< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد رضازاده

کتاب النکاح

91/03/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: حد مهر در جانب کثرت
 ادله مشهور که می فرمایند برای زیادی مهر حدی معین نشده است بیان شد
 قبل از اینکه به ادله قول دوم کسانی که می فرمایند حد دارد و حدش مهر السنة می باشد- بپردازیم، ادله قول مشهور را برسی می کنیم
 یکی از ادله ایشان عمل صحابه بود که بعضی از صحابه مهر زنهایشان را بیش از مهر السنة قرار داده اند و این نشان می دهد این عمل جایز است.
 و فیه:
 اشکالی که ممکن است بر این دلیل وارد شود این است که صحابه بما هو صحابه برای قولشان و یا عملشان ارزشی در نزد علماء شیعه وجود ندارد البته اهل سنت برای عمل صحابه و قولشان ارزش قائلند و سلفیه زمان ما هم معتقد هستند که قول و فعل صحابه برای ما حجت می باشند لذا می گویند ما سلفی هستیم و طبق عمل آنها عمل می کنیم ولی در نظر شیعه فعل و قول صحابه بما هو صحابه ارزشی ندارد چگونه می توان برای قول و فعل صحابه ارزش علمی قائل شویم با توجه به آنچه در جلسان قبلی در داستان حدیث افک بیان شد که عده ای از صحابه با نقشه قبلی و با متهم ساختن زنان پیامبر قصد ضربه زدن به اسلام را داشتند و در جنگ احد همه صحابه فرار کردند و فقط دوازده نفر باقی مانند و حضرت هم آنها را می خواندند که برگردند ولی برنگشتند و یا در مسجد هنگام نماز جمعه حضرت را تنها می گذاشتند و به دنبال تجارت و تماشای کاروان و طبلی که نواخته می شود می رفتند گذشه از آنچه در سقیفه و نسبت به حضرت زهرا که به کلام حضرت در مسجد بی اعتنایی کردند.
 چگونه می توان با این کارهای آنها قول و فعلشان حجت باشد بله معصومین از صحابه مانند حضرت علی و امام حسن و حسین و حضرت زهرا سلام الله علیهم، فعلشان حجت است زیرا گفتیم مراد از سنت قول و فعل و تقریر معصومین می باشد و برای ما حجیت دارد و گفتیم سنت هم شارح کتاب می باشد و در این بحث مذکور از معصومین چیزی در این زمینه نقل نشده است چز آنچه که از امام حسن مجتبی علیه السلام نقل شد و آن هم ثابت نشده است و چگونه ممکن است کسی که حافظ سنت است خلاف سنت عمل کنند مگر اینکه اضطراری در کار باشد در این صورت برای ما حجت نخواهد بود.
 علی ای حال عمل صحابه برای ما در این زمینه حجت نیست.
 اما آیاتی که به آنها در این زمینه به استناد شد:
 مهمترین آیه ای که در این زمیه ذکر شد آیه سورة النساء آية 20و21 :‹‹ وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ مَكانَ زَوْجٍ وَ آتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً وَ كَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَ قَدْ أَفْضى‌ بَعْضُكُمْ إِلى‌ ببَعْضٍ وَ أَخَذْنَ مِنْكُمْ مِيثاقاً غَلِيظاً›› بود.
 از این آیه استفاده شد که مهریه اگر به مقدار قنطار(پوست گاوی که از طلا پر شده باشد)هم بود اشکال ندارد.
 در ارتباط با استدلال به این آیه در تفسیر المیزان و مجمع البیان و فخر رازی و فی ظلال قرآن از سید قطب نکاتی بیان شده است که برای روشن شدن بحث تذکرشان مناسب است.
 کلمه استبدال
 مراد استبدال این است که یک زن را طلاق بدهید و زن دیگری اختیار کنید
 کیف تاخذونه:
 مجمع البیان می گوید مراد از کیف تاخذونه، تعجب است از اینکه چگونه شما خجالت نمی کشید که قنطار را از زن پس بگیرید در حالیکه افضی بعضکم الی بعض بوده اید.
 مجمع البیان افضی را به معنای مقاربت معنا می کند و می فرمایند بعضی گفته اند مراد از افضی خلوت کردن می باشد نه مقاربت کردن و افضی به معنای وصول است یعنی اگر چه مقاربت نشده است اما در مرز مقاربت بوده اید و به آن نزدیک شده اید.
 کلام سید قطب در تفسیر فی ظلال القرآن
 ‹‹ و يدع الفعل: «أفضى» بلا مفعول محدد. يدع اللفظ مطلقا، يشع كل معانيه‌... و يدع الفعل: «أفضى» بلا مفعول محدد. يدع اللفظ مطلقا، يشع كل معانيه‌... و يخجل الرجل أن يطلب بعض ما دفع، و هو يستعرض في خياله و في وجدانه ذلك الحشد من صور الماضي، و ذكريات العشرة في لحظة الفراق الأسيف! ثم يضم‌... عاملا آخر، من لون آخر:
  «وَ أَخَذْنَ مِنْكُمْ مِيثاقاً غَلِيظاً» ..
 هو ميثاق النكاح، باسم اللّه، و على سنة اللّه .. و هو ميثاق غليظ لا يستهين بحرمته قلب مؤمن و هو يخاطب الذين آمنوا، و يدعوهم بهذه الصفة أن يحترموا هذا الميثاق الغليظ»
 و در تفسیر فی ظلال چنین آمده است که افضی که به معنای وصول می باشد مفعولش بیان نشده است و عدم بیان مفعول موجب شیوع و عمومیت می شود و وصول مرد به زن منحصر در بدن زن نیست بلکه شامل احساسات و اسرار و هموم و...می شود.
 و بعد می فرمایند خداوند در این آیه به مرد می گوید با توجه به اینکه یک عمر با یکدیگر زندگی کرده اید و اسرار یکدیگر را می دانید و در شادی و غم با هم شریک بودید و حال که می خواهید از هم جدا شوید خجالت نمی کشید که مهر او را ندهید و بعد خداوند اضافه می کند علاوه بر اینکه شریک زندگی بودید، از شما میثاق محکمی گرفته شده است که آن میثاق، میثاق نکاح می باشد.
 العنوان: حد المهر فی جانب الکثرة
 هذا تمام ما استدلوا به علي عدم تقدير للمهر كثرتاً.
 ولكن يمكن النقاش في بعضها بل جميعها.
 اما عمل الصحابه:
 ففيه ان الصحابه بما هم صحابه لاقيمة عندنا لا لعملهم و لا تقريرهم و لا لقولهم كيف و قد تقدم منهم: حديث الافك و الفرار من الاحد و الخروج من المسجد كراراً و رسول الله ص يخطب لصلوة الجمعة طلباً للتجارة و اللهو أضف علي ذلك عملهم في السقيفة للبيعة و عدم حمايتهم عن ابنة رسول الله فاطمة عليها السلام عند استمدادها عنهم في المسجد و غير المسجد.
 نعم المعصومين منهم ثبت في مبحث السنة حجية قولهم و تقريرهم و عملهم ولكن علي تقدير ثبوت القول و التقرير و العمل منهم في مورد خاص.
 و لم يثبت في المقام ما نسب الي امير المؤمنين و ابنه الامام المجتبي عليها السلام من الزواج و الصداق الكذائي بل من القوي ثبوت عدمه إذا ادی الي مخالفتهم لسنة رسول الله سلام الله عليه و آله مع انهم عليهم السلام مبين السنة و محافظوها.
 و اما الآيات:
 اما آية القنطار سورة النساء آية 20و21:‹‹ وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ مَكانَ زَوْجٍ وَ آتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً وَ كَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَ قَدْ أَفْضى‌ بَعْضُكُمْ إِلى‌ ذرلافبلازببَعْضٍ وَ أَخَذْنَ مِنْكُمْ مِيثاقاً غَلِيظاً››.
 يستفاد من التفاسير المتعددة مثل مجمع البيان ، الميزان ، تفسير الكبير ، في ظلال القران.
 ان المراد من الاستبدال في الاية هو الانفصال عن زوجة و الزواج مع الزوجة اخري مكان الاولي و القنطار ياتي و كيف...
 مجمع:‹‹كيف تاخذونه و هذا التعجب من الله تعالي و تعظيم اي عجبا من فعلكم كيف تاخذون ذلك منهن ‹‹ و قد افضي بعضكم الي بعض ›› و هو كناية عن الجماع ... و قيل : المراد به الخلوة الصحيحة و ان لم يجامع فسمي الخلوة إفضاء لوصوله بها الي مكان الوط و كلا القولين قد راه اصحابنا...››
 في ظلال:‹‹ و يدع الفعل: «أفضى» بلا مفعول محدد. يدع اللفظ مطلقا، يشع كل معانيه‌... و يدع الفعل: «أفضى» بلا مفعول محدد. يدع اللفظ مطلقا، يشع كل معانيه‌... و يخجل الرجل أن يطلب بعض ما دفع، و هو يستعرض في خياله و في وجدانه ذلك الحشد من صور الماضي، و ذكريات العشرة في لحظة الفراق الأسيف! ثم يضم‌... عاملا آخر، من لون آخر:
  «وَ أَخَذْنَ مِنْكُمْ مِيثاقاً غَلِيظاً» ..
 هو ميثاق النكاح، باسم اللّه، و على سنة اللّه .. و هو ميثاق غليظ لا يستهين بحرمته قلب مؤمن و هو يخاطب الذين آمنوا، و يدعوهم بهذه الصفة أن يحترموا هذا الميثاق الغليظ»
 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo