< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد رضازاده

کتاب النکاح

92/12/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نظر چهارم/ احکام اولاد/ مستحبات ولادت
بحث در مستحب دوم و سوم بود که گفتن اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ بود.
روایاتی به این مضمون که متعدد بود و بیان شد.
صاحب جواهر[1] می فرماید این روایات با فتوای علماء قوی تر می شود و مفاد آن این است که اذان در گوش راست گفته می شود و اقامه در گوش چپ گفته می شود.
در مقابل این روایات، روایتی وجود دارد که می گوید اقامه باید در گوش راست گفته شود و آن این روایت است:
« حَفْصٍ الْكُنَاسِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مُرُوا الْقَابِلَةَ أَوْ بَعْضَ مَنْ يَلِيهِ أَنْ يُقِيمَ الصَّلَاةَ فِي أُذُنِهِ الْيُمْنَى فَلَا يُصِيبُهُ لَمَمٌ وَ لَا تَابِعَةٌ أَبَداً.».[2]
راوی می گوید حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: در زمان تولد به قابله یا بعض دیگری که نزدیک بچه هستند امر کنید که در گوش راست بچه اقامه نماز را بگویند، و اگر این کار را انجام دادند، گرفتاری ای برای این بچه پیش نمی آید.
این روایت دال بر این است که اقامه در گوش راست گفته می شود.
جواهر در مقام جمع بین این دو دسته از روایات می فرمایند: « ويمكن حمله على الرخصة أو على استحباب ذلك أيضا مضافا إلى الأول، والأمر سهل».[3]
می فرمایند: امکان دارد که این تک روایت را حمل بر رخصت می کنیم یا بگوئیم که این روایت استحباب دیگری را بیان می کند که در گوش راست علاوه بر اذان، اقامه هم گفته شود.
اقول: این روایات معارض با روایات متعددی است که همه به آن روایات عمل کرده اند، پس با روایات متعدد و فتوای علما، به این روایت حفص وثوق پیدا نمی کنیم و از حجیت می افتد.
صاحب شرایع و قواعد و ایضاح برای اذان گفتن و اقامه گفتن در گوش بچه، زمانی معین نکرده اند اما صاحب جواهر[4] به ظاهر بعضی از اصحاب نسبت داده است که گفتن اقامه و اذان مستحب است که قبل از قطع کردن ناف باشد و همچنین بعضی دیگر نسبت داده است که زمان اذان و اقامه از تولد تا روز هفتم است، چون پیامبر و امام موسی کاظم علیهما السلام در روز هفتم اذان و اقامه را در گوش بچه گفتند.
روایاتی که در این بحث وجود دارد، ظاهرشان مختلف هستند و بعضی زمانی معین نکرده اند و بعضی از روایات ظهور در این دارند که باید قبل از قطع ناف اذان و اقامه گفته شود و بعضی هم ظهور در این دارند که اذان و اقامه باید بعد از قطع ناف باشد که روایاتی است که فعل پیامبر و امام کاظم را بیان می کند.
جواهر تصریح فرموده است که امکان دارد بین این روایات جمع شود و می فرمایند: « ولا بأس بالجميع وإن اختلفت غاياته، والله العالم»[5]
می فرمایند: می توانیم به همه روایات عمل کنیم و بگوئیم همه روایات صحیح است و هم قبل از قطع ناف و هم بعد از قطع ناف مستحب است اما فوائد و غایات در همه یکسان نیست.
مختار ما هم همین کلام جواهر است و شاید اختلاف در روایات بخاطر اختلاف مراتب استحباب است.

مستحب چهارم: تحنیک
شرایع می فرماید: « وتحنيكه بماء الفرات، وبتربة الحسين عليه السلام، فإن لم يوجد ماء الفرات فبماء فرات. ولو لم يوجد إلا ماء ملح، جعل فيه شئ من التمر أو العسل».[6]
می فرماید: تحنیک کردن بچه با آب رود فرات و با تربت امام حسین و اگر آب فرات نبود، با آب شیرین بچه را تحنیک کنند و اگر آب شیرین هم نبود، آب را با عسل و خرما شیرین کنند بعد تحنیک کنند.
قواعد هم بنا بر آنچه که ایضاح[7] نقل کرده است مثل شرایع می گوید.
منظور از تحنیک این است که مقداری از چیزهایی که گفته شد را در کام بچه داخل کنند.
منظور از «ماء الفرات» رودخانه معروف که در کربلا است می باشد.
منظور از «ماء فرات» آبی است که شیرین باشد.
دلیل استحباب تحنیک:
دلیل استحاب تحنیک، روایات متعددی است از جمله:
منها: « يُونُسَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: يُحَنَّكُ الْمَوْلُودُ بِمَاءِ الْفُرَاتِ وَ يُقَامُ فِي أُذُنِهِ».[8]
راوی از امام صادق نقل می کند که حضرت فرمودند: بچه ها را با آب فرات تحنیک کنند و در گوش او اقامه بگویند.
منها: « وَ قَالَ الْكُلَيْنِيُّ وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى‌ حَنِّكُوا أَوْلَادَكُمْ بِمَاءِ الْفُرَاتِ وَ بِتُرْبَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ ع فَإِنْ لَمْ يَكُنْ فَبِمَاءِ السَّمَاءِ».[9]
کلینی می گوید در روایت دیگری است: بچه هایتان را با آب فرات و ترتب قبر امام حسین تحنیک کنید، و اگر اینها نبود با آب باران تحنیک کنید.

التقرير العربي
و روایات اخر الواردة فی الوسائل باب 36 من ابواب احکام الاولاد، و صرح الجواهر[10] باعتضاد النصوص، بالفتوی.
هذا و مقابل هذه الروایات الدالة علی الاذان فی اذن الیمنی و الاقامة فی الیسری و المعتقضدة بما ذکر ما رواه.
« حَفْصٍ الْكُنَاسِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مُرُوا الْقَابِلَةَ أَوْ بَعْضَ مَنْ يَلِيهِ أَنْ يُقِيمَ الصَّلَاةَ فِي أُذُنِهِ الْيُمْنَى فَلَا يُصِيبُهُ لَمَمٌ وَ لَا تَابِعَةٌ أَبَداً.».[11]
و صرح الجواهر عند الجمع بین الطائفتین المذکورتین بما نصه: « ويمكن حمله على الرخصة أو على استحباب ذلك أيضا مضافا إلى الأول، والأمر سهل».[12]
اقول: مضافا الی عدم مقابلتها مع ما قبلها من النصوص المتعددة المویدة بفتوی الاکابر.
ثم ان صاحب الشرایع و القواعد و الایضاح لم یتعرضوا الزمان الاذان والاقامة و لکن نسب الجواهر[13] الی ظاهر بعض اختصاص الاستحباب بما قبل قطح السرة و الی بعض آخر مضی یوم السابع من الولادة لفعل النبی و الکاظم علیهما السلام ذلک فی هذا الیوم.
و الروایات الواردة فی المقام سبب الظاهر مختلفة بعضها مطلق من حیث تعیین زمانها و بعضها ظاهر فیما قبل قطع السرة و بعضها ظاهر فی ما بعد قطعها و هو ما تقدم عن فعل الکاظم علیه السلام و کذا فعل رسول الله صلی الله علیه و آله و صرح الجواهر بجواز الجمع: « ولا بأس بالجميع وإن اختلفت غاياته، والله العالم»[14]
و کلامه ای الجواهر، هو المختار، و لعل الاختلاف لاختلاف مراتب الاستحباب.
ثم صرح الشرایع بما هو رابع مندوبات الولادة بقوله: « وتحنيكه بماء الفرات، وبتربة الحسين عليه السلام، فإن لم يوجد ماء الفرات فبماء فرات. ولو لم يوجد إلا ماء ملح، جعل فيه شئ من التمر أو العسل».[15]
و مثله قواعد علی ما فی ایضاح[16].
و المقصود من التحنیک اذخال شیئ الی حنکه و الحنک اعلی داخل الفم و المراد من ماء الفرات هو ماء نهر المعروف کما ان المراد من ماء فرات هو ماء عذب و المدرک لاستحباب المذکور فی صورة التحنیک هو النصوص:
منها: « يُونُسَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: يُحَنَّكُ الْمَوْلُودُ بِمَاءِ الْفُرَاتِ وَ يُقَامُ فِي أُذُنِهِ».[17]
منها: « وَ قَالَ الْكُلَيْنِيُّ وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى‌ حَنِّكُوا أَوْلَادَكُمْ بِمَاءِ الْفُرَاتِ وَ بِتُرْبَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ ع فَإِنْ لَمْ يَكُنْ فَبِمَاءِ السَّمَاءِ».[18]


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo