلد3 ص 316 می فرمایند: «مسئلة 1342: العیوب فی المراة التی توجب الخیار للزوج فی فسخ العقد سبعة... و الاقعاد و منه العرج البین...»
 عیوبی که موجب خیار برای شوهر می شود هفت تا است بعد می فرمایند یکی از عیوب اقعاد است و یکی از انواع اقعاد عرج روشن و بیّن است.
 شاید منظور ایشان: همان جمعی باشد که ذکر کردیم باشد.
 از تحریر، ج2، ص 293 و همچنین منهاج آیت الله سیستانی ج3، ص 83 استفاده می شود که مطلق عرج از عیوب است.
 آیت الله سیستانی می فرمایند: «مسئلة 262: یثبت للزوج خیار العیب... 5: العرج و ان لم یبلغ حد الاقعاد والزمانة»
 برای مرد خیار عیب در چند جا است و ادامه می دهند که عیب پنجم:عرج
 در کلام ایشان در اینجا دو احتمال است: 1- عرج مطلقا و لو اینکه مرحله اول باشد موجب فسخ می باشد 2- عرج مطلقا موجب فسخ نیست اما اگر روشن بود ولو به حد اقعاد نرسد موجب فسخ است.
 «خلاصه بحث عرج»
 1- فرق بین عرج، اقعاد، زمانه: عرج عیبی است که مخصوص پا است و به آن عرج گفته می شود چون پا بعد از این مرض، از حرکات عادی خود انحراف پیدا می کند یا از نظر فیزیکی کج می شود، اما اقعاد آفتی است که غالبا در پا است اما امکان دارد بخاطر آفتی در کمر بوجود آمده باشد، و فرد مبتلا به این مرض اصلا نمی تواند راه برود و این اخص از عرج است و عرج اعم از اقعاد است، اما زمانه آفتی است که مخصوص پای انسان نیست و امکان دارد در حیوانات در جاهای دیگری هم پیدا شود و زمانه در وقتی است که مرض طولانی شود و مرض زمانه، از حیث زمان، اخص از عرج و اقعاد است چون در زمانه باید چندین سال مرض طول بکشد تا به آن زمانه گفته شود اما در اقعاد و عرج طول زمان لازم نیست اما از حیث محل، زمانه اعم از اقعاد و عرج می باشد چون اقعاد و عرج مال انسان است و غالبا در پا بود اما زمانه امکان دارد در غیر انسان و در غیر پا باشد. و همچنین آیا عرج مطلقا عیب است یا مطلقا عیب نیست یا تفصیل است سه قول بود. 9-10/11/90
 2- دلیل عیب بودن عرج مطلقا یک دسته از روایات بود و دلیل عدم عیب بودن مطلقا دسته دیگری از روایات بود که دال بر حصر عیوب بود. و دلیل تفصیل هم جمع بین این دو دسته روایات بود. 12-13-14/11/90
 3- مختار ما قول به تفصیل می باشد که جمع بین روایات بود به اینکه عرج عیب است اما نه در مرحله اول بلکه در مرحله شدیدتر و لو اینکه به حد اقعاد نرسد که مختار بعضی از بزرگان در زمان خودمان هم همین قول بود. 11-15/11/90
 رتق
 شرایع می فرماید:
 «و قيل الرتق أحد العيوب المسلطة على الفسخ- و ربما كان صوابا إن منع من الوطء أصلا- لفوات الاستمتاع إذا لم يمكن إزالته- أو أمكن و امتنعت من علاجه-»
 بعضی گفته اند رتق جزء عیوبی است که موجب فسخ نکاح می شود بعد صاحب شرایع می فرمایند این حرف بعید نیست درست باشد به شرطی که وطئ امکان نداشته باشد بخاطر از بین رفتن استمتاع، البته این فسخ زمانی است که درمان امکان ندارد یا زن اقدام بر درمان نمی کند.
 جامع المقاصد ج14 ص243 در متن مثل این عبارت شرایع آورده ذکر کرده است:
 «و أمّا الرتق: فهو أن يكون الفرج ملتحما ليس فيه مدخل للذكر. و يوجب الخيار مع منع الوطء و لم يمكن إزالته، أو أمكن و امتنعت. و ليس له إجبارها على إزالته»
 رتق یعنی اینکه در فرج زن گوشتی باشد که راهی برای دخول نباشد و این خیار زمانی می آید که امکان درمان نباشد یا امکان داشته باشد و زن امتناع از درمان می کند و مرد هم نمی توان زن را اجبار به درمان کند.
 از عبارت بزرگان و جامع المقاصد، 13 ص 244 و جواهر، ج 30، ص 337، استفاده می شود که اختلافی نیست که رتق موجب خیار است، چون مقصود از نکاح مقاربت است و با وجود این عیب، مقاربت امکان ندارد و برای مرد حق فسخ ثابت می شود.
 البته اختلاف در این است که چه نوع رتقی موجب خیار است.
 در این مساله دو قول است:
 1- رتق به مقداری باشد که زن قابلیت استمتاع نداشته باشد.
 2- رتق اعم است از اینکه کلا قابلیت استمتاع نباشد یا اینکه قابلیت استمتاع داشته باشد اما قابلیت استماع کامل نداشته باشد.
 صاحب جواهر قول اول را به صاحب مسالک نسبت داده است کلام ایشان این در ص 338 این است:
 « فما في المسالك- من نفي الخيار مع عدم بلوغ الارتتاق حد المنع من الوطء و لو لصغير الإله- في غير محله»
 رتقی موجب خیار است که زن به هیچ عنوان قابل استمتاع و لو برای فردی که صغیر الآلة، نباشد.
 صاحب جواهر خود قول دوم را قبول می کند و همچنین صاحب جامع المقاصد ص 245 هم قول دوم را قبول می کند و ایشان قول اول را به مبسوط شیخ نسبت داده است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo