< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد رضازاده

کتاب النکاح

92/12/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نظر چهارم/ احکام اولاد/ مستحبات ولادت
در بحث گذشته معلوم شد که صاحب جواهر دو ادعا دارد، یکی اینکه غُسل مولود صحیح است نه غَسل. و دوم اینکه حال که غُسل شد، عمل عبادی می باشد و هر چه در اعمال عبادی معتبر است، در اینجا هم معتبر است.
اشکال به ادعای اول:
غَسل صحیح است نه غُسل، چون شستن برای تمیز شدن بچه است نه غسل دادن.
همچنین نسبت به اینکه غَسل باشد، حدیثی داریم:
«عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ: اغْسِلُوا صِبْيَانَكُمْ‌ مِنَ الْغَمَرِ فَإِنَّ الشَّيْطَانَ يَشَمُّ الْغَمَرَ فَيَفْزَعُ الصَّبِيُّ فِي رُقَادِهِ وَ يَتَأَذَّى بِهِ الْكَاتِبَان‌».[1]
راوی از امام صادق علیه السلام از پدارنشان از امام علی علیه السلام نقل می کند: بچه هایتان را از غمر بشویید، چون تا زمانی که غمر بر بدن بچه ها است شیطان نزدیک بچه می شود و او را می بوید و وقتی بچه می خوابد داد می زند که به خاطر نزدیکی شیطان به او است.
از این روایت برداشت می شود که صحیح غَسل است نه غُسل.
اشکال:
صرف اینکه غسل برای تمییزی است، دلیل نمی شود که باید غَسل باشد و غُسل نباشد و در نتیجه عمل عبادی هم نباشد چرا که و در این مورد حدیثی داریم که می گوید برای تنظیف، غُسل کنید:
«قَالَ وَ قَالَ الصَّادِقُ ع‌ فِي عِلَّةِ غُسْلِ يَوْمِ الْجُمُعَةِ- إِنَ‌ الْأَنْصَارَ كَانَتْ‌ تَعْمَلُ فِي نَوَاضِحِهَا وَ أَمْوَالِهَا فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْجُمُعَةِ حَضَرُوا الْمَسْجِدَ فَتَأَذَّى النَّاسُ بِأَرْوَاحِ آبَاطِهِمْ وَ أَجْسَادِهِمْ فَأَمَرَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ص بِالْغُسْلِ فَجَرَتْ بِذَلِكَ السُّنَّةُ».[2]
امام صادق در علت استحباب غسل جمعه می فرمایند: انصار در نواضح و اموالشان کار می کردند و زمانی که روز جمعه می شد، با همان وضع به مسجد می آمدند و مردمی که برای نماز در مسجد حاضر بودند، از بوی بدن این انصار در اذیت بودند. در اینجا پیامبر به آنها امر فرمودند که اول غسل کنید بعد مسجد بیایید تا مردم اذیت نشود و کم کم این غسل که برای نظافت بود، تبدیل به سنت شد.
پس غسل جمعه اگر چه برای تنظیف است، اما عبادی است. پس روایت قبل هم که تنظیف را دلیل شستن بچه ذکر کرده است، دال بر این نیست که غَسل باشد، بلکه می تواند غُسل باشد و هدف تمییزی باشد.
اشکال در مدعای دوم جواهر (شرایط عبادت باید در غسل مولد رعایت شود مثل نیت):
ترتیب در غُسل مولود معتبر نیست، چون ما شک داریم که آیا ترتیب در کار است یا خیر، و دلیلی که اصل را هم از بین ببرد وجود ندارد چون دلیل شامل غُسل مولود نمی شود و اصل سرجایش باقی است وحکم به عدم ترتیب می کند.
اشکال:
جواهر اینگونه اشکال می کند: «وفيه منع، لتعارف الترتيب في الغسل ومعهوديته فيه، وأنه كيفية له، فمتى أطلق انصرف إليه، ومن هنا لم يحتج إلى إقامة الدليل عليه في كل غسل، هذا.مع إمكان دعوى توقف يقين الامتثال عليه لو قلنا باعتبار مثله فيه».[3]
می فرمایند: ما قبول نداریم که ادله ترتیب شامل غسل مولود نمی شود، چون اگر غُسل خوانده شد، متعارف در غُسل، ترتیب است و ترتیب مرسوم بوده است و کیفیت غسل هم با ترتیب بوده است، و اطلاق ادله هم به غسل متعارف و ترتیب منصرف می شود. و شاهد این است که در ذیل اغسال دیگر، دلیل برای ترتیب و کیفیت آن ذکر نمی کنند. بلکه می توان گفت که امتثال یقینی بر ترتیب بنا شده است.
پس غُسل صحیح است و ترتیب هم لازم است، چون کیفیت غسل همین است.
و الحاصل: از عبارات علمای گذشته مثل جواهر معلوم می شود که غُسل صحیح است نه غَسل، ولی ظاهر عبارات معاصرین غَسل صحیح است نه غُسل و دلیلی برای این حرفشان پیدا نکردیم.
و لنا ان نقول:
اولا: غُسل بدون غَسل ممکن نیست و اول بچه را می شویند بعد او را غُسل می دهند و علمای معاصرین بر همین شستن کفایت کرده اند.
و ثانیا: احتیاط این است که جمع بین شستن و غُسل کردن کرد.

التقرير العربي
و نوقش فی الاول: بان الغسل بالفتح و لیس عبادة و انه للتنظیف المحض و یمکن الاستدلال له بما روی:
«عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ: اغْسِلُوا صِبْيَانَكُمْ‌ مِنَ الْغَمَرِ فَإِنَّ الشَّيْطَانَ يَشَمُّ الْغَمَرَ فَيَفْزَعُ الصَّبِيُّ فِي رُقَادِهِ وَ يَتَأَذَّى بِهِ الْكَاتِبَان‌».[4]
و نوقش فیه: بما ورد نظیرها فیما هو عبارة قطعا و هو ما ورد عن الصادق علیه السلام فی الغسل الجمعه:
«قَالَ وَ قَالَ الصَّادِقُ ع‌ فِي عِلَّةِ غُسْلِ يَوْمِ الْجُمُعَةِ- إِنَ‌ الْأَنْصَارَ كَانَتْ‌ تَعْمَلُ فِي نَوَاضِحِهَا وَ أَمْوَالِهَا فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْجُمُعَةِ حَضَرُوا الْمَسْجِدَ فَتَأَذَّى النَّاسُ بِأَرْوَاحِ آبَاطِهِمْ وَ أَجْسَادِهِمْ فَأَمَرَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ص بِالْغُسْلِ فَجَرَتْ بِذَلِكَ السُّنَّةُ».[5]
و فی الثانی: بعدم اعتبار الترتیب و لو کان عبادة، و استدل له بالاصل من غیر معارض لعدم تناول ما دل علیه له و اورد علیه صاحب الجواهر بما نصه: «وفيه منع، لتعارف الترتيب في الغسل ومعهوديته فيه، وأنه كيفية له، فمتى أطلق انصرف إليه، ومن هنا لم يحتج إلى إقامة الدليل عليه في كل غسل، هذا.مع إمكان دعوى توقف يقين الامتثال عليه لو قلنا باعتبار مثله فيه».[6]
و الحاصل: ان ظاهر عبارات الاعاظم الماظین نوعا هو الغُسل بضم الغین و ظاهر عبارات المعاصر هو الغَسل بفتح الغین.
و لنا ان نقول:
اولا: عادة لم یتحقق الغُسل الا بعد الغَسل سیما فی مفروض البحث.
و ثانیا: الاحتیاط قاض بالجمع بینهما، مع رعایة ما هو المعتبر فی العبادات.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo