< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد رضازاده

کتاب النکاح

92/08/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: نظر سوم/ نشوز/ تعریف نشوز
 در مورد اینکه آیا حق مخصوص زن جدید، در سفر ایفاء می شود یا خیر دو قول بود.
 اقول: قبلا گفتیم که سفری که جزء حق قسمت حساب نمی شود، سفری است که با مشقت و زحمت باشد، حال حق مخصوص زن جدید چه اینکه غرض آن استمتاع باشد و چه اینکه انس باشد، در این سفرهای پرمشقت غرض حاصل نمی شود و جزء حق مخصوص آن نیست، اما سفرهایی که در زمان حاضر است و مشقت و زحمتی ندارد و غرض استمتاع و یا انس حاصل می شود و حق مخصوص زن جدید در سفر استیفاء می شود.
 خلاصه مساله دهم:
 1- موضوع مساله این بود که آیا حق زن جدید در سفر حساب می شود یا خیر؟ 5/8/92
 2- در این موضوع دو قول مطرح بود:
 الف: سفر جزء استیفاء حق زن جدید حساب می شود.
 ب: سفر جزء استیفاء حق زن جدید حساب نمی شود. 5/8/92
 3- مختار ما این است که اگر سفر ملازمه با مشقت است، جزء حق زن جدید حساب نمی شود اما اگر ملازمه با مشقت نداشت، جزء حق زن جدید حساب می شود.
 نشوز:
 شرایع می فرمایند: «النشوز وهو الخروج عن الطاعة، وأصله الارتفاع، وقد يكون من الزوج كما يكون من الزوجة. فمتى ظهر من الزوجة إمارته، مثل أن تقطب في وجهه، أو تتبرم بحوائجه، أو تغير عادتها في آدابها، جاز له هجرها في المضجع بعد عظتها. وصورة الهجران، يحول إليها ظهره في الفراش. وقيل إن يعتزل فراشها، والأول مروي. ولا يجوز له ضربها والحال هذه. أما لو وقع النشوز، وهو الامتناع عن طاعته فيما يجب له، جاز ضربها، ولو بأول مرة. ويقتصر على ما يؤمل معه رجوعها، ما لم يكن مدميا ولا مبرحا وإذا ظهر من الزوج النشوز بمنع حقوقها، فلها المطالبة، وللحاكم إلزامه ولها ترك بعض حقوقها، من قسمة ونفقة، استمالة له. ويحل للزوج قبول هذا». [1]
 می فرمایند: معنای نشوز این است که مرد یا زن به وظیفه خود عمل نکنند، و در لغت نشوز به معنای ارتفاع است.
 و گاهی زوج ناشز است و گاهی زوجه ناشزه است.
 حال اگر در زن نشانه ناشزه بودن ظاهر شد، مثل اینکه زن ترش رویی می کند و یا اینکه با درخواستهای مرد خوب برخورد نمی کند و یا اینکه رفتارش با شوهرش تغییر کرده است، در این صورت مرد باید اول او را موعظه کند و اگر اثر نکرد، با این زن هجر کند به اینکه بعضی گفته اند هجر به این معناست موقع خواب پشت به زن کند و بعضی گفته اند نزد زن نخوابد و جای دیگر بخوابد، و هجر به معنا اول موافق روایت است و مرد حق ندارد زن را بزند.
 اما اگر ثابت شد که زن ناشزه شده است به اینکه زن از آنچه که نسبت به شوهرش واجب است، امتناع کند، مرد می تواند این زن را به مقداری بزند که امید برگشت این زن داشته باشد، و نباید این زدن به مقداری باشد که موجب شکسته شدن یا زخمی شدن زن شود.
 اما اگر ثابت شد که مرد ناشز شده به اینکه مرد نفقه نمی دهد و یا نزد زن نمی خوابد و یا با او مقاربت نمی کند، زن باید از حقش را از شوهرش مطالبه کند و بعد به حاکم شرع مراجعه کند و او مرد را ملزم به پرداخت حقوق می کند. زن می تواند بعضی از حقوق خود را به شوهر ببخشد تا مرد از ناشز بودن در بیاید و مرد هم می تواند این را قبول کند.
 قواعد علامه هم بنابر آنچه ایضاح [2] نقل کرده تقریبا مثل شرایع است.
 آنچه از حرف شرایع و قواعد و جواهر [3] استفاده می شود مسائل بسیاری است که در دو مطلب بیان می شود:
 1- تعریف نشوز و اقوال آن.
 2- علائم نشوز و وظیفه طرف دیگر.
 التقریر العربی
 هذا و لکن تقدم ان الخلاف فی ایام السفر کان مخصوصا بذاک العصر الذی کان السفر فیه ملازما مع المشقة و الزحمة، و لا یحصل نوعا الغرض سواء کان هو الاستمتاع او الانس و زوال الحشمة، مع المشقة لا فی العصر الحاضر، الذی یکون السفر فیه غالبا اکثر استمتاعا و انسا من الحضر، و لذا صار السفر اوائل الزواج من العادات المتداولة لمن تمکن و علیه یکتفی فی المفروض بالسفر.
 «خلاصة المسئلة العاشرة»
 1- موضوع المطرح فیها امکان توفیة حصة الزوجة الجدیدة فی السفر و عدمه. 5/8/92
 2- و المنقول فیها بلاتفصیل بین الاسفار، قولان: 1- امکانه، 2- عدمه. 5/8/92
 3- و المختار، هو التفصیل بین الاسفار، من حیث الملازمة مع المشقة، و عدمها و توفیة الحصة فی الثانی دون الاول. 6/8/92
 هذا تمام الکلام، فی الموضوع الاول من النظر الثالث، ای القیم و لواحقه العشرة.
 و یاتی بعدها الموضوع الثانی، ای النشوز.
 «القول فی النشوز»
 شرایع: «النشوز وهو الخروج عن الطاعة، وأصله الارتفاع، وقد يكون من الزوج كما يكون من الزوجة. فمتى ظهر من الزوجة إمارته، مثل أن تقطب في وجهه، أو تتبرم بحوائجه، أو تغير عادتها في آدابها، جاز له هجرها في المضجع بعد عظتها. وصورة الهجران، يحول إليها ظهره في الفراش. وقيل إن يعتزل فراشها، والأول مروي. ولا يجوز له ضربها والحال هذه. أما لو وقع النشوز، وهو الامتناع عن طاعته فيما يجب له، جاز ضربها، ولو بأول مرة. ويقتصر على ما يؤمل معه رجوعها، ما لم يكن مدميا ولا مبرحا وإذا ظهر من الزوج النشوز بمنع حقوقها، فلها المطالبة، وللحاكم إلزامه ولها ترك بعض حقوقها، من قسمة ونفقة، استمالة له. ويحل للزوج قبول هذا». [4]
 و مثله تقریبا قواعد علی ما فی الایضاح [5] .
 و المستفاد من الشرایع و القواعد و الجواهر [6] امور نجعلها فی المقامین:
 الف: تعریف النشوز لغة و اصطلاحا و الاقوال فیه من حیث السعة و الضیق.
 ب: علائم النشوز، و ما هو الوظیفة للطرف المقابل.


[1] شرایع الاسلام، محقق حلی، ج1، ص560
[2] ایضاح الفوائد، فخرالمحققین، ج2، ص256
[3] جواهر الکلام، محمد حسن جواهری، ج31، ص200
[4] شرایع الاسلام، محقق حلی، ج1، ص560
[5] ایضاح الفوائد، فخرالمحققین، ج2، ص256
[6] جواهر الکلام، محمد حسن جواهری، ج31، ص200

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo