< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد رضازاده

کتاب النکاح

90/12/15

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: خلاصه
 خلاصه مساله هفتم
 1- در این مساله دو فرع عنوان شد:
 الف: اختلاف و نزاع در اصل وجود عنین بودن باشد به اینکه زن می گوید تو عنین هستی مرد انكار مي كند.
 ب: اختلاف در بقاء عنین است به اینکه هر دو در عنین بودن موافق هستند زن می گوید تو هنوز خوب نشدی و عنین هستی اما مرد می گوید من خوب شده ام. 8/12/90
 2- اصل در هر انسان سلامتی از عیب است و کسی که مدعی عیب باشد چون حرفش بر خلاف اصل است باید بینه بیاورد و بینه هم باید عادل و عارف به عیب باشد. 8/12/90
 3- در فرع اول که اختلاف در اصل وجود عیب بود، برای رفع اختلاف سه راه بیان شده که اجماع بر این سه راه هم بود:
 الف: اقرار مرد. زن می گوید تو عنین هستی شوهر هم قبول می کند.
 ب: بینه بر اقرار مرد. مرد اقرار نمی کند عنین است اما دوستان مرد گواهی می دهند که مرد گفته عنین است.
 ج: نکول مرد از قسم خوردن. مرد منکر است و باید قسم بخورد که عنین نیست حال اگر نکول کرد عنین بودن او ثابت می شود.
 اما در زمانی که هیچ کدام از این راه ها نباشد برای رفع اختلاف دو راه بیان شده است:
 الف: مرد قسم می خورد که عنین نیستم.
 ب: به چهار راهی بود که در مجموع روایات بیان شده بود عمل می شود:
 1. نشستن مرد در آب سرد.
 2. ادرار کردن مرد در خاکستر.
 3. استعمال خلوق.
 4. استعمال زعفران. 8 و 14/12/90
 4- از جواهر، ص 353 استفاده می شود که ممکن است بین دو قول (قسم مرد و راه هایی که در روایات آمده) جمع کنیم به اینکه اول باید به یکی از راه های منصوصه با ضمیمه قرائن دیگر مثل مراجعه به دکتر عمل کرد و اگر ثابت شد و قطع حاصل شد که نوبت به قسم نمی رسد و اگر ثابت نشد و قطع حاصل نشد نوبت به قول اول و قسم می رسد. 10/12/90
 5- مختار ما هم جمعی که از جواهر برداشت شد بود. بله جواهر بین دو راه اول جمع کرد و جمع ما بین چهار راه و قسم بود. و اینکه این راه ها موضوعیت ندارند و این ها راهی برای معلوم شدن عنین و عدم عنین بودن مرد است. و اگر راه دیگری هم بود اشکال ندارد. 14/12/90
 6- اما فرع دوم که اختلاف در بقاء عنین بودن بود و مختار ما همان مختار در فرع اول است به اینکه جمع بین دو قول می کنیم و اول رجوع به راه ها و قرائن می شود و اگر مشکل حل نشد نوبت به قسم می رسد. 14/12/90
 7- در زمانی که مدعی امکان بینه آوردن نداشته باشد باید قسم بخورد و ادعای خود را ثابت کند. 13/12/90
 مساله هشتم
 شرایع می فرماید: «الثامنة إذا ثبت العنن فإن صبرت فلا كلام- و إن رفعت أمرها إلى الحاكم- أجلها سنة من حين الترافع- فإن واقعها أو واقع غيرها فلا خيار- و إلا كان لها الفسخ و نصف المهر»
 می فرمایند: زمانی که عنین بودن مرد ثابت شد و اختلافی در آن نبود، حال اگر زن راضی شد به عنین بودن مرد، با هم زندگی می کنند اما اگر زن به حاکم مراجعه کرد و گفت من این شوهر را نمی خواهم از زمان مراجعه به حاکم، حاکم یک سال به مرد وقت می دهد حال در این مدت یک سال اگر مرد با زن خودش یا غیر زن خودش مقاربت کرد خیار ثابت نیست اما اگر خوب نشد زن حق فسخ دارد و مرد باید نصف مهریه را هم پرداخت کند.
 این مساله به خاطر دو چیز مطرح شده است:
 1- آیا با عنین بودن زن حق خیار فسخ دارد یا خیر؟
 2- آیا با فسخ، مهریه از مرد طلبکار است یا نه؟
 جامع المقاصد، ج 13، ص 266 در متن و شرح مثل شرایع در مطرح کردن دو مطلب می باشد. همچنین جواهر، ج 30، ص 358 همین گونه بیان می کند.
 دلیل اینکه یک سال مهلت دادن این است که امکان دارد مرد عنین نباشد و به خاطر دلایل دیگری نمی تواند مقاربت کند مثل آب و هوا و... و یک سال مهلت داده می شود تا در تمام فصول و مدت های سال باشد شاید این عنین بودن برطرف شود.
 حال بحث اینکه زن خیار دارد یا نه؟
 اگر زن می داند شوهرش عنین است و می داند خیار فسخ دارد اما باز هم راضی به زندگی شد خیار فسخ از بین می رود و این مطلب اختلافی نیست. بلکه بالاتر جواهر می گوید که ما اجماع منقول و محصل بر این داریم. علاوه بر این روایتی هم داریم.
 وسائل، ج 21، ص 232، باب 14 از ابواب عیوب و تدلیس، ح 10 «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ رُوِيَ أَنَّهُ مَتَى أَقَامَتِ الْمَرْأَةُ مَعَ زَوْجِهَا بَعْدَ مَا عَلِمَتْ أَنَّهُ عِنِّينٌ وَ رَضِيَتْ بِهِ لَمْ يَكُنْ لَهَا خِيَارٌ بَعْدَ الرِّضَا»
 محمد بن علی می گوید روایت شده که زمانی که زن علم به عنین بودن شوهرش پیدا کرد و می داند حق خیار دارد اما راضی به زندگی کردن شد دیگر خیاری برای او نیست.
 جواهر، ص 358 یک فرع دیگری هم بیان می کند و می فرمایند: «بل لو لم تعلم بعننه فأسقطت خيارها على تقدير عننه فالظاهر السقوط على نحو إسقاط خيار العيب في البيع قبل العلم بثبوته بلا خلاف أجده في شي‌ء من ذلك»
 می فرمایند: در فرع قبل گفتیم اگر زن علم به عنین بودن و خیار داشتن، داشت و راضی شد خیار فسخ ساقط می شود بلکه بالاتر اگر زن علم به عنین بودن نداشت اما گفت اگر شوهرم عنین باشد راضی هستم با او زندگی کنم باز هم خیار ساقط است. و بعد می فرمایند: اینجا شبیه بیع است که در خیار عیب اگر در وقت معامله فرد می تواند حق خیار خود را ساقط کند به اینکه بگوید اگر معیوب هم باشد من حق فسخ ندارد. اینجا هم برای زن اسقاط خیار جایز است و لو اینکه علم به عیب مرد ندارد.
 مختار ما هم همین است و اگر زن راضی باشد یا رضایت تقدیری دهد حق فسخ ساقط می شود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo